به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 218 ، مرداد ماه 1396

 

 

توضیح پیام فدایی: این مطلب نخستین بار در "ویژه نامه مرداد ماه "چریکهای فدایی خلق در سال 64 به چاپ رسیده است.

 

 

به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطیت

 

سال هاست که از انقلاب مشروطیت به مثابه مهمترین رویداد قرن گذشته در ایران می گذرد ولی خاطره مبارزین انقلاب مشروطیت ، ستارخان ها و باقر خان ها و... هنوز هم در اذهان توده ها زنده است. انقلاب مشروطیت به ویژه از آن جهت برای توده های تحت ستم ما اهمیت و برجستگی خاصی می یابد که پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز هم خلق های ما نتوانسته اند به اهداف بورژوا- دموکراتیک این انقلاب دست یابند.

 

انقلاب مشروطیت در شرایط انحطاط فئودالیسم و نفوذ روزافزون امپریالیست ها پا گرفت و توده های مبارز نیز درست برای نابودی فئودالیسم و امپریالیسم و رهائی از قید و بندهای فئودالی و قرادادهای اسارت بار امپریالیستی به پا خاستند. فئودالیسم فرتوت ، ناتوان از برخورد با نیروهای بالنده جامعه و مقابله با بورژوازی تازه پا گرفته ، زیر فشار جنبش مردم آماده بود تا برای حفظ خود به هر رذالتی تن دهد و با امپریالیست ها عقد اتحاد ببندد.

 

از طرف دیگر امپریالیسم نیز برای برقراری سلطه کامل خود بر جامعه ما به فئودالیسم و فئودال ها به عنوان پایگاه موقتی خویش می نگریست و به آن ها نیاز داشت. بنابراین در این دوران ، هم امپریالیست ها و هم فئودال ها آماده بودند قدرت سیاسی را بین خود تقسیم نمایند تا خود را از آماج ضربات توده ها حفظ نمایند. با توجه به برتری اقتصادی و نظامی امپریالیسم ، فئودالیسم در این روند به فئودالیسم وابسته تبدیل شده و امپریالیسم می توانست در شرایط مطلوبی او را نابود سازد. شکست انقلاب مشروطیت درست در جهت رشد چنین روندی قرار گرفت ، چرا که این شکست سطله سیاسی فئودالیسم را متزلزل ساخت و شرایط را برای کودتای رضا خان و تمرکز قدرت سیاسی در دست امپریالیسم آماده ساخت.

 

جهت گیری ضد امپریالیستی انقلاب مشروطیت نیز دقیقا انعکاس این اوضاع بود. شرایطی که در آن توده های وسیع دهقانی زیر بار ظلم و ستم فئودال ها جان می کندند و بورژوازی ملی قید و بندهای فئودالی را سد راه خود می دید. انقلاب مشروطیت در حالی که می بایست فئودالیسم را نابود ساخته و قید و بندهای فئودالی را از بین ببرد در همان حال وظیفه داشت سلطه امپریالیستی را نیز که سد راه تکامل جامعه بود نابود سازد. امپریالیست ها با قرار دادهای اسارت بار خود و با کسب امتیازات مختلف شیره جان توده های تحت ستم را می مکیدند و امکان رشد بورژوازی ملی و آزادی دهقانان را محدود و نابود می ساختند.

 

انقلاب مشروطیت ادامه منطقی مبارزاتی بود که توده ها بر علیه سلطه فئودالی- امپریالیستی موجود انجام می دادند. جهت گیری ضداستعماری این مبارزات به ویژه در جنبش تنباکو انعکاس یافته است، جنبشی که علیه دادن امتیاز انحصار توتون ایران به شرکت تالبوت انگلیسی از طرف حاکمین وقت سازمان یافت و با تحریم توتون ، درباریان فاسد را مجبور به فسخ این قرارداد نمود. جنبش تنباکو نوید بخش انقلابی بود که توده های میلیونی را علیه بیدادگری های فئودال ها و امپریالیست ها به حرکت در آورد.

 

انقلاب مشروطیت گرچه شکست خورد ولی تجربیات گران بهائی را برای خلق های ما به جای گذاشت. مردم ما در جریان این انقلاب به عینه دیدند که ارتجاع در مقابل یورش وسیع توده ها حاضر است به طور موقتی سنگرها را خالی سازد و به موقع خود با یورش وحشیانه ای دوباره آن ها را تسخیر کند. همچنان که در انقلاب سالهای اخیر ما دیدیم که چگونه ارتجاع امپریالیستی در مقابل مبارزات توده ها ، شاه این سگ زنجیریش را فدا نمود تا نظام موجود را حفظ کند و با سازماندهی دوباره نیروهایش ، وحشیانه به سرکوب توده ها بپردازد. در انقلاب مشروطیت نیز ارتجاع حاکم با پذیرش مشروطه و امضاء قانون اساسی ای که به هر حال در مواردی خواست های بورژوا- دموکراتیک را در خود جای داده بود به عقب نشست تا خیلی سریع با یورش وحشیانه خود همه دستاوردهای انقلاب را سرکوب نماید و همان قانون اساسی را نیز یا به ورطه فراموشی بسپارد و یا با اضافه کردن متمم و تبصره و غیره کاملاً در خدمت اهداف خود بگیرد.

 

با شکست انقلاب مشروطیت و نفوذ روز افزون امپریالیسم در ایران ، بورژوازی ملی ضعیف و ضعیف تر گشت تا آن جا که دیگر توانائی خود را برای کسب قدرت سیاسی و حل مسایل انقلاب بورژوا - دموکراتیک از دست داد و تاریخ رسالت حل مسایل این انقلاب را به دوش پرولتاریا ، این طبقه تا به آخر انقلابی نهاد. حال فقط این طبقه است که می تواند با بسیج توده های خلق به دور رهبری خویش با انجام انقلاب دموکراتیک نوین ، ضمن حل مسایل باقیمانده از گذشته ، جامعه را به سوی سوسیالیسم رهنمون سازد.