به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 98 ، تیر ماه 1386 

 

 

قدرت نمائی از ترس!

 

در هفته آخر تير ماه سردمداران دزد و فاسد جمهوری اسلامی 16 نفر را تحت عنوان "اراذل و اوباش"، "متجاوزين به نواميس مردم" و "سوداگران مرگ" به "دار مجازات" آويختند. بنا بر اطلاعيه سعيد مرتضوی  دادستان تهران 12 نفر در سحرگاه 31 تير ماه به دار آويخته شدند و 4 نفر هم در هفته قبل از آن اعدام گرديدند.

 

سردمداران جمهوری اسلامی در شرايطی به بهانه "مبارزه با اراذل و اوباش"و "سوداگران مرگ" عده ای را به مرگ محکوم می کنند که طشت رسوائی دخالت های آشکار شان نه تنها در قاچاق مواد مخدر بلکه در قاچاق دختران جوان کشور به شيخ نشينها در هر کوی و برزن به صدا در آمده و در طول 28 سال سلطه جنايتکارانه خود با فجايعی که چه در زندانها و چه در سطح شهر ها و روستا های کشور آفريده اند از جلوه های بارز و مصاديق آشکار "متجاوزين به نواميس مردم" می باشند.

 

ماشين تبليغاتی جمهوری اسلامی در ادامه اين نمايش مرگ با انتشار عکس هائی از صحنه به دار آويختن افراد مزکور تلاش نمود تا اراده و قاطعيت سردمداران جمهوری اسلامی در سرکوب ددمنشانه مردم را به نمايش گذاشته و با زهر چشم گرفتن از مردمی که جانشان در زير فشار ها و مظالم و بيدادگريهای رژيم به لبشان رسيده فضای رعب و وحشت را در سطح جامعه گسترس بخشد. اين اعدام ها درست چند هفته بعد از آن صورت پذيرفت که خطيب مزدور نماز جمعه تهران با عربده کشی به تهديد مردم و جوانان معترض پرداخت و در نماز جمعه 4 خرداد ماه اعلام کرد که "برخی ار اراذل و اوباش بايد اعدام شوند" واقعيتی که نشان می دهد چگونه حکومت با برنامه ريزی قبلی موج اخير تهاجم مرگبار خويش به مردم را سازمان داده است.

 

اگر چه در بين اعدام شدگان کسانی هستند که به مثابه قربانيان نظام حاکم در شرايط فقر و گرانی روزافزون و بيکاری وسيع رايج در جامعه به کار های خلاف روی آورده اند و اکنون اسير طناب دار اين نظام استثمارگرانه شده اند، اما واقعيت اين است که موج جديد تهاجم مرگبار جمهوری اسلامی ،توده های ستمديده و بويژه زنان مبارز و جوانان معترض و در کل جنبش توده ای جاری و مقاومتهای ضد رژيمی را هدف گرفته است. درست به همين دليل است که ما می بينيم بلافاصله پس از اعدام های اخير، قوه قضائيه جمهوری اسلامی از "اعدام" کسانی صحبت می کند که در جريان خيزش اخير مردم در شهر های مختلف کشور که به دليل سهميه بندی بنزين رخ داد،دستگير شده اند. خيزش اعتراضی دليرانه ای که طی آن تعداد  زيادی از جايگاه های توزيع بنزين بوسيله مردم خشمگين به آتش کشيده شد و ديکتاتوری حاکم تعداد زيادی از جوانان معترض کشور را در جريان آن دستگير نمود. با توجه به تهديد اعدام دستگير شدگان اعتراض اخير روشن است که جان آنها به دليل شرکت در اين خيزش مردمی در خطر است.

 

 از سوی ديگر نيروهای انتظامی جمهوری اسلامی در برنامه سرکوبگرانه اخيرشان که تحت عنوان "مبارزه با اراذل و اوباش" و "طرح ارتقا امنيت اجتماعی" اجرا می شد در واقع جوانان و معترضين محلات شهر ها را دستگير و به وحشيانه ترين شکل مورد ضرب و شتم قرار داده و با انداختن آفتابه به گردن آنها تحقيرشان را به نمايش می گذاشتند. اخيرا نيز روشن شده است که يکی از کسانی که در اين برنامه سرکوبگرانه آماج ضرب و شتم وحشيانه نيرو های انتظامی جمهوری اسلامی قرار گرفته و تحقير شده است يکی از فعالين جنبش دانشجوئی-مردمی 18 تير بوده است که هم اکنون در معرض خطر اعدام قرار دارد. در چنين چارچوبی است که دادستان تهران در هنگام اعلام خبر اعدامهای فوق اطلاع داد که 17 نفر ديگر نيز که اخيرا جهت "افزايش امنيت اجتماعی" دستگير شده اند به اعدام محکوم شده و در انتظار اجرای حکم مرگ خود می باشند.

 

اينکه چرا جمهوری اسلامی چنين وحشيانه بر طبل اعدام می کوبد و خود را ملزم می بيند که وحشيگری های خود را مثل دهه 60 به نمايش بگذارد قبل از هر چيز از اوج گيری مبارزات مردم و ترس سردمداران رژيم از اين امر ناشی می شود . تهاجم وحشيانه اخير نشان می دهد که   جمهوری اسلامی بهتر از هر کسی می داند که چه خشم و نفرت فزاينده ای در اعماق جامعه و در بين مردم نسبت به سلطه او و سياستهای ضد مردميش  وجود دارد. اعتراضات زنان بر عليه پوشش اجباری،مبارزات دانشجويان بر عليه ديکتاتوری و برای آزادی و جوشش های روزمره در صفوف  کارگران بر عليه اجحافات و اخراجهای دستجمعی کارفرمايان و دولت وابسته ای که خود بزرگترين کارفرمای کشور است و فرياد رسای مليتهای تحت ستم بر عليه بيدادگريهای نظام حاکم همه و همه انعکاسی از خشم و نفرتی است که در اعماق جامعه بر عليه وضع موجود در غليان است. به واقع روزی نيست که اخبار جديدی از مبارزات و اعتراضات مردمی به گوش نرسد. مبارزات و اعتراضاتی که انعکاس اوضاع بحرانی نظام پوسيده حاکم بوده و منجر به رشد پريشانی و هراس در رژيم وابسته به امپرياليسم جمهوری اسلامی نسبت به چشم انداز اين اوضاع بحرانی است. به همين دليل هم در ماههای اخير شاهد يورش گسترده ای به مردم بوديم طبق معمول در ابتدا اين زنان بودند که به بهانه بد حجابی مورد تعرض قرار گرفتند تا با محکم کردن بند های اسارت آنها زنجير های اسارت کل جامعه را محکمتر سازند. و سپس به بهانه مبارزه با اراذل و اوباش به جان جوانان افتاده و با نمايش سرکوب ددمنشانه آنها و تحقيرشان قدرت نمائی کردندو حال  بساط اعدام راه انداخته و و رقص مرگ به دار آويخته گان را به نمايش می گذارند. روشن است که تمامی اين اقدامات جهت قدرت نمائی و گسترش فضای رعب و وحشت در جامعه است . سردمداران جمهوری اسلامی حتی قبل از سهميه بندی بنزين بر آنچه که در اعماق جامعه می گذشت آگاه بوده و با اين اقدامات می کوشيد ند از سر ريز شدن هر چه بيشتر خشم و نفرت مردم به خيابانها جلوگيری کنند.

 

شورشهای خودبخودی بنزين نشان داد که چه پتانسيل خيزشی عظيمی در اعماق جامعه نهفته است. اين شورشها نشان داد که چگونه فنر خشم مردم که  با نيروی سرکوب فشرده گشته اگر به هر دليلی به بيرون بجهد مردم خشمگين دنيای اين جنايتکاران را به آتش می کشند همانطور که جايگاه های بنزين را به آتش کشيدند. بنابراين اين نمايش جنايت  حاصل وحشت سردمداران رژيم از اين احتمال می باشد. به واقع اين نمايش سرکوب پاسخ جمهوری اسلامی به خيزشهای اخير مردم ماست . آنها می کوشند با ايجاد فضای رعب و وحشت در سطح جامعه ،بر ترس خود فائق آمده و از شعله ور شدن آتش خشم مردم جلوگيری کنند تا چند صباحی بيشتر بر سر قدرت مانده و بيشتر خون مردم را بمکند. اما مردم ستمديده چاره ای جز اين ندارند که بپاخيزند و همه نظام حاکم را به آتش بکشند و پايه های يک نظام مردمی و دمکراتيک را بنا نهند. اين تنها راه رهائی است.

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com