به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 37 ، پانزدهم بهمن ماه 1395

 

 

از اعتصاب و همبستگی کارگران "هپکو" اراک بیاموزیم!

 

در یک ماه اخیر در میان صدها اعتصاب و اعتراض کارگری در سراسر کشور که گاه اخبار کوتاهی از آن ها در رسانه ها انعکاس می یابد ، مبارزات کارگران شرکت "هپکو" در اراک موقعیت خاصی پیدا کرده و در حد وسیعی در سطح جامعه انعکاس یافته و نظر هم طبقه ای های شان را به خود جلب نموده است.

 

کارگران مبارز این شرکت در اعتراض به 5 ماه حقوق معوقه و حق بیمه های پرداخت نشده و عدم پایبندی مالک کارخانه به تعهدات خود در زمان خرید این واحد تولیدی ، از 18 دی ماه امسال تولید را خوابانده و دست به اعتصاب زده اند. این کارگران ضمن برگزاری تظاهرات و ایراد سخنرانی ، چندین بار خیابان های اراک را به صحنه راه پیمائی های خود تبدیل نموده اند. حدود هزار کارگر شرکت "هپکو" به طور روشن خواهان دستمزدی هستند که برایش کار کرده اند ولی کارفرمای بیشرم و زالو صفت شرکت برغم همه سودی که از استثمار این کارگران و ارزش اضافی ای که تولید کرده اند برده است، حاضر به پرداخت دستمزد آن ها هم نمی باشد.

 

شرکت تولید تجهیزات سنگین (هپکو) که یک شرکت دولتی بود در سال 1386 بر اساس خط کلی صندوق بین المللی پول و دیگر نهاد های امپریالیستی که رژیم جمهوری اسلامی به مثابه یک رژیم وابسته به امپریالیسم ملزم به اجرای سیاست های آن ها می باشد ، همچون خیلی از شرکت های تولیدی دیگر به بخش خصوصی واگذار شد. در آن زمان نزدیک به 2400 کارگر در این کارخانه کار می کردند که سالانه چیزی حدود 2000 دستگاه تولید می کردند. پس از واگذاری این کارخانه به بخش خصوصی به تدریج تعداد کارگران به حدود هزار کارگر و تولید به 100 دستگاه رسید. این امر خود باعث برجستگی مطالبه بازگشت مالکیت کارخانه به دولت در میان خواست های کارگران شده است. به طوری که امروز کارگران خواهان لغو "خصوصی سازی" کارخانه و بازگشت مالکیت شرکت مزبور به دولت هستند، چرا که به عینه دیده اند که از زمان  واگذاری "هپکو" به کارفرمای کنونی هم کارگران بسیاری کار خود را از دست داده اند و هم پرداخت مطالبات بر حق آن ها از جمله دستمزد های شان در زمان بندی مرسوم با مشکل مواجه شده و به تعویق افتاده است.

به گفته کارگران معترض، شرکت "هپکو" در سال 1386 به مبلغی کاملا زیر قیمت واقعی یعنی حدود 70 میلیارد تومان به کسی واگذار شده که تا امروز به تعهدات خود عمل نکرده و با این که بیش از 5 سال از پایان تعهد وی گذشته اما باز هم حاضر به پرداخت بدهی های خود به خصوص به کارگران نمی باشد. کارگران بر اساس تجربیات عینی خود و در گیری هائی که با صاحب خصوصی کارخانه داشته اند بارها اعلام کرده اند که سهام دار کارخانه نفوذ زیادی در بدنه دولت دارد.  آن ها شاهد بوده اند که هر جا که پرونده ای در محاکم قضایی علیه وی باز می شود این پرونده را از جریان می اندازند تا دعوای حقوقی ای در مجاری قانونی در جریان نباشد و سهام دار از زیر دیون خارج شود. در واقع، همین نفوذ غیر قابل انکار است که به سرمایه دار مزبور امکان داده که به قول کارگران "هپکو" "وام های هنگفتی" به نام شرکت از بانک ها بگیرد تا جائی که شرکت مزبور جدا از بدهی اش به کارگران چیزی حدود 300 میلیارد تومان هم به بانک ها مقروض می باشد. جالب است در چنین شرایطی که سرمایه دار مزبور میلیارد ها تومان به جیب زده باز هم مدعی است که پولی جهت پرداخت دستمزد کارگرانی که برایش کار کرده اند در جیب ندارد!

اعتصاب دلاورانه حدود هزار کارگر شرکت تولیدی "هپکو" که از 18 دی ماه شروع و در بستر همبستگی کارگران تا اواسط بهمن ادامه یافته است یکی از طولانی ترین اعتصابات کارگری در چند سال اخیر می باشد. مسلماً یکی از عواملی که تداوم این همبستگی و مقاومت کارگری را ممکن ساخته مطالبات روشن و عدم پاسخگوئی کارفرما و مسئولین دولتی به این مطالبات بر حق می باشد. اما در هر حال  اعتصاب طولانی و مداوم کارگران "هپکو" بیانگر عزم کارگرانی است که از وعده های توخالی کارفرما به تنگ آمده و جانبداری مسئولین دولتی از سرمایه دار بیشرم شرکت مذکور آن ها را شدیدا خشمگین ساخته است. این اعتصاب به واقع یکی از نمونه های مبارزه کارگران و واکنشی طبیعی به شرایط دهشتناکی است که بورژوازی ايران برای کارگران ایجاد نموده است. با این که کارگران "هپکو" در این فاصله توانسته اند چندین بار اعتراض شان را در سطح شهر اراک به نمایش بگذارند ، اما روزی نبوده که با دسیسه چینی های مدیریت کارخانه و سرکوبگری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی مواجه نشوند. کارگران مبارز "هپکو" بار ها در محاصره نيرو های سرکوب جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و به آن ها اجازه راه پیمائی از کارخانه به طرف استانداری داده نشده است. در جریان این مبارزات بارها کارگران مجبور شده اند به قول یکی از کارگران: "در ساعات کاری به صورت آرام در محوطه کارخانه جمع" شده و به اعتصاب خود ادامه دهند.

 

تجمعات کارگران همواره از طرف نیروی انتظامی به مثابه یکی از نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی و حافظ منافع سرمایه داران مورد حمله قرار می گیرد. شرایط دیکتاتوری وحشیانه حاکم بر جامعه همه توده های تحت ستم ایران و در رأس آن ها کارگران را از ابراز آزادانه نظر و آن چه در دل های شان پنهان است را باز داشته است. دستگیری، زندان، شکنجه و حتی شکنجه در ملاء عام یعنی شلاق زدن کارگران در جلوی چشم مردم ، آن هم صرفا به خاطر اعتراض به حق کشی های آشکار سرمایه داران به امری عادی در جامعه تحت سلطه سرمایه داران داخلی و خارجی و حکومت ننگین آن ها یعنی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. حتی سر به نیست کردن کارگران آگاه و مبارز توسط  وزارت اطلاعات جهنمی رژیم جمهوری اسلامی امری ناشناخته برای کارگران مبارز ایران نیست. در چنین شرایطی است که کارگران "هپکو" در حالی که جان شان از مظالمی که می بینند به لب رسیده و فریاد می کشند که "وای از این ذلت" ، فدائی وار جان خود را کف دست خود گرفته و به راه پیمائی در خیابان می پردازند و شعار می دهند: "زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در راه آزادگی".

 

در شرایطی که به قول خود کارگران آن ها "به نان شب محتاج اند" اما نه دستمزد کار انجام شده شان را به آن ها می دهند و نه پاسخگوی اعتراض و مطالبه بر حق شان می باشند، سخنان یکی از کارگران "هپکو" که در یکی از تجمعات اعتراضی خود بر زبان راند، گویای واقعیت های بسیاری است. این کارگر با همه اجبارش به خودسانسوری ، با شجاعت نیروی انتظامی را مورد خطاب قرار داده و می گوید: "چرا استاندار هیچ صداش در نمیاد، چرا استاندار، آقای استاندار خیانت کردی به مردم، آقای استاندار چرا آقای عطاریان را گذاشتی از این شهر بره، چرا این بساط را درست کردی؟  اگر این بساط را داریم آقایان ماموران نیروی انتظامی اگر این بساط را داریم از بی عرضه گیِ مسئولینه، از سکوت مسئولینه، بَسه دیگه این سکوت، خدا شاهده به جان تک دخترم، بچهِ تو راهم، خدا شاهده از بازجوهاتون نمی ترسم، یعنی اگر برم تو اوین، برم تو اوین از این زندگیِ کثافتم بهتره، از این که همیشه جلوی زن و بچم کوچیک بشم... متأسفم برات عزیز من، تو! نیروی انتظامی که باتومت را برای من نگه داشتی ( کارگران؛ واقعأ...) شرکت آونگان تعطیل شد رفت، از حالِ زن و بچه اش خبر داری؟ شرکت صنایع تعطیل شد، آقایونِ نیروی انتظامی پیشگیری کردید؟ ، بیکاری معضل همه فسادهای اجتماعه، آقای نیروی انتظامی ، جوان شهر بره کجا کار کنه؟ بیاد شرکت هپکو! کجا نیرو می گیره؟ امنیت را چگونه می خواهی بر قرار کنی، با زور یا با تدبیر؟ تدبیر تو اینه آقای نیروی انتظامی؟ آقای عطاریان یک نفره، اگر می تونی بروید او را بر دارید و بیارید، برای ما نمی خواد شاخ و شونه بکشید! آقای نیروی انتظامی، عطاران یک نفره اما گردن کلفته، مفت خوره..."

 

این سخنان به خوبی از یک طرف بیان گر وضعیت بسیار دهشتناکی است که بورژوازی ایران و رژيم حامی اش جمهوری اسلامی برای طبقه کارگر ما ایجاد کرده اند و از طرف دیگر نشان می دهد که کارگران ما در حالت کاملا انفجاری به سر می برند. سخنان این کارگر معترض البته نیازی به تفسیر ندارد و تعمق روی آن ها پرده از واقعیت های زیادی بر می دارد. آیا این واقعیت که کارگری در مقابل نیروی سرکوب فریاد سر دهد که: "از بازجوهاتون نمی ترسم، یعنی اگر برم تو اوین، برم تو اوین از این زندگیِ کثافتم بهتره" ، خود نشان گر این امر نیست که کارگران ما به خوبی می دانند که نیروی سرکوب رژیم، وزارت اطلاعات و همه ارگان های حافظ جمهوری اسلامی در مقابل آن ها قرار دارند؟ بیان گر آن نیست که آن ها می دانند که دشمن آن ها صرفا سرمایه دار شرکتی نیست که حاصل دسترنج آن ها را بالا کشیده، و می دانند که جمهوری اسلامی با همه ارگان های سرکوب اش در خدمت سرمایه داران بوده و در دفاع و حمایت از آن ها کارگران مبارز را دستگیر و آن ها را با "اوین" و "بازجو" (به خوان شکنجه گاه و شکنجه گر) مواجه می سازند!؟  مسلما این آگاهی والا را کارگران "هپکو" و همین طور دیگر کارگران ایران در جریان کار و زندگی خود فرا گرفته اند.

 

رفقای بنیانگذار سازمان ما، همواره تأکید داشتند که به دلیل شرایط دیکتاتوری و سرکوب خشن مبارزات کارگران توسط رژیم وابسته به امپریالیسم، مبارزات کارگران خیلی زود از مبارزه صنفی به مبارزه سیاسی تبدیل می شود و مبارزه سیاسی نیز در شرایط سرکوب ، کار را به درگیری های قهر آمیز می کشاند.  آیا واقعیت همین مبارزه کارگران "هپکو" که هر چند به خاطر مسایل صنفی صورت گرفته اما دولت، به اصطلاح مسئولین آن و نیروی انتظامی اش را مورد خطاب قرار می دهد نفس سیاسی بودن این مبارزه را آشکار نمی کند؟ چرا یک کارگر به خاطر اعتراض به حقوق پرداخت نشده خود مجبور می شود از شکنجه گاه و شکنجه صحبت کند؟ این چه شرایطی است که کارگران را حتی برای تحقق خواست های صنفی شان در مقابل رژیم قرار می دهد؟ آیا این همان شرایطی نیست که کارگران ایران را اساسا برای رهائی خود به مبارزه قهر آمیز علیه این رژیم می کشاند؟

 

عزم کارگران "هپکو" در تداوم اعتصاب و مبارزات خود علیرغم همه سرکوب گری هائی که با آن مواجه اند و همچنین حفظ همبستگی شان به رغم همه کارشکنی هائی که به عینه شاهد بوده اند ،  موقعیت خاصی را برای اعتصاب و اعتراض اين کارگران در میان کارگران شکل داده است. در عین حال باید بدانیم که این تنها کارگران "هپکو" نیستند که برای تحقق خواست های شان پیگیرانه مبارزه می کنند. امروز در سراسر جامعه ایران ، کارگران با ترتیب تجمعات کارگری و دست زدن به اشکال مختلف مبارزه، فضای مبارزاتی در جامعه را حفظ و رژیم را با مشکلات عدیده ای روبرو ساخته اند.  درست است که خواست های این مبارزات عمدتا صنفی است ولی با توجه به دیکتاتوری حاکم و مواجه شدن کارگران با نیروهای سرکوب رژیم ، آن ها درس ها و تجارب انقلابی زیادی از مبارزات خود کسب می کنند که همگی در مبارزات آینده شان برای نابودی نظام سرمایه داری و سرنگونی رژیم های حامی این نظام استثمارگر و ظالمانه به کار آن ها خواهد آمد.

 

کارگران به دلیل شرایط زندگی شان انقلابی ترین طبقه در جامعه ما هستند. مبارزه کارگران دلاور و جان بر کف "هپکو" نمونه ای از مبارزات کارگران ایران می باشد که واقعیت فوق را در خود مستتر کرده است.