به نقل از : پیام
فدایی ، ارگان
چریکهای فدایی
خلق ایران
شماره 239 ، خرداد
ماه 1398
توضیح:
آن چه در زیر می
آید متن گفتگوی
رادیو همبستگی
در استکهلم -
سوئد با رفیق
فریبرز سنجری
از چریکهای
فدایی خلق ایران
در ارتباط با
تشدید تنش بین
دولت های آمریکا
و جمهوری
اسلامی می
باشد که در
تاریخ شنبه
اول جون 2019
انجام گرفت.
"پیام فدایی"
این گفتگو را
از گفتار به
نوشتار تبدیل
کرده و با برخی
اصلاحات جزیی
به این وسیله
در اختیار
علاقه مندان
قرار می دهد.
ماهیت
اختلاف و تنش
حکومتهای
آمریکا و ایران
نقش و وظیفه
مخالفان رژیم
اسلامی در تنش
بین حکومت های
آمریکا و ایران
رادیو
همبستگی: تنش
در روابط
آمریکا و جمهوری
اسلامی
همچنان ادامه دار
است. با این که
گفتههای
دونالد ترامپ
در ژاپن و
تأکید او بر
مذاکره (با
جمهوری
اسلامی) اما
بحران فروکش
نکرده و این
پرسش همچنان
هست که
سرانجام این
تنشها چگونه
رقم خواهد
خورد و ماهیت
این اختلاف و تنش
چیست؟ با
فریبرز سنجری
از چریکهای فدایی
خلق ایران
گفتگو می کنیم.
پرسشگر
رادیو
همبستگی: آقای
سنجری درود بر
شما و خوش
آمدید.
فریبرز
سنجری: با درود
به شما و با
درود به
شنوندگان
عزیز رادیو
تون.
پرسشگر: آقای
سنجری
ارزیابی شما
از این تنشها
و تبلیغات
جنگی در رابطه
آمریکا و
جمهوری اسلامی
چیه؟ به خصوص
این که ترامپ
در تازه ترین
اظهاراتش
گفته که در پی
مذاکره است و
قصد تغییر
حکومت ایران
را نداره؟
پاسخ: بله
درست می گید.
در سفر ژاپنش
به این مسأله
تاکید کرده؛
ولی امر تازهای
نیست ،از همون
موقعی که اینها
این بحران را
دامن زدند و
به هر حال
تلاش کردند که
تا میتونن
شعله هاشو گُر
بدن ، ترامپ
همواره این را
گفته که ما
داریم فشار میآوریم
تا جمهوری
اسلامی را
بکشانیم سر
میز مذاکره و
خواهان تغییر
رژیم هم
نیستیم و با
بالا گرفتن
همین تنشها همین
حرف را و این
سیاست را ما از
زبان جان
بولتون ]مشاور
امنیت ملی کاخ
سفید[ و پمپئو وزیر
خارجه آمریکا هم
که شنیدهایم.
یعنی این که
این تازه نیست.
آن ها در حالی
که این بحران
را تشدید می کنند
و نیروی نظامی
میفرستند و
فشار می آورند؛
تحریم هاشون را
هم تشدید
کردند و گفتند
که می خواهیم
که فروش نفت
را به صفر
برسانیم. خب از
این ور هم
میگن که ما
خواهان تغییر این
رژیم نیستیم و
خواهان
مذاکره هستیم
در شرایطی که خوب
خامنه ای هم
مذاکره را بیفایده
اعلام کرده و
مدعی شده که
یه چیزی مثل سَم
می مونه. مذاکره با
آمریکا سَم
مضاعفه و
بخصوص هم که اخیراً
تاکید کرده که
موضوعات
ناموسی و اساسی
انقلاب را هم نمی
شه روش مذاکره
کرد.
این
وضعیه که در
نگاه اول در
منطقه حاکمه. ولی
خب نباید به تمام
آن چبزهایی که
فقط تبلیغ می شه
توجه کرد و
تکیه کرد. باید
شرایط را در
نظر گرفت و
رابطه نیروها
را تا به نظر
من بتوانیم
نزدیک بشیم به
این که چی
داره می گذره.
به باور ما
جمهوری
اسلامی رژیمی
است که خودش در
40 سال گذشته از
سوی
امپریالیستها
به قدرت رسیده
برای سرکوب
انقلاب ایران
و در این 40 سال
هم هیچ موردی
نبوده که این
رژیم منافع آنها
را تأمین
نکرده باشد و
به نفع آنها
کار نکرده
باشد. حالا
من به دلیل
محدودیت های
زمانی این برنامه
دیگه نمی روم مورد
به مورد را
اسم ببرم ولی
شنوندگان شما
می تونن با
نگاهی به آن چه
که در این 40 سال
گذشته ، ببینند
که مثلا در
جنگ ایران و
عراق چگونه
اینها به نفع
کارتل های
نظامی
امپریالیستی کار
کردند و بر آتش
جنگ دمیدند. 8 سال
مردم ما را به
یک جنگ واقعاً
امپریالیستی غیر
عادلانه
کشوندند. در
جریان تجاوز آمریکا
به افغانستان
و عراق یار و
مددکار آن
بودند؛ بهش
کمک کردند؛ [و
این] امری است
که هم خودشون
می گن و
هم آنها
انکار نمی کنند . به هر
حال شرایط
اینه اگه می خواهیم واقعاً
پی ببریم که
چی داره می گذره ،
باید این
تبلیغات ریا
کارانه رسانههای
امپریالیستی
و جمهوری اسلامی
را کنار
بگذاریم و
ببینیم که در
ماهیت امر،
روابط چگونه
است.
پرسشگر: خوب آقای
سنجری این
ماهیت
اختلافات و
تنش آمریکا و
جمهوری
اسلامی چی است
از نظر شما؟
پاسخ: ببینید
برخی ها ادعا
می کنند که
جمهوری
اسلامی می خواهد
هژمونی پیدا
کند در منطقه
و به این خاطر
با آمریکایی
که هژمونی
داره در جدال
است. ]ادعا می شود[ این
ها با هم
مخالفت می کنند
چرا که هر
کدام مثلاً
سهم بیشتری از
آن کیک منطقه را
می خواهند. این
یک تحلیل خیلی
سطحی و نادرست
و مبتنی بر
همین تبلیغات
این دو طرفه. در
حالی که جمهوری
اسلامی اگر کسی
سیاست خارجی
شو در منطقه
دنبال بکنه ]می بینه[ میلیاردها
دلار بودجه این
مملکت داره
صرف حضور
جمهوری
اسلامی در
لبنان، سوریه،
عراق و یمن و
افغانستان می شه. وقتی
که ما به قول
معروف فکر می کنیم روی مسأله
جنگ به طور
طبیعی همه مون
می گیم
،شنیدیم و
خوندیم که می گن که جنگ
ادامه سیاست
به شکل دیگه
ای است. خب آن
سیاست هم به طور
طبیعی فشرده
اقتصاد است. خب
باید ببینیم
که این جمهوری
اسلامی که میلیاردها
دلار داره در
این منطقه خرج
می کنه
چه سودی از
این خرج ها به
قول معروف به
کاسه اقتصاد
ورشکسته اش می
رسه. اون هم تو
شرایطی که
مردم دارند فریاد
می زنند "سوریه
را رها کن ،
فکری به حال
ما کن" در
خیابان ها. پس
این نشون می ده
که این سیاست،
سیاستی نیست
که انعکاس
منافع
اقتصادی خود
جامعه ایران و
سرمایه داران
ایران باشد. یعنی چنین
سیاستی بورژوازی
وابسته ایران را
به سود نمی
رسونه. در
حالی که اینها
این کار را میکنند
به خاطر این که
وابسته اند به
امپریالیسم و
خطوط سیاسی
شون در سیاست
خارجی رو
امپریالیست
ها براشون تعیین
کردند و اینها
هم پیشش می برند .
بگذارید
بگم که یه
چیزی چند روز
پیش خوندم یکی
از مشاورین اِردوغان
همین
دیکتاتور
ترکیه ، وقتی
که این خبرهای
تشنج بین جمهوری
اسلامی و
آمریکا بالا
گرفته بود گفت
این جمهوری
اسلامی مرغ
تخم طلایی آمریکاست
هر دفعه شلوغش
می کنن می گن
که قراره بهش
حمله کنیم بعد
یکی دیگر را
به قول معروف
بهش حمله می کنند
و موقعیت این
رو دوباره قویتر
و بهتر می کنند .
ما اگه
نگاه کنیم در
دوره بوش هم هی
میگفتند به
جمهوری
اسلامی حمله
می کنیم ، بعد به
عراق حمله
کردند؛
موقعیت
جمهوری
اسلامی قویتر
شد. ]جدا
از[ عراق به
افغانستان هم
حمله کردند و
موقعیت
جمهوری
اسلامی باز هم
قویتر شد.
به هر حال اگر
میخواهیم
بفهمیم که چی
داره می گذره ،
باید حتماً
وابستگی جمهوری
اسلامی به
امپریالیست
ها را در نظر
بگیریم . ما با
این نگاه می توانیم
بفهمیم که این
برنامهای که
گذاشتن و این
تنشهایی که
گذاشتن و این "ایران
هراسی" که راه
انداخته اند
اصولاً
بهترین وسیلهای
است که کارتل های
نظامی آنها
کالاهاشون را
در منطقه آب
کنند، بفروشند
و از سوی دیگه
با تحریم نفت ایران. شما
نگاه کنید که
هم نفت ایران
را تحریم
کردند و هم
نفت ونزوئلا را
تحریم کردند. هم
در لیبی تشنج
ایجاد کردند. خب شما
ببینید همه
این کشورها، کشورهای
نفت خیزند و
با این تحریم
ها و تشنجات
ها صادرات
نفتشون پایین
میآید و امکان
پیدا می کند
که برای
انحصارات
نفتی
آمریکایی که میلیاردها
دلار از این
بازی سود
ببرند.
پرسشگر: آقای
سنجری به هر
حال این تنشها
و اختلافات را
به لحاظ خطر
جنگ باید جدی
گرفت دیگه!
پاسخ: ببینید
هیچ موضوعی را
نباید سرسری
ازش گذشت ، خطر
جنگ را باید
جدی گرفت ولی
نباید فریب
تبلیغات
رسانههای
امپریالیستی
و تبلیغات دار
و دسته ترامپ و
خامنه ای را
خورد. باز
البته ممکنه
در یک شرایط
خاصی ممکنه که
آمریکا به قول
معروف بخواهد
جمهوری اسلامی
را هم برداره یا
با همین اصطلاحی
که الان رایج
است "رژیم چنج"
کنند. ولی این
موقعی است که منافع
استراتژیکش
حضور مستقیم
خودش را در
ایران الزامی
کرده. آن
موقعی است که
جمهوری
اسلامی
نتونسته مبارزات
مردم را سرکوب
بکند. نه حالا
که به هر حال این
همه وظایفش را
انجام داده و
الان هم که ما
به صحنه نگاه
می کنیم و به
تبلیغات دو
طرف نگاه میکنیم
این یک امر روشنی
است که فعلاً
یک چنین حمله
ای در کار
نیست. این ها
فعلاً دارن به
قول معروف
تنور را هی داغ
میکنند تا به
هر حال شرایط
برای پخت
نانشون آماده
بشه.
پرسشگر: بله. در
اختلافات
میان
امپریالیست
ها ، جمهوری
اسلامی کدوم
طرف قرار
داره؟ طرف
آمریکا و یا
روسیه و چین؟
پاسخ: ببینید
این سئوال
خیلی خوبیه و
تا جایی هم که
من می دونم
ذهن خیلی ها
را به خودش
مشغول کرده. ما
وقتی که می خواهیم
یک پدیده را
بشناسیم باید
شکلگیری اش
را هم در نظر
بگیریم. جمهوری
اسلامی در
کنفراس گوادلوپ
با شرکت
آمریکا،
انگلستان، آلمان
و فرانسه به
طور قطعی به عنوان
آلترناتیو
رژیم شاه
تأیید شد. بعد شرایط
روی کار آمدنش
را آماده
کردند. در
نتیجه آنهایی
که جمهوری
اسلامی را روی
کار آوردند یک
اهداف مشخصی هم
داشتند که آن
اهداف هم
پنهان نیست.
کسان مختلفی
هم اینها را
گفتند. چه از
طرف آمریکایی
ها و چه حتی از
برخی از مثلاً
خود آن عناصری
که اون مقطع
در این
مذاکرات
بودند مثل دکتر
یزدی. گفتند
که آمریکایی
ها یک چیزهای
مشخصی را از
خمینی میخواستند
و اون هم قبول
کرد و آنها
هم آوردنش روی
کار و بعد از
اون وظیفه
داشت که به
اسم انقلاب، انقلاب
را سرکوب کند که
اون هم کرد. همه ما
شاهد هایش
هستیم و کسانی
هستیم که داریم
اون درد و رنج
سرکوب انقلاب را
همه مون سالهاست
- با خودمون
حمل می کنیم. در
نتیجه اگه
بخواهیم
بدونیم که کی
این خط را پیش
می بره این
موردها را
باید در نظر
بگیریم.
ببینیم
مثلاً در جنگ
ایران و عراق ،
جمهوری
اسلامی 8 سال
بر طبل جنگ
کوبید بعد
تازه وقتی هم
که آتش بس میخواست
مطرح بشه گفت
که این جام
زهر را سر
کشیدم از این
جنگ کی سود می برد؟ آیا
اقتصاد ایران
و یا اقتصاد
عراق سود می بردند
یا نه،
امپریالیست ها
یک جنگی درست
کردند و میلیارد
ها دلار
اسلحه
فروختند و جیب
خودشون را پُر
کردند. هر
دو ،هم
امپریالیست های
غربی و هم آن
موقع که به هر
حال اتحاد
جماهیر شوروی
بود. همشون در
این جنگ سود
می بردند. همه
هم رسما بیطرف
بودند.
حالا وقتی
نگاه می کنیم
خطی را که
جمهوری
اسلامی پیش می
بره و سیاست
خارجی اش،
کاملاً به نفع
آمریکا من میبینم
این خط رو. درسته
که در سوریه
مثلاً در کنار
روسیه قرار
داره ولی همه
جا این تشنجی
را که آنها
می خواهند تا
با تکیه بر
این تشنج حضور
خودشون را، حضور
نظامی خودشون
را توجیه کنند
و بعد زمینه
را برای فروش
کالا هاشون
آماده کنند و
بعد برخی جاها
هم حتی حضور
مستقیم نظامی
شون را ]اعمال[
بکنند این ]را
جمهوری
اسلامی[ برایشان
فراهم می کند.
مثلاً
الان در همین
بحران اخیر شما اگه
نگاه کنید آمریکایی
ها امکان حضور
مستقیم نظامی
در عربستان
و امارت متحده
را گرفتند؛ از
چند روز پیش
رسما می تونن
نیروهای
نظامی شون را
آن جا مستقر
کنند. یک نکته
دیگه را هم
باید توجه کرد
که خوب وقتی
که میرویم
توی اقتصاد
ایران ، اقتصاد
ایران بر اساس
خطوطی که بانک
جهانی و صندوق
بینالمللی
پول تعیین می کنند
داره پیش می ره.
در نتیجه در
آن دو نهاد
بینالمللی
هم حرف آخر را
آمریکا می زنه؛
من فکر می کنم
چیزی را که ما
می بینیم گفته
می شه که
جمهوری
اسلامی مرغ
طلایی آمریکاست
حرف بیربطی
نیست.
پرسشگر: من،
منظورم این بود که
در شرایط
امروز در مدار
کدام یکی از
اینها قرار
داره؟
پاسخ: توضیح
دادم. من او را
در همون مدار
ترامپ و
ترامپیست می بینم.
ما نباید فریب
تبلیغات را
بخوریم. در
دوران رفسنجانی
اگه فراموش
نکرده باشیم و
خمینی ،این ها
در حالی که
مرگ بر آمریکا
میگفتند ، مک
فارلن اومده
بود ایران و
نشسته بود
براشون کیک
آورد، انجیل
آورد، یا اسلحه
براشون آورد. کلی
از نیازهای
جنگ شون با
عراق را تامین
کرد. در حالی
که همون روزها
هم اینها فحش
می دادند و تازه
سفارت آمریکا
را هم گرفته
بودند و افراد
داخل سفارت را
هم که حالا
دیپلمات و غیر
دیپلمات 444 روز
اسیر خودشون
کرده بودند. الان
هم به نظر من
اون خطی که
پیش داره می ره،
اون خط
امپریالیست
ها و بخصوص آمپریالیسم
آمریکاست.
پرسشگر: آقای
سنجری نقش و
وظیفه نیروهای
مخالف جمهوری
اسلامی هر چند
که طیف بندی
های مختلف هم
دارند از نظر
شما چی هست
؟چکار باید
بکنند و چکار
می توانند
بکنند؟
پاسخ: ببینید
وقتی که این
شرایط بحرانی پیش
اومد، اصلاً
از قبل،
مدتهاست یک
عدهای در
صفوف مخالفین
جمهوری
اسلامی هستند
که کاملاً
سینه می زنند
برای دخالت
نظامی و تجاوز
آمریکا به ایران
و فکر می کنند
که از این شلوغی
و از این حمله
و از این جنگ ]از
این نمد[ کلاهی هم نصیب
آنها خواهد
شد و به قول
معروف چیزی هم
به آنها می رسه و به
قدرت ]می
رسند[. اینها
طرفداران
تجاوز آمریکا
به ایران
هستند. یک عدهای
هم هستند
برعکس به اسم
مخالفت با آمریکا
از جمهوری
اسلامی دفاع
می کنند .
به نظر من
یکی از وظایف
نیروهای
انقلابی افشای
این سیاست ها،
مخالفت با آنها
و بخصوص نشون
دادن ماهیت
واقعی آن چه ]هست[ که در
واقعیت داره می
گذره. مردم ما
نباید فریب
تبلیغات این
دو طرف را بخورند.
نه وقتی که
خامنه ای میاد
و می گه نه جنگ
می شه و نه
مذاکره در
حالی که در
همون لحظه
نمایندگان اش
رو فرستاده
برای مذاکره این
طرف و اون طرف؛
این دروغها و
این فریب کاری
ها را باید
افشاء کرد. ماهیت
این جنگ ها را
باید افشاء
کرد و مردم و
کارگرها و
توده های ستم
دیده را برای
نابودی
جمهوری
اسلامی بسیج و
سازماندهی
کرد. وظیفه یک
نیروی
انقلابی، وظیفه
کمونیستها
در شرایط
کنونی تأکید
روی
سازماندهی
توده ها و
طبقه کارگر و
پیدا کردن
اشکال
مبارزاتی و
سازمانی است
که این کار را
پیش می بره و
عمل به آن است.
بخصوص لبه تیز
تبلیغاتشون
باید افشاء
فریب کاری های
رسانههای
امپریالیستی
و جمهوری
اسلامی باشد.
پرسشگر: متشکرم.
آقای سنجری
شما یک تاکیدی
کردید و می کنید
روی وابستگی
جمهوری
اسلامی. به
لحاظ تئوریک
میگم، از چه
نظر؟ اقتصادی
یا سیاسی؟ اجازه
بدید یک
توضیحی بدم. نظریه
وابستگی در
دهه شصت، خب
توی آن موقع
دنیا یعنی
تقسیم کاری که
در نظام
سرمایه داری
بود، مرکز و
حاشیه تو نظام
بین المللی سرمایه
داری بود.
نظریه پرداز
هایی هم داشت.
مثل رائول
پریش، پل باران،
سمیر امین بعد
در ایران
مسعود احمد
زاده، در
مقابلش یک
نظریه دیگری
هم هست که
سیستم جهانی
را داریم که
فقر را نتیجه
مستقیم نظام
اقتصادی
سیاسی بینالمللی
می دونه، تقسیم
کار توی این
نظام به زیان
کشورهای فقیر
در اقتصاد
جهانی تغییر
شاخص هایی در
دوران که
امروز دوران گلوبالیزاسیون
، یعنی همه
اقتصاد
کشورها در
سیستم ادغام
شدند همه به
هم وابسته
اند. شما یک توضیح
بدید در این
باره نظرتون
چیه؟
پاسخ: ببینید
اولاً این که
اقتصادهای
سرمایه داری
در هم ادغام
شده این حرف
جدیدی نیست. اگر شما
به مانیفست
حزب کمونیست
در سال 1848
بوسیله مارکس
و انگلس نوشته
شده مراجعه
کنید ، آن جا
تأکید می شه
که یکی از
خصوصیات
سرمایه داری اینه
که جهانی یک
شکل ، شکل بده. بازاری
جهانی شکل بده
و خب این کار
در آن مقطع یک
جهت گیری بود
و یک گرایش
بود و به
تدریج جلو آمد
و ما حالا
دیگه الان به
جایی رسیدیم
که سرمایه
داری وارد
مرحله امپریالیسم
شده و این جهان ]یک شکل[ را با
بازاری جهانی کاملاً
شکل داده، اقتصاد
ها را به هم تنیده
کرده و پیش می ره.
من متوجه هستم
که در میان
مخالفین
جمهوری
اسلامی و حتی
میان مخالفین
چپ جمهوری
اسلامی کسانی
هستند که این
وابستگیها
را قبول ندارند.
اتفاقا
وقتی که گفتی رفیق
مسعود احمد
زاده یکی از
طرفداران این
تئوریه.
خب ما هم یکی
از طرفداران
رفیق مسعود احمد
زاده هستیم. ما از
این تئوری
دفاع می کنیم
و آن را منطبق
با واقعیت می بینیم.
حالا اگر
بخوام بیشتر
توضیح بدم ، ببینید
وقتی که
سرمایه داری
وارد مرحله
امپریالیسم
می شه که این
روزها البته
با تحولاتی که
شده خیلیها
دیگه دوست
ندارند که این
کلمه
امپریالیسم
را بکار ببرند
، شما اگر به
مصاحبههایی
که می کنید
دقت کنید، مراجعه
کنید،] می
بینید که[ از قدرتهای
جهانی، قدرت های بزرگ
اسم می برند
ولی از
امپریالیسم و امپریالیسم
آمریکا مثل این که یه کمی
دِمُدِه شده، در حالی
که در واقعیت
آن چیزی که ما
در صحنه می بینیم
اینه که الان
همین قدرت های
امپریالیستی
هستند که
دارند این
جهان تقسیم شده
را تلاش می کنند
که باز هم
بیشتر تقسیمش
کنند و هر
کدام هم سعی
می کنند
بسته به
قدرت
اقتصادی و
نظامی اش سهم
بیشتری از این
تقسیم نصیبش
بشه. اتفاقا
کاری که الان
دولت ترامپ
داره پیش می بره به
آشکاری
بیانگر درست
همین روند
است. درسته که اگر
می گوئیم
اقتصاد جهانی
شده همه به هم
وابسته اند و
اصلاً معتقد
به بازار آزاد
و اون نئو
لیبرالیسمی
که ادعا می شد، هستیم. خب
شما الان سیاستهای
ترامپ را
ببینید با همه
جنگ تجاری راه
انداخته برای
هر کدام از این
کشورها برای
چین ،برای
اتحادیه
اروپا ،برای
روسیه؛ با این
مسألۀ تحریم
با این بالا
بردن نرخ گمرک
ها شون هزار
تا مشکل ساخته.
همین چند روز
پیش برای
مکزیک داره
دبه در میاره
که یک سری چیزهاشو،
]تعرفه
های[ گمرک
هاشو ببره
بالا.
این نشون
می ده که در
اصل
امپریالیست ها خواهان
سهم بیشتری از
این بازار
هستند و تلاش
هم می کنند. خب
یکی قدرت
نظامی بالایی
داره به اون
بیشتر تکیه می کنه در
این کار؛ یکی
هم از طریق
قدرت اقتصادیش
می خواد
پیش ببره. به
هر حال اگر تقسیمبندی
که شما کردید را
مد نظر داشته
باشید ، بله
ما طرفدار
تئوری
وابستگی
هستیم و معتقد
هستیم که
اقتصاد ایران
وابسته به
امپریالیسم
هست چه از نظر
اقتصادی و چه
از نظر سیاسی.
چون وقتی که
اقتصاد
وابسته باشه
به طور طبیعی
سیاست هم با
خودش میاره و
اون هم دنباله
رو همون
اقتصاد است و
اگر هم بریم و
جامعه ایران
را بررسی کنیم
ساخت اقتصادی
ایران را
بررسی کنیم می
بینیم که دوره
شاه که هیچکس
شکی نداشت ، همه
قبول داشتن که
این وابسته
است و این را
همه می گفتند. می بینیم
که بعد از دوران
شاه هم این
روندها ادامه
پیدا کرده و
نقش بخصوص
بانک جهانی و
صندوق بینالمللی
پول و
رهنمودهای آنها
را بعینه ما
می تونیم در
اقتصاد ایران
ببینیم. همین مسأله
سوبسید ها که احمدی
نژاد بالاخره
حلش کرد. مسئله
قوانین ضد
کارگری خیلی
شدید تر که
خاتمی مسأله
اش را حل کرد و
بعد هم اون
مسأله پایین
آوردن ارزش پول
ملی که این رو
هم روحانی در
چند سال گذشته
پیش برد و
یکباره ارزش
پول کشور چند
برابر پایین آورد.
ما می بینیم
همه اینها
رهنمودهای آن
نهادها است.
اینها دارند
اجراش میکنند
و اینکه در
اقتصاد موجود
در سطح جهان
همه اقتصادها
با هم رابطه
دارند شکی
نیست ولی وابستگی
یعنی که جهت
حرکت این
سرمایه داری
ایران را سرمایه
داری جهانی و
امپریالیستها
تعیین می کنند.
ما با این
نگاه وقتی که برویم
توی واقعیت
ایران می بینیم
که همه
کارهایی که
داره می شه در
این جهت است.
پرسشگر: بعد
این نبود
روابط رسمی
سیاسی بین دو
طرف بین ایران
و آمریکا این
را چطوری
توضیح می دهید؟
پاسخ: ببینید
هر موردی را
باید تحلیل
مشخص از شرایط
مشخص کرد. یک
موقعی جامعه
ایران دچار
انقلاب شد و
در این انقلاب
یک جو بالای
ضد
امپریالیستی
حاکم بود ، فکر
کنم شما سنتون
مثل من می رسه
به همون
دورانی که این
انقلاب جریان
داشت.
پرسشگر: بله
پاسخ: خب ما
شاهد بودیم که
حتی همان روزی
که شاه از ایران
رفت مردم شعار
میدادند "بعد از
شاه نوبت آمریکاست".
پس ما با یک
رژیم وابسته
به امپریالیسم
به نام رژیم
سلطنت مواجه
بودیم که مردم
علیه اش بلند
شده بودند و
حامیان
امپریالیستش
و بخصوص
آمریکا هم به
عنوان حامی
این رژیم آماج
نفرت و حمله
خودشون قرار داده
بودند.
بعد برای
این که این جو
تغییر کند نمی
شد رژیمی روی
کار بیاید که
بگه بنده با
آمریکا خیلی
دوست و رفیق و
همگام هستم. همون
موقع در
مطبوعات خود
آمریکا و در
اظهار نظر خود
مقامات
آمریکا خیلی
روشن گفته می شد
که در ایران
شرایط طوری
است که رژیم
حاکم باید علیه
آمریکا شعار
بده و ما
دیدیم که این ها شروع
کردند و بعد
هم با سفارت
این را تشدید
کردند. با فحش
دادن به
آمریکا و با
شعار دادن علیه
آمریکا در واقع
رابطه با
آمریکا و منافع
آمریکا را در
ایران حفظ
کردند. حالا
چطوری، مثلاً
درسته که
روابط
دیپلماتیک
نداشتن اما ببینید
هیچ روزی
نبوده که اینها
زیر زیرکی و
به قول معروف
دور از چشم
مردم رابطه
نداشته
باشند، همه جا
داشتند. و این
را هم بتدریج
رو شده. من یک
موردش را
قبلاً توضیح
دادم مثل سفر
مک فارلن. ولی
حالا بگذارید
یک مثال دیگه
برایتان بزنم.
همین اخیراً
توی دعواهای
خودشون رو شد
که در دوره
احمدی نژاد یک
بنیادی بوده
به نام بنیاد
مولانا که در
بودجه کشور
ردیف مالی داشته.
یعنی میگفتند
اینقدر میلیون
برای بنیاد
مولانا.
حالا
این مولانا چی
بوده جریانش.
یک سید حمید
مولانا بوده
که یکی از آموزش
دیده های آمریکاست
و اساساً در
دانشگاهی که
جاسوس آموزش
می دهند پرورش
پیدا کرده و
خودش را استاد
علوم سیاسی جا
می زده و ایشون
مشاور سیاسی
احمدی نژاد
بوده. بعد از
این که احمدی
نژاد هم رفته
دیگه کسی
نفهمیده
ایشون کجا
رفته.
یعنی ما
فکر نکنیم که
مسأله این که ما
می گیم وابسته
است به فلان
همین طور
ساده است. یا
این که ما می گیم
که اینا به هم
فحش می دهند
اون زیر با هم
رایطه ندارند.
چرا هزار تا
رابطه دارند و
با هم
مسائلشون را پیش
می برند و نمی تونه
هم نداشته
باشند.
ولی خب یک
شرایطی پیش میآید
که آنها از
نوکران ، حالا
من با این کلمات
می گم، اربابان
از نوکرانشان
یک انتظاراتی
دارن و یک
خطوطی را
برایشان می گذارند
که اون به
نفعشون است.
نه این که بیایند
مثلاً مثل
دوران شاه.
شاه تلفن می کرد
به راکفلر میگفت
من یک صندلی وزارت
برای تو گذاشته
ام. شوخی با هم
می کردند. این
جا دیگه نه.
این باید
برگرده فحش
بده بگه این
اوباما با
ترامپ هیچ
فرقی با هم
ندارند، هر
دوشون آدم های
بدی بودند. این
را باید بگه؛
باید شعار ضد
آمریکایی را
بده، ولی در
زیر همون خطی
را پیش ببره که
به نفع آنهاست.
ما به
جایی که به
ظاهر مسائل
نگاه کنیم
بریم به
واقعیتها
نگاه کنیم. در
واقعیت خطوطی
را که جمهوری
اسلامی پیش
برده همه جا
به نفع آمریکا
بوده. خب این
را وقتی که ما
نگاه میکنیم
میبینیم این
واقعیه، نه
اون تبلیغات
ریا کارانه.
پرسشگر: آقای
سنجری در
پایان شما
تأکید کردید روی
نقش و وظیفه
نیروهای اپوزیسیون
مخالف جمهوری
اسلامی. آیا
تاکیدتون
همون صدای سوم
است نه به جنگ
نه به جمهوری
اسلامی؟
پاسخ: مهم
نیست ما این
را با چه
کلماتی بکار
ببریم. ما
علیه جمهوری
اسلامی هستیم
برای نابودیش
مبارزه می کنیم.
جمهوری
اسلامی را
مانع اصلی
رسیدن مردم
خودمون و
کارگران و
اقشار مختلف
زحمتکش جامعه به
آزادی و رهایی
میبینیم و
معتقد هستیم
که باید حتماً
این جمهوری
اسلامی از
صحنه خارج کرد
و از این طرف
هم با توجه به
تنیدگی
جمهوری اسلامی
با امپریالیسم
و نظام جهانی امپریالیستی
، معتقدیم که
این موضع
نابودی
جمهوری
اسلامی و
رهایی طبقه
کارگر وقتی به
رهایی خلق های
ستم دیده ما
منجر می شه که
ما توانسته
باشیم سلطه
امپریالیستی
را در ایران
توأماً نابود
کرده باشیم و
یعنی در واقع
نظام سرمایه
داری وابسته
را نابود کرده
باشیم. در
این صورت است
که ما با یک
انقلاب بزرگ
می تونیم مردم
و کارگر ها را
به آزادی و
رهایی برسونیم.
ما
باید هم علیه
تجاوز و جنگ و تجاوز
گری
امپریالیستی
باشیم و هم
علیه جمهوری
اسلامی و کار
خودمون را پیش
ببریم. بعضیها
با تکیه بر
بعضی تجربیات
تاریخی فکر می
کنند که در
دعوای دزدها
همواره باید
طرف یکی را
گرفت علیه اون
یکی .نه ، وقتی
دزدها با هم
می جنگند ، وقتی
دزدها با هم دسیسه
می چینند
نیروی
انقلابی
الزامی نیست
که بره طرف یکی
، باید علیه
هر دو با صف
مستقل خودش
پیش بره.
به باور
ما اگر می خواهیم
در شرایط
کنونی کنار
مردم خودمون، کنار
طبقه کارگر
باشیم و
واقعاً خواست ها
و آرمانها و
مطالبات آنها
را پژواک بدیم
، باید هم بر
علیه جمهوری
اسلامی باشیم
و هم بر علیه
امپریالیسم.
پرسشگر
رادیو
همبستگی: بسیار
سپاسگزارم از
حضورتون در
این گفتگو ، آقای
فریبرز سنجری
از چریک های
فدایی خلق
ایران
فریبرز
سنجری: من هم متقابلا
و دو باره از
شما تشکر می
کنم که یک
چنین امکانی
را فراهم
کردید تا من
با شنوندگان
رادیوی شما در
ارتباط قرار
بگیرم.
امیدوارم که
پاسخگوی پرسش
های شما بوده
باشم.
پرسشگر:
متشکر از شما.
روزتان خوش.