پیام جوانان انگلیس خطاب به طبقه حاکم:

"آتش! این چیزی ست که از این پس تحویل خواهید گرفت!"

 

در چند روز گذشته ، جامعه انگلیس شاهد نا آرامی ها و حوادث ظاهراً غیر مترقبه در محله های مختلف لندن و در چندین شهر بزرگ و کوچک انگلستان بود که توجه تمام جهانیان را به خود جلب نمود. نا آرامی ها از درگیری با پلیس، آتش زدن ماشین ها و قرارگاه های پلیس، شکستن شیشه های ساختمان بعضی از مراکز دولتی از جمله اداره  بیکاری، مراکز شرط بندی، و آتش زدن فروشگاه های زنجیره ای بزرگ و یا شکستن درب و پنجره های آنها شروع گشته و در تداوم خود حتی بعضی از محل های کسب و کار مغازه داران کوچک را نیز در بر گرفت. همچنین در مواردی، با سرایت آتش به خانه های مسکونی در طبقه بالای محل آتش زده شده ، مردم محل نیز دچار آسیب و خسارت شدند.

 

اگر آنچه بوقوع پیوست صرفاً محدود به یک محل و منطقه خاص بود، شاید فهم دقیق دلایل آن در میان فضای مسموم تبلیغات و فریبکاری های رسانه های سرمایه داران حاکم بر جامعه انگلیس آسان نبود. بویژه آنکه تبلیغات بیشرمانه ای، در یکی دو روز اول کوشیدند که جوانان شرکت کننده در این اعتراضات را "باندهای جنایتکار سازمان یافته" و "خرابکاران" و "اوباشانی" جلوه دهند که گویا از مناطق دیگر به محله های آشوب زده آمده بودند. اما "همه گیر" بودن و گستردگی ناآرامی ها به وضوح نشان داد که چه خشم و نارضایتی شدیدی در میان توده مردم انگلیس نسبت به وضع اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه وجود دارد. به واقع، حوادث اخیر قبل از هر چیز شدت تضادهای انباشته شده در جامعه انگلستان و شدت خشم ناشی از فقر و ستم و سرکوبی را در بطن جامعه سرمایه داری انگلستان آشکار نمود و در مقابل دید همگان قرار داد که برای خیلی ها در نگاه اول به چشم نمی آید. فقر، بیکاری، ستم و سرکوبی که حاصل سرشکن کردن بحران دائماً فزاینده و شدید و غیر قابل علاج سیستم سرمایه داری، از طرف بورژوازی انگلیس بر گرده کارگران و طبقات پائین جامعه در این کشور است. این حقیقتی ست که تبلیغات کر کننده دولت و رسانه های تبلیغاتی نظام حاکم امروز با تمام قوا می کوشند با اتکا به نمایش دائم و جهت دار صحنه هایی از بعضی اعمال غلط انجام گرفته در این شورش بزرگ، آن را پنهان کنند.

 

واقعیت این است که رویدادهای کم سابقه ای که در این روزها در انگلستان اتفاق افتاده و وحشت طبقه حاکم را برانگیختند، ناشی از غرش رعد در آسمان بی ابر نبودند. شدت یابی بحران اقتصادی گریبانگیر نظام سرمایه داری جهانی و تعرض غارتگرانه ای که در سالهای اخیر با پیگیری و وحشی گری تمام توسط طبقه حاکم به کار و معاش طبقه کارگر و مردم بریتانیا سازمان داده شده، وقوع عکس العمل های متقابلا خشن توده ای و انفجارات این چنینی را اجتناب ناپذیر کرده بود. در حقیقت، حوادث اخیر انعکاس خشم و اعتراض توده های تحت ستم نسبت به فقر و بیکاری و اخراج سازی های گسترده، اعتراض به سیاست های ریاضت کشانه تحمیلی دولت و بیانگر شدت خشم آنها نسبت به عملکردهای جنایتکارانه فزاینده پلیس به مثابه یکی از دستگاه های سرکوب بورژوازی حاکم بر انگلیس و همچنین پاسخی به اذیت و آزار همه روزه و برخوردهای توهین آمیز مأموران پلیس در مورد جوانان و نوجوانان و به گونه ای وحشیانه تر نسبت به سیاه پوستان و جوانان دیگر ملیت ها بود. این واقعیتی ست که حتی توسط بخشهایی از خود طبقه استثمارگر حاکم در جریان شورش اخیر به آن اذعان شد. شهردار سابق لندن "کن لوینگستون" اعتراف کرد که در جریان دیداری که پیش از این آشوب ها از تاتنهام (منطقه ای در لندن که طغیان ابتدا از آنجا برخاست) صورت داده بود با مشاهده گستردگی فقر و بیکاری جوانان در این منطقه محروم و با توجه به گستردگی اعتراض و نارضایتی مردم تاتنهام،  تنها می بایست "احمق" بود که دیر یا زود انتظار وقوع چنین اعتراضات اجتماعی را نداشت. در مصاحبه "بی بی سی" با یک پیرمرد سیاهپوست نیز، وی با تأکید بر رفتار خشن و توهین آمیز روزمره پلیس لندن با جوانان و نوجوانان به خصوص اگر سیاه پوست باشند، آن هم بدون هیچ دلیل واقعی، مطرح کرد که به هیچ وجه از حوادث اخیر و طغیان جوانان بر علیه پلیس، "متعجب" نشده و رفتار "نژاد پرستانه" پلیس را عامل اصلی این حوادث خواند. نظر افراد دیگری نیز در روزهای اول که هنوز تبلیغات سوء طبقه حاکم در رسانه ها دامنه وسیعی نیافته بود، انعکاس یافت و آنها همگی زمینه و مسبب اصلی حوادث اخیر را "کات" ها (قطع و کاهش بودجه های خدمات عمومی) یعنی همان تحمیل سیاست ریاضت کشانه به مردم طبقات پائین و نیز برخوردهای خشونت آمیز پلیس با جوانان ابراز داشتند.

 

ناآرامی در بریتانیا در زمانی اتفاق می افتد که کمر مردم این کشور و بویژه مردم کارگر و زحمتکش در زیر فشار ناشی از فقر و گرانی و بیکاری و تورم، بیش از پیش خم شده است. دولت محافظه کار در اتحاد با لیبرال دمکراتها، برای به اصطلاح جبران کسری بودجه نجومی کشور (بخوان تامین آن از جیب خالی مردم) یکی از گسترده ترین تعرضات غارتگرانه را به نفع سرمایه داران از طریق تحمیل برنامه های ریاضت کشی اقتصادی به مردم انگلیس سازمان داده است. از اوایل امسال کارگران و کارمندان با سرعتی بیشتر دسته دسته از کار بیکار شده اند. در چنین شرایطی، کاهش و قطع پی در پی مزایای اجتماعی، بیمه بیکاری و هزینه کمک مسکن از یکسو و رشد دائم التزاید گرانی و تورم و کاهش دستمزد ها و حقوق های پرداختی به کارمندان از سوی دیگر، میلیونها تن از کارگران و زحمتکشان و توده های محروم هر چه بیشتری را به زیر خط فقر پرتاب کرده است. طبق آمار موجود در مناطق محرومی نظیر "تاتنهام" و "هکنی" برای هر فرصت شغلی بین پنجاه تا صد متقاضی که اکثر آنها جوانان بیکار هستند، وجود دارد. به همین دلیل امروز صف جوانانی که با وجود فارغ التحصیل شدن از دانشگاه ها بدلیل بیکاری در مقابل اداره کار صف می بندند از هر مقطعی در مقایسه با سالهای اخیر ، طویل تر شده است. از طرف دیگر سیاستهای اقتصادی دولت حاکم دمار از روزگار کارگران، کارمندان، دانشجویان، صاحبان مشاغل خرد، و ارتش ذخیره کار 3 میلیونی (آمار غیر رسمی بسیار بیشتر از این رقم رسما اعلام شده است) درآورده است.

 

باید دانست که تمامی فشارهای اقتصادی و فقر و بیکاری فزاینده برای مردم در حالی ست که همزمان، بانکها، کمپانی های انرژی، فروشگاه های زنجیره ای عظیم، آژانس های واسطه دلال در تمام رشته ها و شرکت های بیمه، بیشترین مبالغ را ازبابت سودهای نجومی ناشی از افزایش قیمتها به جیب زده اند. به موازات تشدید برنامه های ریاضت کشی اقتصادی، چماق سرکوب طبقه حاکم نیز بزرگتر و بیرحم تر گشته است، به طوری که کارنامه سیاستها و برخوردهای نژادپرستانه پلیس انگلیس که تا کنون قربانیان بسیاری گرفته در شرایط بحرانی سالهای اخیر هر چه قطورتر شده است. اتفاقاً در مصاحبه ای با یک جوان جان به لب رسیده که از شبکه اسکای نیوز هم پخش شد، این واقعیت مورد تأکید قرار گرفت؛ و وی آشکار کرد که برخوردهای وحشیانه پلیس با توده ها و بویژه جوانان، زندگی در انگلیس را برای آنان تبدیل به "زندان" کرده است.

 

واضح است که چنین فشارهای فزاینده و طاقت فرسای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نمی توانست برای مدت زیادی در زیر پوست جامعه به صورت نامرئی به حیات خود ادامه دهد. درست تراکم تدریجی این تضادها بود که به ناگزیر با جرقه ماجرای قتل وحشیانه "مارک دوگان" توسط پلیس منفجر شد و "بیگ سوسایتی" (عبارت تبختر آمیز نخست وزیر فریبکار انگلیس) یعنی "جامعه بزرگ" انگلیس را در مدت کوتاهی درهم نوردید.  پخش سریع خبر قتل وحشیانه این پدر جوان توسط پلیس و شلیک عامدانه افسران پلیس به او در شرایطی که وی را روی زمین دراز کرده بودند، نمی توانست خشم و نفرت وسیع مردم در منطقه را بر نیانگیزاند. پلیس به اعتراضات صلح آمیز و عادلانه خانواده و بستگان قربانی کوچکترین وقعی ننهاد و این در حالی بود که نتیجه تحقیقات بعدی توسط "اداره مستقل شکایات" پلیس نیز نتوانست جنایت آشکار پلیس را نادیده بگیرد. اعتراض اولیه خانواده قربانی در مواجهه با برخورد ضد مردمی پلیس، به خشم و تنفر بدل شد و به این ترتیب آتش خشمی که بر علیه ظلم و بی عدالتی از این منطقه محروم لندن شعله ورگشت، بسرعت بسیاری از مناطق و شهر های دیگر را نیز که شرایطشان  آماده انفجار بود در برگرفت و وحشت مقامات حاکم را برانگیخت.

 

امروز طبقه حاکم ضمن کوشش در لاپوشانی واقعیت های دردناکی که در "جامعه بزرگ" انگلیس باعث طغیان جوانان گشت، و با تأکید و برجسته کردن حرکت های غلطی که بطور طبیعی عکس العمل منفی بحق افکار عمومی را موجب شده (حرکت هائی که وقوع آنها در جریان شورشهای خودبخودی، به دلیل عدم وجود یک رهبری انقلابی و فقدان عنصر آگاهی لازم دور از انتظار نیست)، این واقعیت تاسف بار را به دستمایه تبلیغات زهرآگین و دروغ خویش تبدیل نموده و رسانه های طبقه حاکم از آن به منظور کوبیدن حرکت عدالت خواهانه مردم و پوشاندن ماهیت عادلانه آن استفاده می کنند.  در پرتو چنان تبلیغاتی، در طول چند روز گذشته، دولت هزاران نیروی تازه نفس پلیس را برای سرکوب مردم روانه خیابانها کرد و در بعضی محلات با اخطارهای پلیس برای ترساندن مردم از احتمال غارت مغازه هایشان، یکی دو روز یک حالت شبه حکومت نظامی برقرار شد و مراکز اقتصادی در ساعات اولیه بعداز ظهر تعطیل شدند. در چنین شرایطی با یورش گسترده پلیس، صد ها تن از جوانان دستگیر شده و بدون گذراندن مراحل قانونی موجود، در "دادگاه " هایی که در روزهای اخیر 24 ساعته به کار مشغول بوده اند به زندانهای طویل المدت محکوم شده اند. در حاليکه شکار مظنونین به شرکت در این نا آرامیها ادامه دارد.  در میان "محکومین" این دادگاه ها هستند نوجوانانی که برای "دزدیدن" یک جفت کفش و یا "بطری آب" (جرمی که در حالت عادی، حداکثر منجر به اخطار و یا محکومیت به کار مجانی یا به زبان انگلیسی "کامیونیتی اُردر" می شود) به 6 تا 9 ماه زندان محکوم شده اند. این نمونه ها جلوه ای از شدت خشم و اعمال زور غارتگران و دزدان سرگردنه در هیات حاکمه  را نشان می دهد که در حالی که با ارتکاب به جنایات اقتصادی و سیاسی دائما در حال چپاول توده های زحمتکش هستند، حال که "تقدس" مالکیت خصوصی آنها زیر پا گذاشته شده، قربانیان خود یعنی توده های فقیر و خشمگین از خشونت های پلیس را تحت عنوان "دزدی" و "جنایت" تنبیه می کنند.

 

این روزها روزنامه ها و رادیو تلویزیون انگلیس در حال پخش دائم تهدیدات مقامات حاکم بر علیه جوانان هستند. آنها در هراس از امکان انفجار دوباره، پس از تهدید مردم در نخستین واکنش خود، از ضرورت افزایش بودجه پلیس و نیروهای سرکوب دم زدند. با استفاده از جو تبلیغاتی متشنجی که بوجود آورده اند، همه جا از ضرورت تعویض قوانین جاری (که به هر حال بقای کمرنگی از دستاوردهای دمکراتیک مبارزات مردم بریتانیا در طول تاریخ در آنها وجود دارد) با قوانین هر چه سرکوبگرانه تری برای باز گذاشتن دست پلیس در برخورد با حرکات اعتراضی صحبت در میان است. صحبت از "کنترل دولت" بر شبکه های اجتماعی و حتی امکان باز کردن بحث مجازات اعدام در مجلس انگلیس است. بورژوازی امپریالیستی بریتانیا که یک لحظه از موعظه در مورد "دمکراسی" و "احترام به حقوق دمکراتیک" غافل نشده و تمامی جنایات خود بر علیه کارگران و خلقهای تحت ستم در انگلستان را زیر نام "دمکراسی" توجیه می کند، در هراس از رشد مبارزات و حرکت های انقلابی توده ها، با سرعت هر چه بیشتری مجبور به دریدن ماسکهای دروغین این دمکراسی شده و ماهیت ضد خلقی خود را با موجی از تهدید به استفاده از ارتش و غیره بر علیه مردمش نشان می دهد. بحث هایی که در جراید جیره خوار بورژوازی در جریان است همگی در جهت "ضرورت" تشدید کنترل بر عرصه های خصوصی زندگی مردم، قوانین سخت تر برای "تنبیه" "اوباشان دستگیر" شده، تهدید به "قطع" مزایای مسکن و کمک هزینه های دولتی در مورد کسانی که در این حرکات اعتراضی شرکت کرده می باشد. اینها نشانه هائی از سیاست خزنده خطرناکی برای دراز مدت ست که در ورای عکس العمل شدید کوتاه مدت کنونی توسط بورژوازی حاکم در بریتانیا این روزها تعقیب می شود. درک این واقعیت و کوشش برای تبلیغ و بالا بردن آگاهی افکار عمومی در انگلستان به منظور مقاومت در برابر هجوم حکومت به حقوق دمکراتیک مردم یک وظیفه مبرم برای تمامی انسانها و نیروهای آگاه در این کشور است.  

 

اکنون شعله های شورش جوانان بریتانیا موقتا با زور و تهدید و سرکوب پلیس ظاهرا خاموش شده، اما به آسانی می توان درک کرد که عوامل اساسی بروز این حوادث یعنی فقر و فلاکت و بیکاری و سرکوب و در یک کلام شکافهای فزاینده طبقاتی بر جای خود مانده و این عوامل با تداوم وضع موجود بدون شک هر چه بیشتر رشد خواهند کرد. نشانه این واقعیت در یکی از پیامک هایی قابل رؤیت است که در سیستم های تلفن، و شبکه های اجتماعی این روزها بشدت در بین جوانان مناطق محروم بریتانیا دست بدست می گردد. پیامک مزبور که در خطاب به مقامات حاکم می باشد، عبارت از این است: " آتش! این چیزی ست که از این پس تحویل خواهید گرفت!"

فعالین چریکهای فدایی خلق ایران - لندن

12 آگوست 2011