به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 99 ، مرداد ماه 1386 

 

 

در حاشيه بحث "چگونگی برخورد با توابين"!

 

در 28 مرداد ماه (19 اگوست 2007 ) جلسه بحث آزادی در باره چگونگی برخورد با توابين در جنبش انقلابی در اتاق فعالين چريکهای فدائی خلق ايران در پالتاک برگزار شد. شرکت گسترده علاقه مندان به اين موضوع در اين جلسه و بحثهایی که صورت گرفت، همه از اهميت مسئله و ضرورت پرداختن هر چه بيشتر به اين مطلب حکايت می کرد. واقعيت اين است که امروزبا توجه به سیاستهای ضد خلقی جمهوری اسلامی در تشدید سرکوب و به انحراف کشیدن جنبش انقلابی توده های تحت ستم و فعال شدن دو باره برخی از توابين دهه 60 در خارج از کشور در این رابطه و با توجه به واقعیت های چندی که به عمده ترین آنها در زیر اشاره می شود، ضرورت شناخت پدیده تواب با برجستگی هر چه بیشتری در مقابل نیروهای انقلابی قرار گرفته است.

                                                                                                                                 

امروز شاهدیم که کسانی که در گذشته ای نه چندان دور آشکارا در زندان به صف نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی پیوسته بودند و سابقه توابی دارند و کسانی که آگاهانه و یا از روی نادانی به حمایت از توابین برخاسته اند، هر یک با به عهده گرفتن وظیفه ای و با روش خاصی هدف واحدی را بر علیه نیروهای سیاسی مبارز و انقلابی و برعلیه کارگران و توده های رنجدیده و زحمتکش ما به پیش می برند. گاه آنها را در حال سم پاشی بر عليه ارزش ها وآرمانهای انقلابی و ارائه تصويری دروغين و غير واقعی از جنايات جمهوری اسلامی در زندانهای دهه 60 و شرايط دهشتناکی که اين رژيم برای مبارزين در بند ايجاد کرده بود، می بینیم و گاه شاهد  تلاش آنها در نفوذ در صفوف اپوزيسيون جمهوری اسلامی هستیم که چه به نام نويسنده ويا هنرمند و چه به نام توابی که قصد دارد خاطرات دوره زندان خود را بنويسد  و يا منتشرنموده است، در این جهت می کوشند.  در همين راستا  تلاش يکسری محافل "راست" را هم می بینیم که درتوجيه همکاری های بی شائبه توابين با زندانبانان جمهوری اسلامی سعی می کنند نقش توابین به مثابه پاسداران  بی مزد در زندان را که به نفع ديکتاتوری ددمنش حاکم گام بر داشته و فضای سياهچالهای جمهوری اسلامی را از آنچه که رژيم ساخته بود هم خفقان آور تر کرده و زندگی را بر اسرای جنبش انقلابی مردم ما در زندانها هر چه بيشترسخت تر ساخته بودند را کمرنگ جلوه دهند. بر این مبنا آنها می کوشند آب تطهير به روی اعمال جنایت بار توابین در زندانهای جمهوری اسلامی در دهه 60 بریزند. مسلم است که همه این تلاش ها به یک هدف ضد انقلابی و آن هم تضعیف جنبش انقلابی بر علیه حاکمیت استثمارگرانه نظام حاکم و دیکتاتوری مخوف آن خدمت می کنند. برای هر چه بیشتر روشن شدن موضوع لازم است در اینجا به چند نمونه از ادعا ها و اظهاراتی اشاره شود که در حمایت از توابین گذشته و به نفع میدان دادن به کسانی ابراز می شود که امروز همچنان از موضع توابیت وارد عرصه سیاسی شده اند.

 

یکی از ادعاها در توجیه فضا دادن به توابین گذشته تکیه بر این واقعیت است که توان انسانها در مقابل شکنجه و شرايط رعب و وحشت جلادان يکسان نيست. این سخن که در جای خود کاملاً درست است امروز در دست مدافعین توابین در درجه اول به وسیله ای برای مخدوش کردن مرز بین توابین به مثابه بخشی از نیروی سرکوب جمهوری اسلامی با دیگر زندانیان سیاسی در آمده. آنها با قرار دادن هر زندانی سیاسی ای که در فضای شکنجه و وحشت در زندان از خود ضعفی نشان داده اند، در صف توابین، واقعیت های زندانهای رژیم جمهوری اسلامی در دهه 60 را هم، آگاهانه لاپوشانی می کنند.چهره زندانیان سیاسی مقاوم و مبارزی که حتی در شرایط دهشتناک سیاه چالهای رژیم هم به اشکال و در سطوح مختلف از ارزشهای انقلابی دفاع کرده و بر علیه جمهوری اسلامی موضع داشتند، در میان آنان کمرنگ است. همین ها در ضمن با اين ادعا که همه زندانيان  قربانيان نظام سرکوبگر حاکم هستند، سعی دارند جنايات و فعاليت های ضد انقلابی توابین را توجيه نمایند تا به این ترتیب راه را برای حضور آنان امروز در صف اپوزیسیون هموار سازند.

 

از آنجا که تفکرات فوق و محافل مربوط به چنان تفکراتی جهت پيشبرد اغراض شناخته شده خود قبل از هر چيز به تحريف معنا و مفهوم تواب در زندانهای جمهوری اسلامی می پردازند لازم است در اینجا تأکید کنیم که خوشبختانه امروز به دلیل شرح هر چه عینی تر اعمال و رفتار توابین در زندان های جمهوری اسلامی در دهه 60 در خاطرات مکتوب و دیگر نوشتجات  زندانیان سیاسی آن دهه و همچنین با توجه به ارائه یک جمعبندی واقع بینانه از واقعیت توابین در کتاب " در جدال با خاموشی" رفیق اشرف دهقانی که به خصوص در قسمت "تواب پدیده ای نوظهور در زندان" تعریفی منطبق با واقعیت نیز از ماهیت توابین در اختیار خواننده قرار داده شده، معنی و مفهوم تواب در زندان های جمهوری اسلامی کاملاً شناخته شده است. واقعيت اين است که توابين بخشی از زندانيان سياسی ايران در دهه 60 بودند که به خاطر رها شدن از شرايط زندان به صف دشمن پیوسته بودند.ببعضی از توابین که به اهداف مبارزاتی سابق خود پشت کرده بودند، در همکاری با جلادان جمهوری اسلامی تا آنجا پيش رفتند که حتی از زدن تير خلاص به فرزندان انقلابي اين مرز و بوم نيز خودداری نکردند.  بنابر این توابین را ديگر نمی شود با گذشته سياسی شان و وابستگی تشکيلاتی سابق شان باز شناخت. اينها به هر دليل با تغيير ماهيتی که دادند به بخشی از ماشين سرکوب جمهوری اسلامی تبديل شدند و به مثابه پاسداران بی مزد رژيم در زندانها از هيچ جنايتی بر عليه زندانيان سياسی واقعی دريغ نورزيدند. بنابراین به هیچ وجه نبايد اجازه داد که کسانی جهت پيشبرد اغراض سازشکارانه و غير انقلابی خود ضمن اشاره به بخش به قول خودشان غیر مقاوم زندانیان که در مقابل رژیم در هم شکستند، همه آن زندانیان را تواب قلمداد کنند. مطالعه شرايط زندانهای جمهوری اسلامی نشان می دهد که به هيچ وجه نمی توان کسانی را که تحت فشار و شرايط خفقان آور زندانهای اين رژيم  از خود ضعفی نشان داده و يا به برخی از مقررات تحميلی زندان تن دادند را در صف توابين قرار داد. هر کس که در جريان مبارزه بر عليه رژیم های ديکتاتورحتی مدت کوتاهی هم فضای شکنجه گاه ها را تجربه کرده باشد می داند که عکس العمل مبارزين در مقابل شکنجه و فضای زندان متفاوت است اما اين واقعيت به ما اجازه نمی دهد که زندانيان کمتر مقاوم و یا کسانی که ضعف نشان داده اند را با توابين که به مثابه پديده مشخصی در دوره خاصی از حيات جمهوری اسلامی در زندانهای اين رژيم شکل گرفتند در يک صف قرار دهيم.  پدیده تواب هم مثل هر پديده ديگری بعد ها با سرکوب قطعی انقلاب و تغيير شرايط مبارزه طبقاتی در ايران ضرورت وجودی خود را از دست داد و به تدريج از صحنه زندانها محو شد. البته توابین آن دوره هر یک سرنوشت خاصی را پیدا نمودند. بعضی از آنها از زندان آزاد شده و بلافاصله در یکی از ارگان ها ی سرکوب رژیم به خدمت گرفته شدند کما این که بعضی از آنها به استخدام وزارت اطلاعات در آمده و لقب "سربازان گمنام امام زمان" را پیدا نمودند. بعضی برعکس پس از آزادی از زندان، دیگر به همکاری با نیروهای سرکوبگر ادامه ندادند. همانطور که می دانیم در سال 63 تعدادی از توابین نیز به دست خود رژیم اعدام شدند.

 

يکی ديگر از نمونه توجيهات مسخره محافل مذکور در فضا دادن به توابین گذشته که امروز به فعالیت برعلیه جنبش انقلابی دست می زنند، تکيه بر حق توابين در سخن گفتن و اين ادعا است که گویا با حمایت از توابین و جا دادن به آنها در صفوف اپوزیسیون بر "تاريکخانه" زندانهای جمهوری اسلامی "نور" پاشيده می شود و امکان شناخت همه جانبه تری از شرايط زندان مهيا می گردد. این توجیهات در واقع راهی برای مخفی شدن زير پرچم" آزادی بيان" توابين می باشد. مثل اينکه بحث بر سر سخن گفتن و يا نگفتن آنهاست و يا  نيروهای انقلابی ای که به افشای پديده تواب برخاسته اند هم امروز از قدرتی تر خوردار هستند که می توانند جلوی سخن گفتن توابين را بگيرند . بر عکس اين ادعای سخيف اولا سخن گفتن و داستان سرائی توابين امری است که از اراده نيرو های انقلابی خارج است و اتفاقا آنها با توجه به وابستگی های سياسی شان به محافل قدرت و خودفروشی و مردم فروشی ای که در دهه 60 در زندان در پیش گرفته بودند و حال به همان سبک عمل می کنند، در همين شرايط هم بلندگو های قوی تری برای سم پاشی بر عليه مردم و انقلاب رهائيبخش آنها دارند و در ثانی افشای ماهيت ضد مردمی يک نيرو يا يک شخص هيچ وقت و در هيچ کجا به مثابه نقض حق آن نيرو يا فرد در سخن گفتن نيست. اتفاقا آن کسانی که به چنين توجيهات مردم فريبی متوسل می شوند قصد دارند به اين وسيله صدای نيرو های انقلابی را خاموش ساخته و عملا با فضا دادن به توابین صحنه را برای جولان هر چه بيشتر "سربازان گمنام امام زمان " آماده سازند. در واقع این محافل با مشوب کردن اذهان نسبت به افشاگری نیروهای انقلابی در مورد توابین، آزادی بیان این نیروها را نقض می کنند و حق سخن گفتن و افشاگری در مورد توابین را از آنها می گیرند.

 

گاه شنيده می شود که در ادامه برخورد های فوق این بحث مطرح می شود که خيلی از توابين از گذشته خیانت کارانه خود پشيمان هستند و تحت فشار آن گذشته ضد مردمی، همچون "بيماران روانی" با دارو سر پا هستند. خلاصه آنقدر برای توابين دلسوزی می شود تا به این وسیله فضائی ساخته شود که هر کس ماهيت توابين را افشاء نمود به مثابه ديکتاتوری جلوه کند که هنوز به قدرت نرسيده" تواب کشی" راه انداخته! یا گویا ديکتاتوری است که  از بخشش بوئی نبرده و جنون انتقام چشمهای او را کور کرده است! بر عکس آنچه که بدخواهان مردم ما قصد دارند جلوه دهند، این واقعیتی ست که تا کنون انقلابيون در هيچ انقلابی راه را برای بازگشت دشمنان و مخالفين خود نبسته اند؛ همانطور که اجازه هم نمی دهند به اين بهانه بازيچه ترفند های مردم فريب قرار گيرند.  بازگشت دشمنان مردم به صف انقلاب امر مثبتی است که منوط است به اينکه آنها واقعا و در عمل گذشته خود را ترک و نقد کنند و در جهت رشد مبارزه مردمی گام بردارند  و يا حداقل بی طرفی پيشه کنند، نه این که همچون امروز فلان تواب سابق تير خلاص زن به خود اجازه دهد با فریبکاری و وقاحت تمام دلیل حضور خود در میدان تیر را "حمل جنازه" انقلابیون تیرباران شده در آن میدان جا زده و خود را در صف اپوزیسیون قرار دهد؛ و یا تواب دیگر، سلول های  شکنجه گاه اوين که با خون عزيز ترين انقلابيون اين کشوررنگين شده را محل معاشقه خود با بازجويش جلوه دهد و ديگری آنچنان از جلاد قزل حصار با احترام و محبت سخن بگويد که انگار در باره قاتل قسی القلبی صحبت نمی کند که دستانش تا مرفق به خون انقلابيون آلوده است!واقعيت اين است که در شرايط کنونی بحث نه بر سر "تواب کشی" است و نه بر سر توابينی که پس از خدمات خود به جمهوری اسلامی در دهه 60 ، دنبال زندگی شخصی خويش رفته اند. برعکس بحث بر سر توابينی است که هنوز هم از گذشته کثيف خود عبرت نگرفته و به اشکال مختلف بر عليه جنبش انقلابی گام بر می دارند و نشان می دهند که هنوز روابط عميقی با قدرتمندان حاکم دارند ،امری که با هيچ منطقی قابل توجيه و گذشت نيست.

 

بنابراين چه کسانی که با وقاحت ذاتی تفکر منحط خود علنا به دفاع  از توابين می پردازند و چه کسانی که با مخدوش کردن واقعيت پديده مزبور در تلاش اند مرزها را مخدوش ساخته و مقاومت های حماسی زندانيان در دهه 60 را کمرنگ ساخته و همکاری خود با توابين را توجیه نمايند، بايد بدانند که با چنین برخورد و رفتاری خود را بیش از پیش بی آبروتر و رسواتر می سازند.  بحث در مورد توابین بر سر کسانی است که در اواخر سال 60 با پشت کردن به آرمانهای مردمی به صف جمهوری اسلامی و ماشین سرکوب آن پيوستند وبرای چند سال  با اعمال خود زندان را برای مبارزين به جهنمی واقعی تبديل کردند و سر انجام در بستر مبارزه زندانيان سياسی واقعی و تغيير شرايط جامعه از سوی اربابان خود به حاشيه رانده شدند. آنها همان کسانی بودند که در مقطعی از تاريخ مبارزه در زندانهای جمهوری اسلامی جدا سازی آنها از زندانيان سياسی به يکی از خواستهای زندانيان مبارز تبديل شد و روزی که  زندانيان به اين خواست رسيدند روز جشن و سرور آنها بود . براستی چه شده است که برخی می کوشند آن پيروزی فراموش نشدنی زندانیان سیاسی در سیاه چالهای رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی را با باز کردن پای بازماندگان آن  توابين به درون صفوف اپوزسيون از زندانيان سياسی باز پس گيرند؟

 

مبارزه با توابینی که همچنان کمر به خدمت در جهت اهداف ضد انقلابی  رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بسته اند، بخشی جدایی ناپذیر از مبارزه با کلیت این حکومت جنایتکار و ضد خلقی بوده و بدون این مبارزه، هیچ گاه نمی توان از بزرگداشت واقعی فداکاریها و پایداریهای هزاران هزار تن از بهترین فرزندان مبارز و کمونیست خلق سخن گفت که در یکی از سیاهترین دوره های تاریخ میهن ما  (دهه 60 ) بجرم دفاع از آرمانها و منافع کارگران و توده های ستمدیده ما توسط رژیم و نظام ضد خلقی حاکم و پاسداران آن قصابی شدند.

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com