عبداله باوی

درباره مواضع رسوای سازمان توفان در تحلیل اوضاع کنونی!

در شرایط بحرانی کنونی که اعمال تحریم های اقتصادی و سیاسی توسط امپریالیست ها بحران های سیاسی داخلی رژیم جمهوری اسلامی را تشدید نموده و توده‌ها را در بدترین شرایط زیستی و سیاسی قرار داده است، امپریالیسم آمریکا جهت پیشبرد سیاست های تجاوزگرانه‌اش در ایران و منطقه جدا از تحریم‌هائی که بر ایران اعمال نموده ، بر احتمال حمله نظامی به ایران نیز تاکید می‌کند و در همین چهارچوب هم اسرائیل رسما از حمله به ایران سخن می گوید. این وضع شرایط بحرانی کشور را ملتهب تر از گذشته نموده و باعث گسترش نگرانی در میان مردم گشته است. این شرایط بحرانی و پر تناقض باعث شده است تا سازمان ها و احزاب ، هر کدام با دید خاص خود موقعیت کنونی را تحلیل کنند و به همین دلیل هم ما شاهد تحلیل‌ها و مواضع گوناگونی در رابطه با اوضاع کنونی می باشیم.  از تحلیل‌هائی که جهت رهائی از شر جمهوری اسلامی از دخالت امپریالیست ها حمایت می‌کنند تا جریاناتی که در ضدیت با تجاوزگری امپریالیسم از جمهوری اسلامی سراسر جنایت دفاع می‌کنند و برای این اقدام ضد مردمی خود هم توجیه تئوریک می‌سازند که در میان این طیف مواضع سازمان توفان قابل تامل است. سازمان توفان در مطلبی تحت عنوان "عاملان جنگ داخلی ستون پنجم امپریالیست‌اند"(*)  برای توجیه موضع انحرافی و غیر کمونیستی خود ابتدا وابستگی جمهوری اسلامی به امپریالیست ها را انکار می کند و بعد چنین جلوه می دهد که امپریالیست ها رژیم مستقلی را مورد تعرض قرار داده اند! و بعد از این مقدمه چینی‌ها هم مدعی می شود که در الویت جدال با امپریالیسم امر سرنگونی جمهوری اسلامی به عقب رانده می شود!

توفان در ابتدای این مقاله چنین مینویسد " امپریالیست ها و در راسشان آمریکا و دست نشاندگان آن ها در منطقه، میخواهند ایران را به زیر سلطه امپریالیسم درآورند و حکومتی در ایران برپا کنند که مانند حکومت محمدرضا شاه در همه زمینه ها، سیاست های آن ها را پیاده کرده و نوکر دست به سینه آن ها باشد." (تاکید از من است)

از قرار توفان از زیادی درختان، جنگل را نمی‌بیند، آیا توفان در مورد کنفرانس گوادالوپ چیزی نشنیده است!؟ و یا اگر شنیده فکر میکند برای بسرانجام رساندن انقلاب، امپریالیست ها به خمینی کمک کردند!؟ آیا توفان واقعاً نمیداند که 34 سال است که حکومتی ماهیتا مانند حکومت محمدرضا شاه که در همه زمینه‌ها سیاست های امپریالیست ها را پیاده کرده است و با نام ارتجاعی جمهوری اسلامی خوانده میشود بر ایران حاکم است؟ 34 سال است که نیروهای انقلابی با استناد به هزاران فاکت سرسپردگی جمهوری اسلامی را به امپریالیست ها و نظام جهانی امپریالیستی نشان می دهند ولی توفان که هرگز قادر نبوده و نیست که یکی از این فاکت ها را رد نماید تنها کاری که می کند این است که با تمسخر تحلیل های نیروهای انقلابی، از مستقل بودن جمهوری اسلامی دم بزند و واقعیات را انکار نماید. واقعیاتی چون اینکه رژیم از همان روز اول به قدرت رسیدن، نظام اقتصادی بازمانده از زمان شاه را حفظ و نگهداری نموده است، این که در جهت منافع قدرت های امپریالیستی 8 سال بر طبل جنگ با عراق کوبیده است، این که چگونه با ایجاد گروه های مرتجع مذهبی در کل خاورمیانه به پیشبرد سیاست های امپریالیسم خدمت کرده است، اینکه در حمله امپریالیست ها به افغانستان و عراق یار و مددکار آن ها بوده و هزاران مورد دیگر. البته اینها واقعیاتی هستند که با تحلیل های این سازمان در تناقض هستند ولی توفان آموخته است که با سیاست تمسخر با واقعیات مواجه شده و آن ها را انکار نماید. و به همین دلیل هم هست که می‌نویسد: "عده ای که خودشان را انقلابی جا میزنند و مفهوم انقلابی را نفهمیده اند با یک ادعا که رژیم جمهوری اسلامی خودش نوکر آمریکاست و آمریکائی ها آن ها را بر سر کار آورده اند، نه تنها به هر چه تحلیل و مبارزه مردم میهن ماست پوزخند میزنند بلکه نادانی خویش را از حرکت تضادها نشان میدهند. آن ها هیچ توضیحی برای تحولات منطقه و لشگرکشی امپریالیست ها به منطقه و استقرار نظم نوین جهانی ندارند". به این می گویند تاکتیک فرار به جلو! وقتی که قادر نیستی واقعیات را تحلیل کرده و توضیح دهی مدعی می‌شوی که دیگران "هیچ توضیحی برای تحولات منطقه و لشگرکشی امپریالیست ها به منطقه و استقرار نظم نوین جهانی ندارند"، اتخاذ چنین تاکتیکی اما در زندگی واقعی نشان می دهد که چه کسانی واقعا و در عمل به "مبارزه مردم میهن ما پوزخند میزنند".  توفان در ادامه این لاطائلات و برای توجیه این موضع غیر کمونیستی در همین مقاله چنین مینویسد که "رژیم ایران که یک رژیم متعارف سرمایه داری نیست، علیرغم فشارهای همه جانبه امپریالیست ها توانسته است استقلال سیاسی خویش را حفظ کند به نوکری امپریالیست آمریکا تن در ندهد" به این ترتیب توفان به مردم ما اعلام می کند که جمهوری اسلامی رژیمی مستقل است که منطقا و اجبارا بر اقتصادی مستقل متکی است. یعنی در 34 سال گذشته جمهوری اسلامی حافظ نظام اقتصادی بوده و هست که وابسته به امپریالیست ها نمی باشد! اما آیا این تف کردن به واقعیت نیست؟

توفان برای جمع و جور کردن این لاطائلات به ناگزیر داستان سرائی می کند. در این داستان و بنا به گفته توفانی‌ها، جمهوری اسلامی یک رژیم "نامتعارف" سرمایه داری است.  به راستی این نامتعارف بودن چه معنائی دارد؟  آیا نامتعارف بودن این رژیم از نامتعارف بودن سرمایه داری ایران ناشی می شود؟ یا این نامتعارف بودن مربوط به فرهنگ و اخلاقیات آن هاست؟  آیا توفان که ادعای مارکسیست بودن دارد می داند که رژیم مستقل و استقلال سیاسی منوط به دولت ملی، و دولت ملی نماینده بورژوازی ملی است؟ حال باید از توفان پرسید پس شما معتقدید که بورژوازی ملی در ایران حاکم است؟  اما اگر کسی چنین بیندیشد در مقابل واقعیاتی که نشان می دهد سرمایه داری ایران با هزاران رشته به نظام جهانی امپریالیستی وابسته است چه دارد که بگوید؟ امپریالیسمی که دهه هاست دیگر نمی توان آن را تنها یک نیروی خارجی جلوه داد.

واقعیت این است که گرچه سال هاست که سازمان توفان از حزب توده جدا شده است ولی این جدایی هیچ وقت یک جدایی ایدئولوژیک واقعی نبوده است. به همین دلیل هم  تحلیل‌های این جریان به چنین نتایج شرم آوری منجر می‌شود که در تلاش است آن ها را در پس حمله به سازمان های انقلابی پنهان ساخته و هستی‌اش را با دشنام گویی به دیگران توجیه نماید. بی دلیل نیست که توفان همچون حزب توده از دشنام گویان پیگیر تئوری کمونیستی مبارزه مسلحانه بوده و می‌باشد. تئوری‌ای که با تحلیل ساخت اقتصادی ایران نشان داده نظام اقتصادی حاکم بر کشور وابسته به امپریالیسم می‌باشد و به همین دلیل هم رژیم جمهوری اسلامی همچون رژیم شاه وابسته به امپریالیسم است. از نظر این تئوری سلطه امپریالیسم و سلطه جمهوری اسلامی در هم تنیده شده است و جمهوری اسلامی فاقد هر گونه چهره ملی و مستقل بوده و باید با آن همچون رژیمی سرسپرده برخورد نمود. و به همین دلیل هم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی از مبارزه برای نابودی سلطه امپریالیسم جدائی ناپذیر می‌باشد، و توفان با انکار و تحریف همین واقعیت که پایه و اساس تئوری مبارزه مسلحانه است نیروهای انقلابی را متهم به عدم درک شرایط ایران می‌کند و به تمسخر واقعیات می‌نشیند. سازمانی که فکر میکند که با حمله به نیروهای انقلابی می‌تواند ماهیت واقعی و غیر کمونیستی خود را لاپوشانی نماید . اما در عمل و در هر تند پیچی میراث توده‌ای بازمانده در آن به آشکاری خود را در مقابل دید همگان به نمایش گذاشته و رسواتر از گذشته اش می‌نماید. در حالیکه کمونیست ها همواره بر این اصل تاکید دارند که رهائی طبقه کارگر وابسته است به نابودی نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم حاکم که در حال حاضر حفاظت اش بر عهده جمهوری اسلامی گذاشته شده و هر تغییر از بالائی هم به سلطه این نظام خدشه ای وارد نمی سازد به همین دلیل هم هست که کمونیست های واقعی راه رهائی کارگران و توده های ستمدیده را در انقلابی به رهبری طبقه کارگر می ببینند و برای تحقق آن تلاش می کنند.

سپتامبر 2012

(*) توفان شماره 148 تیرماه 1391