به نقل از: ماهنامه کارگری، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 72 ، پانزدهُم دی ماه 1398

 

کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

 

با نگاهی به گستردگی و چگونگی مبارزات کارگران و ستمدیدگان ایران علیه جمهوری اسلامی و نظام ظالمانه سرمایه داری وابسته حاکم در دو سال اخیر، یک واقعیت کاملاً روشن و غیر قابل انکار در مقابل دید همگان و به خصوص مدافعین طبقه کارگر ایران قرار می گیرد. این واقعیت عبارت از رشد روز افزون تعداد کارگران زندانی است که امروز به دلایل گوناگون -از مبارزه اقتصادی برای تحقق بدیهی ترین خواست های خود گرفته تا مبارزه مستقیم علیه رژیم دیکتاتور حاکم- در سیاهچال های رژیم به اسارت گرفته شده اند. این امر در جامعه ایران یکی از مشخصه های اوضاع کنونی می باشد.

 

در طی دو سال اخیر، جدا از گسترش مبارزات اقتصادی طبقه کارگر و تلاش های کارفرمایان و وزارت اطلاعات رژیم جهت پرونده سازی برای کارگران و زندانی کردن آنها، در بستر دو خیزش بزرگ توده ای دی ماه 1396 و آبان 1398 نیز که جمهوری اسلامی مبادرت به دستگیری های بسیار گسترده ای در سراسر ایران کرد، تعداد زیادی از کارگران دستگیر و زندانی شدند، به طوری که امروز در شرایطی که زندان های دیکتاتوری حاکم مملو از زندانی سیاسی گشته، بخش بزرگی از آنها را کارگران تشکیل می دهند.

 

همه می دانند که کارگران و زحمتکشان ما در جریان قیام سلحشورانه خود در آبان ماه 98 -که هنوز چند هفته ای از آن نگذشته است- با جسارت و بی باکی بی نظیری چنان آتشی به خیمه گاه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی زدند که به گزارش خبرگزاری ها خامنه ای را به عنوان "ولی فقیه" یعنی رأس دیکتاتوری حاکم دچار درماندگی و استیصال کرده و "بی قرار" نمود تا آنجا که از شدت ترس و وحشت اش از توده های قیام کننده، به سرعت از مامورانش خواست که "هر کاری لازم است" برای خاموش کردن شعله های سرکش این قیام انجام دهند. نتیجه عمل به دستورات "ولی فقیه" جنایتکار جمهوری اسلامی، نه فقط قتل عامی بود که نیرو های سرکوبگر جمهوری اسلامی با سنگدلی تمام در بیش از 160 شهر براه انداختند، بلکه دستگیری های بسیار گستردۀ جوانان مبارز و مخالفین در سطح کشور بود. عملیات جنگی نیرو های سرکوب علیه مردم قیام کننده آنچنان ابعاد بزرگی به خود گرفت که یکی از فرماندهان سپاه پاسداران آن را یک "جنگ جهانی" توصیف نمود که از قرار، جمهوری اسلامی، به کمک "معجزه" از آن سالم جان به در برده است.

 

در جریان این به اصطلاح "جنگ جهانی"، جمهوری اسلامی با توسل به کشتار و بازداشت های فله ای، تعداد زیادی از کارگران را دستگیر و به سیاهچال های حکومت انداخت. خود ایادی جمهوری اسلامی، از دستگیری 7 هزار نفر خبر داده اند و این در حالی است که همه منابع غیر دولتی آمار واقعی را بسیار بیشتر از این ادعا، اعلام کرده اند. واضح است که با توجه به سلطه سانسور و فقدان فضای آزاد برای مطبوعات، از آمار واقعی نمی توان سخن گفت اما اکثر منابع تعداد دستگیر شدگان را بیش از ده هزار نفر اعلام نموده اند.

 

کارگران مبارز ما در شرایطی در زندان های رژیم ضد خلقی حاکم اسیر گشته اند که اخبار موثق حکایت از آن دارند که نه فقط کارگران زندانی بلکه کلاً همه مبارزین دستگیر شده به عنوان زندانیان سیاسی در جریان خیزش بزرگ آبان ماه در سیاهچال های جمهوری اسلامی شدیداً تحت شکنجه و اذیت و آزار دژخیمان رژیم قرار دارند. شدت و ابعاد شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی در زندان های جمهوری به حدی است که تاکنون اجساد تعدادی از زندانیان در بیابان ها، رودخانه ها، سدها و ساختمان های مخروبه پیدا شده است. این واقعیت نشان می دهد که جان کارگران زندانی و کل زندانیان سیاسی به طور جدی در خطر است. شکی نیست که همین خطر، وظایف بزرگی را در مقابل کارگران و همه نیروهای طرفدار این طبقه انقلابی قرار می دهد که یکی از آن وظایف، حمایت از بازداشت شدگان قیام آبان و کارگران زندانی می باشد. ما تاکنون شاهد بوده ایم که خواست آزادی زندانیان سیاسی و شعار "زندانی سیاسی، کارگر زندانی آزاد باید گردد"، در تظاهرات های مختلف از تظاهرات و تجمعات معلمین گرفته تا دانشجویان فریاد زده شده و خود کارگران مبارز نیز هر جا امکان یافته اند خواستار آزادی همکاران خود شده و فریاد کارگر زندانی، آزاد باید گردد، سر داده اند.

 

باشد که کارگران مبارز و انقلابی ایران علیرغم همه شرایط مختنق کنونی، فرصت و امکان آن را بیابند که به حمایت از بازداشت شدگان قیام آبان و همه زندانیان سیاسی و کارگران زندانی بر خاسته و آزادی آنان را با شعارهای رسا در حرکت های اعتراضی خود فریاد زنند. بی تردید، هر چه فریاد آزادی زندانیان سیاسی در تجمعات کارگری رساتر شنیده شود و هر چقدر این فریاد، توده ای تر گردد و در پرتو مبارزات کارگری در سطح جامعه بیشتر منعکس گردد، این امر باعث می شود، همبستگی مردم حول این شعار بیشتر و فشار روی رژیم افزایش یابد.

 

باید دانست که مبارزۀ کارگران، بر خلاف آنچه طرفداران دروغین طبقه کارگر سعی در القای آن دارند، صرفاً به مبارزه اقتصادی و یا تنها به یک شکل از مبارزه یعنی اعتصاب محدود نمی شود. تجربه نشان می دهد که کارگران، نه صرفاً با اعتصاب بلکه با مبارزۀ سیاسی و اساساً با توسل به مبارزه مسلحانه قادر به پیشروی جنبش به نفع خود و کل جامعه شده اند. در شرایط کنونی ایران نیز چه برای شکستن جو اختناق و دیکتاتوری و کمک به جاری شدن هر چه وسیع تر جنبش های توده ای و چه برای رسیدن به هدف اصلی که همانا رسیدن به سوسیالیسم و نفی استثمار می باشد، کارگران پیشرو باید همراه با روشنفکران انقلابی با درک استراتژی و تاکتیک انقلاب ایران، سعی در متشکل کردن خود در گروه های سیاسی- نظامی بنمایند. تاریخ نشان داده است که کارگران با ارتقاء مبارزات اقتصادی خود به مبارزات سیاسی و کانالیزه کردن این مبارزه جهت سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی نظام سرمایه داری حاکم است که قادر به رهایی خود و ایجاد جامعه ای فارغ از ستم و استثمار خواهند بود.