به نقل از: ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 68 ، پانزدهُم شهریور ماه 1398

 

 

محاکمه کارگران در بیدادگاه های جمهوری اسلامی

 

در شرایط کنونی روزی نیست که خبرگزاری های جمهوری اسلامی از بازداشت و محاکمه تعدادی از کارگران، که به اعتراض علیه شرایط اسارتبار کار و زندگی خود برخاسته اند، خبر ندهند. هنوز گزارش‌های مربوط به دادگاهی شدن چندین کارگر هفت تپه در شهر شوش و محکومیت آنها به هشت ماه حبس تعلیقی و 20 ضربه شلاق بطور کامل در سطح جامعه منعکس نشده بود که خبر داده شد که دادگاه انقلاب اهواز ۴۱ نفر از کارگران کارخانه فولاد را احضار کرده است. در همین زمان از محکومیت رسول طالب مقدم از رانندگان شرکت واحد به دو سال حبس و دو سال تبعید و 74 ضربه شلاق و مسخره تر از همه دو سال محرومیت از استفاده از تلفن همراه در دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری، خبر داده شد. همچنین روز دوشنبه 7 مرداد ماه، شاپور احسانی راد فعال کارگری و بازنشسته کارخانه پروفیل نورد ساوه در محل کارش بازداشت شده بود. به دنبال این گزارشات از سنندج نیز خبر رسید که اسحاق روحی، فعال کارگری اهل سنندج؛ به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال زندان محکوم شده است. یکی دیگر از بازداشت ها و صدور احکام ظالمانه از طرف دستگاه قضائی جمهوری اسلامی به دستگیر شدگان در اول ماه مه سال جاری مربوط می شود. نیروهای امنیتی رژیم در روز کارگر تعدادی از کارگران و حامیانشان را دستگیر کرده بودند که امروز با بی شرمی تمام، آنها را به حبس های طویل المدت محکوم کرده اند.

 

بگیر و ببندهای اخیر در شرایطی صورت می گیرد که دست اندرکاران رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی در توجیه اِعمال دیکتاتوری خود علیه کارگران چاره ای جز تهمت زنی به کارگران و اشاعه دروغ در مورد آنان نیافته اند. در شرایطی که بر همگان آشکار است که کارگران مبارز ایران عمدتا برای دریافت حقوق های معوقه خود و یا حقوق پایمال شده شان توسط کارفرما و سرمایه دار صاحب کارخانه، دست به اعتصاب و تجمع می زنند. این کارگزاران سرمایه داران مثلاً از زبان ابراهیم رئیسی، رئیس جنایتکار قوه قضائیه، بی شرمانه مطرح می کنند که "برخی در پوشش اعتراضات کارگری، اهداف دیگری را دنبال می‌کنند". البته ابراز چنین اتهامی به کارگران از طرف فرد مزبور جای تعجب ندارد. ابراهیم رئیسی کسی است که ننگ آلودگی دستانش به خون صدها زن و مرد و جوان و پیر این مملکت را با خود یدک می کشد. او از سن 18 سالگی در رکاب جمهوری اسلامی به کار سرکوب و جنایت مشغول بوده است و لذا ضدیت با کارگران در ذات او نهفته است. در همین راستا سعید عمرانی، معاون دادستان کل ایران نیز به کارگران تهمت زده و می گوید که: "عوامل و عناصری در جریان اعتراض‌های کارگران نیشکر هفت تپه، پول گرفته‌ بودند و می‌خواستند به هر طریق که شده آنجا را به آشوب بکشند".

 

دروغ های بی شرمانه و جوسازی های رذیلانۀ دست اندرکاران قوه قضائیه جمهوری اسلامی که جهت باز گذاشتن دست خود برای صدور احکام بالا و سنگین برای کارگران مبارز ما صورت می گیرد، در نفس خود بیانگر ترس و وحشت سردمداران رژیم از مبارزات کارگری و رشد آن می باشد. واقعیت این است که مبارزات کارگری از همان بدو روی کار آمدن رژیم همواره صحن جامعه ایران را مبارزاتی نگاه داشته و روحیه عدم تسلیم طلبی در مقابل ظلم و زور را تقویت کرده است و امروز نیز کارگران مبارز ایران با تداوم مبارزات خود علیه سرمایه داران و رژیم جمهوری اسلامی به مثابه رژیم سرمایه داران نقش بسیار مؤثری در رشد و ارتقای آگاهی و روحیه انقلابی در جامعه ایفاء می کنند.

 

دست اندرکاران جمهوری اسلامی که رشد و گسترش و اوج گیری مبارزات طبقه کارگر در دی ماه سال 96 و سال 97 لرزه بر سلطه ددمنشانه شان انداخت، امروز فرصت یافته اند تا از کارگران انتقام بگیرند؛ از کارگرانی که در جریان قیام های دی ماه 96 و مبارزات پرشور سال 97 با جسارت و بی باکی تمام علیه نظم ظالمانه موجود بپاخاستند و زمین را زیر پای حاکمان سرکوبگر به لرزه در آوردند. این مبارزات هرچند به دلیل فقدان یک رهبری انقلابی متشکل در رأس جنبش که بتواند با اعمال قهر انقلابی علیه قهر ضد انقلابی رژیم، شرایط مبارزه را به نفع گسترش مبارزات کارگران تغییر داده و سرنگونی ارتجاع حاکم را عملی سازد، فروکش نمودند، اما چنان تجارب مبارزاتی ارزشمند و تأثیرات انقلابی به جای گذاشتند که مرتجعین خود را موظف می دانند به هر نحوی شده و با هر درنده خوئی ای طعم انتقام خود را به کارگران و زحمتکشان حامی آنان بچشانند. آنها به امید آن هستند که کارگران تحت ستم ایران، دیگر جرأت مبارزه برای تحقق خواست های به حق خویش و مبارزه علیه این رژیم حامی سرمایه داران داخلی و خارجی را به خود ندهند.

 

تجربه مبارزات طبقه کارگر در سطح جهانی نشان داده است که در هر مقطعی که مبارزات کارگران و توده های ستمدیده دچار افول می گردد، بلافاصله بورژوازی و رژیم های حافظش یورشی را جهت تغییر اوضاع به نفع طبقه حاکمه و محکمتر کردن بندهای اسارت بر دست و پای طبقات محروم و استثمارشونده سازمان می دهند. بر این اساس، این واقعیتی است که یورش اخیر حکام جمهوری اسلامی به کارگران و محکوم کردن آنان به حبس و یا صدور احکام سنگین و ظالمانه در حق آنان، تقاص ناتوانی کارگران و ستمدیدگان در پیش گرفتن شیوه ای از مبارزه اصلی است که به سرنگونی تمامیت جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته و در نهایت رسیدن به سوسیالیسم منجر می شود.

 

محکومیت های سنگین کارگران که هر روز خبرش در مطبوعات جمهوری اسلامی منعکس می گردد، به روشنی نشان می دهند که دیکتاتوری حاکم در تلاش است تا با ایجاد فضای رعب و وحشت، سدی در مقابل مبارزات بی وقفه کارگران ایجاد نموده و سلطه اهریمنی خود را تداوم بخشد. به همین دلیل هم باید با تمام امکانات در مقابل رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی، این حافظ نظم ظالمانه سرمایه داری حاکم ایستاد و ضمن محکوم کردن احکام بیداد گاه های رژیم، خواهان آزادی بی قید و شرط کارگران زندانی شد. این خواست انقلابی باید با مبارزه جهت سرنگونی رژیم دیکتاتور حاکم و مبارزه برای قطع قطعی هر گونه نفوذ امپریالیسم در ایران که مسبب اصلی همه مصائبی است که امروز کارگران و دیگر توده های تحت ستم ما با آن دست به گریبانند همراه گردد تا جهت اصلی مبارزات طبقه کارگر ایران را روشنی بخشد و مبارزات آنها را از مرحله کنونی ارتقاء بخشد.