توضیحات:
1- اصولا جزوه "پاسخ..." در پاسخگوئی به مصاحبه رفیق اشرف، تاکتیک جنگی جالبی را به کار بُرده و فقط آن مطالبی را انتخاب کرده که ظاهرا برای آن ها پاسخی داشته یا لااقل می توانسته آن ها را به مسیری بکشاند که پاسخی برای آن بیابد. سایر مطالب مصاحبه با سکوت کامل برگزار شده. البته هر کس حق دارد فقط در سنگری بجنگد که به پیروزی خود امیدوار است.
2- فقط گفته می شود "بورژوازی"، نه "بورژوازی ملی" و نه به قول "رفقای پیکار"، "بورژوازی لیبرال". چرا در حالی که چنان که از "جزوه" بر میآید، قسمتی از بورژوازی ایران بورژوازی وابسته و کمپرادور(ص46)، قسمت دیگر آن فاقد هرگونه صفت مشخصه ای است. اگر کلمه بورژوازی را بخواهیم به معنای عام آن در نظر بگیریم، شامل بورژوازی وابسته می شود که مورد نظر این جمله نیست و اگر بخواهیم آن را به دسته خاصی نسبت دهیم باید صفت خاصی هم به آن اضافه کنیم. ولی چرا جزوه "پاسخ" چنین نمی کند و همه جا در کنار بورژوازی وابسته کلمه "بورژوازی" را ظاهرا برای قسمت به ظاهر غیروابسته به کار می برد، چرا کسانی که خود را وارث پرچم خونین "سازمان چریک های فدائی خلق ایران" می دانند، حاضر نیستند با همان شجاعت که چریک فدائی در ابراز نظراتش دارد، از اصطلاح "بورژوازی ملی" استفاده کنند؟ این نتیجه همان بی پرنسیبی است که رفیق اشرف در مصاحبه خود معتقد است مرکزیت سازمان به آن دچار است و نتیجه ناگزیر این امر است که آن ها دیگر چریک فدائی نیستند.
3- در این جا خرده بورژوازی با "روحانیون مبارز" مترادف به کار رفته، زیرا هم رفیق اشرف از متقاعد کردن "روحانیون مبارز" سخن می گوید و هم "جزوه" در انتقاد از این گفته رفیق اشرف سخن خود را از "روحانیت مبارز" شروع می کند و سپس کلمه عام "خرده بورژوازی" به سهو یا به عمد جای آن می نشیند. توجه کنید که چه زیرکانه جای "روحانیون" با "روحانیت" عوض می شود.
4- از حاکم اصلی یعنی امپریالیسم هم سخنی در میان نیست. آیا تصادفی است که نویسنده یا نویسندگان جزوه "پاسخ..." در این جزوه به همه کس و همه چیز پرداخته اند جز به امپریالیسم و در آن مورد نیز شکایت کرده اند که: "... در امر مبارزه تنها یک تضاد را به نام تضاد خلق با امپریالیسم و بورژوازی وابسته می شناسند" (ص35).
5- رفیق اشرف دهقانی در دو قسمت از مصاحبه خود از این مطلب سخن می گوید که مرکزیت اپورتونیست سازمان به این دلیل خود را پشت سر رفیق بیژن پنهان می کند که می خواهد از وجهه انقلابی او برای مبارزه با تئوری مبارزه مسلحانه استفاده کند، ولی در واقع خود به عقاید رفیق جزنی پایبند نیست و جزوه حاضر در چندین مورد تفاوت اساسی نظر نویسنده یا نویسندگان آن جزوه را با نظرات رفیق جزنی نشان می دهد و ما در قسمت جداگانه ای به آن خواهیم پرداخت. در این جا همین قدر کافیست که بگوئیم خصوصیت بارز عقاید رفیق جزنی نسبت به تئوری "مبارزه مسلحانه- هم استراتژی، هم تاکتیک" و اصولا نسبت به برخوردهای گوناگون کمونیست ها با مسائل تاکتیکی و استراتژیکی جنبش ما عبارتست از درک رفیق جزنی از مبارزه مسلحانه به عنوان یک تاکتیک محوری، درک رفیق جزنی از مبارزه با دیکتاتوری شاه به عنوان یک مرحله استراتژیک و سوم برخورد رفیق جزنی با وضعیت انقلابی.
در جزوه "پاسخ..." صراحتا در هر سه این موارد عقاید رفیق جزنی مورد انتقاد قرار گرفته و مردود شناخته شده است و ما در جای خود به حد لزوم آن ها را خواهیم شکافت، ولی با وجود این در همین ابتدای جزوه "پاسخ..." می بینیم که نویسنده یا نویسندگان جزوه در مقابل رفیق مسعود و تئوری مبارزه مسلحانه، خود را پشت سر رفیق جزنی پنهان می کنند و برای آن که این پنهانکاری طبیعی جلوه کند در یکی دو مورد بدون هیچ مناسبتی به چند جمله کلی و عام از او استناد می کنند(ص12). همان طور که محض "پیوند با بزرگان" و باز بدون مورد و بی جا از پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ویتنام این حقیقت عام و کلی را که سال هاست مورد قبول همگان است و مسلما نویسندگان بیانیه پلنوم نیز ادعای ابتکار آن را ندارند، بیان می کنند که انقلاب در کشورهای سرمایه داری دیگر قهرآمیز است و این نقل قول نسبتا طولانی نه برای آن صورت می گیرد که مطلبی روشن شود، بلکه اپورتونیسم همواره محض تبرک و تقرب از مراجع معتبر نقل قول می کند.
6- قرائنی از این مورد در قسمت های دیگر نوشته در دست است، مخصوصا آن جا که می گوید: "واقعا در عمل ببینید رابطه همه روحانیونی که رهبری خرده بورژوازی را در دست دارند با هر یک از دیگر نمایندگان این اقشار، با بازرگان، سنجابی، نزیه و دیگر نمایندگان بورژوازی تا چه حد صمیمانه و اعتمادآمیز است..." (تکیه ازماست،ص46). بدون این که توضیح بخصوصی بدهد و از آن جا که در گذشته این ها به عنوان نمایندگان بورژوازی ملی به حساب می آمدند و جزوه "پاسخ..." نیز، برخلاف رفیق اشرف، از تغییر اوضاع سخنی نمی گوید می توان نتیجه گرفت که شاید این بورژوازی همان بورژوازی ملی باشد، ولی به هر حال از حد این حدس ها فراتر نمی شود رفت.
7- این بحث وقتی به این مسیر افتاد دیگر می تواند به هر صورتی ادامه یابد، حتی تا آن جا که به این استنتاج بی اساس بکشد که: "درک ضرورت حفظ تسلیح توده ای و مسلح نگاه داشتن خلق مستقیما متکی است به درک ضرورت نفی استثمار، نفی جامعه طبقاتی و نه صرفا مخالفت با امپریالیسم و بورژوازی وابسته...".
آیا این سخن درست است، آیا طبقات استثمارگر، در دوران هائی از تاریخ، خلق را مسلح نگه نداشته اند؟ آیا حتی فئودال های حاکم در بسیاری از مراحل تاریخ برای دفع حمله دشمنان خارجی، خلق را مسلح نکرده اند؟ آیا در تمام انقلاباتی که توسط بورژوازی شده، خلق تا پایان مرحله انقلاب از طرف بورژوازی مسلح نماند؟ آیا در انقلاب استقلال آمریکا، بورژوازی، خلق را مسلح نکرد و تا رسیدن به هدف خود مسلح نگه نداشت؟
8- عُمر گفت: "یا این کتاب ها موافق اسلام است که با بودن اسلام وجودشان زائد است، یا مخالف اسلام است که در هر صورت سوزاندن شان واجب است.".
وقتی منطق مارکسیست ها به این جا می رسد، رفیق اشرف می گوید: "در این میدان کوتوله ها هم مارکسیست به نظر می رسند و در سرزمین کوتوله ها هم که می دانید معیارها گرد صفر دور می زند".
9- مرکزیت سازمان چه در این جزوه و چه در موارد دیگر و مخصوصا در مذاکرات شفاهی طوری از خارج بودن رفیق اشرف سخن می گوید که گوئی رفیق اشرف برای آبتنی در سواحل کان از کشور خارج شده و این کنایه نیش دار در میان یک نوشته به ظاهر جدی یکی از تظاهرات این برخورد فاقد هرگونه اصول است. اگر مخالفین لنین هم در هر جمله ای به او گوشه می زدند که "اگه در روسیه بودی می دیدی" مسلما این جواب دندان شکن را از او دریافت می کردند که من درست به این دلیل به خارج رفتم که بتوانم نبض جنبش سوسیال- دموکراسی را در سراسر روسیه در دست داشته باشم، نباید در مورد رفیقی که به دلایل مبارزاتی و با تصمیم سازمان برای انجام وظایف مبارزاتی و تشکیلاتی به خارج می رود اینقدر بی شرمانه سخن گفت و ذهن ناآگاه مردم را که در این مطالب ظاهرا منطقی می بیند، فریفت. رفیق اشرف در خارج از کشور به چه کاری مشغول بود؟ نویسنده یا نویسندگان جزوه "پاسخ..." پس از آن که چند صفحه ای به طرح مسائل تشکیلاتی که در ضمن آن "رندانه" و حتی "دزدانه" نسبت های نادرستی به رفقا اشرف و حرمتی پور می دهند، ناگهان برای تسکین وجدان معذب خود و فریب خوانندگان به این فکر می افتند که: "از نظر سازمان شرط حفظ فضای منطقی جهت طرح مواضع ایدئولوژیک و احتراز از پرخاشگری سیاسی، دوری جُستن از برخوردهای شخصی و کانالیزه کردن بحث از مسائل تشکیلاتی به مسائل ایدئولوژیک است. تکیه بر برخوردهای تشکیلاتی و مشوب ساختن اذهان به مسائلی غیر از اختلافات نظری به فضای مبارزات ایدئولوژیک، آسیب های جدی وارد می آورد..." (ص9).
تا جائی که به رفیق اشرف مربوط است او در مصاحبه خود با آن که شدیدا از سخنان سخنگوی سازمان رنجیده است، به هیچ وجه مسائل تشکیلاتی را مطرح نمی کند. ولی چه باید گفت درباره نویسنده یا نویسندگان آن جزوه "پاسخ..." که پاسخگوئی خود را با ذکر همین مسائل تشکیلاتی و حتی با تحریف آن ها شروع می کنند.
10- بله مبارزه صنفی طبقه کارگر همان "مبارزه اقتصادی" است و ما فکر نمی کنیم چیز دیگری هم از آن بتوان فهمید. ولی کسانی که متوجه وخامت اوضاع انقلاب کشور ما نیستند و نمی فهمند که اکنون حیاتی ترین مسائل جنبش باید مورد بحث قرار گیرد، هر مطلب کوچکی را بهانه ای برای جنجال، بزرگ می کنند. به خاطر به کار بردن کلمه مبارزه صنفی در صفحه 10 جزوه، آن بیانات عریض و طویل و بی سر و ته را ایراد می کنند.
11- در یک جا می گوید: "رفیق اشرف فکر می کند با "بردن ایدئولوژی مارکسیستی" به درون طبقه می توان این مهم را به انجام رساند." (ص37 جزوه). معلوم نیست نویسنده یا نویسندگان جزوه "پاسخ..." چگونه از گفته رفیق اشرف دچار چنین توهُمی شده اند؟ در جای دیگر می گویند: "این سخنان رفیق اشرف که می گوید: "در شرایط کنونی طبقه کارگر شعار سیاسی خاص خود را ندارد."، به این معنی است که در شرایط کنونی امکان بردن آگاهی سوسیال- دموکراتیک به میان طبقه کارگر وجود ندارد." (ص41).
ما همه به یاد داریم که چندی پیش سربازی قبل از اعدام در دادگاه انقلاب با لحن حُزن آوری پرسیده بود: "آیا در این جا کسی پیدا نمی شود که بگوید سرباز گناهی ندارد." و گویا متأسفانه کسی هم پیدا نشده بود. اکنون رفیق اشرف نیز باید در مقابل این همه اتهامات بپرسد، آیا در ای جا هیچ اپورتونیستی نیست که بگوید در عین حال نمی توان مرتکب هر دوی این گناهان شد؟
12- این شعار، نه به این دلیل که "برتری پرولتری در امر حکومت قطعا به اقشار غیرپرولتری تحمیل خواهد شد" (ص48) بلکه دقیقا به این علت که منافع خاص "اقشار غیرپرولتری" را تأمین می کند و در نتیجه آن ها را گرد پرولتاریا جمع می کند، شعار مرحله ای پرولتاریاست.
13- پس از انتشار مصاحبه رفیق اشرف، شانتاژ نسبتا وسیعی در این مورد صورت گرفت که گویا عمل رفیق جنبه تفرقه افکنانه و یا به قول تلویحی جزوه حاضر"نفاق افکنانه" دارد. اکنون با عنوان شدن تهمت نفاق افکنانه از طرف جزوه ای که توسط مرکزیت سازمان منتشر شده می توان تا حدی به منشأ این شانتاژ پی برد.
برای روشن شدن ذهن هواداران و کادرها لازم به تذکر است که مباحثی که در مصاحبه رفیق اشرف مطرح شده مباحث ایدئولوژیک است و در زمینه ایدئولوژیک هیچ سازمانی چیزی ندارد که از کسی پنهان کند مگر آن که قصد تقلبی در کار باشد، وقتی رفیق اشرف می گوید: این ها مبارزه مسلحانه را رد کرده اند ولی جرأت افشای آن را ندارند به واقع سخن درستی می گوید و همین جزوه یکی از نمونه های آنست که در عین آن که تئوری مبارزه مسلحانه را به آن صورتی که رفیق مسعود مطرح کرده به طور کلی رد می کند و نقش محوری مبارزه مسلحانه به صورتی که از طرف رفیق بیژن مطرح شده را به این صورت به مسخره می گیرد: "لازم به تذکر است که رفیق بیژن با پذیرش نقش محوری تاکتیک های نظامی در جمیع شرایط مبارزاتی از تدارک تا پیروزی انقلاب آشکارا خود این رهنمود را نقض کرده است." (نگاه کنید به متن و زیرنویس صفحه 12 جزوه) ، باز اعلام می کند که "همه می دانند که تحلیل تئوری و پراتیک گذشته سازمان در سطح سازمان مورد بررسی است و این نیز همچنان ادامه دارد. ما برآنیم تا درهر فرصت آن قسمت از این بحث ها را که به نتیجه رسیده، به عنوان مواضع سازمان اعلام کنیم و این جزوه و این مباحث خود یک نمونه آن است." (ص21 جزوه).
آیا این دلیل هواسنجی و آماده کردن محیط برای اعلام قطعی نتایجی که از پیش بدان دست یافته شده و براساس آن عقاید دیگران به انتقاد کشیده می شود و حتی اعلام می شود که: "اگر رفیق مسعود در میان ما می بود، اینک نه تنها در جبهه ما و نه در موضع رفیق اشرف، بلکه یقینا خیلی زودتر از دیگران به آن چیزی می رسید که امروز ما مدافعش هستیم.".
شما که می گوئید هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اید، مدافع چه چیزی هستید؟ آیا ریایی در کار است؟ مسلما در کار است و رفیق اشرف از همین چهره ریاکار در مصاحبه خود نقاب برمی دارد.
رفیق اشرف کار بسیار به موقعی کرد وقتی که به کادرها و هواداران و حتی خلق ایران هشدار داد که وضع چنین است و ریایی در کار است، و الا به وظیفه خود در مقابل خلق عمل نکرده بود و مرکزیت سازمان می توانست نهضت انقلابی خلق را به بیراهه ببرد و مردم به خیال این که این ها ادامه دهندگان راه کسانی هستند که به ایمان شان و جسارت تئوریک و عملی شان اعتقاد دارند، تا حدی ناآگاهانه از آن ها پیروی کنند و وقتی به خود آیند که دیگر کار از کار گذشته است.
تاریخ نگارش: شهریورماه 58
تاریخ انتـشار: خـرداد ماه 59