به نقل از: ماهنامه
کارگری ،
ارگان کارگری
چریکهای فدایی
خلق ایران
شماره 64 ،
پانزدهُم اردیبهشت ماه 1398
آنچه
از تجمعات اول
ماه مه امسال
می توان
آموخت!
رژیم ضد
کارگری جمهوری
اسلامی که در
وحشت از رشد و
گسترش
مبارزات
کارگران همواره
مانع از
برگزاری
آزادانه
مراسم اول ماه
مه توسط
کارگران
مبارز در ایران
شده است،
امسال نیز در
پی سیاست ضد
انقلابی خود
علیه
کارگران، به
هر تلاشی جهت
ممانعت از
برگزاری روز
کارگر در یازده
اردیبهشت
امسال (1398) دست
زد. این رژیم
که درحمایت از
سرمایه
داران،
آشکارا نیروهای
مسلح خود را
برای سرکوب
کارگرانی که
تنها خواستار
دریافت
دستمزدهای
پرداخت نشده
شان می باشند،
به خیابان ها
و کارخانه ها
اعزام کرده و
پیشروان
کارگری را
دستگیر و
روانه زندان می
کند. در پرتو
تشدید
عملکردهای
ستمگرانه و
سرکوبگرانه و
اِعمال دیکتاتوری
قهر آمیز اخیر
خود علیه
کارگران، امیدوار
بود امسال در
روز جهانی
کارگر از
هرگونه تجمع
کارگری جلوگیری
نموده و سکوت
قبرستانی
مورد دلخواه
خود را در
جامعه حاکم
سازد. چرا که این
رژیم و سرمایه
داران زالو
صفت حامی آن
به خوبی از
ابعاد خشم و
نفرت طبقه
کارگر ایران
علیه شرایط
جهنمی ای که
استثمارگران
حاکم برایشان
درست کرده
اند، آگاهند و
می دانند که
رشد و گسترش
مبارزات
کارگران ایران
و شورش
گرسنگان چه آیندۀ
تاریکی را برای
این ها درست
خواهد کرد.
اما به
رغم همه سرکوب
های ددمنشانه
جمهوری اسلامی،
امسال نیز در
روز جهانی
کارگر از گوشه
و کنار کشور
فریادهای مبارزاتی
کارگران و
اعتراض آنها
برای ضرورت تغییر
شرایط برده
وار زندگی شان
به گوش عموم
رسید. در 11 اردیبهشت،
به طور برجسته
ما شاهد
تجمعات کارگری
در تهران و
سنندج و شوش
بودیم. آنچه
در این تجمعات
بیش از هر چیز
جلب توجه می
کرد، شکل گیری
روحیه
مبارزاتی جدید
و ارتقای آگاهی
انقلابی در
کارگران بود
که در درجه
اول در شعارهای
سر داده شده
در این تجمعات
انعکاس یافته
بود. چه این
امر و چه نفس
برگزاری تجمع
در زیر سلطه دیکتاتوری
هار جمهوری
اسلامی، نشان
داد که قیام
های شکوهمند دی
ماه 1396 از یک طرف
و مبارزات
وقفه ناپذیر
کارگران و
ستمدیدگان در
سال گذشته، چه
تأثیری در تغییر
فضای جامعه
داشته اند.
ارتقای آگاهی
مبارزاتی
کارگران را می
شود در فریاد
شعارهائی چون "بیکاری،
استثمار،
منطق سرمایه
دار"، "فرصت های
شغلی و دستمزد
برابر برای
زنان"
و "نان،
کار، آزادی،
اداره شورایی" که در
تجمعات کارگری
روز جهانی
کارگر نیز سر
داده شد،
ملاحظه نمود.
هر چند
آگاهی ارتقاء یافته
امروز
کارگران ایران
هنوز به معنی
رواج کامل ایده
های سوسیالیستی
در میان آنان
نیست؛ ولی طرح
چنان شعارهائی
و مبارزه برای
تحقق آنها هر
چه بیشتر ماهیت
دیکتاتوری
حاکم را به
آنان شناسانده
و بیش از پیش
ضرورت مبارزه
برای شکاف
انداختن در سد
این دیکتاتوری
جهت رشد و
اعتلای هر چه
بیشتر
مبارزات
کارگری را به
کارگران ما
خواهد آموخت؛
و بیش از پیش
نشان خواهد
داد که اگر پیشروی
مبارزات
موجود،
مستلزم ایجاد
شکاف در دیکتاتوری
و تضعیف آن به
نفع رشد مبارزات
انقلابی در
جامعه است این
امر در اساس
با در پیش
گرفتن راه
مبارزه
مسلحانه
امکان پذیر می
باشد.
رژیم
ضدکارگر
جمهوری اسلامی
که تحمل حتی
تجمع مسالمت
آمیز کارگران
را هم ندارد
در روز کارگر،
به تجمع کارگران
در مقابل مجلس
شورای اسلامی
در تهران یورش
برد و در این
روز نزدیک به
پنجاه نفر از
تظاهرکنندگان،
از جمله تعدادی
از کسانی که
به عنوان فعالین
کارگری
شناخته شده
اند توسط نیروهای
سرکوبگر دستگیر
شدند. چند روز
قبل از فرا رسیدن
روز جهانی
کارگر نیز
سربازان
گمنام امام
زمان در راستای
همان سیاست
سرکوبگرانه،
برای ایجاد خفقان
و رعب بیشتر
در میان
کارگران عاصی
و ترساندن
توده ها،
تعدادی از
فعالین کارگری
شناخته شده که
احتمال داده می
شد که جهت
برگزاری
تظاهرات روز
کارگر اقدام
نمایند را
بازداشت
نموده بودند.
شکی نیست که
جمهوری اسلامی
با اعمال دیکتاتوری
و انجام چنین
برخوردهای
ننگین و رسوایی،
تنها به
کارگران
مبارز و همه
توده های ستمدیده
و رزمنده ایران
بار دیگر ثابت
می کند که
زبانی جز زبان
زور نمی شناسد
و نشان می دهد
که تنها با
اعمال زور
انقلابی می
توان به طور
جدی و کارساز
به مقابله با
این رژیم
ددمنش برخاست.
برگزاری
جشن ها و
تجمعات و متینگ
های کارگری در
روز کارگر چه
از لحاظ تعداد
شرکت کنندگان و
چه از لحاظ حد
سازماندهی و
حد عزم
تظاهرکنندگان
همواره معیاری
جهت ارزیابی
شرایط
مبارزاتی
کارگران و حد
تشکل و رزمندگی
در صفوف آنها
بوده است.
بنابراین با
نگاهی به حد و
کیفیت تجمعات
کارگری در روز
کارگر امسال می
توان تصویر
روشنی از شرایط
کار و زندگی و
مبارزه
کارگران به
دست آورد. امری
که بروشنی
نشان می دهد،
بورژوازی ایران
به کمک سگ
نگهبانش
جمهوری اسلامی،
با حربۀ دار و
شکنجه و
زندان، چگونه
جلوی تشکل یابی
کارگران را
گرفته و از
سازمانیابی
آنها جلوگیری
نموده و فقدان
تشکل و
پراکندگی را
به واقعیت
موقعیت
کارگران در
چهار دهه اخیر
بدل ساخته
است. پراکندگی
دردناکی که در
شرایط سلطه دیکتاتوری
حتی امکان
برگزاری
آزادانه جشن
روز جهانی
کارگر را هم
از طبقه کارگر
سلب نموده
است.
تجربه
نشان داده است
که کارگران
برای رسیدن به
نان و کار و
آزادی، چاره ای
جز این ندارند
که قبل از هر چیز
با اتخاذ
استراتژی ای
که نابودی نظم
ظالمانه حاکم
و رژیم حامیش
را نشانه رود
دست به انجام
تاکتیک هائی
بزنند که
لازمه این
استراتژی می
باشد. واقعیت
این است که
بورژوازی ایران
و رژیم حامیش
در چهل سال
گذشته برای رسیدن
به موقعیت فعلی
و حفظ آن از هیچ
جنایتی
فروگذاری
نکرده اند.
آنها در عمل
جنگی خونین را
بر طبقه کارگر
و پیشروان و
سازمان های
مدافعش تحمیل
کرده اند که
از یک جنگ
داخلی هیچ کم
ندارد. جنگی
نابرابر که طی
آن جنایتکاران
حاکم بی
شرمانه "هل من
مبارز" می طلبند.
توده های
مبارز ایران و
در رأس آنها
کارگران
رزمنده و آگاه
می توانند با
جنگ انقلابی
خود علیه
دشمنانشان، این
جنگ نابرابر
را در راستای
پیروزی خود تغییر
جهت دهند.
توازن قوای
کنونی را
اساسا می توان
در بستر
سازماندهی
مسلح توده ها
تغییر داده و
نابرابری
موجود را با
اعمال رهبری
طبقه کارگر بر
مبارزات سیاسی
و نظامی
کارگران و
ستمدیدگان به
برابری تبدیل
نمود و
مبارزات
متنوع جاری در
جامعه را با
استراتژی جنگ
مسلحانه توده
ای در جهت
برتری بر دشمن
و نابودی آن
به پیش برد.
سرکوب و
بگیر و ببند
کارگران و
فعالین کارگری
در اول ماه مه
امسال بار دیگر
این واقعیت را
یادآوری می
کند که تنها
با مبارزه برای
نابودی جمهوری
اسلامی و قطع
قطعی هر گونه
نفوذ امپریالیست
ها در ایران
امکان تحقق
نان و کار و
آزادی و همه
مطالبات
کارگران مهیا
می گردد و
تنها در این
بستر است که
کارگران
امکان می یابند
در شرایطی
دمکراتیک،
روز جهانی خود
را جشن بگیرند.