به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 4 ، اردیبهشت ماه 1393

 

هراس جمهوری اسلامی از برگزاری آزادانه روز کارگر!

 

در اول ماه مه امسال (یازده اردیبهشت) در شرایطی که کارگران در کشورهای مختلف جهان با راه پیمائی و تجمعات مبارزاتی برای برگزاری جشن روز جهانی خود به خیابان ها آمدند، در ایران، جمهوری اسلامی مجدداً با توسل به ارعاب و ریا از برگزاری آزاد این روز توسط کارگران جلوگیری کرد. البته با توجه به سابقه طولانی برگزاری جشن اول ماه در میان کارگران آگاه ایران (مثلاً در سال 1358بیش از 500 هزار نفر زیر پرچم فدائی در تظاهرات اول ماه مه شرکت کردند) و الزامات بین المللی، رژیم ظاهراً وجود روز کارگر را انکار نمی کند. کما این که امسال در حالی که هم چون سال های قبل در وحشت از تجمع کارگران حتی به تشکل های خود ساخته خود نظیر شوراهای اسلامی و خانه کارگر هم اجازه تجمع و راهپیمائی نداد، خود اقدام به برپائی روز کارگر دولتی در "ورزشگاه آزادی" نمود که روحانی در آن سخنرانی کرد.

واقعیت این است که در شرایط دیکتاتوری و خفقان در جامعه، توده عظیم کارگران ایران امکان نمی یابند حتی در روزی که به نام آن ها در تاریخ ثبت شده نیز به خیابان آمده ، مظالم و جنایت های بی پایان سرمایه داران در محیط های کار را افشاء و بر ضرورت تحقق خواست های بر حق خود تاکيد کنند.  آن چه در اول ماه مه امسال در تهران و بعضی از شهرهای ایران گذشت نیز شدت دیکتاتوری حاکم بر ایران و تلاش رژیم برای ممانعت از هر گونه تجمع کارگری را نشان داد. امسال درست در شرایطی که روحانی با فریبکاری تمام در روز کارگر اعلام میکرد که باید "شکل‌گیری تشکل‌های مدنی، مردمی و انجمن‌های خاص در میان کارگران آزاد و بدون مشکل باشد" مأموران امنیتی جمهوری اسلامی چه یونیفورم پوش و چه در لباس شخصی در تهران به برخی از کارگران شرکت واحد که قصد پخش گل و شیرینی در بین همکاران و شهروندان را داشتند حمله کرده و در حالی که آن ها را مورد ضرب و شتم و توهین و بد رفتاری قرار دادند ، تعدادی از آن ها را نیز دستگیر نمودند. به گفته برخی از منابع خبری در این روز ، محوطه اطراف وزارت کار که قرار بود کارگرانی در آن جا تجمع کنند به صورت یک پادگان نظامی در آمده بود و مأموران پلیس و لباس شخصی ها به هیچکس اجازه تردد در آن محل را نمی دادند. مأموران جمهوری اسلامی حتی به خانه برخی از فعالین کارگری یورش برده و آن ها را در خانه خود بازداشت نمودند. در برخی شهرها نیز همین رفتار جهت جلوگیری از هر گونه تجمع کارگران صورت گرفت. مثلاً حتی مانع از آن شدند که جمعی از خانواده های کارگری در باغی در کرج که برای گرامیداشت روز جهانی کارگر تعیین کرده بودند ، جمع شوند. در سقز به منظور پراکنده کردن گروه هایی از کارگرانی که به تجمع در میدان شهر اقدام می نمودند بنا به گزارشی در این زمینه آن قدر پلیس و مأمور امنیتی به محل آمده بودند که توجه هر ناظری را به خود جلب می کرد.

همان طور که میدانیم تحت دیکتاتوری جمهوری اسلامی تاکنون تلاش های کارگران برای تشکیل تشکل های مستقل خود با سرکوب مواجه شده و به شکست انجامیده است.  با این حال شاهدیم که در این جا و آن جا از وجود سندیکا و اتحادیه در این یا آن بخش از کارگران ایران صحبت می شود و فعالیت هائی از آن گونه که در بالا شرحش رفت را هم به چنان تشکل هائی منتسب می کنند.  اما اگر منظور از سندیکا یا هر نوع دیگری از تشکل صنفی کارگری، تشکلی است که قانونیت داشته و بتواند در مقابل سرمایه داران از منافع صنفی کارگران دفاع کند، واقعیت این است که در حال حاضر چنین تشکلی در میان هیچ یک از بخش های طبقه کارگر ایران وجود خارجی ندارد. در رابطه با فعالیت هائی که در اول ماه مه امسال صورت گرفت، و بر آن مبنا برخی سعی در ایجاد این توهم می کنند که گویا کارگران ایران در تهران یا در شهرهای کردستان موفق به ایجاد تشکل های مستقل خود شده اند، باید دانست که در شرایطی که هر تلاش جدی برای سازماندهی کارگران و ایجاد سندیکا و غیره شدیداً سرکوب می شود ، الان سال هاست که در حوزه کارگری فعالیت هائی صورت می گیرد که صرفاً به روز اول ماه مه هم اختصاص ندارد.  واقعیت این است که امروز در جنبش کارگری ایران نیز هم چون دیگر جنبش های اجتماعی، رژیم در حالی که با تخصیص نیرو و امکانات و هم چنین اتخاذ تاکتیک های متنوع ضد انقلابی می کوشد کوچکترین حرکات و فعالیت های مبارزاتی در صفوف کارگران را کنترل و کانالیزه کند، در عین حال برخی از فعالیت های تحت کنترل خود را تا آن جا که خارج از چهارچوب نظام موجود نبیند، می پذیرد و تحمل می کند. بر این اساس امروز فعالین کارگری ای وجود دارند که در محدوده بسیار تنگی در حوزه کارگری فعالیت هائی انجام می دهند و رژیم علاوه بر به کارگیری هر نوع وسیله و ترفندی برای کنترل آن ها ، هر جا نیز لازم ببیند فعالین در این حوزه (همان طور که فعالین در حوزه های دیگر نظیر حوزه ملی) را دستگیر و چماق سرکوب را بر سر آن ها فرود می آورد. دستگیری و ضرب و شتم فعالین کارگری در روز کارگر امسال و جلوگیری از تجمع کارگران در محل های یاد شده نیز درست در راستای چنین سیاستی صورت گرفت.

اما، به طور کلی اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در روز اول ماه مه یک بار دیگر آشکار ساخت که این رژیم تا چه حد از تجمع کارگران وحشت دارد. این رژیم در حالی که کارگران مبارز ایران را در شرایطی می بیند که به قول رفسنجانی برای نظام مثل بمب ساعتی هستند، چاره ای جز اعمال شدیدترین دیکتاتوری ها و ایجاد فضای رعب و اختناق در جامعه ندارد. به واقع هراس جمهوری اسلامی از جنبش کارگری به حدی است که حتی تحمل پخش شیرینی و یا تجمع در یک باغ از طرف فعالین کارگری یاد شده را هم ندارد. در چنین شرایط دیکتاتوری و فضای رعب و اختناق است که کارگران ایران از برگزاری آزاد روز خود محروم شده اند. این واقعیت عریان در عین حال افشاگر کسانی است که  در تحلیل های غیر واقعی خود امکان ایجاد تشکل های توده ای و علنی کارگری را در زیر سلطه دیکتاتوری جمهوری اسلامی امکان پذیر جلوه داده و کارگران و روشنفکران مبارز این طبقه را با سراب ایجاد سندیکا و اتحادیه های کارگری علنی سرگرم می سازند. در حالی که تا زمانی که در جهت نابودی جمهوری اسلامی و از بین بردن عوامل اصلی وجود دیکتاتوری در ایران مبارزه قاطع و پر ثمری صورت نگیرد و تا زمانی که نتوان با اقدامات انقلابی، دیکتاتوری موجود را تضیعف یا به بیانی دیگر در آن شکاف انداخت ، نه امکان برپائی تشکل های علنی کارگری وجود خواهد داشت و نه کارگران ما خواهند توانست روز جهانی خود را آزادانه جشن بگیرند. به امید رشد و شکوفائی جنبش کارگری ایران و روزی که طبقه کارگر ما بتواند پرچم خود را بر فراز مبارزات همه مردم ایران به اهتزاز در آورد.