به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 223 ، دی ماه 1396

 

توضیح پیام فدائی: کانال تلگرام "بذر های ماندگار" متعلق به چریکهای فدائی خلق ایران ، در جریان خیزش بزرگ دی ماه 1396 ، گفتگوئی با رفیق فریبرز سنجری در رابطه با این خیزش توده ای انجام داده است. آنچه که در زیر مشاهده می کنید متن این گفتگو ست که از حالت گفتاری به نوشتاری درآمده و به این وسیله در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.  فایل صوتی کامل این گفتگو ددر لینک زیر برای علاقه مندان قابل دسترسی ست:

https://www.youtube.com/watch?v=ePpNHanUAmA

 

گفتگوی کانال "بذر های ماندگار" با رفیق فریبرز سنجری در بارۀ خیزش توده ای اخیر !

 

پرسشگر کانال بذر های ماندگار: با درود به شنوندگان عزیز  و با درود به مردم مبارز و آزادیخواه ایران که بار دیگر با مبارزات عظیم خود لرزه بر پیکر رژیم ددمنش جمهوری اسلامی انداختند. 

با توجه به خیزش عظیمی که در چند روز گذشته در اعتراض به شرایط وحشتناک زندگی در زیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی توسط مردم مبارز ایران در سراسر کشور صورت گرفت ، ‌بر آن شدیم تا با رفیق فریبرز سنجری از چریکهای فدایی خلق در ارتباط با چگونگی و چرایی شکل گیری این جنبش ها ، وظایف نیرو های انقلابی در قبال آنها و چشم انداز های مبارزانی این اعتراضات از طرف کانال تلگرام "بذر های ماندگار" گفتگویی داشته باشیم.

پرسشگر: با درود به شما رفیق سنجری عزیز.

رفیق فریبرز سنجری: با تشکر از شما که چنین فرصتی را مهیا کردید.

پرسش: مرسی رفیق. رفیق در درجه اول می خواستیم این سئوال را مطرح بکنیم که علت اصلی بروز این خیزش ها در این سطحی که امروز ما شاهدش هستیم را شما در چه عواملی می بینید؟

پاسخ: ببینید قبل از هر چیز بگذارید من یاد همه جانباختگان مبارزات اخیر را گرامی بدارم.  معترضینی که در شهر های مختلف به دست نیرو های سرکوبگر جمهوری اسلامی جان باختند. تا جائی هم که منابع دولتی تا حالا اعلام کردند ، حداقل از کشته شدن 12 نفر در شهر های مختلف خبر دادند. که البته این رقم غیر واقعی ای می باشد و تعداد کشته شدگان بدون شک از این رقم خیلی بیشتر است.  به هر حال ما اگر به شعار هائی که در تظاهرات مردم در روز های اخیر سر داده شده توجه کنیم علت این خیزش را بروشنی پیدا می کنیم و در خواهیم یافت.  چون مثلا در مشهد مردم شعار دادند "مرگ بر گرانی" در تهران فریاد زده شد "نان ، کار ، آزادی" و در بیشتر شهر ها هم "مرگ بر خامنه ای" و "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر جمهوری اسلامی" سر داده شد و به وضوح شنیده شد.

بنابراین تعمق در همین شعار ها نشان می دهد که مردمی که از بیکاری ، فقر ، گرسنگی ، اختناق ، فقدان آزادی و... جانشان به لب رسیده به خیابانها ریخته اند تا ضمن آنکه علیه شرایط زندگی ای که برایشان ایجاد شده اعتراض کنند ، یک راهی برای خلاصی از این شرایط سختی که نظام سرمایه داری وابسته حاکم برای مردم ستمدیده ما به وجود آورده و جمهوری اسلامی هم در 39 سال گذشته با سرنیزه و شکنجه و اعدام به حفاظت از آن پرداخته ، پیدا کنند.  واقعیت این است که این فقر و فلاکت و سرکوب وحشیانه ؛ سرکوب وحشیانه هر صدای مخالفی که شنیده می شه در حالیکه مردم شاهد دزدی ها و زندگی افسانه ای آقازاده ها و متمولین هستند و شکاف طبقاتی بیش از هر زمان دیگری در همه جا دارد خودش را نشان می دهد ، کارد را به استخوان مردم رسانده است.  چرا در این اعتراضات ها شعار داده می شه که "مرفه های بی درد ، مایه ننگ ملت" به خاطر اینکه تفاوت زندگی سرمایه دار ها و مرفهین با کارگران و زحمتکشان تفاوتش از زمین تا آسمانه. این شکاف عمیق طبقاتی نمی تواند خشم و نفرت کارگر و زحمتکش را فشرده نکنه و آنهم در شرایطی که جمهوری اسلامی هر صدای اعتراضی را سرکوب می کند و حتی کارگری که برای مزد معوقه اش یعنی حقوق پرداخت نشده اش دست به تجمع می زند را می گیرند و به زندان و شلاق محکوم می کنند.  به همین دلیل هم هست که تظاهر کنندگان با آتش زدن ؛ آتش زدن هر چیزی که رابطه ای دارد با قدرت دولتی به آشکاری نشان می دهند که قدرت دولتی را دشمن خود شون و عامل تداوم این وضع می دانند.

وقتی مردم فریاد می زنند "بریز بیرون حرف بزن ، حقتو فریاد بزن" خوب روشنه که حق و حقوقشان در همه این سالها پایمال سرکوبگری سردمداران جمهوری اسلامی شده است.  دیکتاتوری دهشتناکی که هیچ صدائی را تحمل نمی کنه و جز با زبان زور با مردم حرف نمی زنه.  بنابراین اگر بخواهیم علت بروز این وضع را بیشتر توضیح دهیم باید به آن شرایطی که جمهوری اسلامی با دار و شکنجه در ایران برقرار کرده توجه کنیم.  یعنی بیکاری ، گرسنگی ، حاشیه نشینی شهر ها ، کارتون خوابی ، گورستان خوابی ، فحشاء ، اعتیاد ، دزدی اینها همه نتیجه ادامه سلطه 39 ساله نظام سرمایه داری و حکومت جمهوری اسلامی است.  وضعی که ضرورت یک انقلاب اجتماعی برای نجات از این و اوضاع  را به مسئله روز تبدیل کرده است.

از سوی دیگه ریشه این خشم  و نفرتی که در مبارزات اخیر خودش را نشان می دهد بر می گردد به سرکوب و کشتاری که در حدود چهل سال گذشته جمهوری اسلامی علیه مردم براه انداخته است.  از سرکوب انقلابی که مردم علیه شاه و اربابان امپریالیستش کردند تا به خاک و خون کشیدن مردم در گُنبد و کُردستان ، از قتل عام بهترین فرزندان این سرزمین در دهه 60 تا قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67.   ریشه این خشم و نفرت در به زنجیر کشیدن و برده گی کارگران و زحمتکشانه ، در سرکوب و در بند کشیدن زنان است.

ریشه این خشم در کارتن خوابی و‌ کار کودکان سرزمینمان است ، ریشه این خشم در کُلیه فروشی مردم شرافتمندی است که به هیچ طریقی نمی توانند مایحتاج زندگی خودشون را جز از طریق فروش اجزای بدنشان تامین کنند.  ریشه این خشم در تحمیل گورخوابی و‌ گرسنگی مردمه ، این خشم را نه با اصلاحات و نه با هیچ ترفند دیگری نمی توانند پاسخ بدهند و خاموش کنند ، این یک آتشیست که سر بر کشیده تا تمام این نظام را بسوزاند ، تا با سوراندن این نظام و با خاکستر آن دره عمیق فاصله طبقاتی را پر بکنه.

پرسش: مرسی رفیق از توضیحات.  چرا مبارزه مردم و اعتراض های مسالمت آمیر آنها به گرانی و فشارهای اقتصادی در ابتدا به این سرعت به قهر کشیده شده؟

پاسخ: این واقعیت بر می گردد به ماهیت دیکتاتوری حاکم که روبنای الزامی نظام اقتصادی مسلط بر ایرانه.  این دیکتاتوری آنچنان شکننده است که قادر به تحمل هیج مخالف و معترضی نیست.  شما نگاه کنید به اعتراضات و مبارزات کارگرها.  کارگرانی که خواهان پرداخت حقوق های معوقه خود هستند یعنی دستمزد کاری که قبلا انجام داده اند اما کارفرما حقوقشان را نمی دهد.  این رژیم این دیکتاتوری حتی این اعتراض بر حق را هم به شلاق می بندند.  در نتیجه با توجه به تجربه مردم از سرکوب های وحشیانه نیروی انتظامی و پاسداران جمهوری اسلامی ، بطور طبیعی کار به جنگ و گریز می کشه و کارگران و مردم  هم اجبارا پاسخ قهر ضد انقلابی رژیم را با قهر انقلابی می دهند.  سرعت تبدیل مبارزات مردمی به مبارزات قهر آمیز را شدت دیکتاتوری و اعمال قهر دشمنه که تعیین می کند.

پرسش: رفیق سنجری ، همانطور که می دانید دولت روحانی در ابتدا تظاهرات مردم را به مخالفین درونی خودش نسبت داد.  حالا هم شنیده می شه که از داعش و قدرتهای خارجی اسم می برند.  چرا اینها اینطوری آشکارا دروغ میگویند؟

پاسخ: ببینید این روش همیشگی دیکتاتورهاست.  آنها می خواهند چنین جلوه بدهند که مردم با آنها مخالف نیستند بلکه این مثلا فلان دار و دسته جمهوری اسلامی است که این بلوا را راه انداخته.  در سال 88 و در مقابل آن خیزش بزرگ هم طرفداران خامنه ای جنبش مردم را  انقلاب مخملی دست ساز امپریالیستها جا می زدند و جلوه می دادند که البته این کاری بود که بیشتر خودشان را رسوا می کرد.  همین طور که امروز هم انتساب چنین مبارزات و اعتراضات به اصول گرا ها و یا دارو دسته احمدی نژاد و یا آنطور که مثلا عباس عبدی طرح می کرد که مراکز مالی که پول مردم را خورده اند ، تنها دروغ دیگه ای به دروغ های دروغگویان حاکم اضافه می کنه و آنها را رسوا تر می کند.

امروز دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی تظاهرات مردم را به داعش و قدرت های خارجی نسبت می دهد.  این باز همان هدفی را دنبال می کنه که نشان بدهد که مردم با ما هستند یعنی با جمهوری اسلامی هستند و این داعش و قدرتهای خارجی که مثلا منفورند ، اینها هستند که یک عده ای را تحریک کرده اند و این روش هم البته رویه تنها دار و دسته جمهوری اسلامی نیست در زمان شاه هم از این مزخرفات زیاد گفته می شد.  من به یاد دارم که در زمان تظاهرات بزرگ مردم تبریز در 29 بهمن سال 1356 ، آموزگار نخست وزیر اون موقع شاه اعلام کرد که معترضین یعنی تظاهرکنندگان یعنی مردم تبریز ، از آن سوی مرز آمده اند که خوب می خواست بگوید که یعنی مردم تبریز همه طرفدار شاه هستند. این عده ای هم که تظاهرات کرده اند و اعتراض کرده اند و علیه شاه شعار داده اند از اون ور مرز آمده اند.

امروز هم سردمداران جمهوری اسلامی به همان ترفند شاهانه متوسل شده اند. تا به قول معروف با منتسب کردن اعتراضات مردمی به داعش و قدرتهای خارجی از نفرت مردم از چنین نیرو هائی جهت تحکیم موقعیت خودشون سود ببرند.  اما باید به این دروغگو ها گفت و مردم ما هم حتما در ادامه مبارزات خودشون این رو با صراحت خواهند گفت که مردمی که علیه داعشیان حاکم بر ایران بپاخاسته اند ، مخالف هرگونه تفکر و برنامه داعشی اند.  کسانی که چهل سال داعش را تجربه کرده اند و هزاران شهید در مبارزه با این دار و دسته داده اند نمی توانند بازیچه دست داعش شده باشند.

پرسش: رفیق اهمیت خیزش‌های انقلابی خودبخودی توده‌ها ، علیرغم نداشتن رهبری متشکل رو شما تو چی می بینید؟  یعنی اینکه نقش این خیزش‌ها در رفع تدریجی این کمبود در واقع عدم رهبری و تشکل رو چطوری توضیح می دهید؟

پاسخ: به نکته مهمی اشاره کردید. واقعیت این است که جنبش کنونی جنبش توده ای خود جوش و فاقد رهبریه.  ما این فقدان سازمان و بی تشکلی را در جریان خیزش سال 88 هم شاهد بودیم.  این امر بر می گردد به دیکتاتوری ددمنشانه ای که سردمداران جمهوری اسلامی در سالهای سلطه خونین خودشون اعمال کرده اند و هر گونه مبارزه متشکل را وحشیانه سرکوب کردند و نگذاشتند تشکل های مردمی شکل بگیرد.  سازمانهای سیاسی رو  وحشیانه سرکوب کردند. جمهوری اسلامی با توسل به  کشتار مبارزین و قتل عام زندانیان و به هر حال سرکوب همه سازمانهای سیاسی اصلا امکان متشکل شدن مردم را از آنها سلب کرد.  و این یک دردی است که دردهای مردم ما را تشدید کرده.  اما همین مبارزاتی که امروز جریان پیدا کرده و امروز در سطح کشور جاریه ، بستریه که به مبارزین و جوانان امکان می دهد که همدیگر را بشناسند و با کسب اعتماد به هم در راه جمع آوری همفکران خودشون حرکت کنند تا مردم ما امکان پیدا کنند که بالاخره بر این درد پراکندگی خودشون غلبه کنند. تجربه نشان داده که بدون سازمان و تلاش برای تنیده شدن این سازمان با کارگران و ستمدیدگان نمیشه بر دشمنی در این ابعاد غلبه کرد.

پرسش: رفیق در رابطه با همین سئوال قبلی ، اشتباه کسانی که خیزش‌های انقلابی خودبخودی را به دلیل نداشتن رهبری متشکل کارگری کمونیستی اساسا بی‌فایده می‌دانند چی هستش؟

پاسخ: اینکه خیزش های مردمی اخیر فاقد رهبریه که خوب واقعیتی انکار ناپذیره ، اما کسانی هم که این خیزش های خودبه خودی مردمی را به دلیل فقدان تشکل و رهبری محکوم می کنند و یا حمایت و پشتیبانی از آنها را نادرست جلوه می دهند تنها پاسیویزم خودشون را به نمایش می گذارند.  چنین کسانی آنچنان دچار ذهنیگری هستند که متوجه نیستند که آن سازمان و تشکل و رهبری مورد نظرشان قرار نیست که یک روزی آفتابی از آسمان نازل بشه.  اتفاقا در جریان مداخله در همین مبارزاته که شرایط شکل گیری آن به وجود می آید.  از سوی دیگه وقتی بحث بر سر تظاهرات مردمی آنهم در چنین ابعاد وسیعی هستش ، باید فهمید که حتی اگر سازمانی هم در صحنه حضور داشت به دلیل دیکتاتوری نمی توانست آنچنان وسعت یافته باشد که در همه این مبارزات شرکت کنه و همه آنها را رهبری کنه.   چنین سازمانی در حمایت و شرکت در چنین خیزش هائی است که امکان رشد و گسترش بیشتر پیدا خواهد کرد.  در هر صورت امروز که مبارزات مردم ما از فقدان چنین سازمانی در رنج است وظیفه مبرم ، تلاش برای ساختن و شکل دان به چنین سازمانی می باشه. یعنی باید همه تلاشها در این جهت متمرکز بشه.  سازمانی که الزاما در شرایط دیکتاتوری ایران هم باید مخفی و دور از چشم سربازان گمنام امام زمان فعالیت های خودش را پیش ببرد.  اتفاقا وظیفه امروزی نیرو های کمونیست و انقلابی در قبال این مبارزات این است که با همه امکانات در آنها شرکت کنند و بکوشند که یاران و رفیقان مبارزات آینده را بشناسند ، با آنها آشنا بشوند و روابط مستحکمی با آنها بر قرار کنند.  و در همین رابطه باید تلاش بکنند که مردم رو هر چه بیشتر آگاه کنند و به مردم نزدیک بشوند و یک شرایطی برای پیروزی آینده تدارک ببینند. فکر می کنم که یکی از مهمترین  وظایفیه که الان مقابل جوانها و نیرو های انقلابی قرار داره همینه.

پرسش: مرسی رفیق ، شاید به عنوان سئوال آخر بد نباشه که در رابطه با جریانهای اصلاح طلب صحبت کنید. اینها چگونه عمل میكنند و در واقع چه نقشی در این اعتراضات دارند؟

پاسخ: خوشبختانه هیچ کدام از دسته بندی های جمهوری اسلامی در این اعتراضات نقشی نداشتند و ندارند. وقتی که مردم شعار می دهند که "اصلاح طلب ، اصول گرا ، دیگه تمومه ماجرا" ، این خودش نشان می دهد که مردم به یک جائی رسیده اند که از همه دسته بندی های جمهوری اسلامی گذر کرده اند و نابودی جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته را فریاد می زنند و خواهان آن اند.

البته وقتی جنبش توده ای شکل می گیره و ادامه پیدا می کنه بطور طبیعی همه نیرو های طبقاتی و سیاسی سعی می کنند که در آن شرکت کنند و نیرو و انرژی مردم را در جهت مورد نظر خودشان کانالیزه کنند.  در همین راستا هر کجا اصلاح طلب ها وارد صحنه بشوند ، اولین کارشان جلوگیری از فعالیت ها و شعار های ساختار شکنانه و کانالیزه کردن انرژی مردم به سوی حفظ نظام استثمارگرانه حاکمه.  کار آنها اینه که مبارزات مردم را در چهارچوب اختلافات درونی طبقه حاکمه محدود و به هرز ببرند.  در حالیکه تنها راه رهائی کارگران و ستمدیدگان جامعه ما نابودی نظام سرمایه داری وابسته است که موکوله و اصلا وابسته به این امره که همان نظام اقتصادی که جمهوری اسلامی با دار و شکنجه در 39 سال گذشته به حفاظت از آن بر خاسته از بین بره.  بنابراین مردم ما باید ضمن تلاش برای نابودی جمهوری اسلامی که در شعار هایشان اون را آشکارا فریاد می زنند ، امر نابودی سرمایه داران و مرفهین بی درد را هم فریاد بزنند و به اون اضافه بکنند.

پرسش: با تشکر از شما رفیق سنجری برای وقتی که به ما اختصاص دادید.  در پایان اگر صحبت دیگه ای در رابطه با خیزش های اخیر هست بفرمائید.

پاسخ: من از این فرصت باقی مانده می خواهم استفاده کنم و روی این نکته تکیه کنم که اصولا به علت ماهیت قدرت دولتی در ایران و وابستگی اون به امپریالیستها و پیشبرد خطوط امپریالیستها در منطقه چه از نظر اقتصادی ، پیشبرد رهنمود های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که نتیجه اش رو مردم ما به عینه دارند می بینند و چه از نظر فعالیت های تروریستی  و جنگی ایکه در منطقه پیش برده ، مردم و کشور ما را در یک موقعیت خیلی بغرنجی قرار داده و بطور طبیعی این موقعیت این مسئله را برای هر خیزش بزرگ مردمی پیش می آورد که باید خودش رو برای مقابله با دسیسه های امپریالیستی که در چنین شرایطی بطور طبیعی مطرح میشه و بش عمل میشه خودش رو آماده کنه شما اگر به تبلیغات این روز های رسانه های خارجی توجه کنید مثلا در فرانسه خیلی از رسانه ها بیشتر تلاش می کنند که مبارزات مردم را یک امر اقتصادی صرفا جلوه بدهند در حالیکه این مردم درسته که علیه گرانی شعار می دهند و برای نان و کار فعالیت می کنند اما در همان حال هم بطور طبیعی و تنیده با اون مرگ بر خامنه ای و مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر دیکتاتوری را دارند سر می دهند و اساسا هر جا که پوستر های این شیاطین رو ببینند ، اون ها را واقعا پائین می کشند و به آتش می کشند. در نتیجه نمی توانیم مبارزات مردم رو صرفا یک مبارزه اقتصادی جلوه بدهیم ، کاری که می خواهند بکنند یا یک بار زیادی بدهند به آلترناتیو هائی که خودشون مایلند آنها را به جای آلترناتیو جا بزنند.  مثلا نیرو های سلطنت طلب رو خیلی بشون بهاء می دهند و چند تا شعاری که گاه و بیگاه ممکنه در این شهر یا اون شهر از سوی یک سلطنت طلب و یا یک جوان ناآگاه به نفع سلطنت مطرح شده باشه رو بزرگ می کنند. از آن روز اگر نگاه کنید بی بی سی و رسانه های دیگه امپریالیستی ، مدام بلندگو در اختیار سلطنت طلب های شناخته شده قرار می دهند و سعی می کنند که اون ها رو به عنوان جایگزین این رژیم معرفی کنند.   امری که بطور طبیعی با مخالفت مردمی که سالها سلطنت را با جنایت هاش را با پوست و گوشت خودشون لمس کرده اند و باش زندگی کرده اند مواجه میشه و بطور طبیعی اگر خیلی ها در ایران بفهمند که قراره جمهوری اسلامی بره و سلطنت بیاید جایش در این مبارزات اخلال ایجاد میشه.  این به یک معنا هم باز کمک دیگه این رسانه ها به جمهوری اسلامیه.  در حالی که من نمی خواهم انکار کنم که بالاخره ممکنه که در اینجا یا آنجا گوش های شنوائی برای شنیدن تبلیغات دروغین سلطنت طلب ها پیدا شده باشه ولی اصولا سلطنت به عنوان یک آلترناتیو امپریالیستی و جریانی که برای سالهای متمادی وابستگی خودش رو به قدرت های امپریالیستی و نوکریش را برای قدرت های خارجی و جنایاتشون را علیه مردم ایران به روشنی نشان داده ، جائی در میان مردم ستمدیده و کارگران و هیچ بودگانی که  امروز واقعا بپاخاسته اند و دارند همه نمود های جمهوری اسلامی را به آتش می کشند ، نداره و نمی تونه داشته باشه و اتفاقا یکی از کار های مهم جوانهای ما در حرکات اخیر اینه که هر گاه با بروز چنین شعار هائی و یا با سر داده شدن چنین شعار هائی مواجه می شوند فورا به مقابله برخیزند و آگاه گری کنند و افشاگری کنند و اجازه ندهند که یک چنین عناصری شعار های نادرست و جهت گیری های نادرستی را بر مردم ما تحمیل بکنند.  به هر حال این مبارزاتی که شروع شده ، پیش خواهد رفت و آینده نشون می دهد که به کجا خواهد رسید و چه مشکلاتی رو برطرف خواهد کرد و چه تجربیاتی را برای جوانهای ما باقی خواهد گذاشت.  مثل جنبش 88 ، این تجربیات به اون ها کمک می کنه تا خودشون را برای اون انقلابی که باید شگل بگیره ، انقلاب اجتماعی ای که نابودی نظام سرمایه داری ایران و همه دارو دسته هائی که این نظام برای حفظ خودش باز تولید می کنه ، وابسته به اونند را خودشون را آماده بکنند و من فکر می کنم که چه خیزش 88 و چه خیزش اخیر درست در این جهت ، یک حرکت های مردمی بودند و هستند که منبع تجربه می شوند برای فعالیت های هر چه گسترده تر و عمیق تر آینده.  با سپاس از شما که این فرصت را به من دادید.

پرسشگر: با سپاس دو باره از شما و به امید رهائی خلقهای دربندمان.  ممنون