به نقل از: ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 57 ، مهر ماه 1397

 

 

تداوم اعتصاب کامیونداران

 

رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی جهت مقابله با اعتصاب رانندگان کامیونها که از اول مهر ماه 1397 و برای حصول به مطالبات صنفی طبیعی کامیونداران و رانندگان کامیون شروع شده و تا امروز (15 مهر ماه) ادامه داشته به هر ترفندی متوسل می شود، اما خوشبختانه قادر به در هم شکستن اعتصاب نشده است.

 

دیکتاتوری حاکم در ابتدا از زبان صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، در 9 مهر ماه تهدید کرد که "بر هم ‌زنندگان امنیت جاده‌ها به اشد مجازات خواهند رسید". آنگاه رانندگان اعتصابی را به عنوان بر هم زنندگان امنیت جاده ها، "قطاع‌الطریق" لقب داد و آنان را متهم به "افساد فی‌الارض"، "اخلال در نظم و امنیت" نموده و تلاش کرد با ایجاد فضای رعب و وحشت رانندگان را مجبور به شکستن اعتصاب شان نماید. دستگاه قضائی جمهوری اسلامی می کوشد با "قطاع‌الطریق" جلوه دادن رانندگان زحمتکش، شرایط را برای مجازات های سنگین و حتی اعدام رانندگان اعتصابی مهیا کند در حالی که اعتراض کامیونداران یک اعتراض صنفی است. در ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی در باره "قطاع‌الطریق" قید شده که: "سارق مسلح و قطاع‌الطریق هرگاه با اسلحه امنیت مردم یا جاده را برهم بزند و رعب و وحشت ایجاد كند محارب است". با محارب نامیدن رانندگان اعتصابی که بطور مسالمت آمیز مبادرت به اعتصاب کرده اند، نوبت به غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول قوه قضائیه رسید تا با وقاحت تمام اعلام کند که: "مجازات سختی در انتظار اخلال‌گران" در حمل ‌و نقل می باشد. محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور معنای مجازات سخت را آشکار ساخت. او بازداشت‌شدگان این اعتصاب را به حکم اعدام تهدید کرده است. تلاش برای محارب جلوه دادن راننده ای که تنها برای خواستهای صنفی خود دست به اعتصاب زده در حالی که حد قساوت و بیشرمی سردمداران جمهوری اسلامی را در مقابل دید همگان قرار می دهد، جلوه ای از ماهیت ضد خلقی دیکتاتوری حاکم را عیان می کند.

 

اعتصاب رانندگان کامیون و برخورد مقامات حکومت به آن نشان می دهد که این رژیم در وحشت از به هم پیوستن اعتراضات و مبارزات اقشار گوناگون مردم که از دی ماه سال گذشته بدون وقفه ادامه دارد و هم اکنون در حرکت اعتراضی و اتحاد مبارزاتی رانندگان زحمتکش متجلی شده، راهی جز سرکوب در مقابل خود نمی بیند. به همین دلیل هم هست که از روز آغاز این اعتصاب سراسری که تاکنون حدودا در ۳۱ استان کشور و بیش از ۲۶۰ شهر رخ داده است، سرکوبگران حاکم ضمن ضرب و شتم رانندگان اعتصابی به دستگیری های گسترده متوسل شده اند که بنا به برخی گزارشات، در جریان این تعرض، تاکنون نزدیک به 250 نفر دستگیر شده اند.

 

واقعیت این است که دستگیر شدگان، نه "مفسد فی الارض" و یا "قطاع الطریق" و ... بلکه حدود 250 راننده اعتصابی زحمتکش می باشند که همچون بقیه همکارانشان ماه هاست نسبت به پایین بودن دستمزدها در شرایط افزایش سرسام آور قیمت قطعات یدکی و لاستیک و نارسائی در توزیع بار و تقسیم و توزیع سوخت و همچنین زورگویی های حکومتی معترض اند و فریادشان به جائی نرسیده است. در مواجهه با این شرایط غیر قابل تحمل، رانندگان با خودداری از حمل بار، دست به اعتصاب زده اند تا صدایشان شنیده شده و به خواستهایشان پاسخ داده شود. اما دیکتاتوری حاکم که قادر به پاسخ دادن به مطالبات رانندگان زحمتکش نیست، به ضرب و شتم و دستگیری آنها متوسل شده است. جدا از این آنها به ترفندهای دیگری نیز دست   می زنند. مثلاً با توسل به حیله های گوناگون چنین جلوه می دهند که اعتصاب پایان یافته و به این طریق     می کوشند، در اتحاد رانندگان کامیون و تداوم حرکت آنها که با پشتیبانی وسیع افکار عمومی روبروست، اخلال ایجاد کنند. برای نمونه جمهوری اسلامی با تهدید و تطمیع و استفاده از کامیونهای دولتی در خوزستان و سمنان تلاش نمود، چنین جلوه دهد که کامیونداران اعتصاب را شکسته اند که البته این ترفند مقامات دولتی، با هوشیاری رانندگان کامیون با شکست مواجه شد.

 

اعتصاب دلیرانه رانندگان کامیون که بیش از دو هفته است برغم تهدیدات رژیم تداوم یافته است، به روشنی جلوه آشکاری از روحیه اعتراض و مقاومت زحمتکشان جامعه علیه شرایط فلاکت بار کنونی را که سرمایه داران و رژیم حافظشان برای مردم ما آفریده اند، به نمایش می گذارد. این حرکات بزرگ اجتماعی در شرایط تشدید دیکتاتوری و سرکوبگری های جنایتکارانه حاکمین وقت بیانگر آن است که کارد به استخوان ستمدیدگان رسیده و آنها با شرایط فلاکت باری مواجه اند که حتی از تهیه حداقل معاش خود نیز محروم گشته اند. همه این واقعیات، چه شدت گیری فقر و فاقه در جامعه و چه تشدید و گسترش مبارزات کنونی کارگران و زحمتکشان، خود زمینه ساز امواج تازه ای از شورش بزرگ گرسنگان می باشد. اتفاقاً درک همین واقعیت است که سردمداران ددمنش جمهوری اسلامی را به تکاپو انداخته تا با تهدید به اعدام رانندگان اعتصابی و ضرب و شتم آنها در اعتصابشان اخلال ایجاد کند تا به خیال خام خود سدی در مقابل مبارزات رو به رشد توده ها و همبستگی آنها ایجاد کند.

 

تجربه تعرض به اعتصاب مسالمت آمیز و حق طلبانه سراسری رانندگان بستری ست که یکی از بزرگترین تجارب مبارزاتی مردم ما در آن متجلی می شود. اگر این واقعیتی اثبات شده است که بزرگترین عامل سد کننده رشد و سراسری شدن مبارزات توده ها علیه رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی سرکوب و قهر سیستماتیک ضد انقلابی طبقه حاکم است، اگر همین قهر سیستماتیک مبتنی بر زندان و دار و شکنجه بزرگترین عامل جلوگیری از شکل گیری تشکل های مبارزاتی و یک رهبری انقلابی در جامعه است، پس واضح است که توده های محروم و زحمتکش ما و به ویژه جوانان آگاه باید تمام تلاش های مبارزاتی خود را در مسیری بکار اندازند که قلب حکومت و پایه اساسی بقای آن، یعنی ماشین سرکوبش را نشانه گیرد و برای نابودی آن تلاش کند، مسیری که الزاما با مبارزه مسلحانه معنا می یابد. این نیز واقعیتی است که اعتصاب ارزشمند رانندگان کامیون که یکبار دیگر قدرت مبارزاتی بخشی از آحاد زحمتکش و رنجدیده را به نمایش گذارده و ضرورت اتحاد هر چه بیشتر آنان را برای مبارزه با دشمن خاطر نشان کرده، تنها زمانی قادر است همه پتانسیل مبارزاتی خود را در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی به منصه ظهور برساند که از سوی یک نیروی مسلح مردمی پشتیبانی شده و حمایت گردد.

 

تجربه نشان داده است که بدون نابودی این رژیم سرکوبگر هیج راهی بسوی آزادی در دسترس نخواهد بود. نابودی جمهوری اسلامی نیز در گرو نابودی ستون فقرات آن یعنی ارتش و سپاه و زواید آنها یعنی بسیج و اطلاعات و نیروهای انتظامی اش می باشد که جز از طریق مبارزه مسلحانه ای که به تدریج توده ها را حول خود متشکل کند، امکان پذیر نمی باشد. مبارزه مسلحانه شکل اصلی مبارزه در ایران است که همه اشکال گوناگون مبارزه توده ها را در حول خود به سمت پیروزی رهنمون خواهد ساخت.