مصاحبه نشريه "پيام فدايی" با رفيق سيامک يکی از اشغال کنندگان

سفارت جمهوری اسلامی در هلند

 

پيام فدايی: رفيق سيامک قبل از هر سوالی بگذاريد درود بفرستم به همه رفقائی که در حرکت مبارزاتی اشغال سفارت جمهوری اسلامی ايران در شهر لاهه در ۶ آپريل شرکت داشتند. حرکت موفقی بود. به شما تبريک ميگويم . اما اولين سوالم را در رابطه با کسانی که با شما در اين حرکت شرکت کردند طرح می کنم . رفقائی که اين حرکت مبارزاتی را شکل دادند چه کسانی بودند و اين حرکت چگونه سازماندهی شد؟

 

رفيق سيامک: من هم به نوبه خودم به شما و رفقای چريکهای فدايی خلق و به رفقايی که اخبار اين آکسيون (اشغال سفارت جمهوری اسلامی در شهر لاهه) را به گوش مردم رساندند، درود ميفرستم. قبل از ادامه بحث بگذاريد تاکيد کنم  که من در اينجا فقط نظرات شخصی خودم را در رابطه با اين آکسيون بيان ميکنم و سخنگوی جمعی که اين حرکت را با هم انجام داديم ، نيستم.

 

اما در مورد آکسيون، جمعی که اين آکسيون را انجام داد از تعدادی مبارزين ايرانی و هلندی تشکيل شده بود. ما به اين نتيجه رسيده بوديم که در شرايط فعلی که جنبش خودبخودی توده ها در ايران بعد از سرکوب های شديد رژيم دچار افت و خيزهايی شده، البته نه به معنی عقب نشينی کامل که برخی در تلاش اند تا چنين جلوه دهند، بلکه فقط افت و خيزهائی طبيعی که در جنبش های خودبخودی توده ها همواره وجود دارد، در چنين شرايطی ما ميبايد يک حرکت اعتراضی داشته باشيم. خوشبختانه رفقای هلندی هم خودشان جلساتی داشته و به ضرورت چنين آکسيونی رسيده بودند. در نتيجه با توجه به توافق دو طرف، همکاری جهت اين حرکت شکل گرفت. برنامه اين بود که سفارت را اشغال کنيم. ما يعنی مبارزين ايرانی در سال های گذشته چندين بار ديگر هم سفارت جمهوری اسلامی در هلند را اشغال کرده بوديم. و به عنوان مثال چند بار به ديوارهای آن رنگ پاشيديم .منظورم اين است که چنين آکسيون هايی را قبلا هم داشتيم. اما در آن حرکت ها، حرکت مان را از بيرون از ساختمان سفارت شروع ميکرديم. اما اين بار می خواستيم که اول وارد ساختمان بشويم و آکسيون را از داخل ساختمان شروع کنيم. درنتيجه رفتيم به قسمت کنسولگری در درون ساختمان سفارت. و تلاش کرديم که از آن جا بقيه کنسولگری را هم اشغال کنيم. از آن جا وارد حياط سفارت که پرچم جمهوری اسلامی در آن جا بود، شديم. درهای ورودی ساختمان را با قفل و زنجير بستيم که کارمندان سفارت نتوانند بيرون بيايند و پليس هم نتواند داخل محوطه بشود. در چوبی بزرگ سفارت را هم ميخکوب کرديم که از بيرون باز نشود. پرچم جمهوری اسلامی را پائين آورديم و پرچمی را که عکس "ندا آقا سلطان" به عنوان سمبل مبارزات خودبخودی توده ها روی آن حک شده بود را بالا برديم.

 

به فاصله چند دقيقه پس از آن که ما سفارت را اشغال کرديم، پليس منطقه را محاصره کرد. ما شعارهای "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود بايد گردد"، "زنده باد آزادی"، "زنده باد سوسياليسم" و "مرگ بر جمهوری اسلامی" می داديم. و از کسانی که از بيرون از ساختمان از ما عکس ميگرفتند و فيلمبرداری ميکردند انتظار داشتيم که وقايعی که بطور زنده اتفاق می افتاد را ضبط و منعکس کنند. اما متأسفانه بعد از آزادی از زندان متوجه شديم که اين کار را نکرده اند.

 

سوال: يعنی شعار ها و اقدامات راديکال شما در حين اين حرکت سانسور شده است؟

 

پاسخ: بله. به عنوان مثال وقتی که پرچم جمهوری اسلامی را پائين آورديم، من آن را جلوی نرده های حياط سفارت، جلوی دوربين ها گرفتم و به روی آرم جمهوری اسلامی که وسط پرچم بود تف انداختم. و پرچم جمهوری اسلامی را زير پا لگدکوب کرديم. اما متأسفانه کسانی که از اين صحنه ها فيلم گرفته بودند، اين بخش ها را سانسور کردند. آن ها فيلم ها را بدون شعار "زنده باد سوسياليسم" و بدون صحنه لگدمال کردن و تف انداختن به آرم جمهوری اسلامی، روی سايت ها گذاشته بودند. ما ۳ روز در زندان بوديم و وقتی که آزاد شديم، متوجه شديم که اين سانسورها انجام شده است. بنابراين بايد سوال نمود که چنين سانسوری بر اساس چه مصلحتی رخ داده است!؟

 

ما قصدمان اين بود که حرکتی راديکال انجام دهيم و به واقع هم اين آکسيونی راديکال بود. اما کسانی که اين سانسورها را انجام دادند ميگويند که حرکت هايی که در خارج از کشور انجام ميشوند بايد مسالمت آميز باشند، و در اين دنيای به قول آنها "مدرن" يک نوع رفتار و حرکت هايی را تبليغ ميکنند که ادامه و نتيجه اش بشود همان چيزهايی که در به اصطلاح انقلاب های مخملين در اروپای شرقی اتفاق افتاد. يعنی قدرت سياسی را دست به دست کردند. آن ها می خواهند حرکت هايی از بالا انجام بشود و به عنوان مثال جناحی از رژيم جانشين جناح ديگر بشود. يعنی بخشی از طبقه سرمايه دار حاکم جانشين بخش ديگر آن بشود و کل سيستم موجود و تسلط امپرياليسم جهانی بر ايران دست نخورده باقی بماند.    بنابر اين چنين افرادی با لاپوشانی شعارهای راديکال ما نشان دادند که در همين راستا حرکت می کنند.

 

سوال: اتفاقا در تائيد صحبت شما يکی از فيلم هايی که در اين رابطه به مدت کوتاهی در يوتيوب به نمايش گذاشته شده بود را خيلی زود برداشتند، فيلمی بود که شما را در حين فرياد شعار "جمهوری اسلامی از هر جناح و دسته نابود بايد گردد" نشان ميداد. از همان اول که اين فيلم را گذاشتند، جمله شما را قطع کرده بودند. يعنی در آن فيلم فقط چند کلمه از اين شعار شنيده ميشد. و فقط کسانی که با اين شعار آشنا هستند متوجه ميشدند که شما در حال دادن اين شعار بوديد. اما همين فيلم سانسور شده را هم نتوانستند تحمل کنند و پس از مدت کوتاهی آن را از يوتيوب برداشتند. به نظر شما دليل اين کار چيست؟ و چرا سانسورگران از انعکاس و فراگير شدن چنين شعار هائی واهمه دارند؟ و چرا کمونيست ها و مبارزين بر ضرورت تکرار هر چه بيشتر چنين شعار هائی تأکيد دارند؟

 

پاسخ: همانطور که گفتم، هدف ما از انجام اين آکسيون حمايت و پشتيبانی از مبارزات انقلابی مردم ايران و افشای چهره جنايتبارجمهوری اسلامی بود. در اين راستا است که انعکاس هرچه بيشتر شعار "جمهوری اسلامی از هر جناح و دسته نابود بايد گردد" برای ما ازاهميت زيادی برخوردار است. اين شعار بيانگر خواست واقعی مردم انقلابی ما است که برای سرنگون کردن رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی در کليت آن و با همه جناح ها و دسته هايش به پا خاسته اند. زيرا که مردم می دانند که کل اين رژيم با همه جناح ها و دسته هايش (چه اصلاح طلب و چه اصول گرا) عامل همه بدبختی ها، ستم ها، فقر و گرسنگی، زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار و رشد انواع فجايع اجتماعی همانند  اعتياد ، فحشاء و غيره است.

 

اما برخی از کسانی که اين سانسورها را انجام دادند، هدف ديگری دارند. آن ها قصد داشتند که اين آکسيون را در جهت منافع خودشان جلوه دهند. خوب روشن است  که اگر مابه عنوان مثال شعارهای ليبرالی ميداديم، آن وقت آن ها ميتوانستند از اين آکسيون به نفع خودشان استفاده کنند. آن وقت آن ها هيچ چيزی از آکسيون را سانسور نکرده، بلکه آن را برجسته هم ميکردند. اما حالا که برخلاف ميل آن ها، شعارهای ما راديکال بوده، آن ها آن را سانسور و حذف کردند. هدفشان از اين کار هم معلوم است. اين ها معتقد به انقلاب اجتماعی نيستند، معتقد به به اصطلاح انقلاب مخملی هستند. می خواهند به کمک نيروهای خارجی، عده ای از مقامات جمهوری اسلامی را از بالا حذف کنند و رژيم و سيستم را در کليت خودش دست نخورده باقی بگذارند. مثل آن چيزی که دراکثر انقلاب های مخملی اتفاق افتاده است.

اصلاح طلبان حکومتی و جريانات راست و رفرميست، اين طور تبليغ ميکنند که گويا "انقلاب ۵۷" انقلابی پيروزمند بود و نتيجه پيروزی "انقلاب" هم از قرار همين رژيم نکبت بار جمهوری اسلامی است. بر اين اساس ميگويند "انقلاب" يعنی همين. يعنی تداوم شرايط اسفباری که برای دگرگونی اش مردم بپاخاسته اند. اين جريانات به اين شکل مردم را از انقلاب می ترسانند. اين کسانی که آکسيون ما را سانسور کرده اند نيز دنبالچه های همان جريانات راست و رفرميست هستند. هدف آن ها اين است که "انقلاب" را وارونه جلوه دهند و حتی واژه "انقلاب" را در اذهان خدشه دار سازند.  درصورتي که واقعيت اين است که به قدرت رسيدن جمهوری اسلامی نتيجه بند و بست امپرياليست ها و سوار شدن بر قيام توده ها بوده و نه نتيجه پيروزی "انقلاب".  

 

سوال: واقعيت اين است که سانسوری که از آن صحبت می کنيد امر بيسابقه ای نيست و در اعتراضاتی که در ماه های اخير در حمايت از مبارزات مردم ايران در خارج از کشور برگزار شد اکثر فعالين سياسی با موارد گوناگونی از آن مواجه بوده اند. در هر کشوری که اصلاح طلبان حکومتی و غير حکومتی بيشتر بودند تلاش کردند شعار های کمونيست ها و انقلابيون و به خصوص شعار سرنگونی جمهوری اسلامی سر داده نشود.  آیا واقعیت این چنین نیست؟

 

پاسخ: بله درست می گوئيد. جالب است که اين ها که گاهأ بعضی هايشان ادعای به اصطلاح چپ هم دارند، حداقل خواست های ما را قبول نمی کنند. شعارهای ما را نمی پذيرند اما ادعا می کنند که "ما چپ ها را قبول داريم. دوست داريم با هم همکاری کنيم"!

 

اصلاح طلبان که اين روزها بيشتر خودشان را سبز می نامند دوست دارند که همه بروند زير پرچم آن ها و تحمل هيچ صدای مخالفی را ندارند. سبزها که ظاهرأ با راديکاليزه شدن مبارزات توده ها به دسته های مختلفی تقسيم شده اند و حالا ديگر سبز حقوق بشر، سبز موسوی، سبز ليبرال و غيره شکل گرفته  هميشه در پيکت ها و تظاهرات های ايرانيان خارج از کشور در عمل از چپ ها و کمونيست ها می خواهند که خودسانسوری کنند. و شعارهاي شان را ندهند. به عنوان مثال اعتصاب غذايی در آلمان بوده که يک نفر که پرچم سرخی را با طرحی از چه گوارا حمل ميکرده با اعتراض شديد آن ها روبرو شده بود و مجبورش کرده بودند که از محل اعتصاب برود بيرون. 

 

در هر صورت ما حد پایبندی آن ها به اصول دمکراتيک را در عمل ديده ايم. بگذاريد در رابطه با اين حرکت هايی که عليه ما ميشود، مثل آن مواردی که رفرميست ها و آن دلقک رژيم بر عليه ما حرف زده و ما را "عوضی ها" ناميده اند هم بگويم. من اتفاقأ اين تلاش های مذبوحانه را به فال نيک ميگيرم. می دانيد که در حرکت ها و فعاليت های عملی، در تند پيچ های مبارزاتی، ماهيت افراد و نيروهای سياسی بيشتر برملا ميشود. خوب اين ها بخشی از جمهوری اسلامی واز مدافعين آن هستند. اين تلاش های مذبوحانه و چنين برخوردهايی درست انعکاس همين امر است.  با کار ما (يعنی اشغال سفارت)، منافع آن ها در خطر افتاده است. اين ها ميترسند که جنبش خودبخودی توده ها به قيام و انقلاب کشيده بشود. اين ها به امپرياليست ها اميد دارند. اين ها به اين اميد بسته اند که امپرياليست ها اپوزيسيون های دست ساز خود را از درون جمهوری اسلامی بيرون بکشند و آن ها را به قدرت برسانند. مثل کاری که امپرياليست ها با قيام مردم در سال ۵۷ کردند و خمينی و آدم هايش را به قدرت رساندند. حالا هم اين اصلاح طلبان حکومتی و غيرحکومتی اميد بسته اند به اينکه امپرياليست ها اين ها را به قدرت برسانند و جنبش انقلابی توده ها را به شکست بکشانند.

 

ببينيد که چطور امپرياليست ها به افرادی مانند محسن سازگارا ها، گنجی ها و مخملباف ها و غيره، تريبون و امکانات داده اند. مخملباف را آوردند در پارلمان اروپا و کلی برايش تبليغات راه انداختند. يک سياست خاصی پشت اين کار ها هست. امپرياليست ها با توجه به رابطه تنگاتنگ شان با جمهوری اسلامی وحمايت از آن با توجه به منافعی که در ايران دارند در رويدادهای ايران دست دارند . هروقت که مردم برای سرنگون کردن رژيم بلند ميشوند، امپرياليست ها تلاش ميکنند که از داخل رژيم اپوزيسيون درست کنند، اپوزيسيونی متشکل از جنايتکاران رژيم. به عنوان مثال جنايتکاری مثل موسوی را که تنها هشت سال نخست وزير جمهوری اسلامی بوده، هشت سال دولت اش جنايت کرده و يکی از عوامل کشتار دهه ۶۰ بوده را رهبر اپوزيسيون ساختگی خودشان کرده اند و تلاش ميکنند که او را در مقابل جنبش راديکال مردم بگذارند.

 

در چنين شرايطی وظيفه نيروهای راديکال اين است که اين تشبثات را افشاء کرده و با مبادرت به کارهای عملی راديکال از مبارزات انقلابی توده ها حمايت نمايند.

 

سوال: روشن است که دشمنان مردم همواره می کوشند چنين جلوه دهند که هيچ نيروی انقلابی ای در صحنه حضور ندارد برای همين هم هست که شعار های انقلابی در اين حرکت سانسور شده است. روشن است که ما با تلاش آگاهانه ای مواجه هستيم که قصد دارند به اين وسيله بهتر بتوانند جلوی مبارزات انقلابی توده ها و حرکتهای راديکال انقلابيون و مبارزين را بگيرند.  نظر شما در این مورد چیست؟ 

 

پاسخ: بله. اين اولين باری نيست که اين فعاليت ها بر عليه ما ميشه. قبل از اينکه اينترنت اين قدر همه گير بشود، ما آکسيون ها و حرکت های ديگری داشتيم که از طرف رسانه های امپرياليستی برخوردی مشابه (مشابه با سانسور شعارهايمان در آکسيون اخير) با ما شد.

 

به عنوان مثال يک بار آکسيونی داشتيم که رفقای ميز کتاب آمستردام و نيروهای راديکال ديگر در آن شرکت داشتند و ما گزارشی از آن را برای رسانه ها مثل راديو بی- بی- سی و راديو اسرائيل و غيره فرستاديم. اسم سازمان های سياسی را که در آکسيون شرکت داشتند را هم بطور مشخص نوشتيم. اما با ناباوری ديديم که راديو اسرائيل گزارش داد که در هلند آکسيونی توسط حزب کمونيست کارگری انجام شده.

ما تعجب کرديم. آن موقع حزب کمونيست کارگری اصلأ به اين آکسيون ها اعتقاد نداشت. ميگفت اين آکسيون ها کارهائی انحرافی هستند. به ما ميگفتند که اين فعاليت ها انحرافی است. سه بار چنين اتفاق مشابهی اتفاق افتاد. هر سه بار حرکت ها و شعارهای راديکال ما را به اسم سازمان های ديگر منتشر کردند.

 

حالا در جريان اشغال سفارت در لاهه چون هيچ سازمانی نبوده، شعارهای ما را حذف کردند. لگد مال کردن پرچم جمهوری اسلامی را حذف کردند.  اين کسانی که اين کارها را ميکنند، نشان می دهند که عملا با موازين دمکراتيک بيگانه اند.

 

سوال: چرا برخی از کسانی  که خودشان را مخالف جمهوری اسلامی می دانند، با اشغال سفارت مخالفت کردند؟

 

پاسخ: خوب سبز هائی که برای استقرار و تداوم جمهوری اسلامی آن هم "نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد" و رفرميست ها و دلقک های وابسته به آنها که حساب شان روشن است. آن ها بخشی از رژيم جمهوری اسلامی هستند. درگيری آن ها با جمهوری اسلامی در چهارچوب اختلافات و رقابت های ميان جناح های رژيم بر سر قدرت است. سبزها از قبل از انتخابات، درخارج از کشور هماهنگی کرده بودند که جلوی انتشار اخبار واقعی جنبش توده ها را بگيرند، جلوی فعاليت های افراد و سازمان های انقلابی خارج از کشور در حمايت از حرکت های انقلابی توده ها در ايران را بگيرند. امپرياليست ها هم از سبزها حمايت کردند. رسانه هاي شان را در اختيار آن ها گذاشتند.

 

ما انتظار نداريم که هيچ جريان سبزی (سبزهايی که قبلأ در مورد آنها توضيح دادم) از ما دفاع کند. انتظار نداريم هيچ جريان رفرميستی از ما دفاع کند، هيچ جريان ليبرال و يا جريانات سوسيال دمکرات از ما دفاع کنند. اتفاقأ ما اين را به فال نيک ميگيريم که اين ها مجبورند چهره خود را با وضوح در مقابل ديد همگان قرار دهند.  چون معتقديم در شرايط فعلی بايد جنبش راديکال باشد. بايد به توده ها نشان داده شود که منافع آن ها در انقلاب و در قيام مسلحانه توده ای، و در شکستن ماشين دولتی و ايجاد دمکراسی کارگری است. فعاليت ها و حرکت های ما بايد در حمايت از مبارزات انقلابی توده ها و در جهت مقابله با نيروهای راست و افشای رفرميست ها و ليبرال ها و اصلاح طلبان دولتی و غيردولتی باشد.

 

ما می بينيم که از ۲۲ خرداد تاکنون مبارزات توده ها به مراتب راديکال تر شده. خواسته های طبقاتی و سياسی شان بيشتر شده. با شعار "رأی من کجاست" شروع شد و به شعارهای راديکال و خواست "مرگ بر خامنه ای"  و "مرگ بر جمهوری اسلامی" رسيد. پس در چنين شرايطی وظيفه نيروهای انقلابی اين است که با توده ها همگام شوند و اجازه ندهند که راديکاليسم موجود در مبارزات توده ها پايمال منافع حقير اين يا آن نيرو شود.

 

متاسفانه شاهديم که به جای فعاليت های راديکال افشاگرانه ، بخشی از جنبش خارج از کشور برای اينکه بيکار نباشند شروع کرده اند به سمينار گذاشتن.  در گذشته چپ کارگری بود، بلوک چپ بود، نشست مشترک و غيره بود اما مثل اينکه اين ها کافی نبوده است . در شرايطی که عملأ اين سمينار ها شده بازيچه، جلسه ای ميگذارند، صحبت می کنند، دوست و رفيق هايشان را می بينند و در نهايت هم هيچ جمعبندی و نتيجه خاصی بيرون نمي آيد که بازده عملی داشته باشد.

 

ما انتظار داريم که در اين حرکت ها، اگر يک سری نشست ها هست، لااقل به دنبالش يک حرکت های راديکال هم صورت بگيرد. اما متأسفانه اينطور نبوده.  درحال حاضر که توده های انقلابی در ايران حرکت کرده اند، نيروهای راديکال در خارج از کشور هم بايد از آنها حمايت کنند.

 

سوال: در جريان دستگيری شما، آيا پليس هلند با خشونت با شما رفتار کرد؟

 

پاسخ: پليس هر کشور سرمايه داری حافظ منافع طبقه سرمايه دار است. ما انتظاری بيش از اين از پليس نداريم. وظيفه پليس هلند هم اين است که اگر کوچک ترين قدمی برخلاف منافع طبقه سرمايه دار حاکم بر هلند برداشته شود، آن را سرکوب کند. و اين کار را هم ميکند. تازمانی هم که منافع طبقه سرمايه دار در هلند حکم ميکند از منافع جمهوری اسلامی محافظت کند، از آن حمايت ميکند. پس از اشغال سفارت توسط ما، پليس محل را محاصره کرد و ۲۴ ساعته جلوی سفارت پاسگاه زد و محل را کنترل کرد. اما از آن جا که چندين نفر از صحنه دستگيری ما فيلم می گرفتند، نيروهای ويژه پليس تلاش ميکرد که در مقابل خبرنگاران و فيلم برداران حاضر در محل خشونت به خرج ندهد. درموقع دستگيری، با وجود اين دست های ما را پيچاندند و هولمان ميدادند. به دست های اکثر ما از پشت دستبند زده و ما را به زندان بردند و مدت سه روز در سلول های انفرادی حبس کردند.  

 

سوال: چه شد که آزاد شديد؟ آيا دادگاهی برايتان تشکيل خواهند داد؟    

 

پاسخ: قانون هلند فقط اجازه سه روز حبس موقت را برای بازجويی های اوليه ميدهد. از سوی ديگر ازآن جا که آکسيون ما حرکتی راديکال بود و حمايت های زيادی از ما شد، پليس هلند جرات نداشت بيش از سه روز ما را نگه دارد.   از طرف ديگر، گروه های زيادی اعلام کردند که درصورت زندانی شدن ما، به اعتراض و تظاهرات خواهند پرداخت. خيلی ها اعلام کردند که کمک های مالی برای پرداخت جريمه های نقدی و يا هزينه های وکلای ما جمع آوری خواهند کرد. دولت و پليس هلند هم که متوجه شد چنين جو راديکالی در حمايت از ما وجود دارد، تاريخ دادگاه ما را به ماه جولای انداخت. به اين اميد که تا آن موقع اين حمايت ها و عکس العمل های راديکال به طرفداری از ما فروکش کند.  اما ما قصد داريم که صحنه دادگاه را هم به افشاگری برعليه رژيم جمهوری اسلامی و افشای حمايت دولت هلند از جمهوری اسلامی، تبديل کنيم.

 

من احتمال ميدهم که جريمه های نقدی و کار اجباری (که خود توهين بزرگی محسوب ميشود) را به عنوان مجازات ما تعيين کنند، نه محکوميت زندان.   درضمن، شخص من با تحريم انتخابات و شرکت در اعتراضی در روز انتخابات در مقابل سفارت و دادن شعارهای راديکال که منجر به دستگيريم شد، در روز ۲۸ يونی دادگاه ديگری هم دارم.

 

سوال: فعالين چريکهای فدايی خلق در کشورهای مختلف از اين حرکت مبارزاتی حمايت کرده اند.  انتظار شما از نيروهای سياسی راديکال چيست؟ پيامتان به آن ها چيست؟  

 

پاسخ: من به همه رفقايی که در اين مدت که ما در زندان بوديم از ما بيدريغ حمايت کردند، درود می فرستم. اين رفقا با رسانه های گروهی تماس گرفتند، هدف ما را توضيح دادند و در واقع آکسيون ما را به گوش ديگران رساندند.

 

خواست من از نيروهای انقلابی راديکال اين است که صف مستقل خود را ايجاد کرده و آن را مستحکم کنند. دنباله روی نيروهای رفرميست و ليبرال و سبز و غيره نشوند. اگر چنين صف مستقل راديکالی شکل بگيرد ميتوانيم با نيروی بيشتری از مبارزات انقلابی توده ها حمايت کنيم و تأثير متقابل داشته باشيم. چون واضح است که اگر انفرادی حرکت کنيم توان مان کمتر خواهد بود.

 

سوال: رفيق عزيز، سپاسگذارم که در اين مصاحبه شرکت کرديد. برايتان آرزوی موفقيت ميکنم.

 

پاسخ: من هم از رفقای چريکهای فدايی خلق ايران سپاسگزارم.