غلام اميدوار

"وطن فروش " کیست؟

روز سه شنبه ششم آپریل جمعی از مبارزین مارکسيست ایرانی و هلندی در اعتراض به سرکوب مبارزات مردم ستمديده ايران توسط ديکتاتوری حاکم بر ايران و در حمایت از مبارزات آزادیخواهانه توده ها، سفارت رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی در هلند را برای مدتی اشغال نمودند. در جريان اين اقدام مبارزاتی حمله کنندگان به لانه جاسوسی رژيم درهای حصار آهنی دور ساختمان سفارت را قفل کرده و پرچم جمهوری اسلامی را پائين کشيده و تصوير "ندا آقا سلطان" را به جايش به اهتزاز در آوردند. اين رفقا با فرياد شعار‌های رادیکالی مانند "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد"،  "زنده باد آزادی" و " زنده باد سوسیالیسم" نشان دادند که رهائی مردم را در گرو نابودی تماميت جمهوری اسلامی میدانند. به دنبال اين حرکت ، مزدوران رژیم وابسته به امپرياليسم جمهوری اسلامی در سفارت که انتظار چنين اقدام افشاگرانه ای را نداشتند به مقابله برخاسته و يکی از آن ها ضمن توهین به این رفقا ، آن ها را "وطن فروش" خطاب نمود. وقاحت اين مزدور در "وطن فروش" ناميدن کمونیست ها که ده ها هزار از آن ها را همین رژیم صرفاً به جرم استقلال و آزادیخواهی به قتل رسانده و در گورهای دست جمعی به خاک سپرده تا حتی آرامگاه آن ها  از مردم (کارگران و زحمتکشان) پنهان باقی بماند، مرا بر آن داشت تا در اين نوشته به اين امر بپردازم که آيا رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی از بالا تا پایینش، چه آن زمان که تازه امپریالیسم سکان نظم ضد خلقی حاکم را به آن سپرد و خمینی مزدور در رأسش بود و چه در این سال ها که خامنه ای فقیه مزدورش بوده، وطن فروش بوده و هست يا آزاديخواهان و کمونيست هائی که برای آزادی ايران از قيد سلطه امپرياليست ها وستمگران لحظه ای از مبارزه بر عليه اين نظم ضد مردمی  وابسته باز نايستاده اند؟

این نوشته می‌‌کوشد با مروری خيلی مختصر بر کارنامه جمهوری اسلامی نشان دهد که به واقع این رژيم و سران جنايتکارش و تمام کسانی که در پیشبرد و تحقق برنامه های سیاه و ضد مردمی آن دست داشته و دارند "وطن فروش" می‌‌باشند و نه کمونيست ها که در طول مبارزات سرسختانه شان نشان داده اند هدفی جز استقلال و آزادی ايران از قيد سلطه امپرياليسم و رهائی کارگران از زير بار ظلم وستم نداشته و ندارند. برای هر چه ملموس تر کردن این حقیقت ضروری است که گفته شود که جمهوری اسلامی در شرایط تاریخی معینی با شاخص‌های معین و تعیین کننده ای در یار گیری جدید امپریالیسم فرمان همان نظمی به او واگذار گردید که برای بیش از ۲ دهه در راسش محمد رضا شاه وطن فروش قرار داشت. در شرايطی که نظم ضد مردمی حاکم  در آتش انقلاب مردم می سوخت و کارگران شرکت نفت شير های نفت را بسته بودند ، دارو دسته خمينی در چهارچوب منافع قدرتهای بزرگ و انحصارات نفتی تلاش نمودند اعتصاب کارگران را کنترل و جريان صدور نفت را تضمين کنند. اساسا از همان روزهای اول به قدرت رسیدن حاکمین جدید (سران جمهوری اسلامی از خمینی تا دیگران) آن ها با هدف سرکوب اين انقلاب به قدرت رسيدند و در جريان سرکوب خونين انقلاب مردم به مثابه یک رژیم سر سپرده شیر‌های نفت را بر روی آن ها نه تنها باز کرده بلکه جهت کمک به اربابان خود برای غلبه بر بحران هايشان به بهای نفت صادراتی چوب حراج زده و نفت کشور را به بهای نازلتر از بهای وقت در بازار به امپریالیست ها و  انحصارات نفتی‌ و از جمله کمپانی های آمریکائی که کنترل بازار جهانی نفت را در دست دارند  فروختند. این وطن فروشان و دشمنان قسم خورده وطن يعنی سردمداران جمهوری اسلامی در تحقق همین امر (وطن فروشی در بارگاه امپریالیسم) سپس ايران  را به عرصه جنگی هشت ساله با عراق تبدیل کردند که اگر هيچ نفعی برای مردم دو کشور نداشت اما صد در صد به نفع قدرت های جهانی بود. ماجرای "ایران گیت" که انعکاس بارز وطن فروشی سران جمهوری اسلامی است و لکه ننگینی ست بر چهره جنایت کار جمهوری جمهوری اسلامی در همین دوران رخ داد. در همین جنگ به گواه اسناد موجود به رغم شعار‌های مردم فریب "ضد" اسرائیلی جمهوری اسلامی، يکی از منابع تامين تسلیحات ارتش "شاهنشاهی" که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی يکشبه "اسلامی" شده و نام "ارتش جمهوری اسلامی" بر آن گذاشته شد بود اسرائيل بود يعنی  این دژ نظامی امپریالیسم در منطقه. در تمام دوران جنگ ، یک دیپلماسی "پنهان" اما فعال میان جمهوری اسلامی و دولت اشغالگر اسرائیل وجود داشت که امروز برخی از اسنادش در اختيار همگان قرار گرفته است.   و بعد از پايان جنگ و آن شکست مفتضحانه، دوران "سازندگی" خرابي های جنگ فرا رسيد که خود محملی شد برای وطن فروشی هر چه بيشتر سردمداران جمهوری اسلامی.  در پروسه باز سازی که  دوران"سازندگی" نام گرفت و با دوران 8 ساله رياست جمهوری رفسنجانی شروع شد، رفسنجانی و بقيه سردمداران رژيم با انعقاد قراردادهای اسارت بار منافع عظیم اقتصادی ، سیاسی ، نظامی امپریالیسم را تامین کردند . دراين دوران که  خود داستان ويژه ای از وطن فروشی سردمداران جمهوری اسلامی است ، حاکمین مرتجع جمهوری اسلامی در به تاراج دادن ثروت های وطن قرارداد هایی را با دول و به ویژه دول امپریالیستی و کمپانی های آنها بسته اند که به قراردادهای ناصر الدین شاهی مشهور شده اند. يکی ديگر از مظاهر وطن فروشی جمهوری اسلامی نقشی است که در افغانستان بازی کرد و می کند. در دهه هشتاد هنگامی که ارتش متجاوز شوروی ، کشور افغانستان را اشغال کرده بود ، جمهوری اسلامی در تحقق سیاست آمریکا در افغانستان بسیار فعال شدو از هيچ کوششی برای تسليح مجاهدان افغان که دست پرورده آمريکا بودند  کوتاهی نکرد. به واقع جمهوری اسلامی در این سال ها هم در افغانستان و هم درعراق همکار صمیمی‌ امپریالیسم آمریکا بوده است. 

از سوی ديگر در تمام اين سال ها ، جمهوری اسلامی در اجرای سیاست های نهاد‌های مالی امپریالیستی ايران را يعنی "وطن" را به یکی‌ از کشور های بدهکار به بانک‌های خارجی تبدیل کرد. در همین مسیر و بعد از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی مزدور ، در دوره هشت ساله رياست جمهوری خاتمی در جریان اجرای سیاست‌های اقتصادی نئو لیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به منظور تسهیل سرمایه گذاری های خارجی‌ و بعلاوه وارداتی کردن تمام و کمال وطن، برای مصرف کالاهای بنجل امپریالیست ها حاکمین جمهوری اسلامی بخش های چشمگیری از اقتصاد (هر چند وابسته) کشور را که از طریق آنها میلیون ها انسان کارگر و خانواده‌های آنها تامین معاش می‌‌کردند به نابودی کشانده و به این ترتیب در خدمت گذاری به قدرت‌های خارجی‌ زندگی‌ این انسانها را به تباهی کشانند.  با رياست جمهوری احمدی نژاد و افزايش بيسابقه قيمت نفت در چهار سال اول ریاست جمهوری وی درآمد جمهوری اسلامی از فروش نفت طبق آمار رسمی‌ خود رژیم مبلغی حدود ۳۵۰ میلیارد دلار بود طبق همین آمار ۲۶۴ میلیارد دلار  آن جهت وارد کردن کالاهای مصرفی به جیب گشاد انحصارات امپریالیستی واریز شد. نتیجه این عملکرد آن شده است که کارخانه‌های "وطن" آن هایی که هنوز تعطیل نشده اند و در‌های آن ها هنوز "باز" می‌‌باشند با ظرفیت ۳۰ درصدی کار می‌‌کنند بهای این سیاست‌های مخرب و ویرانگر وطن را آن کارگران و خانوادهای آن ها می‌‌پردازند که صاحبان این کارخانه‌ها با حمایت رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی ماه ها دستمزد بخور و نمیر آن ها را نمی‌‌پردازند.  آیا اين واقعيات نشان نمی دهد که رژيم جمهوری اسلامی تا بن استخوان وابسته به امپرياليست ها بوده و عملکرد‌ی جز "وطن فروشی" نداشته و ندارد. پس وطن فروش کمونيست ها و انقلابيونی نيستند که با همه وجود بر عليه اين سلطه ضد مردمی می جنگند و حتی در خارج از کشور هم لانه های جاسوسی جمهوری اسلامی از يورش شان در امان نيست، بلکه کسانی هستند که با قلم و قدم در راه تداوم اين سلطه ضد مردمی گام بر می دارند.

14 آپريل 2010