به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  97 ، خرداد ماه 1386 

 

 

درسهایی از یک اعتصاب!

 

تداوم اعتصاب بزرگ هزاران تن از کارگران زحمتکش و مبارز نیشکر هفت تپه یکی از مهمترین رویدادهای خرداد ماه در جامعه تحت سلطه ما بود. این اعتصاب نه تنها بار دیگر وضعیت وخیم و متزلزل کار و معیشت طبقه کارگر ایران زیر حاکمیت رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را نشان داد، بلکه گوشه ای از نقش ضد خلقی رژيم حاکم و گردانندگان آن را در غارت و استثمار  وسرکوب کارگران به نمایش گذارد. نگاهی به دلایل و انگیزه های این اعتصاب دلاورانه و برخورد رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی با کارگران به جان آمده، حاوی تجارب گرانبهای مبارزاتی است که توجه به آنها وظیفه انقلابی تمامی مبارزینی می باشد که بر علیه نظام سرمايه داری حاکم بر ايران مبارزه می کنند.

 

از اوایل خرداد ماه بیش از 5 هزار تن از کارگران زحمتکش نیشکر هفت تپه که از آغاز سال جاری هیچ حقوقی دریافت نکرده اند، با مشاهده عدم رسیدگی مسئولین کارخانه به خواستهای برحقشان دست از کار کشیده و خواهان دریافت حقوق عقب افتاده و رسیدگی به سایر خواستهای خویش شدند. کارگران این شرکت در طول 2 سال گذشته یازده بار دست به اعتراض و اعتصاب زده اند و اعتصاب کنونی در شرایطی به وقوع می پیوندد که کارگران بین 2تا 4 ماه است که حقوقهای خود را دریافت نکرده و برای تامین نان شب خانواده و سایر نیازهای ابتدائی زندگی خویش شدیدا تحت فشار قرار گرفته اند.

 

نکته قابل توجهی که در جریان این حرکت کارگران حائز اهمیت می باشد عبارت از این واقعیت است که سرمایه داران زالو صفت صاحب کارخانه در توجیه عدم پرداخت حقوق برحق کارگران عنوان کرده اند که چون کارخانه فعلا با "بحران نقدینگی" روبروست بنابراين پولی برای پرداخت به کارگران ندارند. کارفرما با اين ادعا که بخش اعظم تولید کارخانه در انبارها ی شرکت روی دست آنها مانده و به قول خبرگزاری کار: "انبارهاي شركت تا سقف انباشته از شكر است" اما"بازار فروش" پيدا نمی شود  ، بیشرمانه  می کوشد عدم پرداخت حقوق کارگران را توجيه کند و عملا عدم فروش محصولات کارخانه را با عدم پرداخت حقوق کارگران جبران نموده  و با خالی کردن بار فشارها و بحرانهای اقتصادی موجود بر گرده آنها از مسئوليت خود در پرداخت دستمزد کارگران شانه خالی کند.

 

همانطور که می دانيم انحصار خريد محصولات کشاورزی با دولت است و خريدار اصلی توليدات اين کارخانه نيز دولت می باشد.بنابراين وقتيکه شرکت نيشکر هفت تپه مدعی می شود که توليدات اين شرکت روی دست اش مانده اين امر به خودی خود  به اين معنی است که دولت از خريد محصول شرکت نيشکر هفت تپه سر باز زده و به تعهدات خود عمل نکرده است وگرنه تاکنون همواره فروش توليدات چنين کارخانه هائی تضمين شده بود. اين، آن نکته اصلی است که به عدم پرداخت حقوق کارگران زحمتکش نيشکر هفت تپه ربط دارد. واقعيت اين است که محصولات کارخانه نیشکر هفت تپه در شرایطی در انبارها انباشته شده است که مقامات ضد خلقی رژیم در سالهای اخیر با پیشبرد یک سیاست ضد مردمی یعنی با صدور اجازه ورود صدها هزار تن شکر و فروش آنها به قیمتی ارزانتر از تولید داخلی عامل اصلی رنج و محنتی شده اند که گریبانگیر هزاران تن از کارگران زحمتکش نیشکر هفت تپه شده است. تحت حاکميت رژيم جمهوری اسلامی، جدا از خود دولت که مبادرت به واردات شکر می کند يک سری از بورژوا کمپرادورهای حاکم نيز در اين زمينه فعالند و به خاطر نفوذ خود در دستگاه دولتی اجازه وارد کردن هزاران تن شکر را بدست می آورندو به اين ترتيب توليد داخلی که البته در وابستگی آن هم شکی نيست را با خطر ورشکستگی مواجه ساخته اند. در اين ميان  يکی از بزرگترين واردکنندگان شکر مصباح يزدی و افراد خانواده وی می باشد که همانطور که می دانيم به عنوان يکی از "تند رو" های سر سخت حامی  رئيس جمهورشمرده می شود. درست به همين دليل نيز وی  براحتی اجازه ورود مليونها تن شکر را بدست آورده و با اعمال نفوذ خود اساسا در کار توليد اين کالا اخلال ايجاد کرده است.  برای درک بهتر روند هائی که مبين تضاد بين دو بخش از سرمايه داران وابسته در ايران است، مطالعه اعترافات رییس کمیسیون کشاورزی مجلس ضد خلقی حکومت  در اين زمينه ضروری است. او می گويد:

 

"بيش از دو ميليون تن شكر در سال گذشته وارد كشور شد كه يك ميليون تن آن را وزارت بازرگانی و بيش از يك ميليون تن هم توسط بخش خصوصي شكر وارد كشور شد .توليد داخلی شكر يك ميليون و 450هزار تن است كه 700 هزار تن شكر نيشكری و 750 هزار تن شكر چغندری است و مصرف كشور هم در بالاترين برآورد 8/1 تا 85/1 ميليون تن است.  اما وزارت بازرگانی كه طبق قانون موظف بود، شكر توليد داخلی را به نرخ تضمينی خريداری كند، بودجه آن را صرف واردات يك ميليون تن شكر به ارزش 360 ميليون دلار كرد و برای خريد شكر داخلی پولی نداشت . كار غيرقانونی وزارت بازرگانی در واردات شكر از محل بودجه خريد تضمينی شكر داخلی باعث شد كه شكر كارخانه های داخلی با توجه به هزينه توليد هر كيلوگرم 500 تومان روی دستشان بماند و كارخانه ها با بحران كارگری و عدم پرداخت 2 تا 4 ماهه حقوق كارگران مواجه شوند. "

 

به اين ترتيب روشن میشود که چگونه امثال آخوند  مصباح يزدی  و آقازاده های مربوطه تحت عنوان "بخش خصوصی" يک ميليون تن شکر وارد کرده اند و به اين وسيله نه تنها بازار داخلی را اشباع کرده اند بلکه به دليل نفوذی که در دستگاه دارند در کار خريد شکر داخلی هم اخلال می کنند.

بله! در شرایطی که تولید داخلی شکر تقریبا جوابگوی بازار مصرف است رژیم جمهوری اسلامی بر مبنای تمرکز روی سیاست گسترش بی رویه واردات خارجی نه تنها در کار تولید شکر چنين اخلال ايجاد می کند بلکه مهمتر از آن ،زندگی هزاران کارگرزحمتکش و خانواده هایشان که با کار در این رشته امرار معاش می کنند را نابود می سازد. در اين ميان تنها منافع يک مشت سرمايه دار زالو صفت مرتبط با رژيم تامين می گردد و با تبدیل هر چه بیشتر جامعه تحت سلطه ما به یک بازار صرفا مصرفی و وابسته به بازارهای امپریالیستی، زندگی نسلهای آتی و حیات اقتصادی آنها را نیز از سیاستهای ضد خلقی خویش متاثر می سازد.

 

موضوع ديگری که در اين رابطه بايد روی آن انگشت گذاشت،اين است که  فاجعه سیاست واردات بی رویه و تاثیر بلاواسطه آن بر زندگی هزاران تن از کارگران و زحمتکشان شاغل، تنها به مساله شکر و 5 هزار تن از کارگران محروم کارخانه نیشکر هفت تپه محدود نمی گردد. باید توجه کرد که در بحران اخیر و اعتصاب دلاورانه کارگران نیشکر هفت تپه این تنها کارگران  کارخانه فوق نیستند که قربانی سیاستهای ضد خلقی جمهوری اسلامی شده اند. يک جنبه ديگر از واقعيت فوق اين است که واردات شکر باعث شده که دولت با بیشرمی تمام بودجه لازم برای خريدچغندر مورد نیاز کارخانه های تولید نیشکر را ندهد و به اين وسيله زندگی و کار هزاران کشاورز را نیز در خطر ورشکستگی قرار دهد. علاوه بر این بنا به اعتراف خود مقامات رژیم، اقدام دولت در ورود شکر، نه تنها کارخانه نیشکر هفت تپه بلکه چندین کارخانه جنبی دیگر  و کلا "اقتصاد محلی" در خوزستان را تحت تاثیرات نابود کننده خود قرار داده است. به شکلی که هم اکنون کارخانه های جنبی کارخانه هفت تپه نظیر کاغذ پارس هفت تپه، دستمال کاغذی حرير و  خوراک دام ، که هر کدام از آنها دو تا سه هزار نيروی کار دارند ، نیز تحت تاثیر بحران به وجود آمده برای کارخانه نيشکر هفت تپه، دچار مشکل شده اند و با خطرات مشابهی روبرو گشته اند.

 

وضعیت کنونی صنعت نیشکر کشور و فشار طاقت فرسای وارد بر زندگی کارگران زحمتکش شاغل در این رشته، نمونه ای روشن از سیاستهای ضد خلقی ای ست که رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی با تلاش برای پيشبرد سياست گسترش بی رويه واردات در جامعه تحت سلطه ما در تمام عرصه ها مشغول پیشبرد آنها می باشد. در شرایطی که سرازیر شدن درآمدهای نفتی در سالهای اخیر به جیب دولت در یک نظام دمکراتیک و مردمی بطور طبيعی منجر به افزایش رفاه عمومی، ایجاد مشاغل جدید و رشد و سازندگی اقتصادی به نفع آحاد جامعه می شد، در عوض ما می بینیم که در سالهای اخیر بنا به گزارش بانک مرکزی رژیم، از دوره ریاست جمهوری خاتمی فریبکار  تاکنون(1376-1385) واردات جمهوری اسلامی از 9 میلیارد دلار به نزديک 50 میلیارد دلار افزایش یافته و در دولت احمدی نژاد نیز دارد از مرز 50 میلیارد دلار می گذرد. در واقع درآمدهای ناشی از حراج نفت و گاز به دولتها و کمپانيهای  امپریالیستی از طریق واردات بی حد و حساب کالاهای مصرفی و غیر مولد بر مبنای سياست های رژيم وابسته به امپرياليسم جمهوری اسلامی دوباره به جیب امپریالیستها و دول غارتگر جهانی باز گشته است. امری که از جنبه دیگر خود منجر به نابودی هزاران شغل در رشته های تولیدی مختلف، ورشکستگی روزمره دهقانان زحمتکش و بیکاری واخراج هزاران هزار کارگر محروم و گرسنه شده است. 

 

نکته ديگری که در اعتصاب فوق قابل توجه است شیوه برخورد رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی با کارگرانی ست که خواهان دریافت حقوق حقه شان هستند. در جریان اعتصاب دلیرانه هزاران کارگر نیشکر هفت تپه  هیات مدیره و مدیر عامل ضد خلقی این کارخانه در هراس از وضعیت بغرنجی که برای کارگران بجان آمده ایجاد کرده اند از روبرو شدن با آنها و حضور در محیط کار سرباز زده و در عین حال از طرق گوناگون به تهدید و ارعاب فعالین کارگری دست یازیده اند و به طرق مختلف به کارگران پيام می دهند که اعتصاب را هر چه زودتر متوقف کنند. اما کارگران از اين آگاهی برخوردار هستند که بگويند وقتی در شرايط رونق و کسب سود های ميلياردی، کارفرما هيچ وقت به فکر کارگر نيست حالا هم که ادعا می شود شرکت با "بحران نقدينگی " روبروست نبايد بار بحران را به دوش کارگران سرشکن کند! واکنش صاحبان و گردانندگان کارخانه که اکثرا وابسته به دستگاه های نظامی و سرکوب هستند در مقابل حرکت یکپارچه کارگران و اين خواست بديهی این بوده که "امور کارخانه" را به وزارت اطلاعات(بخوان ماشین سرکوب جهنمی رژیم) واگذار کرده اند. اين موضوع خود به معنی کوشش در ارعاب کارگران است. چرا که  معنی این امر در چارچوب نظام حاکم روشن  است يعنی اگر کارگران بخواهند پیگیر خواستهای صنفی حتی در حد خواست پرداخت حقوق های معوقه خود گردند سر وکار آنها به جای صاحب کار مستقیما با دژخيمان وزارت اطلاعات اين نيروی شناخته شده سرکوب جمهوری اسلامی خواهد بود. امری که یکبار دیگر نشان می دهد که بین سلطه نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم در ایران و سرکوب عریان هر گونه خواست صنفی طبقه کارگر توسط این نظام یک تنیدگی ارگانیک و رابطه تنگاتنگ وجود دارد و همانطور که تجارب مبارزاتی تاکنونی نشان داده هر گونه مبارزه برای تغییر و برکندن این نظام ضد خلقی باید واقعیت فوق را در مرکز توجه خود قرار دهد.

 

 به این ترتیب ما شاهدیم که جمهوری اسلامی برغم تمامی ادعاها و تبليغات  فریبکارانه اش چگونه منابع و بودجه کشور را در خدمت منافع انحصارات غارتگر بین المللی بکار انداخته و به این ترتیب با پرکردن جیبهای خود و اربابان امپریالیستش حیات میلیونها تن از توده های کارگر و زحمتکش را تهدید می کند.  

 

اعتصاب دلیرانه هزاران کارگر نیشکر هفت تپه آیینه تمام نمایی ست که ماهیت ضد خلقی نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم  ایران یکبار دیگر  با وضوح در آن هویدا می شود. نظام ضد خلقی ای که در راستای پیشبرد منافع سرمایه های خانه خراب کن جهانی و دولتها و کمپانی های چند ملیتی سازمان یافته و وظیفه ای جز تسهیل و گسترش سلطه وحشیانه امپریالیسم بر منابع و ثروتهای بیکران متعلق به کارگران و خلقهای تحت ستم ایران و تامین حاکمیت سرکوبگرانه بورژوازی وابسته به امپریالیسم  بر تمامی ابعاد حیات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توده های تحت ستم نداشته و ندارد. همان گونه که تجربه سالها حاکمیت ضد خلقی سلطنت پهلوی و حکومت سیاه رژیم جمهوری اسلامی در کشور ما نشان داده، رژیم های پاسدار این نظام فارغ از هر شکل و شمایلی که به خود بگیرند، وظیفه ای غیر از حفاظت و گسترش بنیان های این نظام آن هم با توسل به اعمال وحشیانه ترین روشهای سرکوب و اختناق نداشته و ندارند. این نظام استثمارگرانه عامل اصلی فقر و بدبختی و بیکاری و سرکوب میلیونها تن از کارگران و خلقهای تحت ستم ماست وبرای رهاشدن این خیل عظیم از زیر بار تمامی این مشقات راهی جز نابودی این نظام و محو سلطه امپریالیستهای حامی این نظام وجود ندارد.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com