به نقل از: ماهنامه
کارگری ،
ارگان کارگری
چریکهای فدایی
خلق ایران
شماره 61 ،
پانزدهُم
بهمن ماه 1397
افزایش
حداقل دستمزد
کارگران، نیازی
حیاتی ست!
نگاهی به
شرایط کار و
زندگی
کارگران در زیر
سلطه رژیم
ضدکارگری
جمهوری اسلامی
به عینه نشان
می دهد که
بورژوازی ایران
با تحمیل
دستمزد های
ناچیز و عدم
پرداخت به
موقع همین
دستمزد های
نازل، بخش
بزرگی از
کارگران را در
شرایط فقر و
فلاکت مطلق
قرار
داده است. یکی
از دلایل اساسی
وقوع هزاران
اعتصاب و
اعتراض قهر آمیز
کارگری در سال
97 و یا رواج
جنبش سمبولیک
"پهن کردن
سفره های خالی"
در مقابل
نهادهای دولتی
را، همین واقعیت
تشکیل داده
است. دلیل چنین
عکس العملی نیز
واضح است و با
در دست داشتن یک
تصویر صحیح از
واقعیت عینی
شرایط زندگی
کارگران و
زحمتکشان به
راحتی می توان
به چرایی این
امر پی برد. ما می دانیم
که با احتساب
خط فقر در سال 1397
که بسته به
تخمین منابع
مختلف، در آمد
زیر 4 تا 5 میلیون
تومان در ماه
برآورد شده،
حقوق کارگران
در سال جاری
حداقل 3 برابر
در زیر خط فقر
قرار داشته است.
یعنی اکثریت
کارگران
اجبارا در زیر
خط فقر گذران
می کنند. تداوم
این شرایط،
جان کارگران
زحمتکش و
خانواده های
محروم و گرسنۀ
آنها را به
لبشان رسانده
است.
جدا از اینکه
بورژوازی
دندان گرد ایران،
از پرداخت
دستمزد
کارگران در
موعد های مشخص
خود سر باز می
زند و گاه ماه
ها حقوق کارگران
پرداخت نمی
شود، خودِ سطح
حقوق کارگران
هم بسیار نازل
تعیین می شود
و به هیچ وجه
پاسخگوی تامین
حداقل نیازمندی
های زندگی
آنها نمی
باشد. در
جمهوری اسلامی
"شورای
عالی کار" هر
سال در اسفند
ماه، درباره
حداقل دستمزد
کارگران تصمیم
می گیرد. به همین
دلیل هم، هر
ساله در ماه
های بهمن و
اسفند شاهد
بحث هائی هستیم
که در باره
افزایش حداقل
دستمزد با
توجه به "نرخ
تورم" و "سبد
معیشت
خانواده"
کارگر، در
مطبوعات رژیم
طرح می شوند.
البته تجربه
چهل سال سلطه
سرکوبگرانه جمهوری
اسلامی به
آشکاری نشان
داده که
همواره "شورای
عالی کار"
بدون توجه به
چنین بحث هائی
و بدون توجه
به نیاز های
واقعی
کارگران و میزان
واقعی نرخ
تورم، چندر
غازی به
دستمزد
کارگران
اضافه می کند
و این رقم
همواره کمتر
از میزانی است
که بر مبنای
معیار های تعیین
شده در قانون
کار جمهوری
اسلامی می بایست،
حداقل دستمزد
کارگران بر آن
مبنا تعیین
شود. برای
نمونه با اینکه
"کمیته
دستمزد شورای
عالی کار" در
سال 1397 هزینه های
یک خانواده
کارگری را ۲ میلیون
و ۶۷۰ هزار
تومان محاسبه
کرده بود، اما
سرانجام شورای
عالی کار حداقل
دستمزد
کارگران را برای این
سال، ماهی یک
میلیون و ۱۱۵ هزار
تومان تعیین
نمود، یعنی با معیارهای
خود
گردانندگان
کمیته دستمزد
شورای عالی
کار جمهوری اسلامی،
چیزی
حدود یک میلیون
و پانصد هزار
تومان کمتر از
مبلغ هزینه های
یک خانواده
کارگری. به این
ترتیب حداقل دستمزد
سال 97 حتی با معیارهای "کمیته
دستمزد شورای
عالی کار" که
ماهیت ضد
کارگری آن بر
کسی پوشیده نیست،
هم انطباق
نداشت و
ندارد.
واضح است که
نتیجۀ مرگبار
حداقل دستمزد
تعیین شده برای
کارگران، حتی
اگر کارفرمایان
آن را
بپردازند - که
قاعدتا نمی
پردازند -
قرار دادن
شمار
روزافزونی از
کارگران در
مرداب فقر و
فلاکت می
باشد.
واقعیت
ها و نتایج
هولناک تعیین دستمزد
بسیار پائین
تر از خط فقر
برای کارگران
در سال 1397 چنان
آشکار است که
خود
کارگزاران
جمهوری اسلامی
نیز به آن
اعتراف می
کنند. برای
نمونه بنا بر
اظهارات رسول
خضری عضو کمیسیون
اجتماعی مجلس
جمهوری اسلامی،
حدود 85 درصد از
مردم ایران زیر
"خط فقر" زندگی
می کنند. همین
مهرۀ حکومت می
افزاید که از
زمان آغاز به
کار دولت
دوازدهم روحانی
در سال 96، شعار
"از بین بردن
فقر مطلق" که
در آن سال 12
درصد بود، نه
تنها متحقق
نشد و رقم آن
حتی کاهش نیافت،
بلکه در سال
جاری و به
موازات تغییرات
فاحش نرخ ارز،
این پدیده
"رشد" کرد و هم
اکنون حدود "50
درصد" جمعیت
کشور در
مواجهه با فقر
مطلق قرار
دارند. این
اعترافات با
در نظر گرفتن
"سبد معیشت
خانواده" که
از سوی برخی
نهادهای
جمهوری اسلامی
رقم 6 میلیون
تومان در ماه
اعلام شده و
مقایسه آن با
رقم حداقل
دستمزد، به
خوبی نشان می
دهند که
کارگران مولد
ثروت در جامعۀ
ایران، چه شرایط
زندگی دشوار و
طاقت فرسائی
را از سر می
گذرانند.
جای تردید
نیست که فقر و
فلاکت
خانواده
کارگری و
گرسنگی کشیدن
های دردناک
کارگران و
خانواده
آنها، خشم و
نفرت کارگران
را نسبت به
وضع ظالمانه
حاکم بر می
انگیزد، خشم و
نفرتی که با
زندان،
شکنجه، اعدام
و سرکوب وحشیانه
کارگران
معترض از سوی
دیکتاتوری حاکم،
پاسخ می گیرد.
اما، چه آن
شرایط اسفناک
معیشت و چه
سرکوبی که جهت
حفظ این شرایط
دهشتناک از سوی
جمهوری اسلامی
اعمال می شود،
یک راه بیشتر
در مقابل
کارگران برای
رهائی از این
اوضاع باقی نمی
گذارد، آن هم
مبارزه هر چه
قاطعانه تر در
اشکال مختلف
با هدف سرنگونی
این رژیم
استثمارگر و
جنایت کار.
مبارزه ای که
ضرورت برپایی یک
نیروی مسلح
کارگری – مردمی
برای مقابله
با نیروی
سرکوب دشمن و
تلاش برای ایجاد
و تقویت گروه
های سیاسی-
نظامی برای
سرنگونی
جمهوری اسلامی
و نابودی نظم
استثمارگرانه
حاکم را در
چشم انداز
فعالیتهای
کارگران
مبارز و آگاه
ما قرار می
دهد. چشم
اندازی که
بارها در
شعارهای جمعی
کارگران
بپاخاسته نظیر
"بجنگ تا بجنگیم"
و "آتش جواب
آتش"، در جریان
قیام ها و
شورش های آنها
متجلی شده
است.
همه
واقعیات چهل
سال سلطه
جمهوری اسلامی
نشان داده اند
که تا زمانی
که این رژیم
سفاک بر قدرت
است، وضعیت
زندگی
کارگران هم
بهبود نخواهد یافت،
به همین دلیل هم پیش
شرط رهائی
کارگران،
مبارزه برای
سرنگونی این
رژیم دار و
شکنجه می
باشد. این
همان واقعیت
اجتناب ناپذیری
است که در
اعتراضات و
تظاهرات های خیابانی
یک سال اخیر
به اشکال
مختلف از سوی
همه توده های
بپاخاسته فریاد
زده شده است.