سارا نیکو

 

 

زندان های جمهوری اسلامی افشاگر گوشه ای از جنايات رژيم !

 

رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی این دشمن قسم خورده توده های ستمدیده، در واپسین روزهای سالی که گذشت وبلاگ نویس جوانی که به جرم "اهانت" و توهین به خمینی و خامنه ای و تبلیغ علیه نظام به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود را در روز 27 اسفند 87 به کام مرگ فرستاد.

 

امید رضا میرصیافی در حالی که فقط 6 هفته از محکومیتش را گذرانده بود و قبل از انتقال به بند 240 اوین به مدت 40 روز در شرایط بسیار بد روحی در انفرادی بسر برده و در اين فاصله وحشيانه شکنجه شده بود ، بر اثر مصرف بیش از حد دارو به حالت اغماء فرو رفت.   هم سلولی های این جوان که با مشاهده وخیم شدن شرایط جسمی او ، وی را سریعا به بهداری زندان رسانده بودند ، در بهداری با تهاجم و ضرب و شتم مزدوران رژیم روبرو شدند.  امید رضا سر انجام در مقابل چشمان بی تفاوت دژخیمان در حالی که از هر گونه مراقبت های پزشکی محروم مانده بود ، جان باخت.

 

درست 11 روز قبل از وقوع این جنایت ، یعنی در 16 اسفند 1387 ، زندانی سیاسی دیگری به نام امیر حسین حشمت ساران که به علت فعالیت های سیاسی به 8 سال زندان محکوم شده بود و بار ها از طرف جیره خواران رژیم در زندان مورد حملات وحشیانه فیزیکی قرار گرفته بود بالاخره بعد از تحمل فشارهای زیاد بر اثر سکته مغزی در زندان گوهر دشت جان سپرد.

 

مزدوران وزارت اطلاعات به بهانه این که خانواده وی خبر مرگ او را علنی کرده اند با فشار های زیاد بر روی این خانواده داغدار حتی اجازه برگزاری مراسم تشیع جنازه را هم به آنها ندادند و اين در شرايطی است که در همین چند روز اخیر ، پیکر شکنجه شده و بی جان علی بادوزاده ، فعال سیاسی کُرد که در اواخر اسفند ماه توسط مزدوران رژیم دستگیر شده بود ، در اطراف شهر مهاباد پیدا شد.

 

این جنایات در همان حال که که عمق قساوت و وحشیگری مزدوران جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارند، ماهیت ضدخلقی سیستمی را عیان می کنند که حیات و بقایش اساسا با اعمال یک دیکتاتوری عریان و ضد انقلابی بر علیه توده های ستمدیده و فعالين سياسی امکان پذیر شده است.

 

کارنامه سیاه این رژیم که مملو از قساوت و جنایت بر علیه مردم ایران است خود گویای عمق شرایط  دهشتناکی است که نظام دیکتاتوری حاکم چه در زندان ها و چه در کل جامعه بر مردم ما تحمیل کرده است.  آنچه در سیاهچال های جمهوری اسلامی اتفاق می افتد به هیچ رو جدا از روندهایی نیست که این رژیم ددمنش در سراسر جامعه تحت سلطه ما بر علیه مردم ستمدیده براه انداخته است.  بطور مثال سیاست بگیر و ببند و  ایجاد رعب و وحشت در جامعه با اجرای طرح مزورانه "امنیت اجتماعی" دقیقا نمایانگر این واقعیت است که رژیمی که دیکتاتوری در ذات پلیدش نهفته است برای مقابله با نارضایتی آحاد مردم جان به لب رسیده جامعه ما ، برای مقابله با تمامی جنبش های اجتماعی که با وجود همه سرکوب ها هر روزه اوج تازه تری به خود میگیرند از انجام هیچ جنایتی ابایی ندارد.

 

از سوی دیگر زندان همواره انعکاس آنچه که در کل جامعه میگذرد بوده است و جنایاتی که این روزها رژیم در زندان ها مرتکب میشود در واقع ادامه همان جنایاتی است که هر روزه در کارخانه و دانشگاه و مدرسه و در هر کوی و برزنی بر مردم تحت ستم ما اعمال مینماید.

 

بدون شک جمهوری اسلامی که داغ ننگ قتل عام هزاران تن از بهترین فرزندان ایران در دهه 60 را بر پیشانی دارد ، مسئول مستقیم مرگ این جوانان در زندان هاست.  مرگ اکبر محمدی، ابراهیم لطف‌الهی، امیرحسین حشمت ساران، امیدرضا میرصیافی، زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، عبدالرضا رجبی، هاشم رمضانی، ولی الله فیض مهدوی، کاوه عزیز پور، علی بادوزاده و... ده ها تن از مخالفین و یا فعالین سیاسی – اجتماعی ایران تنها گوشه ای از جنایات این رژیمند ، رژیمی که در طول سلطه جنایت بارش نشان داده به هیچ قانونی و از جمله حقوق ناظر بر زندانيان پای بند نمی باشد.

 

باید توجه داشت که دیکتاتوری جزء ذاتی ماهیت سیستم سرمایه داری  وابسته حاکم بر ایران است و این رژیم علیرغم تمامی اعمال وحشیانه این جنایات در طول 30 سال گذشته هرگز قادر نبوده که مبارزات حق طلبانه مردم ما را ساکت کند و دقیقا در وحشت از اوج گیری و متشکل شدن همین مبارزات است که امروزه اینگونه وحشیانه مردم ما و فعالين سياسی را به کام مرگ می فرستد و خانواده ها را در آستانه سال نو داغدار میکند.  البته واضح است که با وجود شرایط اختناق مطلق ، فقط گوشه ای از اعمال جنایتکارانه این رژیم به بیرون درز پیدا میکند. بر کسی پوشيده نيست که  امروزه صد ها تن از فعالین کارگری ، دانشجویی ، زنان ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، وبلاگ نویسان و فعالین اجتماعی در حالی که از ابتدایی ترین حقوق انسانی خویش محرومند در چنگال دژخیمان رژیم  اسیرند و جانشان در خطر می باشد.

 

ضرورت افشای ماهیت پلید این دژخیمان در افکار عمومی جهان بر دوش نیروهای آزادیخواه و انقلابی قرار دارد.  باید صدای فریاد های زندانیانی که هم اکنون در سیاه چال های رژیم مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند را در سطحی وسیع منعکس کرد ، با این افق که مسیر همه این تلاش ها در جهت سرنگونی انقلابی این رژیم سراپا ننگ و جنايت کانالیزه شوند.

 

تجربه نشان داده که بساط این همه ظلم و ستم فقط در یک انقلاب اجتماعی و فقط در بستر سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی کل نظام حاکم بر چیده خواهد شد.  بکوشیم تا با مبارزه جهت سرنگونی انقلابی دژخیمان حاکم ، ایران را به گورستان خود این ستمگران و استثمارگران حاکم تبدیل کنیم تا در آن روز شکوفه های سرزمین ما بار دیگر  فرا رسیدن بهار واقعی زحمتکشان و مردم تحت ستم ایران را نوید دهند.

 

27 مارس 2009

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com