سهيلا دهماسی

 

گزارشی از راه پيمايی "اتحاد زنان آزاديخواه"

در شهر رتردام (هلند) به مناسبت روز جهانی زن

 

در روز يکشنبه ۷ مارس ۲۰۱۰ ، چند گروه مختلف ايرانی و غير ايرانی يک راه پيمايی را به مناسبت روز جهانی زن تدارک ديده بودند که "اتحاد زنان آزادیخواه" نيز يکی ازتشکل هائی بود که برای شرکت در اين تظاهرات فراخوان داده بود. به همين دليل من نيز با تعدادی از رفقا برای شرکت در اين حرکت به رتردام رفتيم.  متاسفانه بنا به دلايلی ما به موقع به محل تظاهرات نرسيديم و از تظاهرات عقب افتاديم. با این حال امکان یافتیم که با تعداد ديگری از کسانی که مانند ما دير رسيده بودند خود به راه پیمائی پرداخته و در بخش کوتاهی از مسير تعيين شده، با حمل بنرهايمان به سمت نقطه پايانی راه پيمايی حرکت کرديم.

 

چندين نفر از دوستان و رفقای خوبی که در مراسم روز قبل (مراسمی که در روز شنبه ۶ مارس در محل "ميز کتاب" آمستردام برگزار شد) برای اولين بار با آن ها آشنا شده بوديم ، هم زمان با ما به آن جا رسيدند. ما در آغاز حرکت ، حدود نيم ساعت در پياده روی يکی از خيابان های مسير راه پيمايی ايستاديم و بنرهايمان را جلوی نرده های پياده رو به نمايش گذاشتيم.  بر روی اين بنرها عکس هايی از مبارزات توده ای اخير و شعارهايی بر عليه رژيم جمهوری اسلامی (به زبان فارسی و انگليسی) چاپ شده بود.  در اين فاصله اطلاعيه انگليسی تشکل "اتحاد زنان آزاديخواه" را نيز در ميان رهگذران پخش کرديم.

 

با اين که حدود 20 نفر بوديم ، اما توجه عابرين به ما جلب ميشد و آن ها با کنجکاوی به عکس های روی بنرها نگاه ميکردند.  ديدن حس حمايت در نگاه و لبخند عابرين در شرایطی که اخبار مربوط به جنبش توده ای اخيرمردم ايران در سراسر دنيا منتشر شده ، دور از انتظار نبود.

 

در طول مسير راه پيمايی با دوستان و رفقای جديدمان که از گروه ها و سازمان های مختلف سياسی بودند، در رابطه با وضعيت سياسی- اجتماعی زنان و به ويژه زنان هلند و کارگران زن در هلند صحبت کردیم و آن ها اطلاعات بسيار جالبی را در اختيار ما گذاشتند.  يکی از رفقا خاطرات جالبی را از برخی از فعاليت های نيروهای چپ که در طول ۲۰ سال گذشته عليه رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی در هلند انجام شده ، بازگو ميکرد.  از جمله از حمله چند سال پيش نيرو های انقلابی به سفارت جمهوری اسلامی و تاثيرات اين حرکت در صفوف اپوزيسيون صحبت کرد.

 

مرد جوانی که از فعالين سياسی غير ايرانی (مقيم هلند) و زاده يکی از کشورهای آفريقايی بود ، با مهربانی سوال کرد که آيا بنر سنگين است؟  آيا به کمک او برای حمل بنر احتياجی هست؟  از مهربانی او تشکر کردم و شروع به صحبت با وی به زبان انگليسی در مورد شرايط ايران کردیم.  او در مورد ديدگاه های "اتحاد زنان آزاديخواه" و تفاوت آن ها با ديگر تشکلات زنان ايرانی سوال کرد. برای او توضيح دادم که از آن جا که صدای زنان کارگر و زحمتکش ایران جز به شکلی ضعیف در خارج از کشور منعکس نمی شد، در سال 2007 ، تعدادی از زنان فعال در جنبش زنان به درستی به اين نتيجه رسيدند که پژواک گر هر چه بیشتر این صدای انقلابی در جنبش زنان باشند و از این رو مبادرت به  تشکيل "اتحاد زنان آزاديخواه" نمودند. آن ها بر اين باورند که سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی اولين قدم برای رسيدن به برابری کامل زن و مرد بوده و اين امر را در پلاتفرم خود قيد کرده اند.   آن مرد جوان ضمن تأئيد حرفهای من در رابطه با رفرميسم حاکم بر بسياری از تشکات زنان و حتی آن ها که خود را مارکسيست- فمنيست هم می نامند ، سوال کرد که آيا فقط در چهارچوب جنبش زنان فعاليت ميکنم؟ جالب است که وقتی به او توضيح دادم که من علاوه بر عضويت در "اتحاد زنان آزاديخواه" از فعالين چريکهای فدايی خلق هستم و به تئوری راهنمای چريکهای فدايی خلق ، يعنی تئوری مبارزه مسلحانه معتقدم و بر اين باورم که بدون اعمال قهر انقلابی نمی توان با قهر ضد انقلابی جمهوری اسلامی مقابله کرده و آنرا نابود ساخت ، او با شوق گفت "من هم همين طور فکر می کنم" و توضيحاتی در اين زمينه در رابطه با کشورهای آفريقايی داد.

  

شرکت کنندگان در راه پيمايی ، در انتهای مسير در سالنی گرد هم آمده بودند که ما نيز به آن ها ملحق شديم. حدود ۶۰ نفر (که اکثرأ از گروه های سياسی- اجتماعی ترک و کرد بودند و چند نفر از فعالين ايرانی نيز در ميان آن ها دیده می شدند) ، در آن جا جمع شده بودند. انتظار داشتم که در آن جا نيز مانند مراسم "ميز کتاب" با تعداد بيشتری از ايرانيان فعال در جنبش زنان آشنا شوم. اما متأسفانه چنين نبود.

 

سپس ، به مراسم ديگری در رتردام رفتيم که توسط "کانون دانشجويان ايرانی در هلند" سازماندهی شده بود. جالب بود که در آن جا صدای فردی را از پشت سر شنيدم که سراغ سخنرانان مراسم روز قبل در محل "میز کتاب" را می گرفت. وقتی با او آشنا شدم وی گفت که "ديشب دوستی از آمستردام به من تلفن زد و گفت که ديروز مراسم خيلی خوبی در محل ميز کتاب داشته ايد." من رفیق سارا را نیز به عنوان یکی از سخنرانان به او معرفی کردم و او مطرح کرد که "خوشحالم که سخنرانی خوبی داشته اید. می خواستم بهتان تبريک بگويم.  و امیدوارم که در آینده نیز برنامه هائی در شهر رتردام هم  داشته باشید."  خيلی از او تشکر کردیم.  او با دادن آدرس ايميل خود به من ، از من خواست که انتشارات "اتحاد زنان آزاديخواه" را برای او بفرستم.

 

در رتردام چند نفر از کسانی را مجددأ ملاقات کردم که در مراسم "ميز کتاب" آمستردام هم حضور داشتند. صحبت های آن ها نیز برای من نشانه ای از موفقیت مراسم روز قبل بود. آن ها گفتند که مراسم "ميز کتاب" خيلی خوب بوده و دوست داشتند که از آن جا که فرصت نشده بود سوالاتشان را در آن جا مطرح کنند ، در رابطه با مسائل جنبش زنان بيشتر با هم گفتگو کنيم.  از اين پيشنهاد آن ها خيلی خوشحال شدم و در رابطه با مسائل مختلف جنبش زنان گفتگوی طولانی ای با هم داشتيم.  و قرار گذاشتيم که ارتباط خود را حفظ کنيم.

 

در اين سفر هر چه بیشتر برای من ثابت شد که انسان های متعهد و انقلابی ، در هر تعداد و در هر کجای دنيا که هستند ، می توانند با استفاده از انواع شيوه ها و امکاناتی که در اختيار دارند ، نقشی (هر چند کوچک اما مسلمأ مؤثر) در مبارزه با رژيم ددمنش جمهوری اسلامی و افشای جنايات آن ايفا کنند. در اين راه ، اتحاد عمل ميان نيرو های سياسی مختلف می تواند بسيار مفيد واقع شود. آشنا شدن با دوستان و رفقای خوب و رد و بدل کردن تجربيات حرکت های اعتراضی و مبارزاتی در خارج از کشور ، يکی از دستاوردهای با ارزش در این سفر بود. 

 

روی هم رفته، سفر ما به هلند جهت شرکت در مراسم روز زن در آمستردام و شرکت در راه پیمائی در رتردام ، بسيار پربار و مفيد بود و خوشحالم که در اين سفر همراه با رفقايم بودم و رفقا و دوستان جديدی نيز پيدا کردم.

 

۱۰ مارس ۲۰۱۰