به نقل از: پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 245 ، آذر ماه 1398

 

توضیح پیام فدائی: بدنبال قیام خونین دلاورانه مردم در آبان 98، فرصتی دست داد تا کانال تلگرام "بذرهای ماندگار" گفتگویی با رفیق اشرف دهقانی در باره این قیام  با عنوان "راه انقلاب ما" انجام دهد. این مصاحبه در تاریخ 22 آذر 1398 انجام پذیرفت. آن چه در زیر می آید متن مصاحبه مزبور می باشد. "پیام فدایی" این مصاحبه را با برخی تصحیحات جزئی از صورت گفتار به نوشتار در آورده است و به این طریق در اختیار علاقمندان قرار می دهد.

 

(بخش اول)

"راه انقلاب ما!"

گفتگوی کانال تلگرام بذر های ماندگار با رفیق اشرف دهقانی

پرسشگر کانال بذرهای ماندگار: با درود های گرم به شنوندگان کانال "بذر های ماندگار" کانال تلگرام چریکهای فدایی خلق ایران.  قیام توده های ستمدیده مان در آبانماه امسال، 1398، که در 29 استان کشور و در بیش از 100 شهر جریان پیدا کرد. بطور طبیعی پرسش هایی را برای بازدیدکنندگان کانال بذرهای ماندگار مطرح کرده که با توجه به مقاله ای که رفیق اشرف دهقانی در جریان این قیام تحت عنوان "خشم توده ها جز با آتش به جان خصم، خاموشی نمی گیرد" منتشر نمودند ، بر آن شدیم که در این زمینه در دو بخش مصاحبه ای با رفیق اشرف دهقانی ترتیب دهیم و پرسش هایمان را با این رفیق در میان بگذاریم. اکنون بخش اول این مصاحبه.

پرسشگر کانال بذرهای ماندگار: رفیق اشرف با تشکر از شما که به خواست ما برای این گفتگو پاسخ مثبت دادید.

رفیق اشرف دهقانی: با درود به شما و همه شنوندگان عزیزکانال بذر های ماندگار. امیدوارم که در این گفتگو  بتوانیم به زوایای مختلف قیام حماسی کارگران و رنجدیدگان ایران در آبانماه امسال بپردازیم.

پرسش: رفیق اشرف به دنبال خیزش بزرگ  توده های تحت ستممان در 24 آبان ماه، ازشما مطلبی چاپ شد تحت عنوان: "خشم توده ها جز با آتش به جان خصم، خاموشی نمی گیرد".  در این مقاله شما تاکید می کنید که: "سران جنایتکار رژیم پیشاپیش فرمان تیراندازی به توده ها و به خاک و خون کشیدن آن ها را به نیروهای مزدور مسلح خود ابلاغ کرده بودند".  براساس چه واقعیت هایی به این نتیجه رسیدید؟

پاسخ: قبل از پاسخ اجازه بدید یاد همه زنان و مردان، جوانان و نو جوانان و کودکانی که در جریان قیام حماسی آبانماه، با بی رحمی تمام به دست نیروهای وحشی جمهوری اسلامی، در خون غلطانده شدند را گرامی بدارم.  یادشان همواره گرامی و جاوید خواهد بود. در ضمن در این جا همدردی عمیق و صمیمانه خودم را هم، با بازماندگان این زنان و مردان انقلابی و این شکوفه های پر پر شده اعلام می کنم.

اما در مورد سئوال شما ، این که از آغاز تجمعات توده ای، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای متفرق کردن توده ها و ممانعت از تجمع و تظاهرات اون ها، بلافاصله دست به سلاح بردند و بی محابا به سوی مردم تیراندازی کردند، امریه که برای همه توده هائی که در صحنه های مبارزاتی آن جا حضور داشتند کاملاً روشن و عیانه. این حقیقت را هم شاهدان عینی و هم ویدئوهائی که از صحنه تجمعات مردم پخش شده، خیلی به روشنی گواهی می دهند. کلاً همه نشانه ها، اینو نشان می دهند که نیروهای مسلح مزدور با هر اسمی که رویشون هست - نیروی انتظامی، لباس شخصی، یگان ویژه و غیره و یا ارتش - (خُب، اینا همگی حافظ شرایط استثمار و فجایع ناشی از اون استثمار در جامعه ما هستند) همه اینا پیشاپیش مأموریت داشتند که مانع از تجمع و تظاهرات مردم بشوند. خوب دلیلش هم روشنه، چون رژیم هم از شدت و حدت خشم مردم نسبت به خودش آگاه بود و هم از شدت فشارهائی که کارد به استخوان مردم رسونده و آن ها رو به عصیان کشونده. ببینید، قبل از قیام اخیر، مردم ما، قیام قهر آمیز توده ای دیماه 96 و در تداوم آن، به طور خیلی برجسته مبارزات آگاهی بخش و پرثمر کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، مبارزات پرشور معلمان، جنبش مالباختگان، اعتراضات دانشجویی و غیره را از سر گذرانده بودند. بنابراین، رژیم، هم به نفرت عظیم توده های مردم نسبت به خودش آگاه بود و هم، متوجه بود که کارگران و زحمتکشان که اکثریت جامعه رو تشکیل می دهند و برپا کنندگان اصلی قیام آبانماه بودند، در شرایطی که از انقلاب توده های همدرد و هم سرنوشت خودشون از شیلی گرفته تا لبنان و عراق هم تأثیر گرفته بودند، برای سرنگونی جمهوری اسلامی، از انرژی مبارزاتی بسیار بالا و سهمگینی برخوردار هستند.

این ها را رژیم می دانست. در نتیجه می دانست که تجمع کنندگان به صرف کتک خوردن با باتوم از سوی مزدورانش ، و یا حتی با پرتاب گاز اشک آور، صحنه مبارزه را ترک نمی کنند. برای همین پیشاپیش این مأموران را بسیج و آماده کشتار مردم کرده بود تا امکان تجمع و تظاهرات و اعتراض را از مردم سلب بکند. والاّ می دانست که خیلی زود خودش را در محاصره میلیون ها توده مبارز و انقلابی خواهد یافت.

راستی، از ارتش اسم بردم، البته ارتش در آغاز، منتظر بود که ببینه نتیجه عملکردهای ارگان های سرکوب دیگه چی میشه و سعی کرده بود که مستقیماً در این درگیری ها دخالت نکند، ولی بر اساس نوشته و گفته های شاهدان عینی، در کرمانشاه وقتی توده های انقلابی توانستند نیروهای مسلح را فراری بدهند و رفتند که رادیو و تلویزیون را تسخیر بکنند، در این جا بود که ارتش مداخله کرد و با دست زدن به کشتار مردم ،از پیشروی آن توده های انقلابی جلوگیری کرد. همچنین در بهبهان هم اخبار و فیلم های منتشر شده، دخالت نیروهای ارتش و استقرار آن در نقاط حساس این شهر ، این اخبار این را نشان می دهند. حضور تانک در خیابان های شیراز و ماهشهر و استفاده از هلی کوپتر در این مناطق را هم شاهد بودیم.

پرسش: درسته، همه این شواهد به طور آشکار این حرف شما را تأئید می کنند. حتی از همان اول ، گلوله هاشونه مستقیماً به قلب و مغز مردم معترض شلیک کردند. حالا هم برای پنهان کردن چهره خونین خودشون، شایعه پخش می کنند که گویا مردم معترض اشرار بودند و اول اون ها شلیک کردند؛ و یا گویا مزدوران شان اصلاً دست به سلاح نبرده اند و گویا تظاهر کنندگان خودشون خودشونو کشتند. این ها از نوع دروغ های گوبلزی دوره هیتلره. در مورد دشمنی جمهوری اسلامی با کارگران و توده های رنجدیده ما شکی نیست ولی شما در مقاله تان به پشتیبانی امپریالیست ها هم از این رژیم در جریان قیام آبانماه اشاره کرده اید. ممکنه در این مورد بیشتر توضیح بدید؟ 

پاسخ: بله، نیروهای امپریالیست درست به خاطر غارت ثروت های مردم ایران و اهمیتی که ایران در خاورمیانه برای پیشبرد سیاست های اون ها داره، این رژیم را در انجام جنایت علیه توده های در بند ما کاملاً و به طور همه جانبه مورد حمایت های عملی خودشون قرار دادند. همه دیدند که در شرایطی که ایران در میان دود و خون و آتش می سوخت، آن ها کمک کردند که رژیم بتواند اینترنت را  قطع بکند. بعدش هم هیچ کدوم از رسانه های امپریالیستی، حتی خبری از مبارزات مردم ایران را پخش نکردند، و خیلی آشکار سعی کردند افکار عمومی در ایران و جهان را از آن چه که در ایران می گذشت بی اطلاع نگه بدارند. برخی، مثل بی بی سی حتی با ترساندن مردم از سرکوب های رژیم، سعی می کردند مانع از حضور افراد بیشتری در خیابان بشوند. به راستی که اینا همه علیه توده های جان به لب رسیده ما عمل کردند. در این میان برخورد مقامات آمریکائی هم چشمگیر بود، که تازه خودشون را دشمن جمهوری اسلامی هم جا می زنند. مثلاً پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در بجبوحه نبردهای خونین بین رژیم و توده های رنج دیده ایران، در گفتگو با "and friends Fox" (فاکس اَند فرندز) مطرح کرد که ما نهایت کوشش مان را می کنیم که مردم ایران بتوانند اینترنت داشته باشند و با دنیا ارتباط بگیرند، که البته ادعای دروغ و ریاکارانه ای بیش نبود و در عمل چنین اتفاقی نیفتاد. سفیر آمریکا در آلمان هم در توئیتر خودش نوشت که آمریکا تکنولوژی لازم برای وصل اینترنت در ایران را داراست و "می توانیم اینترنت را برای مردم ایران وصل کنیم." خُب، پس چی شد؟  مسلماً اگر این سخنان، ریاکارانه و برای فریب مردم نبود، به حرف اکتفاء نمی کردند. در حالی که می دانیم اون ها در عمل به کمترین اقدامی برای وصل اینترنت در ایران، دست نزدند. همین نمونه هم، دروغین بودن ادعاهای آن ها در طرفداری از توده های ستمدیده ما را اثبات می کنه. حالا هم پس از ظاهراً موفقیت جمهوری اسلامی در به عقب راندن موقتی توده ها، رسانه هاشون بدون این که خبری از قهرمانی ها و موفقیت های توده های ما منتشر بکنند، مرتب خبر هائی را پخش می کنند که اگر چه ظاهر دلسوزانه دارند، ولی تکیه شان به رخ کشیدن قدرت سرکوب رژیم هست. به واقع، نقش این رسانه ها چه در بحبوحه نبردهای خونین در ایران و چه بعد از اون، خاموش کردن آتش انقلابی توده های ما بوده. البته، جای تعجب هم نداره. چون با توجه به وابستگی جمهوری اسلامی به امپریالیست ها، اَعمال انقلابی توده های ما علیه این رژیم، در حقیقت و در اساس منافع غارتگرانه امپریالیست ها را به خطر می اندازه.

پرسش: بگذارید دو باره به همان نوشته رجوع کنم در مقاله مورد بحث، شما مردم را در جنگی با جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح ضدانقلابی اش می بینید که باید تا سوزاندن "ریشه همه جنایت ها و پلیدی ها که همانا سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران" می باشه، ادامه پیدا بکنه. در این جا سئوالاتی مطرح میشه اول این که آیا مردم ایران حاکمیت سرمایه داری را به عنوان "ریشۀ جنایت ها و پلیدی ها"ی موجود، در زندگی خودشون لمس می کنند؟

پاسخ: واقعا آگاهی از این موضوع به درک خیلی چیزها کمک می کنه. ببینید،  ممکنه همه مردم ما، با جملات رسا نتوانند حاکمیت سیستم سرمایه داری در ایران را توصیف بکنند، ولی عملکرد این سیستم را در زندگی خودشان کاملا لمس می کنند. مثلاً کارگران ما ، سرمایه داران را که  استثمار وحشیانه ای را بر آن ها تحمیل کرده اند، خیلی خوب می شناسند. این را هم می دانند که جمهوری اسلامی ، حکومت سرمایه داران هستش. چون بارها و بارها، موقعی که اعتصاب کردند یا برای تحقق کمترین خواسته هاشون از سرمایه داران، دست به تجمع زدند و در شهر راهپیمائی کردند این رژیم به دفاع از سرمایه داران، نیروهای مسلحشو به سراغ اون ها فرستاده، یا می دونیم که این رژیم در دفاع از سرمایه داران، کارگران معترض را در اقصی نقاط ایران، محکوم به شلاق کرده و آن ها را به زندان انداخته و نیروهای امنیتی اش هم، برای خاموش کردن مبارزات طبقه کارگر همواره کارگران را مورد تهدید و ارعاب قرار می دهند. این جاست که خود تجربه زندگی، به کارگران آموخته که حاکمیت جمهوری اسلامی، حاکمیت سرمایه دارانه. همین طور، زحمتکشان و طبقه متوسط هم به اشکال مختلف با حاکمیت سرمایه داران از طریق عملکردهای ظالمانه جمهوری اسلامی در زندگی خودشون مواجه هستند. یک نمونه بارز را در این مورد می شه بانک ها را مثال زد که تجسم سرمایه مالی هستند که تحت حمایت رژیم به طور مدام به چاپیدن مردم مشغولند. یا دیدیم ک صاحبان صندوق های مالی ، چطور سپرده های اقشار پائین و متوسط جامعه را بالا کشیدند و رژیم با سرکوب مبارزات "مال باختگان" در عمل به دفاع و حمایت از آن سرمایه داران پرداخت. یا کل توده های تحت ستم ایران نتایج خانمان برانداز سیاست خصوصی سازی، که صاحبان سرمایه را مستقیماً در مقابل مردم قرار می دهد را در زندگی خودشون می بینند و لمس می کنند. همین نمونه ها به خوبی نشون می دهند که مردم، حاکمیت سرمایه داران، سیستم سرمایه داری و حفاظت رژیم جمهوری اسلامی از این سیستم را با همه وجودشان حس و درک می کنند.  برای این که صحبت ها طولانی نشه ، بیشتر از این روی این موضوع مکث نمی کنم. اما بدون این که به تشریح چگونگی عملکرد امپریالیست ها بپردازم در مورد آن ها هم باید بگم که از چین و ژاپن و روسیه گرفته تا امپریالست های غربی، از انگلیس و فرانسه و آلمان تا آمریکا ، هر کدوم به شکلی ثروت های مردم ما را به غارت می برند و اینو هم توده های ستمدیده ما می دانند.  مثلاً  غارت معادن، جنگل ها و غیره توسط امپریالیست هاآنهاآنها برای مردم ما ناشناخته نیست. یا مثلاً مردم می بینند که محصولات کشورهای امپریالیستی به قیمت نابودی کشاورزان ایران، چطور به ایران سرازیر می شه، و یا تحریم های آمریکا! در این مورد ممکنه دلایل واقعی تحریم ها برای همه مردم روشن نباشه ولی کیه که اثرات مرگبار این سیاستی که آمریکا مستقیماً علیه توده های محروم ما به کار می بره رو متوجه نباشد. آیا آمریکا که با این تحریم ها سهم بزرگی در کشاندن مردم ایران به فقر و فلاکت داره، دوست مردم ایرانه؟  ببینید! درست به همان صورتی که جمهوری اسلامی دولت آمریکا رو در حرف و شعار دشمن مردم خطاب می کند در آمریکا هم بازار بد و بیراه گفتن به جمهوری اسلامی حسابی داغه. اما این سر و صدا ها همه دروغ و برای فریب مردمه. اینو حداقل مردمان هشیار و آگاه ایران متوجه هستند. چون عمل را معیار قرار می دهند. مثلاً همین مردمان هشیار و آگاه دیدند که پس از اون که احمدی نژاد برای اولین بار به توصیه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، به قطع سوبسیدها پرداخت و سه برابر هم در اون زمان به قیمت بنزین افزوده شد ، از طرف همین نهادهای امپریالیستی به طور رسمی مورد تشویق قرار گرفت. گرداننده اصلی آن دو نهاد امپریالیستی هم همین آمریکاست. آیا توده های پیشرو ما که تجربه زندگی، معلم اون هاست و انسان های آگاه و هشیار، در ایران وجود ندارند که متوجه این امر بشوند و بدانند که جمهوری اسلامی و دولت آمریکا در حالی که همدیگر را دشمن خطاب می کنند، ولی در خفا دست در دست هم دارند و سیاست های غارتگرانه و جنگ طلبانه آمریکا توسط جمهوری اسلامی، در ایران و منطقه پیاده می شه؟  حالا هم پس از این که ترامپ و دیگر مقامات آمریکا از سرکوب توده ها توسط رژیم دست نشانده شون خاطر جمع شده اند، با وقاحت به اظهار همدردی با مردم دردمند ما می پردازند.  شکی نباید داشت که مردمان آگاه و هشیار جامعه، در این زمینه، دُم خروسو  می بینند و نه قسم حضرت عباس را. معیار برایشان عمله و نه حرف و ادعا!

پرسش: سوال بعدی در مورد این گفته شماست که "ریشه همه جنایت ها و پلیدی ها سیستم سرمایه داری حاکم بر ایرانه. این ریشه را چطوری می شه سوزاند؟

پاسخ: اجازه بدید بر اساس مواردی که به آن ها اشاره کردم، اول نتیجه مهمی که از آن موارد حاصل می شه را بگم و آن اینه که آن چه که در آبانماه در جامعه ما گذشت، یک جنگ طبقاتی بود. جنگ بین صف خلق و ضد خلق. یا به واقع جنگ بین نیروهائی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و از بین بردن ریشه فقر و فلاکت و جنایت و خفقان و دیکتاتوری یعنی نظام سرمایه داری موجود در ایران هستند و نیروهائی که به هر ترتیب در جهت حفظ اون ها عمل می کنند. صف خلق را کارگران و زحمتکشان و اقشار گوناگون خرده بورژوازی که به عنوان طبقه متوسط از آن ها یاد می شه تشکیل می دهند، صف ضد خلق هم از امپریالیست ها و سرمایه داران وابسته به آن ها و همچنین از خرده بورژواهای وابسته که بقایشان به نظام امپریالیستی و بوروکراسی فاسد آن گره خورده تشکیل شده.

در مورد این که چطور می شه سیستم سرمایه داری در جامعه ما که ریشه همه بدبختی های مردم ما هستش را از بین برد، اصل و کُنه مسأله بر می گرده به محروم کردن دشمن از نیرو و ابزاری که با آن ها از این سیستم محافظت و دفاع می کنه و به واقع، بدون آن ها قدرتی نداره. مردم ایران این را می دانند که جمهوری اسلامی بدون نیروهای مسلحش ، یک روز هم قادر به حکومت نیست، و می دانند که این رژیم با در اختیار داشتن ارتش منظم با زوایدش مثل سپاه پاسداران و بسیج و پلیس و با کمک نیروهای امنیتی - چه آن هائی که در وزارت اطلاعات متشکل هستند و چه در ارگان های دیگه مثل اطلاعات سپاه پاسداران. با این ها هست که امکان اِعمال قهر علیه کارگران و زحمتکشان و طبقه متوسط موجود در جامعه را پیدا می کنه؛ و عمدتا با تکیه بر این نیروهای مسلحه که توانسته به حیات ننگینش ادامه بده و سیستم سرمایه داری وابسته را در ایران پا برجا نگه بدارد.

بنابراین، به نظر می رسه که تکلیف مردم هم باید در مقابل این واقعیات روشن باشه. یعنی اگر قرار بر اینه که مردم از دست این رژیم و سیستم سرمایه داری موجود در ایران رها بشن، پس باید در درجه اول نیروهای مسلح ضد خلقی کنونی را از بین ببرند که تکیه گاه اصلی و ستون فقرات این رژیم و کلاً حاکمیت سرمایه داران در ایران می باشد.

در نتیجه، همه کوشش ها باید در جهت ایجاد یک نیروی مسلح از توده های انقلابی یا به عبارت دیگر برای تشکل ارتش خلق، صرف بشه.

روی این واقعیت هم تأکید بکنم که توده های مبارز و فداکار ما، در جریان سه خیزش عظیم مردمی در یک دهۀ اخیر ، یعنی در سال های 88، 96 و 98 ، چه با شعارهاشون و چه با اعمال شان در کف خیابان ها، نشان داده اند که آمادگی مسلح شدن و دفاع از منافع شون در مقابل دشمنانِ تا بن دندان مسلحشون را دارند. بنابراین، این بر عهده نیروهای پیشاهنگ جامعه یعنی کارگران آگاه و روشنفکران انقلابیه که متوجه این واقعیت باشند. قیام های خودبخودی توده ها بهترین فرصت را برای آشنائی جوانان انقلابی با هم ، به دست می ده که می توانند همدیگر را پیدا بکنند. باید از این فرصت، برای متشکل شدن خودشان استفاده بکنند.

در مقاله ای هم که در اینجا در موردش بحث می شه، من متذکر شدم که در شرایط کنونی، اولین قدم برای تشکیل ارتش خلق در ایران، متشکل شدن نیروهای پیشرو جامعه در گروه های سیاسی – نظامی است و این که آن ها به عملیات پارتیزانی دست بزنند یا به قول خودمان همان عملیات چریکی علیه دشمن. نیروی انقلابی از ضعف شروع می کنه و به تدریج با جذب توده های مبارز به سوی خودش و با متشکل کردن آن ها در جریان تداوم مبارزه مسلحانه، قدرتمند می شه و دشمنی را که امروز قدرتمنده به تدریج ضعیف و ضعیف تر می کنه تا آن جا که به کمک همه توده های تحت ستم که در شکل های گوناگون دارند مبارزه می کنند و البته در اساس با نیروی توده های مسلحِ متشکل در ارتش خلق، این دشمن را بر زمین می زند. این، تنها راه رهائی مردم ما  از شرِ جمهوری اسلامی و سوزاندن ریشه همه ظلم و ستم ها یعنی نابودی سیستم سرمایه داری در ایران می باشد.

(ادامه دارد)