گزارشی از حرکت اعتراضی 14 ژوئن در تورنتو !

 

در روز يکشنبه ۱۴ ژوئن (24 خرداد)بسياری از ايرانيان آزاديخواه ساکن تورنتو (که قلبشان از ديدن عکس ها و فيلم های اعتراضات وسيع توده های مبارز در داخل کشور جريحه دار شده بود) وقتی شنيدند که تظاهراتی در ميدان "مل لستمن" (برای حمايت از مبارزات مردم ستمديده کشورمان) برگزار شده، به آن محل شتافتند.

 

حدود نيمی از جمعيت بدون حمل هيچ پرچم و نشانی به تظاهرات آمده بودند، اما تعداد زيادی پرچم سبز و پرچم ايران با آرم شير و خورشيد هم در ميان جمعيت به چشم میخورد.  گروه های چپ (منجمله فعالين چريکهای فدايی خلق ايران) در اين تظاهرات شرکت فعال داشتند. آنها با توجه به تلاشی که برای تحميل موسوی به عنوان رهبر مردم (درست مانند توطئه امپرياليستها در تحميل کردن خمينی به مردم و شکست دادن انقلاب ۵۷)  در جريان بود با استناد به  جنايات موسوی در دوران نخست وزيری اش (و نقش مستقيم او در کشتار جوانان مبارز دهه ۶۰) افشاگری ميکردند و توطئه جناح اصلاح طلب رژيم (و امپرياليست ها) را برای تحميل موسوی افشاء ميکردند.

 

اين نوع سخنرانی های آگاهی دهنده کمونيستها اعصاب برگزارکنندگان تظاهرات (که بعد معلوم شد از  اصلاح طلبان و توده ای/اکثريتی های تورنتو می باشند) را درب و داغون و آنها را شديدأ خشمگين کرده بود.

 

گروه های چپ در دفاع از مبارزات مردم و در محکوميت سرکوب توده ها توسط جمهور اسلامی، شعارهای انقلابی ميدادند و همراه با هموطنان آگاه و مبارزی که با آنها همصدا شده بودند، به اين تظاهرات شور و شوق مبارزاتی خيابانهای به آتش و خون کشيده شده ايران را داده بودند. چپ ها عکسهای جنايات رژيم را به عابرين نشان ميدادند و جنايات رژيم را افشاء ميکردند، مردم دور آنها جمع شده و به صحبتهايشان گوش می دادند. جو خوبی بود و هنوز همه چيز به آرامی پيش ميرفت. فقط تنها مشکل اين بود که به عنوان يک کمونيست بايد مرتبأ حواست را جمع ميکردی که کنار پرچم رژيم سرنگون شده شاه قرار نگيری. اما صحبت با کسانی که نسبت به سبز ها توهم داشتند، زياد سخت نبود.

 

در چنين جوی که هدف حمايت از مبارزات مردم بود، هنوز کسی از خودش نپرسيده بود که برگزارکنندگان اين مراسم چه کسانی هستند. عده ای فکر می کردند که با توجه به اين واقعيت که مردم ستمديده ما به دست اوباشان رژيم کشته می شوند اين امر مهمی نيست .آنها چنين می گفتند که ما بايد در کنار هم بايستيم و جنايات رژيم را افشاءکرده و قلبهای شکسته يکديگر را با اتحاد برای سرنگونی رژيم، التيام بخشيم. گرچه چنين استدلال هائی تازگی نداشت اما کسی هم انرژی اش را صرف رد آنها نمی کرد. به خصوص که اکثرا احساس می کردند بايد  در مقابل جوانهايی که نوار سبز زده بودند اما معنی واقعی "آزادی و دمکراسی" را هنوز نمی دانستند، صبر و حوصله داشت و با بحث و استدلال آنها را از زير پرچم سبز اسلامی خارج کرد.

 

با شروع اولين سخنرانی، که يکی از آنها "مهرداد آرين نژاد" مدير جشنواره تيرگان، و يکی هم يکی از اعضای سابق دفتر تحکيم وحدت بود. همينکه صدای بلندگوی مراسم بلند شد و نگاه ها به سمت تريبون رفت، ناگهان همه ديدند که تريبون سخنرانی با پرچم رژيم جمهوری اسلامی و آرم الله اکبر تزئين شده است. امری که  خشم کمونيستهای مبارز را برانگيخت.

 

اين مسئله نشان داد که برگزارکنندگان اصلی اين مراسم درواقع طرفداران رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی هستند و فقط برای فريب مردم (و بخصوص برای خاموش کردن صدای کمونيستها، که انعکاس صدای اکثريت مردم آزاديخواه ايران می باشند) اين تظاهرات را بر پا کرده اند، نه برای حمايت از مبارزات توده های ستمديده. به اين ترتيب معلوم شد که اين تظاهرات در چهارچوب تلاش برای تحميل موسوی به عنوان رهبر مبارزات مردم  انجام شده، نه برای دفاع از مبارزات و اعتراضات توده ها.

 

در اين هنگام و با به اهتراز در آمدن پرچم جمهوری اسلامی يکی از فعالين چريکهای فدايی خلق با چنان خشم و نفرت شديدی به پرچم الله اکبر برگزارکنندگان اعتراض کرد، که صدايش از صدای سخنرانی که پشت بلند گو بود فراتر رفت و توجه همه خبرنگاران به او جلب شد. او فرياد ميزد :"اگر واقعأ برای دفاع از مردم مبارز ايران جمع شده ايد، حداقل خجالت بکشيد و آن پرچم جنايتکاران را برداريد. پرچم جمهوری اسلامی نماد ۳۰ سال جنايت، نماد ۳۰ سال زندان و شکنجه و اعدام مبارزين، نماد  ۳۰ سال فقر و بدبختی و اعتياد و رنج و محنت برای طبقات محروم جامعه، نماد ۳۰ سال تجاوز به حقوق و آزاديهای مردم ما است. اين پرچم را برداريد! خجالت بکشيد!..."

مردم يکی يکی با او همصدا ميشدند و ميگفتند "راست ميگه، پرچم جمهوری اسلامی را برداريد!"

   

برگزارکنندگان مراسم همينکه ديدند که ماهيتشان دارد توسط کمونيستهای مبارز در نزد مردم افشاء می شود، دست و پايشان را گم کردند. پرچم الله و اکبرشان را هول هولکی جمع کردند اما بيکار ننشستند و پليس را به جان کمونيستهاانداختند. برگزارکنندگان مراسم که با فرياد شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی" در مراسم مخالف بودند با انداختن پليس به جان کمونيستهايی که اين شعار را سر داده بودند  مفهوم "آزادی به سبک موسوی" را به  همگان نشان دادند.

 

نکته ديگری که در اين مراسم جلب نظر می کرد گزارشات عوامفريبانه ای بود که پس از مراسم در اين باره منتشر شد و بدينوسيله تلاش شد تا کمونيستها را خراب کنند برای نمونه تلويزيونهای تورنتو تصوير رفيقی که به وجود پرچم جمهوری اسلامی در مراسم اعتراض کرده بود را (بدون اينکه دليل اعتراض او را توضيح دهند) به شکلی عوامفريبانه منتشر کرده و وانمود کردند که چپ ها برای خراب کردن برنامه آمده بودند.

 

هفته نامه "شهروند" نيز در گزارشی که از تظاهرات  ۱۴ ژوئن منتشر کرد، دقيقأ همين کار را کرد و بدون اينکه اسمی از تزئين تريبون سخنرانی با پرچم جمهوری اسلامی ببرد، اعتراض فعالين چريکهای فدايی خلق را به شکل عوامفريبانه ای وارونه جلوه داد.

 

همانطور که صدای "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "وای به روزی که مسلح شويم" و ديگر شعارهای مردم ما در ايران (که نشاندهنده خشم انقلابی آنها عليه کليت رژيم است) در هيچ رسانه رسمی منتشر نمی شود، صدای کمونيستهای مبارز نيز (که انعکاس دهنده صدای طبقه کارگر و ديگر محرومين جامعه هستند) در کشورهای امپرياليستی انعکاس وسيعی نمی يابد.

 

مردم ستمديده ما در ايران برخلاف موسوی و طرفدارانش، نه بلندگويی دارند و نه دولتها و رسانه های غربی صدايشان را منعکس می کنند. درنتيجه اين وظيفه انسانهای آزاديخواه است که صدای محرومان جامعه تحت ستم جمهوری اسلامی را با توانی هرچه بيشتر در سراسر جهان فرياد بزنند.

بسياری از ايرانيان مقيم تورنتو (که خود نيز انسانهايی آزاديخواه هستند که از جهنمی که رژيم جمهوری اسلامی در کشورمان ايجاد کرده گريخته اند) مثل هر انسان آگاه و باوجدان، پس از ديدن جنايات رژيم جمهوری اسلامی، با تمام وجود می خواستند که صدای حق طلبانه مردم ستمديده کشورمان را به گوش مردم کانادا برسانند. به اين دليل بود که جمعيت زيادی به تظاهرات ميدان "مل لستمن" آمدند. اگر آنها اطلاع داشتند که در اين مراسم پرچم جمهوری اسلامی به اهتزاز درخواهد آمد و ديکتاتوری حاکم بر کشور تبليغ خواهد شد، و مراسم توسط طرفداران موسوی به صحنه ای عليه مبارزين آگاه و انداختن پليس کانادا به جان آنها تبديل می شود، هرگز در اين مراسم شرکت نمی کردند.

 

برخلاف ادعای عوامفريبانه هفته نامه شهروند، کمونيستها در اين تظاهرات گروهی کوچک نبودند. آنها در کنار خود بيش از ۳۰۰ نفر از ايرانيان آزاديخواه را داشتند که در انعکاس دادن صدای توده های تحت ستم جمهوری اسلامی، با کمونيستها همصدا شده بودند. کمونيستها وقتی که مورد هجوم اصلاح طلبان قرار گرفتند، عقب نشينی نکردند و در کنار مردم آگاه ايستادند و با خواندن سرودها و سر دادن شعارهای انقلابی به انعکاس صدای توده های زحمتکش ايران ادامه دادند.

       

برگزار کنندگان فريبکار اين تظاهرات، اينطور تبليغ می کردند که گويا شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی" اتحاد ميان مردم را برهم می زند.  درصورتيکه، از آنجا که خواسته اصلی اکثر جمعيت ايران سرنگونی رژيم سرمايه داری وابسته جمهوری اسلامی است، بنابراين تنها اين شعار (همراه با شعارهايی که نشان دهند که به جای جمهوری اسلامی خواهان چه نوع سيستم جانشين  هستيم) می تواند اتحاد و همبستگی واقعی در ميان توده ها ايجاد کند. و اتفاقأ فقط حرکت آگاهانه مردم در جهت سرنگونی رژيم است که می تواند به موفقيت مبارزات آنها منجر شده و آزادی و برابری را برای آنها به ارمغان آورد.

 

مراسم که تمام شد با يکی از دوستان در مورد وضعيت ايران صحبت می کردم . سوال کردم اوضاع را چگونه می بينی  جواب داد که "شيشه عمر رژيم در هوا دارد غل می خورد و می آيد پائين. اگر نگيرنش، به زودی ميافته زمين و ميشکنه. يک عده ای بالا و پائين می پرند و تلاش ميکنند که اين شيشه را بگيرند که زمين نخورد. از طرف ديگه هم، مردم می خواهند تو هوا بزننش و زير پا خوردش کنند."

 

برای اين دوست با ذکر مثالهايی از آنچه که در اين تظاهرات (در شهر تورنتو )ديده بودم توضيح دادم که همان عده ای که در داخل ايران (از جناح های مختلف رژيم و جيره خوارانشان گرفته تا توده ای و اکثريتی ها که در خدمت رژيم قرار دارند) تلاش می کنند که رهبری موسوی را به مبارزات آزاديخواهانه مردم تحميل کنند و نگذارند که دست مردم به شيشه عمر رژيم برسد، در خارج از کشور نيز تلاش می کنند که جلوی فعاليت نيروهای چپ را برای مطرح کردن خواست های واقعی مردم ايران (که تحقق آنها وابسته است به سرنگونی کامل سيستم سرمايه داری وابسته به امپرياليسم) بگيرند و نگذارند که نيروهای انقلابی، صدای آزاديخواهانه مردم رنجديده ايران را در خارج از کشور منعکس کنند. اگر آنها در تلاش اند تا اين شيشه رادر هوا گرفته و نگذارند عمر ننگين جمهوری اسلامی تمام شود کمونيستها و آزاديخواهان ايران در کنار مردم ستمديده  می کوشند تا هر طور شده اين شيشه را در همان هوا در هم بشکنند.

 

فعالين چريکهای فدائی خلق ايران - کانادا

۲۰ ژوئن ۲۰۰۹ (۳۰ خرداد ۱۳۸۷)