فرشاد بهرنگی

 

در حاشیۀ یک "بررسی"!

 

مطالعه مقاله ای تحت عنوان "بررسي مصاحبه اشرف دهقاني و حسن شريعتمداري"، نوشته آقای منوچهر عزیزی (هارای)، که نویسنده طی آن تلاش می کند نظراتی که از سوی رفیق اشرف دهقانی و آقای حسن شریعتمداری  در خصوص مبارزات قهرمانانه و دلیرانه خلق ترک که در اوائل خرداد سال 1385 بوقوع پیوست، را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد؛مرا بر آن داشت تا اين حاشيه را بر آن مطلب بنويسم.

 

آقای عزیزی در طول مقاله خود در برخورد با نظرات رفیق دهقانی که در "مصاحبه پيام فدايی با رفيق اشرف دهقانی در مورد رويدادهای اخير آذربايجان و مساله ملی" منعکس شده است با استناد به نقل قولهایی از همین مصاحبه، تعابیر و نتیجه گیریهای نادرست و حیرت انگیزی را ارائه می دهند، که بیشتر موجب تعجب و سوال خواننده می گردد.

اگر بخواهم بطور خلاصه به اهم ایرادات و تعابیر اين چنينی آقای عزیزی دررابطه با مجموعه دیدگاههای رفیق دهقانی پیرامون مسئله ملی و جنبش توده ای خلق ترک بپردازم، به این نکات خلاصه می گردند:

 

1. ايشان با بيان اينکه در مصاحبه رفيق اشرف "تلويحاً سعي شده است انگيزه هاي بسيار جزئي بار منفي حركت ملي آذربايجان را به عواملي نسبت بدهند كه خود به خود بار مثبت آن نيز از نظر مرتجعان به عوامل ديگري به عنوان سوء استفاده تعبير بشودمی کوشند به خواننده خود چنين القا کنند که مثل اينکه رفيق اشرف به مخالفت با مبارزات مردم آذربايجان موضع گرفته است و برای اثبات این ادعای خود تنها به این نقل قول از مصاحبه رفیق اشرف بسنده می کنند: "نيروهاي ضد خلقي وابسته به دولت هاي تركيه و جمهوري آذربايجان با هدف جهت ضد انقلابي دادن به جنبش توده ها سعي در طرح و تبليغ شعارهاي پان تركيستي در اين جنبش نموده اند".

 

2. "اشرف دهقانی ... ناخواسته با عنوان نمودن دخالت تركيه و جمهوري آذربايجان در قيام آذربايجان تلويحاً با سياست امپرياليستي راديو بي بي سي هم سويي پيدا مي كند!!"

 

در مورد اول، باید این نکته را به آقای عزیزی یادآور شد که متأسفانه وی متوجه نظرات رفيق اشرف که تماماً در دفاع از مبارزات مردم آذربايجان بيان شده است، نشده اند.  آقای عزیزی مدعی می گردند که رفیق دهقانی "تلویحاً سعی" کرده است تا "حرکت ملی آذربایجان را به عواملی نسبت بدهند که ...". در همین جا باید قویاً خاطر نشان ساخت که در هیچ کجای مصاحبه رفیق مذکور چه به صورت "تلویحی" و یا چه از منظر بینشی، هیچگاه مبارزات قهرمانانه توده های زحمتکش ایران به "عوامل بیگانه" نسبت داده نشده است. آقای عزیزی روشن نمی کنند که چنین تعبیری را از کجا استخراج نموده اند! ظاهراً تنها منبع ایشان این گفته رفیق است که: "نيروهاي ضد خلقي وابسته به دولت هاي تركيه و جمهوري آذربايجان با هدف جهت ضد انقلابي دادن به جنبش توده ها سعي در طرح و تبليغ شعارهاي پان تركيستي در اين جنبش نموده اند". اولاً، کجای این عبارت نمایانگر این است که رفیق دهقانی قیام توده های زحمتکش و تحت ستم خلق ترک را "تلویحاً" و "ناخواسته" به "عوامل" مرتجع نسبت میدهد؟! یک حرکت خود جوش مردمی که بیانگر عمق تضادهای اجتماعی و نارضایتی عمیق توده های جان به لب رسیده از مناسبات ظالمانه حاکم است، چه ربطی به نیروهایی دارد که سعی می کنند در آن مبارزات شرکت جسته و به آن سمت و سو دهند؟! مبارزات توده ها یک چیز است، و شرکت جریانات سیاسی – اجتماعی (چه انقلابی، چه رفرمیسم و یا ضد انقلابی) در آن چیز دیگری است که ماهيت آن مبارزات را تغيير نمی دهد.

 

در جریان هر مبارزه توده ای، همواره نیروهای سیاسی گوناگون متناسب با امکاناتشان سعی می کنند در آن شرکت جسته و با طرح شعارهای خود مسیر آن را بسوی اهداف خود جهت دهند. حال اگر این نیرو انقلابی باشد، می تواند تأثیرات انقلابی برجای بگذارد و اگر نیروی فوق ضد انقلابی باشد می تواند تأثیرات مخرب و بر عليه منافع مردم بپاخاسته برجای بگذارد. این هم واقعیتی است که در جریان مبارزات توده ای همه گونه نیرویی شرکت می جوید و بعنوان نمونه خود آقای عزیزی نیز معترفند که در جریان مبارزات دلاورانه خلق ترک در سال 85، "انگيزه هاي بسيار جزئي بار منفي" شرکت داشته اند. اگر آقای عزيزی اين امر را می پذيرند پس بايد این حقیقت را هم مد نظر داشته باشند  که در بررسی هر جنبش اجتماعی بايد تا سرحد امکان، همه مسائل را بطور همه جانبه و فراگیردر نظر گرفت. یعنی در حین بررسی یک پدیده حتی نباید "انگیزه های بسیار جزئی" را نیز از نظر دور داشت. بر همین اساس رفیق دهقانی نیز ضمن تلاش در جهت بررسی حرکت توده های مبارز آذربایجان و درس گیری از رویدادهای فوق، نه تنها نقش جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم به عنوان عامل اصلی ادبار خلقهای تحت ستم و سرکوب ددمنشانه به مثابه مؤثرترین شیوه در جهت خاموش ساختن خواسته های به حق توده ها را، از نظر دور نمی دارد، بلکه دستهای ناپاکی که قصد نفوذ در جنبش حق طلبانه توده ها کرده و تلاش دارند تا با طرح ایده های انحرافی، جهت مبارزات توده ها را منحرف نموده و لاجرم آنرا به شکست بکشانند،  افشا کند. در این قسمت شاید بی مناسبت نباشد به وجود و تبليغات مغرضانه جریانات شديداً ناسيوناليستی در کشورهای آذربایجان و ترکیه اشاره کرد، از آنجائیکه که آقای عزیزی خود مدعی دفاع از آرمانهای خلق تحت ستم ترک میباشد، حتماً مطلع اند که در جریان قیام توده های بپا خاسته آذربایجان جریانات فوق تا چه اندازه تلاش نمودند مسیر مبارزات حق طلبانه توده ها را منحرف نموده و اتفاقاً خوراک تبلیغاتی لازم برای سرکوب مبارزات توده ها را برای جمهوری پلید اسلامی مهیا نمایند. شکی نيست که  دولتهای ارتجاعی منطقه از هر جریان دیگری از رشد مبارزات توده ها در هر شکلی، هر سطحی و با هر انگیزه ای مخالفت داشته و از بیم آن در هراسند.

 

این واقعیت که اگر بطور واقعی بیان گردد امکان سوء استفاده از آن برای ارتجاع حاکم تضعيف می گردد، بنابراين نبايد از نیروی های انقلابی خواست که از بیان واقعیت، حقایق و اتفاقاتی که روی داده است خود داری نمايند.  باید متذکر شد که همواره نظام های ضد مردمی حاکم با کمک دستگاههای عریض و طویل تبلیغاتی اشان تلاش می کنند تا حقیقت را در جهت منافع خودشان به مسلخ ببرند. اتفاقاً این یکی دیگر از وظایف انقلابی و مترقی نیروهای مبارز است که با بیان حقیقت ذهن توده ها را باز نموده تا آنها قادر گردند که صف دوستان و دشمنان رنگارنگ خود را باز شناسند. اگر یک نیروی  انقلابی دچار مصلحت گرائی گردد (*) و از ترس اینکه مبادا مورد اتهام "هم سوئی" با بنگاههای امپریالیسیتی قرار گیرد و متعاقباً بخواهد از وظایف انقلابی اش شانه خالی کند، نتیجه این می شود که توده ها را از داشتن مشعل آگاهی محروم کرده و آنها باید کورمال، کورمال در تاریکی حرکت کنند که این هم عاقبتش برای همگان روشن است. از سوی دیگر عدم برخورد با عوامل حتی "بسیار جزئی با بار منفی"، و افشای آنها نه تنها این فرصت را به دشمن میدهد تا به بهانه سرکوب آنها، به قلع و قمع توده های زحمتکش بپردازد، بلکه اتفاقاً این نیروهای "جزئی با بار منفی" با حمایت همان دستهای ناپاک فرصت می یابند تا رشد کرده و توده های زحمتکش ما را بیشتر بفریبند.

 

 

اما در رابطه با نکته دوم:

آقای عزيزی مدعی شده اند که رفيق اشرف "ناخواسته با عنوان نمودن دخالت تركيه و جمهوري آذربايجان در قيام آذربايجان تلويحاً با سياست امپرياليستي راديو بي بي سي هم سويي پيدا مي كند!!"حال بايد ديد که ايشان اين ادعا را چگونه توضيح می دهد. وی می نويسد: "اشرف دهقاني در رابطه با «سم پاشي بر عليه مبارزات اخير(قيام آذربايجان) كه از اولين روز به خيابان آمدند توده هاي جان بر لب رسيده در تبريز آغاز شد» به نقل از راديو بي بي سي كه خطاب به اُپوزيسيون مي گويد «نبايد از جنبش مردم آذربايجان پشتيباني كنند (زيرا كه) اين اعتراضات ماهيتي ارتجاعي دارد و ريشه در ناسيوناليسم قومي دارد «و گويا» بر بستر افكار فاشيستي شكل گرفته» ناخواسته با عنوان نمودن دخالت تركيه و جمهوري آذربايجان در قيام آذربايجان تلويحاً با سياست امپرياليستي راديو بي بي سي هم سويي پيدا مي كند!!"

 

اما آنچه که رفيق اشرف در مصاحبه خود تلاش نموده انجام دهد اتفاقاً افشای سياست ضد مردمی رادیو بی بی سی می باشد که تلاش دارد تا به اپوزیسیون بگوید که: "نبايد از جنبش مردم آذربايجان پشتيباني كنند (زيرا كه) اين اعتراضات ماهيتي ارتجاعي دارد و ريشه در ناسيوناليسم قومي دارد"، در حاليکه موضع اشرف دهقانی دفاع همه جانبه از مبارزات بر حق مردم آذربايجان می باشد. بنابراين طرح اتهام "هم سوئی" با بنگاه سخن پراکنی بريتانيا که اتهام بی اساسی است عملاً این مفهوم را نیز به خواننده القاء می کند که پس رفیق اشرف هم شاید "ناخواسته" می گوید که "نباید از جنبش مردم آذربایجان پشتیبانی کنند"! و اين حيرت انگيز ترين اتهامی است که می شد به اين رفيق زد.

 

بیان این نقل قول از رادیو بی بی سی برای نشان دادن چهرۀ ارتجاعی آن چه ربطی به تأئید بینش رادیو بی بی سی و یا "هم سوئی" با آن دارد؟! مگر رفیق دهقانی با بیان عبارت فوق از سوی بی بی سی، عبارت فوق را تأئید کرد؟!! اتفاقاً برعکس، رفیق دهقانی تلاش دارد تا "سم پاشی" هایی که بر علیه مبارزات خلق ترک به منظور جلوگیری از رشد و بالندگی آن صورت گرفته افشا نموده و با استناد به رادیو بی بی سی، تلاش این بنگاه امپریالیستی را در راستای سیاست فوق رسوا کرده و از آن به عنوان مثال یاد می کند. روشن نیست که آقای عزیزی با کدام استدالال و با کدام "مدرک و سندی" چنین برداشتی را ارائه می دهند؟!!

در مصاحبه رفیق با "پیام فدائی"، مصاحبه گر از ایشان می پرسند که: "به نظر مي‌رسد از اشاعه ايده‌های خاصی در میان مردم در بحبوبه جنبش آذربایجان صحبت مي‌کنيد"، لطفاً توجه کنید صحبت از اشاعه ایده های خاصی در میان مردم است و رفیق دهقانی در پاسخ به این پرسش در همان ابتدا می گوید: "سم‌پاشی برعليه مبارزات اخیر که از اولین روز به خیابان آمدن توده‌های جان به لب رسیده در تبریز آغاز شد"، صورت گرفته است. و رفیق اشرف در رابطه با این "سم پاشی ها"، به مقالۀ "واقعیات تلخ و سردرگمی اپوزیسیون" پخش شده در بی بی سی، اشاره کرده و نقش این بنگاه تبلیغاتی امپریالیسیتی را بار دیگر این چنین رسوا می کند: "آنچه در این متن آشکارا به چشم مي‌خوره توسل به ترفندهای مختلفی است که بتواند اپوزیسیون را از هرگونه همراهی با این جنبش باز دارد؛ یعنی در واقع از پشتیبانی دیگر توده‌های ایران از مبارزات توده‌های بپا خاسته آذربایجان جلوگیری به عمل بیاید". (کلیۀ تأکیدها در این مقاله از من است)

 

بنابراین متوجه می شویم که نه تنها موضع رفیق اشرف با موضع اتخاذ شده از سوی بی بی سی که خواهان بازداشتن همراهی اپوزیسیون با جنبش بپا خاسته و بر حق خلق ترک می باشد، "هم سوئی" ندارد، بلکه رفیق اشرف بار دیگر موشکافانه دستهایی که تلاش می نمایند تا مبارزات حق طلبانه توده ها را به انحراف کشانده و جلوی رشد و پویایی آنرا با ترفند های گوناگون بگیرند، افشا می کند. مایۀ تأسف است که با خواندن متنی به این آشکاری، باز هم ادعا شود که موضع اين رفيق با موضع سیاسی رادیو بی بی سی "هم سوئی" ای داشته است!!

 

در پایان باید خاطر نشان ساخت که برای دامن زدن به یک بحث جدی حول و حوش مسئله ملی و در این خصوص، مبارزات خلق ترک، و یا هر مقولۀ اجتماعی دیگر، قبل از هر چيز بايد کوشيد تا برداشت های ذهنی خود را به جای واقعیت ها ننشانیم و مطابق معیارهای خودمان نظرات دیگران را تغييرنداده و به نادرست تفسیر و تعبیر ننمائیم. بلکه با طرح صحیح نظرات و برخورد با آنها کمک کنیم تا فضای مناسب برای برخورد اندیشه ها هر چه بیشتر و بهتر مهیا گشته تا بتوانیم به درک های واحدی دست یافته تا بتوان بر این بستر به مبارزات توده ها  هر چه بیشتر یاری رسانده و جلوی نفوذ دستهای ناپاک را گرفته  و از به انحراف کشاندن مبارزات به حق مردم ستمديده  جلوگیری کنیم.

 

9 نوامبر 2007

 


(*) در همین جا باید اذعان داشت که در طول مبارزات حق طلبانه خلق ترک در سال 85، اکثرسازمانهای سياسی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی، حتی آنهائی که در برنامه های سیاسی و پلاتفرم هایشان دم از "حق تعیین سرنوشت" می زدند، دچار همین مصلحت گرائی شدند و یا سکوت اختیار کردند و یا اینکه حاضر نشدند عملاً در جهت دفاع از مبارزات خلق ترک و افشای سرکوب وحشیانه رژیم،اقدام کنند. واما در همین برهه،برعکس جریانی که رفیق اشرف دهقانی بدان منتسب است یعنی "چریکهای فدائی خلق ایران"، سعی نمود تا باهمکاری ساير نيرو ها و افراد انقلابی  نظرا وعملاً با بر پائی تظاهرات و اعتصاب غذا به حمایت از مبارزات حق طلبانه خلق ترک برخیزد. که اعتصاب غذای دو روزه در انگلستان در حمايت از مبارزات مردم آذربايجان از جمله همين اقدامات بود.

 

 

(مصاحبه پیام فدائی با رفیق اشرف دهقانی)

http://www.siahkal.com/index/right%20col/Mosahebeh_Azabayejan2006.htm

 

 

(مقاله آقای منوچهر عزیزی)

http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2&news-id=43939&nid=archive1  

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com