آنچه که در زیر می آید متن مصاحبه رفیق فریبرز سنجری در باره تحریمهای اقتصادی غرب بر علیه رژیم جمهوری اسلامی با تلویزیون کومه له می باشد که در  تاریخ 2 نوامبر 2012 صورت گرفته است. "پیام فدایی" این مصاحبه را از صورت گفتار به نوشتار درآورده و با برخی ویرایش های جزئی به این ترتیب در اختیار علاقه مندان قرار می دهد.

 

تشدید تحریم های اقتصادی از جانب دولت های غربی

و تاثیرات اين تحريم ها بر جامعه‌ ایران و زندگی مردم

 

تلويزيون کومله: رفيق فريبرز با درود به شما و سپاسگزارم از اينکه دعوت ما را برای شرکت در اين بحث قبول کرديد.

فريبرز سنجری: متقابلا به شما و همه عزيزانی که اين برنامه را مشاهده می کنند سلام میدم  و خوشحالم که يک بار ديگه از طريق اين برنامه در ارتباط قرار می گيرم با بينندگان عزيز برنامه شما.

سوال:خيلی ممنون. بحران اقتصادی ای که در جامعه ايران سابقه تاريخی و طولانيش در جريان هست اين بحران زندگی مردم کارگر و زحمتکش رو هر چه بيشتر تحت فشار قرار داده به ويژه اخيرا که نرخ کالا ها بالا رفته، نرخ ارز پائين آمده اضافه بر اين بحرانی که در متن جامعه ايران بوده تحريم های اقتصادی از طرف دولتهای غربی زندگی رو چه برای رژيم جمهوری اسلامی و چه مردم کارگر و زحمتکش شديد تر کرده در اين رابطه می خواهم سوالاتی را خدمت شما رفيق فريبرز مطرح بکنم. اولين سوالم اينه که شما ارزيابی تون از اين بحران اقتصادی که اشاره کردم و از تاثيراتی که تحريمهای بر جامعه ايران داره چی هست ؟

پاسخ: خوب برای پاسخ به اين سوال  قبل از هر چيز به نظر من اگر هر کس يک نگاهی به اوضاع اقتصادی ايران، وضع اقتصادی ايران در شرايط کنونی بندازه به روشنی می بينه که اين تاثيرات دردناک اين تحريم ها رو روی زندگی مردم در مقابل چشمش قرار می گيره. واقعيت اينه که هر چه  که اين تحريم های دولتهای غربی وسعت و شدت بيشتری پيدا می کنه تاثيرات اون ها هم بالطبع بر اقتصاد ايران بيشتر ميشه. اين تحريم ها همان طور که نيرو های چپ، نيرو های انقلابی از قبل پيش بينی کرده بودند و هشدار داده  بودند قبل از هر چيز زندگی کارگرها ومردم رنجديده رو سخت تر و دردناک تر کرده . با توجه به سوالی که مطرح کرديد شايد بهتر باشه که قبل از پرداختن به ابعاد گوناگون اين تاثيرات اين تحريم ها در ابتدا تاکيد کنم که اين تحريم ها در شرايطی اعمال شده و تشديد شده که بحران سر تا پای اقتصاد سرمايه داری وابسته کشور رو فرا گرفته بود و اقتصاد کشور از تورم و رکود توامان در رنجه. خوب  حالا اين تحريم ها هم ابعاد اين بحران رو  شدت بخشيده، فزونی بخشيده  و همچنين يک بهانه ای هم به دست سرمايه دارها و کارفرماها داده که  مسبب اوضاع نابسامان کنونی رو نه اون مناسبات ظالمانه سرمايه داری حاکم بلکه صرفا همين  تحريم های قدرتهای غربی جا بزنن.  خوب در يک چنین وضعی اقتصاد دچار اخلال و توقف شده و کارفرماها بدون هيچ احساس مسئوليتی واقعا صد ها هزار کارگر رودسته دسته اخراج کردند حالا هم در جریان اين تحريم ها اين روند تشديد شده و کارگرهای بيشتری  بيکار شده اند و کارفرماها هم خوب  همه اين اخراجها را به حساب اين تحريم ها می گذارند. مثلا همين چند وقت پيش بود و اگر اشتباه نکنم چند روز پيش بود که يک سری از کارگرهای يک کارخانه رو برده بودن جلوی سفارت کره جنوبی به عنوان اعتراض که شما با تحريم هائی که کرديد باعث شديد که ما بيکار بشويم در حاليکه خوب اين بيکاری اساسا ذاتی اون بحران ساختاریه که شما هم بهش  اشاره کرديد. از طرف ديگه اين مشکلاتی که اين تحريم ها در واردات کالاها ايجاد کرده  با توجه به اين که خوب  اين اقتصاد شديدا وابسته است به واردات از خارج و اگر اشتباه نکنم تقريبا سالی يک چيزی حدود 80 ميليارد دلارکالا از خارج وارد ميشه، دسترسی مردم به يک سری از اين کالا ها مشکل شده ، قيمت اونها افزايش پيدا کرده مثلا  برای نمونه مراکز پزشکی و بيمارها جهت تهيه دارو های مورد نيازشان با کمبود مواجه شده اند و بايد پول بيشتری هم بپردازند تا اون داروی مورد نياز شون که به هر حال برای سلامت خودشون و يا عزيزانشون لازمه رو به دست بياوردند.

در رابطه با اين تحريم ها به خصوص بايد توجه داشت که اقتصاد ايران يک   اقتصادیه که به توليد و صدور نفت وابسته است. و بخش بزرگی از بودجه دولتی اگر اشتباه نکنم مثلا بيش از 80 درصد آنرا ارز حاصل از فروش نفت تامين می کنه  خوب روشنه با کاهش صدور نفت به دليل اين تحريمها،  در آمد های دولت هم کاهش پيدا می کنه، پائين میاد و اينهم به خاطر اون ماهيت ضد مردمی ای که اين دولت داره.  خوب اون که نمی آيد که کمبود بودجه اش رو مثلا  سر شکن کنه روی بودجه ماشين سرکوبش  اتفاقا بر عکس ماشين سرکوبش رو هر روز تقويت می کنه و بنابراين در گام اول   از پرداخت حقوق کارمندان خودش  شانه خالی می کنه و به همين دليل هم هست که اين روز ها حتما اطلاع داريد که يک گزارشاتی منتشر شد مبنی بر اينکه دولت از پرداخت حقوق کامل يک سری از معلم ها سر باز زده  و تنها قسمتی ازحقوق اون ها رو بهشون داده و اين تو شرايطی   رخ ميده که  اين معلم ها اگر همه حقوقشون رو هم می گرفتند با اين گرانی و با اين تورم  در تامين زندگی خودشون  و خانواده شون دچار مشکل بودند و حالا  با اين وضع مشکلاتشان هم دو برابر ميشه.

سوال: بله. همچنين نکته ای که می خواستم در اين رابطه اشاره بکنم رژيم جمهوری اسلامی با طرح رياضت اقتصادی با پيشنهاداتی از جمله شبيه اينکه اقتصاد جنگی، اقتصاد مقاومتی؛ يعنی يک بلبشوی يک رژيم ناتوانه در مقابل کنترل اين اوضاع و در واقع اين سياستی که از جانب دولتهای غربی اعمال ميشه به عنوان تحريم ها اساسا، اساسا فشاريه بر دوش مردم کارگر و زحمتکش و از اين زاويه هم هست که بايد محکوم بشه به خاطراين که رژيم جمهوری اسلامی، کمپانی های بزرگ، کارخانجات بزرگ دولتی اگر چه با مشکلاتی مواجه می شوند ولی نهايتا از اين بحران توانسته اند کار خودشون رو پيش ببرن يعنی اين سياست دولتهای غربی بار گرانش اساسا بر دوش مردم کارگر و زحمتکشه. حالا سوال بعدی اينه که خوب اهداف مشخصی که اونها در شرايط فعلی تعقيب می کنند از اين تحريم ها چه می تونه باشه. کشور های غربی در شرايط فعلی مشخصا می خواهند چه اهدافی رو با تشديد اين تحريم ها به دست بياورند ؟

پاسخ : ببيند دولتهای غربی که اين تحريم ها را اعمال کردن و اعمال می کنند بطور رسمی مدعی اند که به اين ترتيب دارند هزينه پروژه هسته ای جمهوری اسلامی رو بالا می برن، به جمهوری اسلامی فشار می یارن تا پروژه هسته ای اش رو که از نظر اون ها اهداف پوشيده و مخفی نظامی رو دنبال می کنه و به هر حال سمت و سوش در جهت ساختن بمب اتمه رو متوقف کنه وبياد پای ميز مذاکره و به قطعنامه های شورای امنيت که تا حالا هم همانطور که می دونيد  چهار بار بر عليه رژيم صادر شده گردن بگذاره. البته اين ظاهر مساله است و اون چيزيه که اون ها ادعا می کنند. چون اولا عليرغم همه اين تبليغات رسانه های غربی در مورد اين سمت و سوی نظامی اين پروژه، خود نهاد های امنيتی و اطلاعاتی غرب در مورد سمت و سوی نظامی اين پروژه تا حالا بار ها اعلام کرده اند به خصوص سازمانهای اطلاعاتی آمريکا که چنين سمت و سوئی را نمی توانند تائيد بکنند.  و هنوزهم گزارش  می دهند که اين رژيم قادر به غنی سازی در اون درجه ای که برای ساختن بمب اتمی لازمه،هنوز نشده. خوب حالا از طرف ديگه هم خود اين مذاکراتی که همواره جمهوری اسلامی با به قول معروف دولتهای 5 بعلاوه يک و دولتهای غربی داره اولا که هيچ وقت قطع نشده ولی جالبه که تو اين مذاکرات، مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی همواره مدعی ميشوند که پيشنهاد های اونها بررسی نميشه و از قرار غربی ها خواهان تداوم همين وضع بحرانی اند. خوب اين برای اينکه اين بحث رو روشنتر يک کمی پيش ببريم لازمه که به اين مساله هم توجه کنيم که  اصولا بدون کمک تکنولوژيک همين قدرتها، جمهوری اسلامی قادر به دستيابی به همين حد از غنی سازی اورانيوم هم نبود و اين هم فکر درستی نيست که برخی ها مدعی اند که همه ملزومات از طريق روسيه و ديگر مثلا قدرتهای شرقيه که به دست رژيم می رسه  چون اگر به همين تحريم هائی که اين روز ها اعمال شده نگاه کنيم مثلا به همين تحريمی که در چند روز پيش که اگر اشتباه نکنم  در 15 اکتبر در لوکزامبورگ  وزرای خارجه اتحاديه اروپا اعلام کردند خوب بر اساس اين تحريم ها اونها يک سری يعنی صدور يک سری کالا ها رو به جمهوری اسلامی ممنوع کردن از جمله مثلا  آلومينيوم  رو،  چرا به اين ادعا که اين کاربرد در مسائل پروژه اتمی داره.  خوب پس اگر اين رو بپذيريم معلومه که تا قبل از اين اونها آگاهانه همين کالا ها را داشتند برايش صادر می کردند و حالاست که دست به اين تحريم ها می زنن يعنی تا ديروز خود شون تدارک اين پروژه رو می ديدند. و به هر حال يک نکته ديگه هم که بد نيست که حالا تو اين بحث من بش اشاره کنم همين بغل گوش ما  پاکستان هم بمب اتمی داره و هم بمب اتمی شو آزمايش هم کرده و اين قدرتهای غربی که حالا اين همه دم از تحريم و احتمالا حمله نظامی می زنند هيچ کاری هم نکرده اند. در حاليکه خود اين کشور يکی از  پناهگاه های اون تروريستهائیه که مثلا ظاهرا با آمريکا در جنگند و همين کرزای هم که رئيس جمهور افغانستانه و همه هم می دونند که چه روابط تنگاتنگی با آمريکا داره هر روز داد می زنه که بابا  اگر می خواهيد افغانستان امنيت پيدا کنه بايد اين مراکز تروريستها رو در پاکستان آماج قرار بدهيد واينها،  در نتيجه بايد ديد که عليرغم اين جنجال هائی که پشت  سر اين  پروژه اتمی جمهوری اسلامی وجود داره واقعا چه سياستهائی خوابيده و واقعا اين دستاويز پيشبرد چه برنامه های امپرياليستی و به خصوص برنامه های ضد مردمی آمریکا شده.

خوب برای اينکه اين اهداف رو بشناسيم به نظر من قبل از هر چيز بايد اسير جو سازی های تبليغات و مديای (رسانه های) امپرياليستی  نشويم. و رجز خوانی ها و تبليغات دروغين اين سردمداران جمهوری اسلامی رو هم بهش توجه نکنيم و بشينيم فکر کنيم و ببينيم که واقعا از اين تنشها و بحران ها کی سود می بره و (این بحرانها) چرا شکل گرفته. و وقتي هم که شکل گرفته واقعا سودش به جيب کی می ره. و اگر اين کا رو بکنيم می بينيم که برعکس همه  اين تبليغات که  دو طرف دارند انجام میدن اتفاقا سود همه اين بحرانها و تنشها داره به جيب آمريکا ومتحدينش می ره.  به بهانه اين پروژه هسته ای جمهوری اسلامی کل خاورميانه رو دارند می کنند بازار فروش نيروگاه های اتمی و هسته ای. بعد تا اون جا هم پيش رفته اند که وزير خارجه آمريکا همين چندی پيش اعلام کرد که اگر جمهوری اسلامی پروژه هسته ای اش را ادامه بده ما هم همه کشور های منطقه را به شون نيرو گاه ها ی هسته ای می فروشيم. خوب اين نيرو گاه های هسته ای رو کی می فروشه و سودش به جيب کی می ره؟ از طرف ديگه به بهانه اين بحرانها و اين تنشها و احتمال مثلا به قول خودشون گزينه نظامی، منطقه رو کردن بازار فروش اسلحه و تجهيزات نظامی زيادی رو به اونجا منتقل کردن و  فروخته اند که واقعا  گاه ابعاد معاملاتی که انجام ميشه  فرا تر از صد ميليارد  دلاره که نمونه هاش رو در عربستان و امارات متحده عربی شاهديم . خوب از طرف ديگه هم با همين بحرانها حضور نظامی خود شون رو در منطقه توجيه می کنن تشديد می کنن  و خوب با اين گزينه نظامی هم دستشون بازه که هر وقت دلشون خواست سياستهای تجاوزگرانه شون رو پيش ببرن. 

در نتيجه اين رو هم بايد دقت داشت که همه اين اتفاقات در يک دوره ای داره می افته که يک  بحران بزرگی اقتصادغرب رو فرا گرفته و خودشون هم يعنی اقتصاد دانهاشون هم می گن که از بحران بزرگ (سال) 1929 خيلی عميق تر و گسترده تره.  خوب  وقتيکه به اين مسائل ما توجه کنيم می بينم که امپرياليستها واقعا با تکيه به اين  سياستهای رژيم های وابسته به خودشون و از جمله جمهوری اسلامی چگونه دارن  سياستهای غارتگرانه شان رو تو خاورميانه پيش می برن و در نتيجه اهداف پشت پرده اونها رو بروشنی می توانيم بفهميم.

سوال: بله نکته ديگه ای که می خواستم اضافه بکنم اينه که دولتهای امپرياليستی ضمن اينکه تلاش می کنند برای اينکه بالاخره بديل خودشون رو همچون کشور های ديگه خاورميانه داشته باشند در مقابل جمهوری اسلامی؛ منتها طرح و پروژه مشخصی برای اينکه جمهوری اسلامی رو سرنگون بکنند و يا کمک بکنه به سرنگونيش ندارند بر عکس اون ها می خواهند در چهارچوب همين حکومت با هماهنگ کردنشون از جمله در منطقه خاورميانه اينکه به سازشی برسند که هم منافع رژيم جمهوری اسلامی تامين بشه هم منافع دولتهای امپرياليستی  اونها کشور عراق رو سالهای سال تحت تحريم های اقتصادی قرار دادند هزاران و صدها هزار نفر کارگر و کودک و پير و جوان در گرسنگی فلج شدند و نهايتا هم نتوانستن از طريق تحريم اقتصادی اون دولت رو ساقط بکنند برای جمهوری اسلامی هم عينا همينه يعنی تحريم های اقتصادی دودش به چشم طبقه کارگر و مردم زحمتکش رفته که روز به روز ناتوان شدند قدرت خريدشون پائين آمده؛ نمونه ديگرش اينکه که در همين چند هفته پيش که بر اثر پائين آمدن نرخ ارز بازاری ها و مردم به تنگ آمده اعتراض کردند وزير خارجه آمريکا بلافاصله آمد به ميدان گفت اگر جمهوری اسلامی غنی سازيش رو متوقف بکنه و يا ابهامات کشور های غربی رو بر طرف  بکنه ما تحريم ها رو سبک می کنيم يعنی اون ها هم مواظب اينن که تا کجا پيش می رن با جمهوری اسلامی. بله خوب در ادامه بحث بايد به اين سوال بپردازيم که اين اهدافی که شما از جانب دولتهای غربی توضيح داديد تاثيراتی که اين تحريم ها در جامعه ايران هستش و مازاد بر علت وبر بحران اقتصادی که در جامعه ايران بوده راه برون رفت مردمی که تحت تاثير اين بحران اقتصادی و تحريم ها قرار دارند (چیه) چه راهی در مقابل اون ها قرار داره؟ يعنی مردم برای اينکه خلاص بشن از اين وضعيتی که توش گرفتار آمدن بايد چه راهی پيش بگيرند از نظر شما؟

پاسخ : ببينيد وقتيکه ما با يک موقعيت بحرانی روبرو می شيم و راه برون رفت از اين بحران رو می خواهيم روشن کنيم بايد روشن کنيم که اولا منظورمان در جهت منافع چه نيروئیه و يا دقيق تر برای چه طبقه ای ما داريم اين راه رو در درون اين جامعه روش بحث می کنيم.  چون می دونيم که راه های مختلفی که منافع اقشار و طبقات مختلف اين جامعه رو تامين می کنه در مقابل اين بحران وجود داره. مثلا برای نمونه  خود قدرتهای غربی که يک طرف اين ماجرا قرار دارند، گزينه های گوناگونی رو مطرح می کنن و بهش نظر دارن  و دنبال می کنن. اونها در حاليکه از تحريمها به مثابه يک عامل فشار جهت اينکه به قول خودشون هزينه های پروژه هسته ای رو برای رژيم بالا ببرن و اون رو (وادار کنن تا) به خواستهاشون گردن بگذاره، صحبت می کنند در همان حال هم گزينه نظامی  رو هم روی ميز دارند و جدا از اينها يک گزينه سومی هم دارن که از نظر خودشون اسمش مذاکره است و حتما هم اطلاع داريد که همين چند روز پيش روزنامه نيويورک تايمز خبر داد که بين اوباما و خامنه ای يعنی دو تا رهبر اين دو تا کشور برای مذاکرات دو جانبه يک توافق هائی شده که البته خوب هر دو طرف اين خبر رو  تکذيب کردن و يا مثلا شنيده می شه که خامنه ای علی اکبر ولايتی رو که مشاوراش در  امور مسائل خارجیه، ورداشته فرستاده به آمريکا.  خوب اگر اين خبر درست باشه، معلومه که برای مشخصا برای مذاکره با دولت آمريکا ست که يک چنين سفر هائی انجام ميشه. بنابراين بسته به اينکه کدوم يک از اين راه حل ها در پيش گرفته بشه نيرو های مختلفی هم از اون سود خواهند برد و بالطبع ما در موقعيت ها ی متفاوتی قرار خواهيم گرفت. بگذاريد يک کمی بيشتر اين موضوع رو من بهش بپردازم و به يک چند تا از نظراتی که در اين زمينه وجود داره هم اشاره کنم برای روشن شدن بيشتر مطلب. چون مثلا يک عده ای مدعی اند که اين جمهوری اسلامی برای حفظ اون سلطه به هر حال  سرکوبگرانه اش در آخرين لحظه اون جام زهر رو به قول معروف  سر می کشه و با سر کشيدن جام زهر هم اين تنشها و بحرانها بالطبع تمام می شه. بر اساس اين نظر خوب جمهوری اسلامی برای حفظ سلطه خود ش کوتاه می یاد و موجوديت ضد مردمی اش رو هم در نتيجه حفظ می کنه. يا در تقابل با اين نظر يک کسانی هم هستند که از حمله نظامی آمريکا به ايران خبر می دهند  و مدعی اند که ارتش آمريکا به ايران حمله می کنه و  جمهوری اسلامی رو سرنگون می کنه و "دمکراسی" در ايران بر قرار ميشه . خوب برای اون هائی که  دل خوش کرده اند که  امپرياليستها  به ايران حمله کنند و جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و احتمالا خود اونها رو روی کار بياورند البته مهم هم نيست که در يک چنين جنگی و در يک چنين تحولی چی به سر مردم میاد و چه تعداد از اين مردم ما، کارگر ها و زحمتکش های ما،  زير بمبارانهای بدون شک سنگين يک چنين تجاوزی جان خواهند داد . با اين چنين کسانی نميشه زياد بحث کرد چون هر چه بگی با قيافه حق به جانب هم می گند که خوب رهائی از دست اين رژيم جنايتکاری مثل جمهوری اسلامی "هزينه" داره و خوب اين خونها هم هزينه رسيدن به آزادی است! که البته حتما می دونيد که اين آزادی هم منظور به قدرت رسيدن خودشانه و نه بالاخره رهائی و خلاصی مردم ما از ظلم و ستم و سرکوبی که ذاتی اين نظام سرمايه داری و سلطه امپرياليسمه. به اين جماعت، به طرفداران اين تفکر، وقتيکه آدم زياد فشار می آره با يک حالت خيلی حق به جانبی هم طلبکار هم می شند و بعد هم مدعی می شند که خوب در اين سالها ما اگر به آمار کسانی که در "تصادفهای رانندگی" کشته شده اند در ايران نگاه بکنيم می بينيم که يک درصد خيلی بالائيه. خوب حالا يک تعدادی هم تو جنگ کشته بشوند چه اشکالی داره برای رسيدن به آزادی ما يک چنين هزينه ای رو لازمه که بپردازيم!!! در ارتباط با همين تحريم ها اتفاقا وقتيکه نيرو های انقلابی، نيرو های چپ و کمونيستها عليه اين تحريم ها موضع می گرفتند اونها با همين استدلال ها به هر حال اين سياستها رو توجيه می کردند و کاری هم به تاثيرات شوم  اين تحريم ها روی دوش مردم نداشتند و راه پيشرفت اين سياست رو هموار می کردن. خوب حالا از طرف ديگه يک کسانی هم هورا می کشن برای حمله نظامی و يا دست می زنن و يا حتی وقيحانه تر نامه می نويسند و می گند بابا بيائيد حمله کنيد و به قول معروف يک امکانی هم برای به قدرت رسيدن ما بديد. اين تفکراتيه که وجود داره و خوب البته  مردم ما هم به يک چنين نيرو هائی و به (مروجان)يک چنين تفکراتی جز مزدورهای جديد امپرياليستها نگاه نمی کنند.

اما حالا اگر برگرديم به راه نجاتی که برای کارگران و زحمتکشان  در اين بحران وجود داره به خصوص با توجه به عواقب سنگينی که اين تحريم ها و اين بحرانها بر دوش اونها داره که حتما هم اين زاويه در اين سوال مطرح بوده  خوب اون موقع ما بايد با قاطعيت به مردم مون به کارگرها و زحمتکشان بگيم که راه حلی که واقعا متضمن منافع اونها، منافع همه توده های ستمديده و کارگرها باشه الزاما با سرنگونی جمهوری اسلامی تنيده شده و اين  سرنگونی هم نه به دست  ارباب های جمهوری اسلامی، بلکه به دست خود کارگرها، خود رنجبرها و توسط انقلابی به رهبری خود کارگرها ست؛ چرا که تنها در اين صورته که  خواستها و مطالبات واقعی مردم ما و کارگران ما متحقق می شه.

به باورما به باور چريکهای فدائی خلق، که تجربه هم، اون رو به روشنی به اثبات رسونده تنها راه نجات مردم ما از اين اوضاع وخيم کنونی برخاستن و انقلاب کردن برای نابودی جمهوری اسلامی با همه دارو دسته ها ی درونی اش  و مهمتر از آن نابودی اون نظام ظالمانه سرمايه داریه که تا مغز استخوانش هم  به امپرياليستها وابسته است. نظامی که تا پا برجاست  و تا در قدرته رژيم های سرکوبگری مثل شاه و جمهوری اسلامی را باز توليد می کنه. بنابراين وظيفه هر نيروی چپ، هر نيروی کمونيست و هر انقلابی در اين شرايط کنونی اينه که به مردم که بدون آنها هيچ انقلابی معنا نداره، با صراحت بگند که به راه حل های امپرياليستی دل خوش نکنند  و فراموش نکنند که با رفتن شاه و استقرار جمهوری اسلامی به آزادی و دمکراسی هم دست پيدا نکردند. همان طور که اگر اين رژيم رو به هر دليلی بخواهند بردارند و يک نوکران جديدی رو روی کار بگذارند به آزادی و دمکراسی دست نخواهند يافت.  به همين دليل بايد  همه انرژی انقلابی موجود رو در جهت نابودی نظام سرمايه داری حاکم سازمان داد و بايد کوشيد که اون  رهبری انقلابی ای که   لازمه موفقيت يک چنين تحولیه رو  آدم شکل بده. و تجربه هم نشان داده که در هر موقعيت  بحرانی به هر حال هر موقعيت بحرانی در بطن خودش امکانات و چشم اندازهائی مختلفی رو بروز  می ده و در مقابل ما قرار می ده و در مقابل مردم قرار می ده که اگر به اونها دقت بشه و به درستی از اونها استفاده بشه  و نيرو های موجود را در جهت اون سازمان بديم  بدون شک راه رهائی رو که سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی نظام حاکمه رو هموار می کنيم. اين رو هم اضافه کنم همين چند روز پيش رسانه های جمهوری اسلامی دادشان درآمده بود که اگر هر چه زودتر يک فکری به حال معیشت طبقات به قول خودشون آسیب پذیر جامعه نشه  احتمال وقوع نارضایتی های گسترده اجتماعی یا همانطور که روز نامه ها نوشتن "جنبش گرسنگان" وجود داره. خوب حتی برخی از اين مسئولين مسئولين جمهوری اسلامی تقاضا می کنند که  تا جنبش گرسنه ها راه نيفتاده، (سیستم)  "کوپن" را راه بندازند.  يعنی همون اقتصاد کوپنی که تو دوران جنگ با عراق موجود بود تا مثلا از نظر خودشون از بروز يک چنين جنبشی، جنبش گرسنگان جلوگيری بشه. در حاليکه اتفاقا راه نجات مردم ما برخاستن همين جنبش گرسنگان و خيزش کارگرها و توده های ستمديده ايه که بايد برخيزند تا با  قدرت خودشون  بتونن اين نظم ضد مردمی رو از بين ببرن و راه تحقق  خواستهای خودشون رو هموار بکنن و اين اون راه حليه که در بطن اين بحران در مقابل کارگرها و زحمتکشان ما در جهت منافع اونها قرارداره . 

سوال: بله. دست شما درد نکنه قبول دارم، تاکيد بکنم بر صحبت های شما اون وضعيتی که در واقع دولتهای امپرياليستی قطب های امپرياليستی در منطقه الان برای مثال در سوريه تدارک می ببينن در اين منطقه و بديل  هائی که اون ها می خواهند ارائه بدهند غير از اين برزخی نيست که شما تصوير کرديد تو صحبت هاتون من سوال ديگه ای خدمت  شما ندارم رفيق فريبرز در رابطه با وقت  کوتاه برنامه اگر شما در پايان صحبتی داريد بفرمائيد خدمت هستيم.

پاسخ: در رابطه با اين نقشی که به خصوص روی زندگی مردم اين تحريم ها داره اجازه بدهيد که يک نکته ای رو اشاره بش بکنم . می دونيد که اين دولت  در اين اقتصاد ما يک نقش بزرگی داره  و خوب بخش بزرگی از بودجه اش هم  از طريق فروش نفت تامين ميشه و اين تحريم ها هم اين فروش نفت رو با اخلال ايجاد کرده  و يا کم شده مثلا اگر اشتباه نکنم  دو ميليون و خرده ای (بشکه) در روز صادر می کرده و حالا شده 800 تا 900 هزار تا  تازه وقتی هم می فروشندش، نمی تونن ارز معتبر بگيرند خيلی ها پول (ملی) خودشون رو می دهند به اينها، اين کمبود پول و کمبود بودجه رژيم رو واداشته تا با ارز بازی کنه و همانطور هم که خودتون اشاره کرديد ما شاهد بوديم که در عرض چند روز دلاری که 1300 تومان ارزش داشت يک دفعه به 3500 تا 4000 تومان رسيد خوب وقتيکه به اين توجه کنيم به همين نسبت هم اون کالاهائی که با اين دلار ها قراره وارد بشه گرون تر تمام ميشه و گرون تر به دست مردم می رسه  و در نتيجه مردم بايد تمام اين فشار بی ارزش شدن پول ملی و بالا رفتن قيمت دلار رو با گرسنگی و کار بيشتر بپردازند به اعتبار اين فقر و فلاکتی که نصيب مردم ميشه ميليارد ها ريال هم دولت و نورچشمی هاش و آقازاده هاشون به جيب زدند و خوب اين يکی از نتايج اين تحريم ها ئيه که خيلی ها براش دست  می زنن و فکر می کنن با اين تحريم ها ماشين سرکوب جمهوری اسلامی تضعيف ميشه و يا اينکه به رژيم فشار مياد. در حاليکه اين فشار ها واين  تحريم ها و اين بی ارزش شدن پول ملی به  حسابهای بانکی خامنه ای و احمدی نژاد خدشه ای وارد نمی کنه که اون چيزی که خالی ميشه جيب  خالی کارگر و زحمتکشه  که حالا بايد از گذشته خالی تر بشه و يک اقلام ديگه ای هم از سر سفره بی بضاعتش بر داشته بشه در نتيجه بايد تاکيد کنم در اين فرصت کوتاه، که هيچ نيروی  انقلابی ، هيچ انسان واقعا آزاديخواهی نمی توانه موافقتی با اين تحريم ها داشته باشه و الزاما بايد بر عليه آنها باشه. به اميد اينکه در بستر مبارزات مردم ما جمهوری اسلامی هر چه زودتر سرنگون بشه و مردم ما از اين شرايط فقر و فلاکت دهشتناکی که اسير اش اند خلاص بشوند.

تلويزيون کومله : بله. سپاسگزارم بينندگان عزيز به اين ترتيب ما به پايان اين برنامه رسيديم در اين برنامه در گفتگو با رفيق فريبرز سنجری از مسئولين چريکهای فدائی خلق تاثيرات تحريم های اقتصادی در جامعه ايران و اهداف دولتهای غربی و همچنين راه برون رفت از اين بحران را تاکيد کرديم که طبقه کارگر و مردم زحمتکش به غير از سازماندهی مبارزاتشون و انقلاب عليه جمهوری اسلامی و سرنگونی اون به دست خودشون راه ديگه ای در مقابلشون نيست. سپاسگزارم رفيق فريبرز از اينکه برای برنامه وقت گذاشتيد.

پاسخ: من هم متقابلا سپاسگزارم به اميد اينکه برنامه های سازنده و پر بار ديگه ای داشته باشيم . شاد باشيد.