عبداله باوی

 

اتوپی "انتخابات دموکراتيک" آنهم در جمهوری اسلامی!

دوره نهم انتخابات مجلس، در زیر حاکمیت جمهوری اسلامی اين رژيم حافظ منافع بورژوازی وابسته نزدیک میشود و دوباره به مانند همیشه، دلقکان به حق و فریبکاران منفور به تلاش افتاده اند تا شرایطی فراهم کنند تا توده ها به صندوق های "انتخابات" روی آورده تا دوباره این رژیم را بزعم خودشان در چشم جهانیان مشروعیت بخشند.

از میان همه جناح ها و گروه های چپاول گر و آزمند که برای بقای این رژیم فاسد و جنایت کار تلاش کرده و بر ضیافت تاراج میهن از هم سبقت گرفته اند، از "اصلاح طلبان" و شخص آخوند خاتمی "خواسته" شده است که در این "انتخابات" شرکت کند و این فریبکار نیز برای شرکت در این "انتخابات"، "خواسته"هایی را مطرح کرده است تا به قول وی انتخابات در یک شرایط دموکراتیک انجام شود. ادعای امکان پذيری شرایط دموکراتیک در شرايط سلطه جمهوری اسلامی برای انتخابات خود به روشنی نشان می دهد که اين ادعا صرفا برای فریب توده ها طرح شده است.

البته فريبکاری  آخوند خاتمی تاريخ طولانی ای دارد و صرفا به تلاش اش برای گرم کردن تنور انتخابات مربوط نمی شود او 8 سال با دميدن بر شیپور "اصلاح طلبی" و ادعای امکان پذير بودن اصلاح وضع کشور در زير سلطه جمهوری اسلامی ،  رئيس جمهور شد، اما جز حرف چيزی تحويل مردم نداد.  به واقع در دوره وی تنها چیزی که در جمهوری اسلامی اصلاح شد همانا فریب  مردم بوده است. در شرایطی که ماشین سرکوب رژیم دیگر مانند سابق قادر به جلوگیری از اعتراضات توده ها نبود او با بر افراشتن پرچم فريبکارانه "اصلاح طلبی" به میدان انتخابات آمد و با سازماندهی همه جانبه يک هجوم تبليغاتی رياکارانه به مردم ستمديده به تلاش برای تداوم عمر این رژیم منحوس پرداخت. اعمال این جناح در آن دوره گرچه خود افشاگر چهره آن ها بود اما باز فریبکاران و دوستان نادان خلق با روش های روزنامه نویسی عامیانه و یاوه پردازی متاثر از شرایط مادی خود سعی کردند ادعا های دروغين این مرتجع  را مطالباتی واقعی از سوی وی جلوه دهند.

آخوند خاتمی در شرايطی در باره "جامعه مدنی" قصه میگفت و نوکران خودفروخته نیز از اين داستان سرائی ها به شعف آمده و همه توانایی خود را بکار می بردند تا از اراجیف این مرتجع چیزی خلق کنند که به گوش شان خوش آیند باشد، که در دوره او ظالمانه ترین قوانین ضدکارگری به تصویب رسید و اعتراض بر حق دانشجويان در 18 تير با تائيد وی به خون کشيده شد. بر اين اساس هر بار که واقعیت ها چشم توده ها را باز می کرد و فریاد خشم شان را بر می انگيخت و افسانه بودن اصلاح پذيری جمهوری دار و شکنجه را نشان می داد دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی براه می افتاد تا نشان دهد که اين آخوند فريبکار چه نيات و برنامه های خوبی در سر دارد و چگونه نيرو های "خود سر" نمی گذارند وی برنامه هايش را پيش ببرد. در حالي که مردم به عينه می ديدند که سیاست های واقعی این "اصلاح طلب" همراه با متحدین(*) خود که همانا اصول گرایان باشند در حفظ سلطه جهنمی جمهوری اسلامی تفاوت اساسی با هم ندارند. آن ها همگی در برابر توده ها صف بسته و همان سیاست هایی را دنبال میکند که در این سه دهه اجرا شده است، سیاست هایی که نه تنها خواسته های توده ها را به سخره گرفته بلکه در سرکوبی این خواسته ها از هيچ جنايتی دريغ نورزيده است.

تجربه 8 سال قدرت اصلاح طلبان به توده ها که با جسم و جان خود حس کرده اند که در شرایط این دیکتاتوری به ارزانترین کالا تبدیل شده و به شدیدترین وجهی استثمار میشوند بروشنی نشان داد اصلاح پذير بودن جمهوری اسلامی افسانه ای بیش نيست. به همين دليل هم آن هایی که از این "انتخابات" چیزی "بیش از این" انتظار دارند به این فریب که گویا انتخابات با وجود رژیم کنونی میتواند بیانگر واقعی اراده توده ها باشد باور کرده و خود و توده ها را فریب داده اند، زیرا در این جمهوری تنها چيزی که وجود ندارد شرايط ابراز آزادانه رای توده هاست. رژيمی که هر جناح اش حکومت را بدست گیرد تنها حقی که نصیب توده ها شده و میشود بی حقی کامل و فقر و مسکنت بیشتر است، فقری که در مقابل آن ثروت های افسانه ای این سرمایه داران فاسد و قاتل قرار دارد.

اگر آخوند خاتمی به صحنه انتخابات وارد شود همچون گذشته وعده هایی خواهد داد ولی باز همچون گذشته رياکارانه  این را نیز تلقین خواهد کرد که "ناتوانی" او در تحقق سیاست هایش به نفع توده ها به دلیل اجحاف و زورگویی جناح مقابل است.  اين کاری است که وی بیش از این انجام داده است، و همچون گذشته وعده هایی خواهد داد و از اتوپی ای سخن خواهد گفت، ولی باز عمل او نشان داده است که خواست واقعی او همین "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر، و نه یک کلمه کمتر" خواهد بود.

غیر از اين، هر ادعائی اتوپی ای بیش نخواهد بود.

23 اوت 2011

 

(*) در نفس سرکوبی توده ها، این دو جناح  نشان داده اند که هیچ تضادی با هم ندارند.