س _ نیاکان

اندر فوائد گاو

 

بنا بر ستاره شناسی قدیم امسال سال گاو است.

 

نوروز امسال سالی بود که اکثر رجُال جهان ایرانی شدند...  و از این طریق ما دانستیم ایران سرزمینی است که فرهنگی غنی دارد و این فرهنگ به بشریت خدمت فراوانی کرده است و یکی از نماد های این فرهنگ غنی هم مراسم نوروز است که البته بدور از چشم آقایان تازه ایرانی شده و به زعم رژیم جمهوری اسلامی زنان و مردانِ بسیاری آن را جشن گرفته و خواهند گرفت.

 

اما امسال ناگهان این روز به روز امید و آرزوی این رُجال و سخنگویان جهان امپریالیستی بدل شد.

در انگلستان، سوئد، اسرائیل... و آمریکا به ایرانیان و سایر مردمانی که این روز را جشن میگیرند تبریک گفته و رهبران این کشورها بی دریغ پیام های شاد باش صادر کردند و حتی برخی کوشش کردند تا به زبان فارسی نیز این روز را شاد باش بگویند و با زحمت بسیار "عید شما مبارک" را تلفظ کردند، و از آنجا که سال، سالِ گاو بود رهبر کشور گاو چرانان در این مورد با اجازه همگی به بزرگداشت سُنن و فرهنگ غنی ایران و مردم پُرکار و کاردانِ آن پرداخت و آن قدر گفت که آدمی از خود می پرسد چه شده که یکباره این رجُالان هم زمان با هم ایران را کشف کردند؟ و با فرا رسیدن نوروز همه ایرانی شدند؟ می شود فکر کرد که شاید برای همبستگی با مردم ایران باشد!!! آیا مگر ایرانیان همان مردمی نیستند که سال هاست فریاد می زنند: آی آدم ها، رژیم جمهوری اسلامی فرزندان ما را بر سر چهار راه ها بدار می کشد. و یا می گفتند و می گویند که رژیم جمهوری اسلامی با بُولدزر های ساخت کشورهای شما حتی گورستان عزیزان ما را زیر و رو میکند و  این در حالیست که رژیم جمهوری اسلامی به اصطلاح هیچ اثری از جنایت خود باقی نمیگذارد! در طول این سال ها گوش این "فرهنگ دوستان" و "سُنت پرستان" بدهکار این فریادها نبود و به کارهای عام المنفعه تری مشغول بود. بله به جنگ.

 

مگر امسال چه اتفاق تازه ای افتاده است و یا دست چه نیرویی در کار است که رهبر جنگ آفرین ترین دولت جهان "فرهنگ دوست" شده است؟ شاید بشود گفت که این از معجزات "گاو" است!  آن وقت ها! سال ها پیش در زمانی که ما به دبستان می رفتیم "گاو و فوائد آن" همواره یکی از موضوع های انشاء ما بود. از فوائد گاو سخن بسیار می گفتیم و اینکه از همه چیز این حیوان می شود استفاده کرد و دست آخر هم گفته می شد که "گاو"  فوائد بسیار دارد. اما اصلاً فکر نمی کردیم که " گاو " فایده سیاسی هم داشته باشد، آن هم در سطح جهانی و  آن هم از جانب سرکرده ی گاو چرانان جهانِ ماورای دریاها!  کشف این موضوع درست در سال خود "گاو"  البته که مبارکِ مبارک است، آن  هم در سال گرد سال نو و آن هم به بهانه  "بزرگ داشت" فرهنگ غنی ایران زمین!

 

در آن وقت ها اگر کسی کار ناپسندی می کرد می گفتیم که عجب آدم " گاوی" است...

واقعاً چه تو هین ها که به این حیوان مفید نمی شد... اما این گاو عاقبت با همه درد و آزاری که از جانب مردم به او روا شد به وظیفه اش عمل کرد و در سالی که متعلق به او بود و بنام او بود ایران را به جهانیان شناساند و مجبور شان کرد تا به سودمندی این سرزمین نیز اعتراف کنند و مهُمتر از آن، کاری کرد که بزرگترین کشور گاو چرانان دنیا از عظمت ایران  سخن گفت، فرهنگ درخشان آ ن را ستود و دست های خود را جهت صُلح و دوستی بسوی جهانیان و بویژه ایرانیان دراز کرد.

 

 آن هم چه دست هایی؟  هر دو آلوده به خون. خون مردم عراق و افغانستان و... البته اگر اشکالی نداشته باشد! رویالیست های وطنی و متُحدان آن ها که سال هاست آن را بی اشکال دانسته اند. باید پرسید که دست چه نیرویی در کار است؟ "گاو" که برائت خود را سالهاست به ثبوت رسانده است. بسی حیرت انگیز است! تو گویی که دیگر زور گویی و قُلدر منشی نیاز نیست و مُشکلات را باید با گفتگو حل نمود. حضٌرات تا جایی پیش میروند که گویی میخواهند از  "خِرد جمعی" در حل مشکلات استفاده کنند. می گویند از بمب و خُمپاره هم باید پرهیز نمود.

 

جهانیان باید یکدیگر را در همانندی هایشان پیدا کنند و نه در اختلافاتشان.

شاید آقای "برکت اوباما" می خواهد بگوید که بمب ریزان و قربانیان آن نباید در این مُعضل سخن بگویند، بلکه بهتر است راجع به اشتراکاتشان حرف به زنند و مثلاً بگویند که یک دهان دارند و دو گوش و عاقبت روزی هر دو خواهند مُرد و گر نه وجه مشترک دیگری نیست!

 

آقای "برِکت اوُباما" مردم ایران و رهبران آن را خطاب قرار میدهد، اما هرچه او و کارورزان فکری اش جستجو میکنند وجه مشترکی با مردمان زحمت و کار  نمی یابند غیر از همان داستان گوش و دهان و یا احیاناً جشن های خانوادگی که در آن مردم به یکدیگر هدیه میدهند و برای یکدیگر آرزوی سالی بهتر را دارند و در رُویا هایشان، آرزوی نابودی  نظم موجود و جهانی به دور از جنگ و کشتار را امید دارند.  ولی آیا آقای "برکت اوباما" با این رویا ها موافق است؟

 

رُویا ها!  آخر رُویا ها و آرزوها این آخرین میراث ماندگار از دوران آزادی بشریت است که هنوز به یغما برده نشده و در حقیقت بخشی از هستی مردمان ستم و کار شده است و اتفاقاً بخش خوبی ها و زیبایی های زندگی شده.  آن ها در آن جا در رُویاها و آروزها یشان در کنار یاران و عزیزانشان هر چند کوتاه دیداری می کنند و از آن نیروی تازه ای می گیرند تا باز دوباره با دیو خبیثی، دیو ظلم و ستم جهان موجود مبارزه کنند و از این طریق معنایی انسانی برای زندگانی خویش فراهم سازند...

 

باری،  آقای "اوباما" و یارانش براستی که وجه مشترکی با مردمان عادی کار و ستم نمی یابند، و در ادامه گفته هایش باز به سراغ سرانِ رژیم جمهوری اسلامی میرود، نصیحتشان میکند که عاقبت اندیش باشند و بفکر فرزندان خویش، زیرا زمان زود می گذرد. تو گوئی آقای "اوباما" جمهوری اسلامی را "گاو" کوچکی میداند که تازه زبان بزرگتر ها را آموخته باشد. با صراحت و به آرامی برایشان حرف میزند و در عین حال از نشان دادن ماهیچه های خود نیز ابایی ندارد و تهدید لازم را هم فراموش نمی کند، با صراحت می گوید آری حق انتخاب با شماست، و ادامه میدهد که  این مصلحت روزگار است! به بینید چگونه من بر صندلی قدرت نشسته ام! ذکاوت زیادی نیاز نیست، دیگر نیازی نیست که بترسید، من برای جنگ نیامده ام. این بار صحبت از صُلح و دوستی است! گر چه این بار هم باز همان ماجراست اما شما در امان هستید. به بینید که چگونه مردم را به دوستی با شما تشویق میکنم و از آن ها میخواهم که همراه ما و شما مُشکلات را با گفتگو حل کنیم. او دست آخر برای اینکه مُطمئن شود که حرفش را فهمیده اند با فارسی نو آموخته ای میگوید: "عید شما مبارک". این بار یقیناً رژیم جمهوری اسلامی قسم حضٌرت عبٌاس را باور میکند و با خود میگوید : "دُم خروس که همیشه پیدا بوده است" ما که از آغاز هم سر جنگ نداشتیم و تازه ما که با رضایت خود این ها بر سر کار آمده ایم، این را خودشان بهتر از ما میدانند...

 

در پایان ناگفته نماند که ژست آلکاپونیِ آقای "برکت اوباما" و نوروز تازه رسیده که دیگر جمهوری  اسلامی هم در بیان خواص آن سر از پا نمی شناسد، بسیاری از مُفسران خبری، سیاسیون سابق و اِکس(x) مُسلمانانِ خسته از بد اخلاقی های جمهوری اسلامی را هم دچار هیجان کرده است، تا جایی که بسیاری از آنها خطر جنگ (جنگ که اساساً همزاد امپریالیسم است) را منتفی میدانند و فیلسوف مآبانه با تکیه بر ژست های آقای "برکت اوباما" و مقایسه او با "جورج دبلیو بوش" - رئیس جمهور پیشین آمریکا - سایه جنگ را از سر مردم بدور می دانند و بدین

سان دلایل خود را از مجرای خُصوصیات فردی افراد توضیح میدهند،  چنانکه تو گویی آقای "اوباما" مرد خویشتن است و یا "جورج دبلیو بوش" ارباب خود  بوده است و در نهایت به همان نتیجه ای می رسند که "واشنگتن" میخواهد. اینکه این فرد است که نقش آفرین است و هم اوست که تاریخ را می سازد و نه مردمان کار و زحمت.

تازه این همه در حالی است که جنگ سال هاست شروع شده و تا زمانی هم که جنگ جاری باشد امپریالیست ها حاکمیت  خود را تأمین شده می بینند.  مگر کسی به معجزه ی "امام زمان" باور داشته باشد و ...

 

باری امسال سال گاو است و حالا که نقش سیاسی گاو آشکار شده است انتظار میرود که دیگر کسی ادعا نکند که سیاسی نیست و به هیچ سازمان و گروه سیاسی هم کاری نداشته و ندارد. این انتظار، انتظار  بی جایی نیست زیرا ما در دورانی زندگی میکنیم که حتی گاو ها هم ناچارند سیاسی باشند و نقش سیاسی ایفا کنند...

 

niakan@msn.com

بهار  2009                 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com