به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 92 ، دی ماه 1385 

 

 

اوج گيری مبارزات کارگری !

 

وقوع و تداوم روزمره صد ها اعتراض واعتصاب کوچک و بزرگ کارگری در گوشه و کنار کشور در ماه های اخیر،از جمله  در تهران، کردستان، یاسوج، طبس، ساوه، اهر، بوشهر،آبادان، رشت و....، یکبار دیگر پرده از شرایط دهشتناک زیستی و معیشتی طبقه کارگر ایران تحت حاکمیت رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی بر می دارد. از یک سو، ورشکستگی پی در پی کارخانجات و واحدهای تولیدی به دلیل سیاستهای سودجویانه و از جمله واردات بی رویه و خصوصی سازیهای خانه خراب کن دولت و سرمایه داران زالو صفت وابسته باعث گسترش روزافزون اخراج کارگران از کار گشته و از سوی ديگر،فقدان هرگونه امنیت شغلی قدرت چانه زنی کارگران در مقابل سرمايه داران جهت بهبودشرايط کاررا تضعيف ساخته و به سرمايه داران امکان داده تا دهشتناک ترين شرايط کار-از جمله قراردادهای موقت و دستمزدهای بخور ونمیری که حتی  حداقل نیازهای کارگران را برآورده نمی سازد-  را به آنها تحميل نمايند دراين اوضاع کار به آنجارسيده است که مدتهاست سرمايه داران زالو صفت حتی از پرداخت همین دستمزدهای نازل به کارگران - که گاه تا 24 ماه نیزطول می کشد- نيز خود داری می کنند. روشن است که اين امر موجب گسترش بی سابقه فقروفلاکت و محرومیت در بین کارگران شده و سطح زندگی آنها را هر چه بيشتر به زير خط فقر کشانده است. تحت چنین شرایطی ست که هر روز شاهد انتشاراخباردردناکی مبنی بر خودکشی و خود سوزی کارگرانی هستیم که بدلیل عدم دریافت مزدهای ناچیز خود برای آن که بیش از این "شرمنده" خانواده خود نشوند به زندگی خویش پايان می دهند و يا حتی گاه همسر و فرزندان خود را نيز با خود همراه می سازند. تحت چنین شرایطی ست که کارگران جان به لب رسیده "کفش شادان پور" پس از "خصوصی سازی" این کارخانه فریاد بر می آورند که" سهم کارگرانی چون شادانپور از آش پر روغن خصوصی سازی، چیزی جز تعطیلی کارخانه ، بیکاری، دربدری و در نهایت، جنون ، متلاشی شدن خانواده و مرگ با ذلت و فقر نیست" (1) و یا نظیر کارگران قراردادی "سد کوثر" پس از 6 ماه عدم دریافت حقوق و در آستانه آغاز سال تحصیلی می گویند "پولی نداریم تا برای فرزندان خود کیف و کتاب بخریم" (2) 

 

در چنين شرايطی رژیم جمهوری اسلامی که رسالتی جز تامین منافع غارتگرانه سرمایه داران وابسته و سرمايه های امپریالیستی نداشته و ندارد هر روزبا تصویب قوانین ددمنشانه جدید بر علیه طبقه کارگر  و با تشدید سرکوب و با تلاش برای نفوذ در جنبش کارگری می کوشد تا  به کنترل کارگران پرداخته و در حقیقت مبارزات کارگران برای تغییر وضع جهنمی موجود را منحرف و نهایتا آنها را سرکوب نمايد. واقعیتی که بازتاب آن را بطور مثال در رابطه با سرکوب وحشیانه تجمع آرام کارگران فرش بابلسر می توان دید که در مهر ماه امسال پس از 9 ماه بلاتکلیفی برای پیگیری خواستهای خود به فرمانداری بابلسر رجوع کردند ولی مقامات رژیم پاسخ آنها را با اعزام نیروهای انتظامی و ضرب وشتم وحشیانه و مجروح ساختن کارگران و خانواده های بی دفاع آنان دادند. کارگران ضرب و شتم شده این کارخانه پس از اين اقدام سرکوبگرانه  می گویند: "گناه ما چیست؟"..." باور کنید با فلسطینی ها این کار را نکردند که با ما انجام دادند، کارگران گرسنه و شرمنده زن و بچه ها را کتک زدن هنر نیست"و در ادامه در رابطه با شيوه برخورد رژيم می گويند:" 3 روز در اردوگاه ساری بودیم و بعد هم انگشت نگاری کردند و با سند آزاد شدیم، آنان می گفتند که شما سیاسی هستید و ما را عامل شورش در شهر معرفی کردند و تعهد گرفتند که هیچ کاری نکنیم..." (3) 

 

جالب است که از زمان روی کارآمدن دولت احمدی نژاد ابعاد فقر و خانه خرابی کارگران هر چه گسترده تر شده است. دولتی که ادعا می کرد دولت "کارگران و محرومان" جامعه است و می خواهد "پول نفت" را بر سر "سفره کارگران" بیاورد، حتی برای کسانی که با قبول ادعاهای او به تحقير کارگران می پرداختند که گويا اين کارگران بودند که به خاطر لقمه نانی به احمدی نژاد رای دادند وبه اصطلاح آزادی!! را فدای نان کردند خیلی زود نشان داد که او با نام کارگران و خود را طرفدار آنان جلوه دادن صرفا در صدد ایجاد فضائی مناسب جهت تشدید هجوم غارتگرانه سرمایه داران به سفره تهی کارگران و زحمتکشان می باشد.چرا که احمدی نژاد مجری گوش به فرمان  بورژوازی حاکم است و رسالتی جز خدمت به سرمایه داران زالو صفت نداشته و ندارد . تحت زمامداری همین دولت است که طبقه حاکم با بیشرمی تمام جهت مال اندوزی هر چه بيشتر، زیرلوای "اصلاح قانون کار" اجازه يافته است  تا به تتمه حقوق ناچیز باقی مانده بر روی کاغذ در این قانون برای کارگران حمله نموده  و این اقدام ضد خلقی و ضد کارگری خویش را نیز با ادعای مسخره "مارکسیستی" بودن "قانون کار"، توجیه نماید. ادعایی دروغين  که البته  يک واقعيت مربوط به گذشته در آن منعکس است. از آنجا که طرح قانون کار کنونی جمهوری اسلامی در  دورانی که هنوز جمهوری اسلامی نتوانسته بود بطور کامل کارگران را سرکوب کند مطرح شده بود ، رژیم ضد خلقی حاکم، به ناچار مجبور بود تا در آن مقطع برای فریب مردم و "مردمی"و طرفدار "مستضعفان  " نشان دادن خویش برخی از خواستها و حقوق بدیهی کارگران را البته برروی کاغذ در قانون کار ارتجاعی خویش به رسمیت بشناسد. اکنون گردانندگان رژیم بدلیل استناد کارگران به این موارد در مبارزات روزمره  خویش حتی تحمل وجود چنین قوانینی بر روی کاغذ را هم ندارند و می کوشند تا تغییر آن به نفع خویش را بدینگونه توجیه سازند. با در نظر گرفتن واقعيات فوق و شرايط وحشتناک اقتصادی و سياسی ای که  طبقه کارگر در آن به سر می برد با تاکيد بر شرايط اسفبار حيات و معاش آنان بايد گفت تحت نظام سرمايه داری وابسته و ديکتاتوری حاکم در ايران کارگران ما با اينکه در قرن 21 زندگی می کنند اما وضعيت آنان از بسياری جهات حتی از شرايط غير انسانی زندگی کارگران در 200 سال پيش در اروپای قرن 19 نيز بدتر و فاجعه بارتر است.

 

بدون شک تداوم این شرایط اسارتبار و وخیم تر شدن آن نمی تواند با واکنشهای کارگران دربند و بجان آمده که هر روز شاهد فشرده شدن هر چه بیشتر گلوی خود و خانواده هایشان توسط هیولای فقر و گرسنگی و بیکاری زاییده نظام بورژوازی وابسته هستند مواجه نگردد. انعکاس این واقعیت را می توان در امواج فزاینده اعتصابات و تحصن ها و گردهمایی ها و حرکات اعتراضی در محیط های کار دید که برغم طرح شعارها و مطالبات صرفا صنفی و ابتدایی به دليل  ماهيت سرکوبگر رژيم حاکم وحشيانه سرکوب می شود امری که بطور طبيعی گرايش به "شورش" و  اعمال قهر را در ميان کارگران فزونی می بخشد. در حقیقت تداوم اعتراضات کارگری در ایران زير سلطه ديکتاتوری  پیش از هر چیزازوجود پتانسیل انقلابی والا و بالایی در صفوف کارگران مقاوم و مبارز ما خبر می دهد که متاسفانه به دليل پراکندگی صفوف کارگران و فقدان نيروی رهبری کننده قادر به دستيابی به حقوق کارگران نمی گردد. این واقعیت به نوبه خود بر دوجنبه به هم پیوسته یک وظیفه مبارزاتی برای تمامی انقلابیون و مبارزین که خواستار دفاع از منافع  طبقه کارگر می باشند تاکید می کند: نخست آنکه در مبارزات جاری باید از تمامی خواستهای عادلانه طبقه کارگر –هر چقدر هم که این خواستها جزئی باشند- و  از مبارزات این طبقه برای نیل به این خواستها (خواست مزد عادلانه، پرداخت حقوقهای عقب مانده، لغو قراردادهای موقت، تامین امنیت شغلی، حق اعتصاب و حق داشتن تشکلهای مستقل کارگری) دفاع کرد و به انعکاس صدای حق طلبانه کارگران در افکار عمومی پرداخت. ثانيا در رابطه با وظيفه تبليغی و ترويجی فعالين کارگری بايد روی اين حقیقت تاریخی و مبارزاتی انگشت گذاشت  که با توجه به ماهیت نظام سرمایه داری وابسته ایران جایی که برخلاف کشورهای متروپل ، یک دیکتاتوری عریان روبنای نظام حاکم را تشکیل می دهد، جایی که این دیکتاتوری کمترین مبارزات متشکل و مستقل طبقه کارگر را بر نمی تابد وعامل اصلی ممانعت از هر گونه تشکل یابی طبقه کارگر است، مبارزات جاری با هدف کسب و تضمین خواستهای سیاسی و اقتصادی طبقه تا زمانی که به کانال یک انقلاب اجتماعی برای نابودی این نظام و محو سلطه سرمايه داران وابسته به  امپریالیسم کانالیزه نگردد قادر به تحقق و تثبیت مطالبات کارگران و رسيدن به پيروزی نخواهد بود. بکوشیم با تبلیغ و ترویج هر چه گسترده تر این واقعیت و تقويت مبارزه جهت سرنگونی جمهوری اسلامی کوشنده واقعی راه رهایی طبقه کارگر باشیم. 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com