به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  96 ، اردیبهشت ماه 1386 

 

 

جنبش کارگری: انقلاب ! انقلاب!

 

چگونگی برگزاری اول ماه مه روز جهانی کارگر در کشورهای مختلف در حاليکه وحدت جهانی طبقه کارگر را به نمايش می گذارد، در همان حال موقعيت مشخص طبقه کارگر هر کشور را نيز در مقابل ديد همگان قرار می دهد. در کشور هائی که امکان بر پائی آزاد جشن اول ماه مه وجود دارد ،متينگ ها و مراسم هائی که جهت برگزاری روز جهانی کارگر برگزار می شود با توجه به تعداد شرکت کنندگان و خصوصيت و حد سازماندهی آنها يکی از معيار هائی است که سطح آگاهی طبقاتی و عزم و اراده کارگران جهت مبارزه برای رسيدن به خواستهايشان را نشان می دهد. هر چه تعداد شرکت کنندگان در گردهمائی های اول ماه مه بيشتر باشد و اين تجمعات از سازماندهی بالاتری برخوردار باشند بيانگر اين امر است که طبقه کارگر از آگاهی بالاتری برخوردار بوده ودر مبارزه اش بر عليه کارفرمايان از موقعيت بهتری برخوردار است.

 

با اين معيار وقتيکه چگونگی برگزاری مراسم اول ماه مه را در ايران زير سلطه جمهوری اسلامی مورد توجه قرار می دهيم به عينه می بينيم که کارگران ما حتی از آزادی برگزاری آزاد روز جهانی خود نيز محروم می باشند. و کارگرانی هم که خود بدون توجه به اين امر اقدام به برگزاری جشن روز جهانی کارگر می کنند با وحشي گریها و اذيت و آزار های نيرو های سرکوب جمهوری اسلامی مواجه می شوند. برای نمونه، امسال در سنندج تجمع آرام کارگران در مقابل اداره کار که به همت فعالان کارگری اين شهر برگزار شده بود با يورش وحشيانه نيروهای انتظامی رژيم مواجه شده و آنها ضمن ضرب و شتم کارگران تعداد زيادی از آنها را باز داشت نمودند.

 

وقتي که از عدم آزادی برگزاری آزاد روز جهانی کارگر سخن می گوئيم به اين مفهوم نيست که نهاد های رژيم ساخته در محيط های کارگری مثل "خانه کارگر"و "شورا های اسلامی کار" که در واقع ابزارهای پليسی و نيروی سرکوب رژيم در محيط های کارگری هستند جهت فريب کارگران اقدام به برگزاری نمايشات شناخته شده نمی کنند. برعکس آنها می کوشند تا هم به کارگران و هم به نهاد های کارگری درديگر نقاط  جهان چنين جلوه دهند که گویا تحت رژیم جمهوری اسلامی نيز نهاد هائی وجود دارند که از حقوق کارگران پشتيبانی می کنند. همانطور که دیدیم امسال "خانه کارگر" معلوم الحال جمهوری اسلامی با دهها دستگاه اتوبوس، کارگران زيادی را از جاهای مختلف به تهران و ورزشگاه شيرودی (امجديه)آورده بود تا به اصطلاح روز جهانی کارگر را با سپاسگزاری از مراحم "ولی فقيه" استبدادحاکم پاس دارد ودر این روز به اصطلاح حمایت خود را از ديکتاتوری که در 28 سال گذشته هيچ حوزه ای از حقوق کارگران را از تعرض مصون نگذاشته است، ابراز دارد!

 

اما از آنجا که رژيم اجازه تظاهرات مستقل به کارگران نمی دهد نمايشات "خانه کارگر" جمهوری اسلامی موقعيتی ايجاد نموده تا کارگران معترض و مبارز بکوشند با حضور در اين نمايش رژيم ساخته آنرا در جهت اعتراض به سياستهای ضد کارگری این رژيم مورد استفاده قرار دهند. همانطور که امسال در ورزشگاه  شيرودی(امجديه) شاهد بوديم که چگونه چند صد کارگر مبارز با طرح خواستهای واقعی کارگران و افشای سياستهای ضد کارگری رژيم و خانه کارگرش با فرياد "حمايت از کارگر دروغ است دروغ است" دم و دستگاه متينگ "خانه کارگر" را مختل نموده و سپس با بخشی از کارگران جمع شده در اين ورزشگاه عليرغم همه سرکوبگريهای پليس و بگير و ببند های آنها تا ميدان 7 تير راهپيمائی نمودند و در مقابل هجوم پليس شعاری دادند که در واقعیت امر گویای فریاد میلیون ها کارگر مبارز ایران است. آنها شعار دادند: "جنبش کارگری! انقلاب، انقلاب" و نشان دادند که برخلاف تبلیغات زهر آگینی که در طی 28 سال اخیر از طرف مبلغین فریبکار بورژوازی صورت گرفته، هنوز این شعارِ درست در میان کارگران و زحمتکشان زنده است.

 

اهمیت چنین رخدادی موقعی بیشتر فهمیده می شود که تفاوت شرایط کار و زندگی کارگران در ایران و کشوری که حداقل حقوق دمکراتيک مردم به رسميت شناخته می شود، در نظر گرفته شده و به طور واقعی مورد توجه قرار بگیرد. در کشوری نظیر ایران که ديکتاتوری حاکم هر تجمع کارگری - حتی وقتيکه کاملا مسالمت آميز هم می باشد- را اقدام بر عليه "امنيت کشور" قلمداد میکند، در شرایطی که اعتراضات بر حق مردم را  با مارک وجود "دستهای خارجی" در آن ها، به قدرتهای خارجی نسبت می دهد و همچنین در شرایطی که شرکت کنندگان در یک تظاهرات اعتراضی از قبل می دانند در صورت دستگيری  چه سرنوشتی در شکنجه گاه های رژيم دار و شکنجه در انتظارشان است و چه هزينه سنگينی جهت اين فرياد دادخواهی بايد بپردازند، چنين رخ دادهائی از اهميت بزرگی برخوردار است. در عین حال، اهميت چنين رخ دادهائی به خصوص وقتی بهتر درک می شود که بدانيم اين مبارزات در موقعيت تسهيل شرايط مبارزه و يا عقب نشينی بورژوازی رخ نداده است. يعنی در شرايطی که منطقا دسته های هر چه بزرگتری از کارگران بسوی مبارزه و طرح مطالبات بر حق شان جلب شده و مبارزه کارگری اوج گرفته و حالت تعرضی پيدا می کند. بنابراين وقتي که در شرايط سلطه یک رژیم دیکتاتور با نیروهای امنیتی بسیار وحشی و جنایتکار که خود را "سربازان گمنام امام زمان" می نامند، چنان اعتراضاتی صورت گرفته و چنان شعاری داده می شود، وقتی در شرایط يورش لجام گسيخته بورژوازی زالو صفت حاکم - که حتی به" قرار دادهای موقت" نيز قانع نبوده " قراردادهای سفيد "را مقابل کارگران قرار داده است، شاهد چنين اعتراضاتی هستم، همه اینها معیاری است که با آن می توانیم سطح آگاهی و عزم و اراده کارگران ایران جهت رسيدن به مطالبات بر حق شان را بسنجیم. وقتی نمونه اعتراضاتی که در بالا به آن اشاره شد را با نمونه های دیگری در کنار هم قرار می دهیم واقعیت مبارزه جوئی طبقه کارگر ایران را بیشتر می توانیم دریابیم. در همان 11 اردیبهشت(اول ماه مه) ما این را هم شاهد بودیم که چند هزار کارگر و خانواده هايشان عليرغم همه کنترل های پليسی و حضور گسترده نيرو های امنيتی و "لباس شخصی ها"، در گلگشتی  در آبشار خور (در جاده کرج - چالویس )روز جهانی کارگر را جشن می گيرند. اینها همه عزم و اراده کارگران آگاه در مبارزات خود بر عليه وضع موجود را به نمايش می گذارند؛ و بطور طبيعی پاسخ شرايطی است که بورژوازی وابسته حاکم با تکيه بر سرکوب همه اشکال مبارزه آنها و همه شکل های تشکل شان برای کارگران به ارمغان آورده است.

 

واقعیت این است که فقر و سرکوب تنها دستاورد طبقه حاکمه برای کارگران می باشد، درست به همین خاطر در اعتراضات اول ماه مه امسال در ضمن شاهد فرياد کارگرانی بودیم که با خشم و نفرت شعار می دادند :"مرگ بر اين زندگی    با اين همه شرمندگی" . اين فرياد منعکس کننده آن شرايط نکبت باری است که بورژوازی وابسته و رژيم حافظ منافع اش یعنی جمهوری اسلامی با تعرضات روزمره اش به شرايط کار و زيست طبقه کارگر، به بار آورده  است.  با توجه به شرايط بسیار دشوار کار و زندگی کارگران و شرایط دیکتاتوری موجود، آنها به تجربه در یافته اند که با حرف نمی توان به مقابله با این رژیم برخاست و به همين دليل هم آگاه ترين بخش طبقه کارگر ما ضمن تاکيد بر ضرورت تلاش جهت متشکل شدن کارگران و پيوند مبارزات آنها با دانشجويان و معلمان فرياد " جنبش کارگری انقلاب،انقلاب"سر می دهد. سر دادن این شعار از طرف کارگران با وضوح تمام نشان می دهد که ديکتاتوری لجام گسيخته حاکم هيچ راهی جز انقلاب در مقابل کارگران ما قرار نداده است. انقلابی که وضع نکبت بار کنونی را با همه کثافات موجود، به آتش خواهد کشيد. حقیقت آن است که تنها در بستر شعله ورشدن هر چه بيشتر آتش چنين انقلابی است که کارگران امکان می يابند هر چه بيشتر متشکل شده و با شکل دادن به تشکل های مبارزاتی خود شرايط به سرانجام رساندن اين انقلاب را مهيا نمايند.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com