به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 6 ، تیر ماه 1393

 

"کارگر زندانی آزاد باید گردد" !

 

"کارگر زندانی آزاد باید گردد" شعاری است که از زندانی شدن کارگران به دلیل فعالیت های کارگری در رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی حکایت می کند. در شرایطی که سرمایه داران، تحت حمایت رژیم حامی خود یعنی جمهوری اسلامی بی مهابا به اعمال شدیدترین ظلم و ستم در حق کارگران و دستبرد به حقوق آنان دست می زنند، در شرایطی که سرمایه داران به یمن ارتش وسیعی از بیکاران، با ابراز شادی و شعف از فراوانی نیروی کار، به کارگر به مثابه کالای یک بار مصرف می نگرند و برای کسب سود هر چه بیشتر زالو وار از مکیدن آخرین قطره خون کارگر نیز نمی گذرند، در چنین شرایطی قابل تصور است که کارگران امروز با چه خشم و کینه طبقاتی در مقابل سرمایه داران و رژیم حامی آنان قرار گرفته اند. از طرف دیگر خشم و کین سترگ کارگران در شرایط دیکتاتوری و فضای به شدت مختنق ایران همواره به طور کامل امکان و مجال بروز پیدا نمی کند. به همین خاطر گاه می شنویم که این یا آن کارگر به دلیل استیصال از شرایط موجود دست به خود کشی زده است. یا برعکس می بینیم که خشم و کین متراکم و انبار شده در دل کارگران عکس العمل های مبارزاتی در اشکال گوناگون را از طرف آنان موجب گشته است.

 

در این میان هر چند به طور نسبی شاهد انتشار اخبار مربوط به تجمعات اعتراضی کارگران در اقصی نقاط ایران هستیم، اما کمتر خبری از مبارزات کارگران که منجر به دستگیری و زندانی شدن آنان می گردد در رسانه ها انعکاس می يابد. در مواردی در لابلای اخبار نشریات به اصطلاح کارگری تحت کنترل رژیم معلوم می شود که کارگرانی با اتهاماتی از قبیل "اخلال در نظم کارخانه"، "بهره برداری سیاسی از اعتراضات صنفی" و از این قبیل دستگیر و زندانی شده اند. گاه نیز علت دستگیری، درگیر شدن فیزیکی کارگران با عوامل کارفرما در محیط کار می باشد. به این موارد هم چنین باید حمله پلیس به تجمعات کارگری که به خاطر اعتراض به پایمال شدن حقوق اولیه صنفی شان صورت می گیرد نیز اضافه شود که همراه با ضرب و شتم کارگران، دستگیری برخی از مبارزترین عناصر کارگری را در بر دارد. جای تعجب نیست که تحت سلطه رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات جنایتکارش حتی نامی هم از این کارگران مبارز زندانی در میان نیست. البته این که مدت هاست که نام چند کارگر زندانی همراه با عکس آنان در زندان وسیعاً پخش می شود داستان دیگری است. موضوعی است که هر انسان هوشیاری را به تعمق وامیدارد که در شرایطی که وجود کل کارگران زندانی انکار می شود چه مصلحت هائی باعث شده است که رژیم و وزارت اطلاعاتش حساسيت ضد انقلابی هميشگی خود را نسبت به تبلیغ به نفع چنين زندانيانی بروز ندهند!؟

 

در مورد زندانی شدن کارگران به طور کلی، انتشار خبری از خبرگزاری ایلنا در رابطه با "رویکرد دولت روحانی در مواجهه با بازداشت برخی از کارگران و از جمله کارگران پلی اکریل اصفهان، کارگران معدن چادرملو، سیمان لوشان..." در دهم بهمن ماه 1392 و انتشار اخباری دیگر مبنی بر زندانی شدن کارگران در نقاط مختلف کشور در ماه بهمن و اسفند بسیاری را به این باور رساند که روند دستگیری و زندانی شدن کارگران مبارز از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور جدید، روحانی وسعت بیشتری به خود گرفته است. در رابطه با زندانی شدن کارگران کارخانه پلی اکریل اصفهان، اخبار خود نشریات رژیم حاکی از آن است که در دوم بهمن ماه 1392 ، پلیس امنیت شهرستان مبارکه ، 6 تن از کارگران این کارخانه را احضار و برای آنان حکم بازداشت موقت صادر نمود. بنا به دلایلی بازداشت این کارگران در مجلس مطرح گردید و آنان که در زندان دستگرد اصفهان زندانی بودند بعداً به قید وثیقه آزاد شدند. 28 نفر از کارگران معدن چادرملو نیز در روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم بهمن ماه دستگیر و زندانی شدند که با توجه به مبارزه خانواده های آنان و به دلیل آن که یکی از آن ها کسی بود که از طرف رژیم به طور رسمی به عنوان نماینده کارگران و عضو هیات مدیره نهاد کارگری معدن چادرملو برگزیده شده بود، خبر بازداشت آن ها نیز انعکاس یافت و این کارگران نیز پس از مدتی از زندان آزاد شدند. در مورد کارگران سیمان لوشان و کارگران مراکز دیگر که در گزارش ایلنا به آن ها اشاره شد خبری در دست نیست. اما چند مورد دیگر از زندانی شدن کارگران به خاطر مبارزه برای تحقق خواسته های عادلانه خویش، واقعیت فوق الذکر را به صورت هر چه زنده تری بیان می کنند. یکی از این موارد مربوط به کارگران شرکت بین المللی کیسون می باشد که در پروژه های عمرانی ساختمانی و شهرک سازی فعالیت می کند. در اول بهمن 1392 به دنبال اعتصاب کارگران و بعد مواجه شدن کارگران با توهین و تهدید مدیران و گروگان گرفته شدن آن ها توسط کارگران، با این که در پایان روز، کارگران ، مدیران مذکور را آزاد کردند ولی در روز دوم اعتصاب، پلیس گارد ویژه به کارگران این شرکت حمله کرده و 100 نفر از آن ها را دستگیر  نمود. هنوز از سرنوشت این کارگران زندانی خبری در دست نیست. رویداد دیگر مربوط به تجمع کارگران کاشی تبریز کف می باشد که در 17 بهمن در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق معوقه شان برای چندمین بار در مقابل استانداری آذربایجان شرقی تجمع کرده بودند. این کارگران با یورش پلیس مواجه شدند و اعتراض صنفی آنان با ضرب و شتم و دستگیری کارگران، سرکوب شد. زندانی شدن سه کارگر پتروشیمی رازی به اتهام "اخلال در نظم" کارخانه که به دنبال شکایت کارفرما صورت گرفت، مورد دیگری است که خبر آن در اسفند ماه 1392 منتشر شد. به نوشته ایلنا یکی از کارگران پتروشیمی ضمن اشاره به "تشکیل پرونده قضائی برای این سه کارگر" تأئید کرد که دستگیری کارگران مذکور به دنبال مبارزه یک هزار کارگر پتروشیمی برای تحقق حقوق صنفی شان صورت گرفت.

 

نمونه های فوق الذکر بیانگر آنند که بازداشت و زندانی شدن کارگران به دلیل مبارزه شان با سرمایه داران واقعیتی انکار ناپذیر در رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی است. واقعیتی که گاه در سخنان ایادی رژیم جمهوری اسلامی نیز با آشکاری بیان می شود. مثلاً نماینده مبارکه وقتی پس از دستگیری کارگران پلی اکریل اصفهان در مجلس مطرح می کند که: "مطالبات قانونی کارگران باید به طور جدی دنبال شود اما شاهدیم که اعتراضات آن ها از مسیر قانونی منحرف شده است و به افرادی که به دنبال بهره برداری سیاسی از اعتراضات صنفی هستند، بهانه برای سوء استفاده می دهد." این سخنان معلوم می کند که مزدوران جمهوری اسلامی برای زندانی کردن کارگران پلی اکریل اصفهان چه اتهاماتی به آن ها زده اند: اتهام خارج کردن اعتراضات صنفی اشان از "مسیر قانونی" و این اتهام که از اعتراضات صنفی، بهره برداری سیاسی کرده اند!  همچنین وقتی "محسنی اژه ای"، وزیر اطلاعات سابق و دادستان کل کشور در دوره دولت روحانی، در یک نشست خبری (14 بهمن 1392) در رابطه با زندانی شدن تعدادی از کارگران در مراکز مختلف، ضمن تکذیب تغییر رویکرد قوه قضائیه در مواجهه با اعتراضات صنفی کارگران تأکید می کند که با افرادی که به اسم اعتراضات صنفی اقدامی برخلاف نظم عمومی و امنیت ملی انجام بدهند برخورد می کند، او با این سخنان صرفاً دست به تهدید نمی زند. بلکه با شناختی که از این جلاد و کل مقامات جمهوری اسلامی وجود دارد سخنان او به واقع بیانگر آن است که کارگران مبارزی که برای حقوق پایمال شده شان مبارزه کرده اند با اتهام اقدام علیه نظم عمومی و امنیت ملی مورد "برخورد" قرار گرفته اند. "برخورد" البته در دستگاه قضائی ای که محسنی اژه ای جلاد دادستان آن می باشد، معانی گوناگونی دارد که زندانی کردن کارگران می تواند "برخورد" کاملاً نرم این دستگاه مخوف محسوب گردد.

 

بر چنین اساسی است که می توان دید که شعار "کارگر زندانی آزاد باید گردد"، در جامعه ما یک شعار مبارزاتی است که مدافعین طبقه کارگر و همه نیروهای آزادیخواه باید هر چه وسیع تر در مبارزات خود این شعار را مطرح و  با همه وجود آن را فریاد بزنند. این شعار مربوط به کارگران خاصی نیست بلکه همه کارگران مبارزی را در بر می گیرد که با خشم و کین بجا ، به مقابله با سرمایه داران و ایادی آن ها در مراکز کار و تولید برخاسته و شجاعانه و قاطعانه از منافع و شرافت کارگری خود دفاع و در اثر این امر با پرونده قضائی و حبس و زندان مواجه شده اند. مبارزه اين کارگران در شرايطی رخ می دهد که جامعه تحت سلطه سرمایه داران داخلی و خارجی ایران خود برای کارگران زحمتکش ما زندان بزرگی است، جهنمی است که تنها راه خلاصی از آن مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و نابودی سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران می باشد. بکوشیم شعار "کارگر زندانی آزاد باید گردد" را در پیوند با این مبارزه و در جهت تحقق این هدف پيش برده و آن را هر چه رساتر فریاد زنیم .