به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدائی خلق ایران

شماره 45 ، پانزدهم مهر ماه 1396

 

 

 

برخورد جنایت کارانه جمهوری اسلامی با کولبران!

 

 

برخوردهای سرکوب گرانه جمهوری اسلامی با کارگرانی که عمدتا با حمل کالا بر پشت خود در تلاش اند تا لقمه نانی برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان به دست آورند ، مدتی است که پدیده کولبری را با برجستگی هر چه بیشتری در مقابل دید جامعه قرار داده است. گرچه کولبری ویژگی کُردستان نبوده و نیست و در مناطق مرزی دیگر ، همچون بلوچستان هم رایج است اما انعکاس فزاینده جنایات جمهوری اسلامی علیه کولبران در کُردستان ، این پدیده را هر چه بیشتر در اذهان مردم مطرح ساخته است.

 

پاسداران و نیرو های مرزی جمهوری اسلامی در توجیه جنایات خود علیه کولبران ادعا می کنند که گویا آن ها قاچاقچی هستند. اما واقعیت این است که بخش بسیار بزرگی از کولبران به هیچ وجه صاحب کالائی که بر پشت خود حمل می کنند نیستند. این انسان های زحمتکش که از روی ناچاری و به خاطر ابعاد فلاکت بار بیکاری در منطقه ، با قبول همه سختی ها و حتی ریسک از دست دادن جان شان به این شغل روی آورده اند ،  اساساً کالاهای سرمایه داران را به این یا آن سوی مرز حمل می کنند. کارگران کولبر در یک سوی مرز کالائی را از کارگزاران این یا آن سرمایه دار تحویل گرفته و در سوی دیگر مرز به صاحبان شان تحویل می دهند و آن چه در این معامله نصیب آن ها می گردد ، جز چندرغازی نیست که اگر زنده ماندند ، به آن ها کمک می کند تا حداقل معاش خود و خانواده شان را تامین کنند.

 

با توجه به وابسته بودن اقتصاد ایران به سیستم امپریالیستی جهانی و در شرایطی که این سیستم سال های طولانی است که در چنبره بحران و رکود دست و پا می زند ، دولت های امپریالیستی با مکانیسم هائی همواره بار بحران های خود را هر چه بیشتر بر سر کارگران و توده های تحت ستم ایران سرریز می کنند. تأثیرات این امر گسترش روز افزون بیکاری و فقر و فلاکت ناشی از آن در جامعه ما می باشد. در چنین اوضاعی است که بسیاری از توده های خلق کُرد که در میان آنان جوانان تحصیل کرده حتی در سطح دانشگاهی نیز وجود دارند ، برای تأمین یک زندگی بخور و نمیر و یا در واقع جلوگیری از هلاک شدن در اثر گرسنگی ، با پذیرش ریسک جانی ، به این شغل بسیار دشوار و در عین حال خطرناک تن می دهند.

 

صعب العبور بودن راه های کُردستان و کوشش در انتخاب راه های سخت تر برای گریز از دید پاسداران مرزی ، به حد کافی بیان گر دشواری و طاقت فرسا بودن شغلی است که کارگران کولبر ، این انسان های شریف برای کسب لقمه نانی متحمل می شوند. اما این همه مسئله نیست.  در مسیر راه نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی چهار چشمی مراقب اند تا کولبران را به عنوان قاچاقچی هدف تیراندازی خود قرار داده و بارشان را به یغما ببرند. در چنین شرایطی است که کارگران کولبر همواره در خطر از دست دادن جان خود در اثر تیراندازی نیروهای سرکوب گر جمهوری اسلامی قرار دارند.

 

بر اساس آمار های منتشر شده ، تنها از ابتدای سال 96 تاکنون بیش از 40 کولبر در کُردستان کشته شده اند که 30 نفر از آن ها با شلیک مستقیم نیروی انتظامی و مرزبانی جمهوری اسلامی جان باخته اند. نیروهای سرکوبگر رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی ، در شرایطی قلب کولبران زحمتکش را با گلوله های سربی خود نشانه می گیرند که در همان حال با همه قوا از کار قاچاق سردمداران رژیم و آقا زاده ها که در اسکله های خارج از کنترل دولت ، روزانه میلیون ها تن کالا را بطور قاچاق وارد کشور می کنند ، پاسداری می کنند. کار قاچاق سرداران و آقازاده ها در رژیم دزد و فاسد جمهوری اسلامی و پاسداری نیروهای سرکوب گر این رژیم از آن ها تا به آن جا آشکار است که احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری خود ضمن اعتراف به این واقعیت در یکی از سخنرانی هایش آن ها را "برادران قاچاقچی" خطاب کرد. این "برادران قاچاقچی" در سایه حمایت نیروهای نظامی مزدور ، کالاهای قاچاق را بدون پرداخت هر گونه مالیاتی در سراسر کشور توزیع می نمایند. بر اساس آن چه در روزنامه جهان صنعت (15 شهریور 96) آمده است ، روزانه میلیون ها تن کالا توسط باندهای بزرگ و سازمان یافته قاچاق کالا در سراسر کشور جا به جا می شوند. بنابراین مبارزه با قاچاق کالا نمی تواند توجیه گر جنایات پاسداران و نیرو های مرزی جمهوری اسلامی علیه کارگران کولبر باشد؛ مگر آن که گفته شود که آن ها صرفا با قاچاق کالا توسط برخی از سرمایه داران مخالفند - که در این صورت نیز آن ها به جای جلوگیری از کار قاچاق آن سرمایه داران ، کارگرانی را که در شرایط فقر مفرط برای تهیه لقمه نانی 50 تا 100 کیلو بار را در راه های صعب العبور بر روی دوش خود حمل می کنند ، را قاچاقچی معرفی کرده و آماج آتش سلاح های مرگبار خود قرار می دهند.

 

برخورد های سرکوب گرانه جمهوری اسلامی در کُردستان با کولبران تا به آن حد وحشیانه است که اخیرا در منطقه مرزی "دوله بی" سردشت پاسداران رژیم مبادرت به محاصره بیش از ۱۰۰تن از کولبران محروم نموده و تلاش کردند تا از ورود آن ها به منطقه جلوگیری نمایند. کولبران محاصره شده از ترس تیراندازی نیروهای مرزی و به غارت برده شدن کالاهای شان به دامنه کوه ها و صخره‌ها پناه بردند. محاصره کولبران و شرایط بس دشواری که آن ها با پناه گرفتن در کوه ها و صخره ها بدون داشتن هرگونه آب و آذوقه پیش آورد، اعتراض به حق مردم کُردستان را بر انگیخت تا آن جا که روز پنجشنبه 23 شهریورماه 96 مردم روستای بیوران در سردشت در اعتراض به جلوگیری از عبور کولبران از مرز توسط سپاه پاسداران و جهت جلوگیری از دستگیری آن ها جاده را بستند و با پاسداران درگیر شدند. در این درگیری نیرو های سپاه پاسداران به روی مردم معترض آتش گشودند که در نتیجه آن یک کارگر کولبر و دختر جوانی از اهالی روستای مزبور که در مقابل درب خانه خود ایستاده بود ، بر اثر شلیک پاسداران جمهوری اسلامی مجروح شدند.

 

درگیری و برخورد وحشیانه پاسداران با کولبران و مردم پشتیبان شان در روستای بیوران ، در شرایطی رخ داد که روز دوشنبه 13 شهریور ماه یعنی حدود ده روز قبل از آن درگیری ، نیروهای مرزی در منطقه بانه دو کولبر رنجدیده  را با شلیک گلوله در خون خود غلطانده بودند؛ جنایت وحشیانه و شرم آوری که با خشم و اعتراض همگانی مردم مبارز شهر بانه مواجه شد. اعتراضات و تظاهرات مردم بانه به کشتار کولبران توسط نیروهای نظامی رژیم چنان ابعاد وسیعی به خود گرفت که شهر عملا به حالت تعطیل در آمد. مردم بانه در جریان این اعتراضات ، خواهان پایان دادن به کشتار کولبران شدند. در جریان این اعتراضات نیز پاسخ جمهوری اسلامی جز شدت بخشیدن به سرکوب معترضین و توسل به زور برای پایان دادن به اعتراضات برحق و عادلانه آن ها نبود. با چنین برخوردی جمهوری اسلامی همچون سابق نشان داد که آمرین و عاملین جنایات انجام شده علیه کارگران کولبر و توده های رنجدیدۀ پشتیبان آنان ، خود این رژیم و دستگاه های سرکوبش می باشند. بنابراین از چنین رژیمی نمی توان انتظار محاکمه آمرین و عاملین این جنایت را داشت ، چرا که  به قول یک مثل مردمی ، "چاقو دستۀ خودش را نمی بُرَد". همه این واقعیات ، همچون تمام تجربیات مبارزاتی مشابه ، بار دیگر آشکار ساخت که جمهوری اسلامی همچون 39 سال گذشته با زبانی جز زبان زور نمی تواند با کارگران و توده های ستمدیده سخن گوید. این واقعیتی است که مردم ما آن را در طول حیات جهنمی رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی ، با پوست و گوشت خود تجربه کرده اند.

 

کولبران به مثابه بخشی از طبقه کارگر ما ، کارگرانی هستند که در شرایط بیکاری گسترده و روزافزون و فقر و فلاکت خانمان سوز برای گریز از هلاک شدن در اثر گرسنگی و برای تأمین یک زندگی بخور و نمیر به کولبری یعنی به یکی از خطرناک ترین شغل ها روی آورده اند.  برخورد نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با این کارگران که حتی با وحشی گری ، آن ها را مورد آماج گلوله های خود نیز قرار می دهند ، بیان گر ضدیت کل رژیم کارگر ستیز با کولبران و خانواده ها و حامیان آن ها می باشد. روشن است که با چنین رژیم دیکتاتور و ضد کارگری جز با قهر انقلابی نمی توان سخن گفت. تنها با اعمال قهر انقلابی علیه این رژیم و متشکل کردن طبقه کارگر در این مسیر می توان به سرنگونی کلیت این رژیم جنایتکار و از بین بردن سیستم ظالمانه سرمایه داری حاکم بر کشور و تمامی تجلیات بربر منشانه آن امیدوار بود.