"بورژوازی لیبرال"؟!...

 

 

بهمن ۵۸

 

 

 

 

 

 

از انتشارات چریک های فدایی خلق ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به خاطره ی:

رفیق کبیر علی اکبر جعفری

یکی از رهبران سازمان چریک های فدایی خلق ایران

تقدیم می شود.

 

 

 

 

مختصری از زندگی رفیق کبیر "علی اکبر جعفری"

 

 

    رفیق علی اکبر جعفری یکی از پاک باخته ترین چریک های فدائی خلق است که به دلیل دهها خصال عالی کمونیستی اش و توانائی های فراوانش در پیشبرد اهداف سازمان همواره به عنوان یکی از کمونیست های کبیر ایران شناخته خواهد شد .

 

    او از خصال برجسته ی یک چریک فدائی همه را با هم داشت، برخورداری انقلابی رفیق با مسائل جنبش، عشق عمیقش به توده ها و رفقای سازمانیش، کینه ی بی پایانش به دشمن به همراه قابلیت های بیکرانش از او عنصری ساخته بود که بی اغراق باید گفت وجودش ضامن رشد و اعتلای سازمان ما بود.  نه فقط قابلیت او در تربیت رفقای جدید، نه فقط قدرت سازماندهی و نه فقط توانائی ایجاد و تهیه ی امکانات لازم برای سازمان، نه فقط شجاعت و خونسردی بی نظیرش در جریان عملیات نظامی و مواقع خطر، بلکه اصوﻻ او از انرژی انبوهی برخوردار بود که آمیخته با بینش انقلابیش، باعث رشد و گسترش سازمان و اعتلای جنبش کمونیستی ایران گردیده است .  

 

    باشد که کمونیست های ایران با درس گیری از زندگی پرافتخار این رفیق و با ادامه ی راه انقلابی چریک های فدائی خلق یاد او را در تاریخ خلق های ایران زنده نگهدارند.

 

    در این جا ما از " نبرد خلق" شماره ی ششم، ارگان "سازمان چریک های فدائی خلق ایران" قسمت هائی از زندگی این چریک فدائی کبیر را نقل می کنیم.

 

    سال 50، سال دشواری برای سازمان ما بود.  بی تجربگی یک مسئله عمومی بود، ولی کارهای عملی بی نهایت زیادی باید صورت می گرفتند. مأموریت های زیادی بودند که باید با موفقیت انجام می شدند، تا امر سازمان به پیش رود، درچنان شرایطی رفیق علی اکبر جعفری به سازمان پیوست. او درابتدای ورودش اجبارا به مأموریتی خطرناک و مشکل اعزام شد.  رفقای مسئول که این مأموریت را به او واگذار کرده بودند، هرگز فکر نمی کردند که یک کادر بی تجربه بتواند بخوبی از عهده ی این کار برآید و اجرای مأموریت را نوعی ریسک اجباری تلقی می کردند، ولی رفیق جعفری مأموریتش را به طور خلاف انتظاری دقیق و بی کم و کاست اجرا کرد و با موفقیت باز گشت.  رفیق جعفری پس از بازگشت از مأموریت در یکی از شاخه های عملیاتی سازمان با مسئولیت حسن نوروزی مشغول کار شد.  رفیق جعفری در عملیات جشن های 2500 ساله، عملیات بعدی سازمان فعالانه شرکت جست و نقش های محوله را به بهترین وجهی ایفا نمود.  رفیق جعفری از معدود رفقایی بود که در جلسات انتقاد از خود پس از عملیات معمولا انتقادی به او وارد نبود.  دقت، وسواس و تعهد بی نظیر او ضامن مستحکمی در موفقیت های پیاپی او در اجرای درست مأموریت ها ومسئولیت هایش بودند.

 

     رفیق جعفری بعدها در سال 51 در موقعیتی قرار گرفت و به سطحی از رشد تشکیلاتی دست یافت که توانست مستقلا شاخه ای تشکیل دهد.  او در موضع جدیدش فعالانه وارد اقدام شد و تعداد زیادی از مبارزان تازه به سازمان پیوسته را با تعالیم و تجارب سازمان آشنا نمود و معیارها و مفاهیم تشکیلاتی را به آنها آموخت.  او واحدهای با ارزشی را به وجود آورد که دستاوردهایشان در افزایش قدرت و امکانات سازمان نقش تعیین کننده داشت.  در این دوره او به خاطر نقش ارزنده اش در پیشبرد امور سازمان به عضویت مرکزیت سازمان برگزیده شد و از آن پس در نقش یکی از مسئولین اصلی سازمان به فعالیت های انقلابی خود ادامه می داد.  در این دوران او به مثابه یک پراتیسین برجسته ی انقلابی درخشید و با اقدامات پیگیر و درخشان خود در رشد و تثبیت سازمان نقش بسزائی ایفا کرد .

 

    رفیق جعفری در طول خدمات سازمانیش نمونه ی برجسته ای از خلاقیت انقلابی بود.  قدرت ابتکار و تلاش های او در جهت خلق امکانات تازه برای مبارزه کم نظیر بود، رفیق عشقی عمیق نسبت به توده های تحت ستم میهنمان داشت.  رفقا به یاد دارند که هنگامی که درد و رنج های بیکران توده ها را می دید چگونه منقبض می شد و نفرت عمیقی از ریشه های این نابسامانی ها و عوامل ایجاد کننده ی آن سراپای وجودش را فرا میگرفت.

 

    رفیق جعفری از عشق عمیقی نسبت به وظیفه انقلابیش و نسبت به رفقای همرزمش برخوردار بود.  تمام رفقا یی  که با او کار کرده اند بخاطر می آورند که حتی یک برخورد عادی با او چه انرژی و نیرویی به آنها میداد.  او نه تنها منبع بیکرانی از انرژی و خلاقیت بود، بلکه قادر بود این امتیازات خود را به رفقای دیگر نیز انتقال دهد و شور وشوق بی پایان رفقا را به فعالیت ها و تلاش های پیگیر رهنمون شود.

 

     رفیق جعفری در روزهای دشوار سازمان، در شرایطی که ما زیر ضربات پیاپی و سنگین دشمن قرار می گرفتیم با مغزی سرد وقلبی گرم و روحیه ایی سرشار از سازندگی و با خونسردی حوادث را استقبال می کرد و درجهت ترمیم ضایعات و بازسازی نیروها و امکانات سازمان تلاش می نمود. او در بدترین لحظات زندگی انقلابیش نیز مانند کوه پایدار بود و همچنان مسرور و سرفراز در راه بزرگی که سازمانش آغاز کرده بود، نبرد می کرد.

 

     حادثه ای ناشی از کار مداوم و پی گیرش شهادتش را بدنبال آورده است.  رفیق جعفری، درحالی که برای انجام مأموریتی عازم مشهد بود، بر اثر خستگی ناشی از کار مداومش لحظه ای در پشت فرمان اتومبیل به خواب رفت و همین باعث بروز تصادفی شدید شد که به شهادت رفیق منجر گردید.

 

     امروز جای او در میان همرزمانش خالیست ولی دیر نیست روزی که دهها رفیقی که او پرورده است با الهام از صداقت، ایمان و خلاقیت و روحیه نیرومند او جای خالی او را پُر کنند و همچنان راه بزرگ او را تا پیروزی نهایی ادامه دهند .

 

     پروسه انقلاب نوین ایران علیرغم تمام تلفاتی که می دهد، همچنان در حال بالندگی و گسترش است و حتی ضرباتی سنگین و دردناک همچون شهادت رفیق کبیری چون علی اکبر جعفری مانعی جدی بر سر رشد آن ایجاد نخواهد کرد.    

 

 

با ایمان به پیروزی راهمـــان

"به پیش به سوی بسیج توده ها"

 

 

 

 

 

 

پیش در آمد کوتاه

 

     

     بورژوازی لیبرال، این ترکیبی است که بسیاری از اپورتونیست ها از جمله اپورتونیست های غاصب نام سازمان چریک های فدایی خلق ایران در به اصطلاح تحلیل های خود بکار می گیرند.

 

     این ترکیب امروزه ورد زبان آخوندها نیز هست. آن ها نیز بر سر منابر و در حوزه ی کار تبلیغی خود از آن سود می جویند و این ارمغان اپورتونیست ها برای آنان است.  و در پی این همه، واژه ی مذکور بر سر زبان توده نیز افتاده است.

 

     وقتی بفهمیم که اپوتونیست ها این ترکیب را برای پنهان کردن حقایق اختراع کرده اند، آن وقت می توانیم به درستی نقش آن ها را در فریب توده های مردم درک کنیم و ببینیم که چگونه آن ها در این امر همدست و همکار قدرت مداران مرتجع و ضد خلقی کنونی شده اند.

 

     اپورتونیست ها می کوشند تا با استفاده از این واژگان لبه ی تیز مبارزه ی ضدامپریالیستی و طبقاتی موجود در جامعه ی ما را کند سازند، تا به خیال خود بتوانند به تدریج کنترل آن را بدست آورند. این واژگان نمودار بسیار ارزنده ای از ایدئولوژی رفرمیستی آنهاست که درعین حال تمایلات تسلیم طلبانه، پاسیفیستی و رفرمیستی آن ها را نشان می دهد.

 

     طبق این تئوری پوچ و مُهمل که هیچگونه رابطه ای با واقعیت ندارد، حاکمیت کنونی به دو پاره ی کاملا متفاوت تقسیم میشود. یکی بورژوازی لیبرال و یکی جناح مترقی و انقلابی.  آنگاه تمام جنایات، تمام نابسامانی ها و حرکات ضد انقلابی این حاکمیت برگردن بورژوازی لیبرال قرار می گیرد و بدین وسیله بخش دیگری از هیئت حاکمه تطهیر و تبرئه میشود.  آن ها با طرح این تئوری موذیانه این ایده را در توده ها رسوخ می دهند، که بخشی از هیئت حاکمه جزء نیروهای خلقی بوده و با کمک آن می توان انتظار اقدامات انقلابی را داشت و بدین گونه توده ها را از عمل مستقل خود بازداشته و آن را منوط و مشروط به موقعیت این جناح مترقی و انقلابی !! خیالی می نمایند.

 

    رساله حاضر می کوشد تا براساس چند مقاله از مقالات منتشره از "سازمان پیکار برای ..."  این تز را مورد چون و چرا قرار داده و ماهیت ضدعلمی و ضدانقلابی آن را افشاء کند.  این اولین مقاله ایست که در این زمینه منتشر می شود، ولی بی شک آخرین مقاله نخواهد بود.  زیرا تز "بورژوازی لیبرال" بیش از این باید افشاء شود تا سُموم کشنده آن در ذهن توده ها خنثی شود.

 

 

با ایمان به پیروزی راهمـــان

چریک های فدائی خلق ایران

بهمن  ۵۸

 

 

 

1- ماهیت دولت، جنبش خلقی و شیوه ی برخورد اپورتونیست ها

۲ ـ "سازمان پیکار برای ..."  فریب کار است!

۳ ـ واقعیت چیست؟