به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 22 ، آبان ماه 1394

 

بورژوازی و بازی با جان کارگران!

امروز در سراسر دنیای سرمایه داری، حرص و آز سرمایه داران جهت سوداندوزی بیشتر باعث شده که آن ها به جای هزینه جهت ایمن سازی محیط کار شرایطی در کارگاه ها و کارخانجات شکل دهند که هر روز تعدادی کارگر جان خود را در حوادث حین کار از دست می دهند. ابعاد تلفات جانی کارگران در کارگاه ها به آن جا رسیده که سازمان جهانی کار میزان تلفات جانی ناشی از حوادث و بیماری های شغلی در سطح جهان را سالانه حدود ۲ میلیون و ۳۴۰ هزار نفر اعلام نموده است. بر اساس این گزارش ،  ۳۱۷ هزار نفر از این تعداد در اثر حوادث ناشی از کار و بیش از دو میلیون نفر نیز به دلیل انواع بیماری های شغلی، جان خود را از دست می دهند. بر مبنای گزارش سازمان جهانی کار که بدون شک بر اساس آمارهای رسمی تهیه شده و هزاران موردی که در این آمارها نادیده گرفته شده را در بر نمی گیرد، حداقل روزی ۶ هزار و ۴۰۰ کارگر در سراسر جهان به دلیل آسیب هائی که در جریان کار دیده اند جان می بازند. کارگرانی که یا در همان محیط کارگاه به دلیل آزمندی کارفرما و فقدان وسائل ایمنی جان داده اند و یا به دلیل بیماری های ناشی از محیط آلوده کارخانه، در فقر و نداری به تدریج جانشان فدای انباشت هر چه بیشتر سود در دستان کارفرماها شده است. روی این موضوع هم باید تأکید کرد که بخش بزرگی از این خیل بزرگ قربانیان نظام سرمایه داری در شرایطی جانشان فدای چرخیدن ماشین سوداندوزی سرمایه داران می گردد که از هیچ حمایت و بیمه ای هم برخوردار نیستند.

با اندکی تعمق روی آمار ارائه شده از طرف سازمان جهانی کار می توان شرایط دهشتناکی که بورژوازی در سراسر جهان برای کارگران آفریده است را درک کرد. این آمار بار دیگر ثابت می کنند که اندیشمند بزرگ طبقه کارگر، کارل مارکس حق داشت وقتی که در بررسی تاریخ رشد شیوه تولید سرمایه داری نوشت: "سرمایه از بدو تولد، از فرق سر تا نوک پا، از هر منفذش، خون و کثافت می چکد". (فصل ۳۱ کتاب سرمایه) چرا که سرمایه دار بدون این که زالو وار خون کارگران را بمکد و آن را به "دیگ کیمیائی سرمایه" بریزد قادر به ادامه حیات نیست.

با توجه به جهانی بودن سلطه سرمایه داری، موارد مشخص واقعیت فوق را امروز در همه جا می توان سراغ گرفت. از جمله با نگاهی به شرایط کار و زیست طبقه کارگر ایران در زیر سلطه جمهوری اسلامی - این رژیم مدافع سرمایه داران - به روشنی حیرت انگیزی می توان مشاهده کرد که بورژوازی ایران در زمینه چپاول دسترنج کارگران و تحمیل شرایط مرگبار به آنان نه تنها از همتاهای جهانی اش چیزی کم ندارد، بلکه در بازی با جان کارگران خیلی از مرزها را هم زیر پا نهاده است. بورژوازی ایران چنان شرایط دهشناکی برای کارگران ما به وجود آورده که جدا از کارگرانی که به دلیل فقدان وسائل ایمنی روزانه در حین کار جان خود را ازدست می دهند جامعه شاهد خودکشی های مداوم کارگرانی است که برای فرار از جهنمی که سرمایه داران و رژیم حامی اشان برای آن ها خلق کرده، خلاصی خود را به نادرست در خودزنی می بینند.

 

جدا از دستمزدهای نازل و مدت کار روزانه طولانی که معنی اش استثمار لجام گسیخته نیروی کار می باشد، بورژوازی ایران حتی از پرداخت به موقع دستمزدهای پذیرفته شده برای کار انجام داده شده نیز خودداری کرده و حتی به طور کامل دستمزد کارگران را به جیب می زند. کارفرمایان چه از طریق "قراردادهای ننگین" (عنوانی که کارگران به قراردادهائی داده اند که کارگر را به عنوان برده در اختیار کارفرما قرار داده و از جمله حق بیمه کارگران را رسمأ نقض و پایمال آزمندی خود می کنند) و چه از طریق عدم پرداخت سهم حق بیمه کارگران به سازمان تأمین اجتماعی، عملأ کارگران را از داشتن پوشش بیمه محروم می سازند. تازه این امر در شرایطی است که این کارفرمایان به خاطر کسب سود هر چه بیشتر از ایجاد محیط امن در مراکز کار سرباز زده و باعث می شوند که روزانه تعداد قابل توجهی از کارگران به دلیل فقدان وسایل ایمنی و یا حتی به دلیل فقدان آموزش جهت رعایت موارد ایمنی جان خود را در حین کار از دست بدهند. این روندی است که به دلیل آزمندی سرمایه داران و حمایت بی دریغ جمهوری اسلامی از آن ها هر روز رشد و شدت بیشتری یافته و به طور برجسته، بازی با جان کارگران را از طرف سرمایه داران به نمایش می گذارد.

 

نگاهی به آمارهای منتشر شده در زمینه حوادث حین کار خود گواهی بر واقعیت فوق می باشد. به عنوان مثال، روز پنجشنبه ۱۹ شهریور ماه، پزشک قانونی استان تهران گزارش داد که در چهار ماه نخست امسال، ۹۴ کارگر جان خود را در حوادث کار در استان تهران از دست داده اند. یا روز پنجشنبه ۳۰ مهر ماه گزارشی از پزشکی قانونی خراسان شمالی منتشر شد که نشان می داد در نیمه نخست سال جاری ۱۵ کارگر در حوادث ناشی از کار جان باخته اند. بر اساس همین گزارش تعداد تلفات حوادث کار در نیمه نخست سال ۹۳ در این استان تنها ۶ نفر بوده است که مقایسه عدد ۶ با عدد ۱۵ ابعاد رشد شدید مرگ کارگران در سوانح حین کار در این استان را نشان می دهد. در گزارش دیگری در رابطه با حوادث حین کار، سازمان پزشکی قانونی استان کردستان روز سه شنبه ۱۴ مهر ماه اعلام کرد: در ۵ ماهه نخست سال جاری ۱۳ کارگر بر اثر حوادث کار در استان کردستان جان خود را از دست داده‌اند که از این تعداد ۱۲ کارگر مرد و یک کارگر دیگر زن بوده است. در گزارش پزشکی قانونی استان کردستان تأکید شده که این در حالی است که کل جانباختگان حوادث کار، در مدت مشابه سال قبل تنها ۶ کارگر مرد بوده‌ است. باز هم مقایسه ۶ کارگر کشته شده در ۵ ماهه نخست سال گذشته در کردستان با ۱۳ کارگر جان باخته در سال جاری در این استان از رشد بیش از ۱۰۰ درصدی این حوادث در کردستان خبر می دهد.

 

مسلماً آمارهای منتشر شده در زمینه حوادث کار به حد کافی بیانگر رشد روزافزون مرگ کارگران در حین کار بوده و نشان می دهند که سرمایه داران زالو صفت چگونه برای صرفه جوئی در هزینه های تولید از ایمن سازی محیط کار سر باز زده و به این ترتیب با جان کارگران بازی می کنند. البته می دانیم که سرمایه داران و دولت های حامی آن ها و در این جا جمهوری اسلامی همواره چنین تبلیغ می کنند که گویا حوادث کار عمدتأ بر اثر بی مبالاتی کارگر رخ می دهند. اما دروغین بودن چنین ادعائی آن قدر آشکار است که حتی با رجوع به گزارشات رسمی نیز می توان باطل بودن چنان ادعائی را ثابت نمود. وقتی بارها و بارها در اثر غیر استاندارد بودن آسانسور که در رسانه های جمهوری اسلامی با نام "بالابر" از آن یاد می شود کارگری کشته یا زخمی می شود (یکی از آخرین مورد از این جنایت در روز ۱۷ فروردین ماه امسال در کارخانه تولید کننده چینی واقع در شهرک صنعتی توس در خراسان رضوی اتفاق افتاد که یک کارگر به دلیل سقوط دستگاه آسانسور بر روی سرش کشته شد) و یا در خبر می خوانیم که یکی از کارگران شرکت پیمانکاری "الوان‌ریز" در ناحیه ۷ پالایشگاه (فاز ۱) مجتمع گاز پارس جنوبی منطقه ویژه عسلویه در مخزن گوگرد مذاب افتاد و جان باخت و بعد همکارانش گزارش می دهند که این کارگر "به‌ علت پوسیدگی نگهدارنده در (سامپ) مخزن گوگرد مذاب با درجه‌ای حدود بیش از ۱۴۰ درجه سانتیگراد، به داخل مخزن سقوط کرده و جان خود را از دست داده است"، و یا بر اساس گزارشات منتشر شده از معدن زغال سنگ هشتونی کرمان متوجه می شویم که درست به دلیل "عدم رعایت نکات ایمنی" از سوی کارفرمای این معدن روز چهارشنبه ۴ شهریور ماه یکی از کارگران بر اثر ریزش معدن از ناحیه سر صدمه دید که چند روز بعد در بیمارستان جان باخت، همه این ها و نمونه های بسیار دیگری تنها از این واقعیت حکایت می کنند که کارفرمایان برای صرفه جوئی در هزینه های تولید، نکات ایمنی را رعایت نکرده و پس از هر حادثه ای برای لاپوشانی نقش کثیف خود در حادثه ای که به مرگ و یا صدمه دیدن کارگر منجر شده، کارگر حادثه دیده را مقصر جلوه می دهند! تازه این واقعیت نیز مطرح است که مسئولیت آموزش کارگر برای کاری که به او محول شده، بر عهده کارفرما و دولت است که هم سرمایه داران خصوصی و هم دولت به مثابه بزرگترین سرمایه دار کشور از زیر بار چنین مسئولیتی شانه خالی کرده و همه چیز را روی سر کارگر خراب می کنند.

 

رشد شدید سوانح حین کار درنیمه اول سال ۹۴ به روشنی نشان می دهد که با رشد بحران سرمایه داری ایران که رکود و تورم توامان جلوه ای از آن می باشد، سرمایه داران زالو صفت برای افزایش سود خود، به کاهش و یا حذف موارد ایمنی شدت بیشتری بخشیده و این امر بطور طبیعی باعث بیش از دو برابر شدن سوانح حین کار و نقص عضو و مرگ کارگران شده است. تازه این وضع در شرایطی است که تقریبأ هیچ آماری در مورد تعداد کارگرانی که بر اثر بیماری های ناشی از کار و وضعیت بسیار نابسامان محیط کار جان می بازند وجود ندارد؛ واقعیتی که خود بیان گر آن است که جمهوری اسلامی دست در دست سرمایه داران سعی دارد چنین امری را لاپوشانی نماید. به راستی آن ها که برای "کارگر" جز برای ایجاد ارزش اضافه هیچ ارزش دیگری قائل نیستند چه فرق می کند که کارگر به دلیل ایمنی نداشتن محیط و شرایط کار بمیرد و یا ذره ذره وجودش در اثر بیماری از بین برود. در مواجه با چنین اوضاعی است که کارگران آگاه ایران راه نجات خود و هم طبقه ای های شان را در نابودی نظام ظالمانه سرمایه داری حاکم بر ایران که تار و پودش به امپریالیسم وابسته است جستجو می کنند.

 

تنها با نابودی این نظام و برقراری نظام مطلوب کارگران یعنی سوسیالیسم است که محیط کار ، دیگر قتلگاه کارگران نخواهد بود و هر کارگری با خیالی آسوده می تواند همه استعداد و توان خود را در خدمت تولید نیازهای جامعه قرار داده و به اندازه کاری که می کند از حاصل فعالیتش بهره مند گردد.