به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 101 ، آبان ماه 1386 

 

 

آیدین نابدل

 

تاملی کوتاه بر مطلب "بررسی مصاحبه اشرف دهقانی و حسن شریعتمداری"

 

اخیرا در یکی از سایت های اینترنتی به مطلبی برخوردم تحت عنوان "بررسی مصاحبه اشرف دهقانی و حسن شریعتمداری"، با دیدن این تیتر کنجکاو شدم که ببینم نویسنده مطلب مزبور یعنی آقای  منوچهر عزیزی (هارای) بر چه اساسی و با تکیه بر چه معیاری  این دو تن را هر چند هر دو آذربایجانی هستند ولی دیدگاههاو مواضع شان صد در صد در تقابل هم قرار دارد را در کنار هم گذاشته است. شریعتمداری از چهره های "ملی- مذهبی" مخالف جمهوری اسلامی می باشد در حالیکه اشرف دهقانی به عنوان یک شخصیت انقلابی، کمونیست شناخته شده ای است که مبارزات اش بر علیه رژیم سلطنت و جمهوری اسلامی به حق به وی جایگاه ویژه ای در میان خلقهای ایران به خصوص خلق قهرمان ترک آذربایجان داده است. بر اساس این کنجکاوی به مطالعه مطلب فوق پرداختم اما به سختی می توانستم باور کنم که تنها تشابهی که نویسنده توانسته است بین این دو پیدا کند این امر است که هیچکدام در حال حاضر در آذربایجان زندگی نمی کنند! ممکن است تعجب کنید اما واقعیت دارد همه تشابهی که  نویسنده پیدا کرده است همین است و بس! من نمی دانم که خود نویسنده این مطلب در حال حاضردر کجا زندگی می کند اما امید وارم که به علت سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی مجبور به خروج از کشور نشده باشد و این سخنان را از "مارالان" یا " دوه چی" یعنی از قدیمی ترین محلات تبریز زده باشد!چون روشن است که در صورتیکه خود ایشان هم به هر دلیلی مجبور به خروج از کشور شده باشند آنگاه چگونه در حالیکه خود از "میدان جریانات و کاروزار"دور هستند و از دور دستی بر آتش دارند برای مردم  آذربایجان نسخه می پیچند! بگذریم از این که بودن در خارج از کشور به خودی خود نمی تواند دلیلی بر درست نبودن این یا آن نظرباشد. 

 

البته اگر در واقعیت امرهیچ تشابهی بین این دو نفر وجود ندارد اما هر دو در رابطه با مبارزات قهرمانانه مردم آذربایجان که در خرداد 85 رخ داد و رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی را شدیدا به وحشت انداخت،  موضع گیری کرده وبقول نویسنده مطلب مزبور" موضوع را با معیارهای دیدگاههای ایدئولوژی خاص خودشان مورد كنكاش قرار داده اند " و روشن است که این "کنکاش"بطور طبیعی  دره عمیقی که بین دیدگاه ها و مواضع شان وجود دارد را نیز آشکار ساخته و اتفاقا نوشته آقای منوچهر عزیزی نیزقصد برخورد  با اظهار نظرات آنها در این رابطه  را دارد.

 

بدون شک برخورد با نظرات صاحب نظران مسائل آذربایجان و کنکاش در مورد مطالبات و اعتراضات مردم آذربایجان امر لازم و مثبتی است که به مردم ستمدیده آذربایجان کمک می کند سره را از نا سره تشخیص دهند. اما متاسفانه هر کس که نوشته مزبور را می خواند زود متوجه می شود که نویسنده مطلب مزبور تلاشی جدی جهت درک نظرات رفیق اشرف دهقانی نکرده است و حتی حرفهای روشن او را بر عکس فهمیده و برعکس هم منعکس نموده است. 

 

برای نمونه در جائیکه رفیق اشرف از تلاش مذبوحانه دشمنان خلق ترک و "سم پاشی" آنها "بر علیه مبارزات اخیر"مردم آذربایجان  صحبت می کند و برای افشای این دشمنان نظر مردم آذربایجان را به تبلیغات مغرضانه رادیو بی بی سی (انگلستان) جلب می کند،  آقای منوچهر عزیزی این حرف روشن را تغییرداده و  چنین جلوه می دهند  که رفیق اشرف دهقانی " تلویحا با سیاست رادیو بی بی سی هم سوئی پیدا می کند"! در حالیکه هر کس مصاحبه مزبور را خوانده باشد براحتی متوجه می شود که اتفاقا رفیق اشرف دهقانی برای دفاع از مبارزات مردم آذربایجان به افشای تبلیغات و "سم پاشی" های بی بی سی پرداخته است. او بی بی سی را به خاطر این که با " ترفند های مختلفی" می کوشید مانع از"  پشتیبانی دیگر توده‌های ایران از مبارزات توده‌های بپا خاسته آذربایجان" بشود، افشا می کند و این سخنان بی بی سی در آن زمان  که می گفت" این اعتراضات ماهیتی ارتجاعی و ریشه در ناسیونالیسم قومی دارد" را مغرضانه دانسته و بر علیه آن سخن می گوید. رفیق اشرف در مورد متن پخش شده از بی بی سی می گوید: "  این متن بدون آنکه اعمال خشونت‌بار و وحشیانه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بر علیه توده‌های رنجدیده آذربایجان را مورد تأکید قرار دهد، مطرح می‌کند که "وقایع تبریز نشاندهنده خشونتی است که در جامعه وجود دارد". و نمی‌خواهد ببیند که عامل اصلی چنین وضعی همانا رژیم مدافع سرمایه‌داران وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی است. "

 

نکته دیگری که نویسنده متاسفانه به آن توجه نکرده است این واقعیت است که وقتیکه رفیق اشرف در دفاع از مبارزات دمکراتیک مردم آذربایجان تاکید می کند که این نیروهای ضد خلقی وابسته به دولت های تركیه و جمهوری آذربایجان بودند که "با هدف جهت ضد انقلابی دادن به جنبش توده ها سعی در طرح و تبلیغ شعارهای پان تركیستی در این جنبش نموده اند" آقای عزیزی می نویسند که " این ادعای بدون سند و مدرك را شایسته منطق ایشان نمی دانم". این واقعا حقیقتی است که رفیق اشرف همواره سعی کرده است سخنان خود را به صورت زنده و با شاهد و مدرک ارائه کند که اتفاقا شامل همین مورد هم می شود. تنها نگاهی به تبلیغات طبقه حاکم در دو کشور مزبور و دستگاه های تبلیغاتی آنان در همان زمان خیزش مردم آذربایجان این موضوع را ثابت می کند. اگر آقای عزیزی به آن تبلیغات توجه می نمود و یا حتی  اگرچند ساعتی به رادیو های آنها گوش کرده بودند دیگر نیازی به درخواست "سند" نبود. به خصوص که این مورد از مواردی است که برای فهمیدنش نیازی به اینکه حتما دریکی از محلات تبریز یا هر نقطه ای از آذربایجان  زندگی کنی نیست .

 

امید وارم که نویسنده مطلب مزبور با در نظر گرفتن توضیحات بالا و با  رجوع دوباره به نوشته خود در جهت تصحیح آن گام بردارد و فراموش نکند که کمونیستها تنها نیروئی هستند که تاکنون صادقانه و صمیمانه از "حق تعیین سرنوشت"خلقها و "حق جدائی" آنها  دفاع کرده و برای تحقق این امر که وابسته است به بروز  اراده آزاد توده ها ی ستمدیده، جنگیده اند. به باور کمونیستها تنها در یک شرایط دمکراتیک است که اراده توده های ملتهای تحت ستم امکان تجلی یافته و به همین دلیل رفیق اشرف دهقانی و کمونیستهای هم فکرش همه نیرو های دمکراتیک که برای آزادی مردم ستمدیده می رزمند را به گام بر داشتن در چنین راهی دعوت کرده و بر این امر تاکید دارند که تنها در بستر اتحاد همه خلقهای ستمدیده ایران است که امکان سرنگونی جمهوری اسلامی و رسیدن به دمکراسی که شرط تحقق "حق تعیین سرنوشت" مردم ستمدیده است مهیا می گردد.

 

 8 نوامبر 2007  -  17 آبان 86 13

 

ideennabdel@yahoo.com

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com