به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 213 ، اسفند ماه 1395

 

 

توضیح پیام فدایی:  در برنامه یادمان دو روز بزرگ تاریخی ، رستاخیز سیاهکل 49 و قیام پرشکوه 57 که در تاریخ 4 فوریه 2017 در استکهلم سوئد برگزار شد؛ بخشی از برنامه به "پرسش و پاسخ" اختصاص یافته بود که در جریان آن دوستان و رفقای شرکت کننده توانستند سئوال ها و همچنین دیدگاه های خود در مورد مسایل مطرح شده را با رفیق سخنران (رفیق فریبرز سنجری) و بقیه حاضرین در میان بگذارند.  آن چه در زیر مشاهده می کنید ، بخش دوم و پایانی متن این پرسش و پاسخ هاست که از روی فایل صوتی برنامه پیاده شده و با برخی تغییرات و اصلاحات جزئی به این ترتیب در اختیار خوانندگان نشریه قرار می گیرد. در برخی جاها که صدا به صورت واضح شنیده نمی شد ، سه نقطه گذاشته شده است.  علاقه مندان می توانند به فایل صوتی این پرسش و پاسخ ها و همچنین سخنرانی رفیق سنجری از طریق مراجعه به لینک های زیر در اینترنت دسترسی پیدا کنند:

لینک سخنرانی: https://www.youtube.com/watch?v=ePIzTmuQmco

لینک پرسش و پاسخ: https://www.youtube.com/watch?v=Cz5ukUCIBmY

 

 

بخش دوم و پایانی

 

پرسش و پاسخ در برنامه یادمان دو روز بزرگ تاریخی ، رستاخیز سیاهکل 49

و قیام پرشکوه 57 در استکهلم - سوئد

 

 

 

سئوال کننده: یکی از الزامات انقلاب رهبری طبقه کارگر است. شما بدرستی این را در انقلاب دموکراتیک اسم بردید. رهبری طبقه کارگر، در کنار این، شکستن ماشین دولتی. در سال ۵۷ که نه رهبری طبقه کارگر و نه ماشین دولتی شکسته شد ما دیدیم که ارتش یک شبه شد ارتش جمهوری اسلامی. سئوال من این است که چرا تعدادی در درون جنبش مرتب از انقلاب نام می برند. از نظر من، معتقدم که قیام شد و قیام شکست خورد. طبق توضیحاتی که به آن ها اشاره کردید؛ در گوادالوپ نشستند کشور های امپریالیستی، تصمیم گرفتند و سر نخ قیام در آن جا بود. ضمن احترام به مبارزات مردم یعنی ما عملا ما با یک شیوه ای مواجه شدیم که حال اسمش را انقلاب مخملی نگذاریم حداقل یک قیام شکست خورده بود. من سئوالم این است که نظر شما چی هست واژه انقلاب در شرائط فعلی یک بار منفی داره، توده ای ، اکثریتی ، سلطنت طلب ، مجاهدین و رژیم همه دارند میگویند انقلاب شد. بحث سر این است که ما به عنوان یک نیروی کمونیست چه جایگاهی در مبارزات سال ۵۷ می بینیم . سپاس.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: انقلاب بود یا قیام.

 

رفیق سنجری: ببینید. این که نیروهای مختلف سیاسی چه برداشتی از آن چه که در ایران اتفاق افتاد ارائه می دهند و چگونه با آن برداشت منافع و مصالح خودشان را توجیه می کنند، این حق را به ما نمی دهد که واقعیت ها را بسته به تمایلات ذهنی خودمان تفسیر کنیم. بدون شک اگر انقلاب، خیزش عظیم توده ایست. ما در سال ۵۶ و ۵۷ و به خصوص بعد از ۱۷ شهریور با این وضع در ایران مواجه بودیم. آن چه که ما از قیام اسم می بریم اتفاقا قیام بهمن اوج انقلابی بود که در آن سال ها رخ داد و به همان دلائلی که گفتیم یعنی نبودن یک رهبری انقلابی ، عدم سازماندهی طبقه کارگر و نبودن یک حزب واقعا مستحکمی که با طبقه کارگر در پیوند باشه ، یا یک طبقه متشکل و سازمان یافته شکست خورد.  این به این معنی نیست که چون قیام شکست خورد ما نمی توانیم از لفظ و کلمه انقلاب برای آن دوره  استفاده کنیم.  قیام در ۲۱ و ۲۲ بهمن سال ۵۷ بود پروسه قبل اش را پس چی می خواهید بگوئید؟  ما میدانیم که از تقریبا حالا از کانون نویسندگان ، شب های شعر کانون نویسندگان اصولا جو جامعه در ایران تغییر کرد و گرایش به فعالیت های علنی و ریختن به خیابان و تظاهرات زیاد شد و در ۲9 بهمن ماه که در تبریز مردم ریختن توی خیابان از این جا به بعد دیگه مرتبا شب هفت و چهلم سراسر ایران را مبارزات مردمی در نوردید. ما با تظاهرات های میلیونی مواجه بودیم در برخی از روزها در تهران. ما نمی توانیم همه این فعالیت های انجام شده را فقط در دو روز خلاصه کنیم. آن دو روز اتفاقا اوج این پروسه بود. آن پروسه یک پروسه انقلابی بود. کمونیست ها محق هستند که آن را انقلاب بنامند ، علیرغم هر سوء استفاده ای که دیگران ازش بکنند. البته بسته به این که شما چه درکی هم ارائه بدهید. مثلا یک عده ای می گفتند انقلاب ضد سلطنتی و بعد به این معنا هم می گفتند انقلاب تموم شد علیه سلطنت بود تموم شد و حالا جمهوری اسلامی آمده و یک وضع دیگر شده حالا باید برویم یک کار دیگه ای بکنیم. این تحلیل ها، یک تحلیل هایی بود که مبتنی بود بر تمایلات آن گروه ها و آن احزاب و آن سازمان ها. در واقعیت مردم به انقلاب برخاستند و قیام بهمن اوج انقلاب شان بود. قیام بهمن شکست خورد و انقلاب شون هم  شکست خورد.

 

سئوال کننده: عذر می خواهم. یک توضیح بدهم... دگرگونی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ یعنی باید نتیجه اش بشود انقلاب. ما می بینیم روبنای سیاسی فرقی نکرد. وابستگی فرق نکرد. یعنی تحت سلطه. رژیم سیاسی دست به دست شد. قدرت سیاسی دست به دست شد. عرضم فقط این بود.

 

رفیق سنجری: ببینید وقتی که انقلابی شکست می خوره بطور طبیعی قادر نمیشه مناسبات تولیدی و اجتماعی حاکم را تغییر بده. مگر این که ما مفهوم شکست انقلاب را کنار بگذاریم. ولی اگر شکست انقلاب را می پذیریم مردم بپا می خیزند یک نظام اجتماعی را نابود کنند ، ممکن است بتوانند ممکن است نتوانند. آن جاهایی که میتوانند، ما از یک انقلاب پیروزمند صحبت میکنیم که منجر به تغییر مناسبات تولیدی و نظام ظالمانه موجود در آن جامعه مشخص می شود. ولی وقتی که شکست بخوره همان وضع و اتفاقات ادامه پیدا می کند. ما از نظر تاریخی انقلاب ۱۹۰۵- 1907 که یک انقلاب بزرگ توده ای بود شکست خورد و نظام حاکم در آن کشور و سیستم آن و رژیم هم ادامه پیدا کرد و همین اتفاقی که در کشورهای دیگر هم به هر حال افتاده . من می توانم مثال هاش را هم بگویم.  ولی این جا فکر نمی کنم الان وقت باشه...

 

سئوال کننده: سئوال من در رابطه با نقش شوروی در منطقه و منافع شوروی در ایران است. که می خواهم بدانم که وقتی برای حافظ اسد تا این حد پیش روی کنه و تا این قدر مایه بگذاره آیا توی ایران حمله آمریکا به ایران  هم می شه یک همین چیزی عینی هست همین چیزی.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: بیشتر مشخص بشه در مورد چه زمانی صحبت می کنید

 

سئوال کننده:  روسیه

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: نقش روسیه در منطقه و منافع ای که دارد در منطقه در امروز و اگر آمریکا حمله بکند.

 

رفیق سنجری: اگر آمریکا حمله بکند. ببینید ما وقتی می گوییم مخالف قدرت های بزرگ هستیم یکی اش هم همین روسیه است. سوابق گذشته و اتفاقاتی که در این کشور افتاده هیچ ربطی به موقعیت کنونی این دار و دسته حاکم ندارد؛ چه در روسیه و چه در چین. اما بعضی ها چپ ها را به نادرست متهم می کنند که یک نوع حمایت های ضمنی از این کشورها می کنند، که این غلط است. اتفاقا الان در جامعه ایران به خاطر وضع خاصی هست نفرت به روسیه و چین خیلی هم زیاد شده و خیلی مواقع هم شعار می دهند علیه شان.

ما مخالف هر نوع دخالت خارجی در کشورمان و در منطقه هستیم و اتفاقا معتقدیم که همین کارهایی که امپریالیست ها و قدرت های بزرگ در منطقه و در ایران می کنند است که وضع را هر روز بحرانی تر و مردم را در دسته های میلیونی آواره و خانه خراب کرده است. اگر این ها می رفتند و این دسیسه چینی ها و توطئه های شان و دخالت گری ها و تجاوزات نبود مردم با آرامش داشتند زندگی می کردند و جوامع خودشان را می ساختند.  دخالت های این کشورها عملا باعث شده که ما در منطقه خاورمیانه در افغانستان ، عراق در لیبی و در سوریه و یمن با یک جوامع متلاشی شده با واقعا هزاران کشته و میلیون ها آواره و مردمی که واقعا اسیر گروه های تروریستی هستند و هر روز باید در مقابل فعالیت های این گروه های تروریستی که خودشان سر نخ شون به همین قدرت ها وصل است قربانی شوند. در نتیجه هیچ گونه نقش مثبتی برای دخالت های امپریالیستی و دخالت هایی که برای منافع خودشان انجام می شود ، ما توی این کار نمی بینیم و مخالف همشون هستیم.

 

سئوال کننده: می خواستم سئوال بکنم راجع به شرائط جهانی و بین الملل که با آمدن آقای ترامپ از یک طرف و این بهم پاشیدگی وضع  ، اصلا اقتصاد سرمایه داری که با بحران های شدیدی مواجه بوده و این جهانی سازی سرمایه که تقریبا می شه گفت که از  2008 با اون بحرانی که به وجود آمد تقریبا تمام شده بود. ولی با تنفس مصنوعی که بانک مرکزی آمریکا با چاپ پول و خیلی تاکتیک های مقطعی داد توانسته این را تا الان بکشه و بیاورد جلو. این شرائطی که توی کشوره الان توی آمریکا هم این جوره و در کشورهای دیگر اروپایی می بینیم فاشیسم رشد می کنه از یک طرف و از طرف دیگه دوست داشتم که رفیق سنجری به آن اشاره کنند که آیا این شرائط مناسبی را برای ما سوسیالیست ها ایجاد کرده از زمان فروپاشی شوروی تا به حال و به راست چرخیدن حزب کمونیست چین.  من خودم معتقد به این هستم که بله. اما نظر رفیقمان سنجری را می خواستم. یکی این سئوال و دومی هم راجع به این هستش که سازمان چریک های فدایی خلق مرحله انقلاب را در شرائط کنونی چی می بینند. سوسیالیستی میبینند یا دموکراتیک ، از توی هر کدام از این هائی که اشاره کردم بگویند که با چه نیروهایی می خواهند همکاری بکنند در این زمینه.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: ...

 

رفیق سنجری: ببینید. شرائط اقتصادی که شما می گویید یک معنای خاصی دارد ولی هر موقعیتی که حالا من با کلمات خودم میگویم، هر موقعیت سیاسی اقتصادی دارای روندهای گوناگونی است. که ما تویش هم چیزهای امیدوار کننده می بینیم و هم چیزهای منفی ، مثلا شما الان به این وضعی که رشد گرایش نئوفاشیستی در اروپا و آمریکا یک چیز منفی است. شما الان نگاه کنید در اتریش ، در هلند ، در فرانسه و در آلمان همین چند وقت پیش کنفرانس گذاشتند و تمام نیروهای نئوفاشیست با هم جمع شدند و از این که ترامپ هم آمده خوشحال که مثلا چه کارهای جدیدی خواهد شد. در آمریکا کوکلوکس کلان ها فعالیت علنی شروع کردند؛ این ها چیزهای منفی این شرائط است ولی خوب از سوی دیگه در همین وضع شما می بینید میلیون ها آمریکایی که تا قبل این قدر وارد سیاست نمی شدند ، الان وارد سیاست شدند. در روز مراسم تحلیف یا سوگند ترامپ یک سری مبارزات واقعا حاد در واشنگتن رخ داده. حالا خیلی ها چهار تا عکس نشان میدهند که صورت شان را هم پوشانده بودند و سیاه پوشیده بودند و فلان . مردم آسفالت خیابان را می کندند و می زدند توی سر نیرویی که آمده بود سرکوب شان کند. روز بعدش چند میلیون نفر آمدند در مقابله با سیاست های زن ستیزانه ترامپ. یعنی در حالی که تو همین شرائط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ما با یک روندهای دلگرم کننده و مثبت روبرو می شویم ، خوب از آن طرفش هم هست. شما الان به وضع ایران را نگاه بکنید. ما هر روز تظاهرات می بینیم. واقعیت است ما در دوره شاه این را نداشتیم. بطور واقع ما در دوره شاه می بایست مبارزه ای را شروع بکنیم که تازه این یخ را آب کند و مردم را به خیابان بکشاند ، الان خودشون تو خیابان اند ولی همین که توی خیابان هستند پراکنده اند باز هم این مقابل شما قرار می گیره که این پراکندگی را چه طوری به سازماندهی تبدیل کنید. به سازمان یافتگی تبدیل بکنید.

 

سئوال دوم شما بحث مرحله انقلاب است. ما مرحله انقلاب را چه جوری می بینیم اگر من سئوال تان را درست فهمیده باشم.  ببینید. اصولا در هر جامعه ای  متد مارکسیستی متد انقلابی برای بررسی مرحله انقلاب این است که شما به ساخت اقتصادی - اجتماعی آن جامعه مراجعه کنید. یعنی باید تحلیل داشته باشید چه طبقاتی در جامعه حضور دارند.  چه طبقاتی حافظ وضع موجودند و از استثمار و نکبت و فلاکتی که در جامعه حاکمه سود می برند و چه طبقاتی خواهان نابودی این وضع هستند. این واقعیت است که مرحله انقلاب را برای شما روشن می کند. شما اگر به جامعه ایران نگاه کنید ایران بر اساس تحلیل ما یک کشور نومستعمره و زیر سلطه امپریالیسم است که سرمایه داری وابسته بر آن حاکم است و اقشار مختلف خرده بورژوازی و طبقه کارگر در مقابل این سلطه قرار گرفته اند. در نتیجه ماهیت دولتی را که بعد از انقلاب به قدرت می رسد ، همین طبقاتی تعیین می کنند که قرار است انقلاب را انجام بدهند. چه طبقاتی قرار است در ایران انقلاب را انجام دهند ، بخش بزرگی از جمعیت جامعه را کارگران تشکیل می دهند ، حاشیه نشینان شهری تشکیل می دهند من اگر اشتباه نکنم اگر حضور ذهنم اجازه بده یک چیزی شاید بین حدود 15 تا 18 میلیون ما حاشیه نشین شهری داریم ما میلیون ها کارگر داریم ، این ها اکثریت این جامعه را تشکیل می دهند. این ها نیروی انقلاب هستند و در نتیجه این (واقعیت ، ماهیت) انقلاب را تعیین می کند. نکته مهم این است که انقلاب یک امر عملی است. این نیست که من و شما این جا تصمیم بگیریم که فردا انقلاب در ایران سوسیالیستی است یا نه.  یک بخش این است که در صحنه کدام طبقه بره ، چه جوری عمل بکنه و چقدر می تواند نیروهای خودش را بسیج بکنه. حتما بهتر از من می دانید که برخی مواقع بحث می شه از رهبران طبقه کارگر که می گویند آن حدی که ما بتوانیم طبقه کارگر را متشکل کنیم می توانیم بطرف سوسیالیسم هم گام برداریم. با این تحلیل به طور خیلی واضح ما مرحله انقلاب در ایران را این طوری بررسی می کنیم که کارگران ایران به کمک دهقانان به کمک روستائیان به کمک اقشار مختلف خرده بورژوازی بپا می خیزند ، علیه نظام سرمایه داری وابسته و حامیان امپریالیست اش ، این امر تنها زمانی می تواند به موفقیت بیانجامد که رهبری اش با طبقه کارگر باشد. اگر طبقه کارگر توانست این رهبری را اعمال بکند ، می تواند این روند را به موفقیت برساند و اگر نه این وضع تکرار می شود به شکل های دیگری به اشکال دیگری . این آن چیزی است که ما می گوییم من اگر در دو سه کلمه بخواهم مثلا تعریفش کنم در ایران کمونیست ها و کارگران انقلاب سوسیالیستی شان را با انقلاب دموکراتیک نوین شروع می کنند و در حد این که توانستند کارگران را بسیج کنند و سازمان دهند ، می روند به طرف سوسیالیسم یعنی در هر حدی که توانستند.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: سپاس. رفقا 6 دقیقه دیگر وقت داریم و یک پرسش مانده.

 

سئوال کننده: خیلی ممنون بابت همه صحبت هایی که داشتید دو تا سئوال برای من پیش آمد در مجموع این صحبت ها. در بخش اولیه صحبت های خودتان وقتی که امر مبارزه قهر آمیز را مطرح کردید سئوال اولم در این رابطه است. سئوال دوم در رابطه با وقتی که گفتید اگر یک جریان انقلابی اگر را با دو سه بار تاکید کردید و مطرح کردید اگر یک جریان انقلابی وجود داشته باشد همین جریانات امپریالیستی و غیره چار چنگولی می آیند از جمهوری اسلامی دفاع می کنند. سئوال من در این رابطه است. اما یک توضیح خیلی مختصری بدهم قبل از این. من فکر می کنم قبلش با یکی از دوستانی که صحبت می کردم این مساله را مطرح کردیم ... واقعا فکر می کنم که این بازی جمهوری اسلامی و آمریکا، آقای ترامپ بیشتر حالت این کارتون "تام و جری" را دارد. به این شکل که آقای ترامپ یعنی آمریکا نیاز مبرمی به این داره که از قدرت جمهوری اسلامی در منطقه برای کنترل منطقه و حل معضلات منطقه استفاده کند. از طرف دیگر آمریکا برای این که بتواند نشان بدهد که این قدرت آمریکا یک قدرتی نیست که با توجه به معضلاتی که جهان چند قطبی و غیره پیش آمده ، آمریکا نیاز به این دارد که با یک نوع ایستادن بسیار بسیار جدی در مقابل جمهوری اسلامی در ظاهر امر ... یا ... باید نشان دهد که به نوعی آمریکا آن ابهت و آن قدرت و توان ایستادگی را دارد. بنابراین بازی این ها به نظر من بیشتر در این راستاست. اما جمهوری اسلامی هم در شرائطی قرار گرفته که دیگر آن حالت سه گانگی درونی حکومت را ندارد. یعنی جناح اصولگرایان ، جناح رفسنجانی - خاتمی که با فوت رفسنجانی قضیه تغییر کرد و خود خاتمی هم که به هر شکل ممنوع التصویر و غیره است و همین طور حصری که آن جناح سوم دارند که در خانه هستند مناسبات جمهوری اسلامی هم وارد عرصه هایی شده که با توجه به انتخابات چند ماه آینده واقعا یک مسئله جدی است. قبول دارم که شما در رابطه با امر آن چیزی که در ابتدا گفتم در مورد مبارزه مسلحانه که سئوال اول است من خودم میدانم که جمهوری اسلامی از زمانی که حمله اش را به جبهه دموکراتیک شکرالله پاکنژاد و بقیه و بعد سرکوب های خونین کرد. امر مبارزه مسلحانه را به نوعی تحمیل کرد به گروه های مخالف جدی اش ، اما امروز شرایط امروز خودتان هم گفتید یکی از دوستان هم گفتند که شرایط امروز با شرایط 57 بسیار متفاوت است در جامعه ایران. همین طور شرائط جهانی. امپریالیسم در ایران تجربیات زیادی در سوریه ای کردن و لیبائی کردن و غیره هم دارد و هیچ ابایی هم ندارند که ... دوستی که مطرح کردند مسئله سوریه و غیره به نظر من این ها مسائل مهمی هستند که ما اگر در معادلات مان وارد نکنیم یک جای قضیه می لنگد. با توجه به این که باز یک دوستی مطرح کردند که به روز کردن مسائل ، به نظر من این ها فاکتورهایی هستند که ما باید دقیقا بشون  وارد شویم و در این راستا اون جریان انقلابی که شما می گویید اگر وجود داشته باشد در نبودش باید چه کار کرد؟ دوم امر مبارزه انقلابی را (قهر آمیز را) چطوری باید پیش برد که از سوریه ایی شدن و لیبیایی شدن ایران پرهیز کرد خیلی ممنون.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: سپاسگزارم. در یک دقیقه و نیم جواب بدهید.

 

رفیق سنجری: من با توجه به این که یک دقیقه و نیم وقت دارم. من در این زمان کوتاه را اجازه بدهید یک نکته ای را بگویم این اتفاقاتی که دارد می افتد یکی از بحث هایی که امشب رویش تاکید شد این بود که با رفتن جمهوری اسلامی، سرنگونی جمهوری اسلامی بدست قدرت های خارجی مصالح مردم ما را تامین نخواهد کرد. این را من مایلم که روش تاکید کنم که تجربه قیام بهمن و شکست قیام بهمن نشان داد البته در خیلی از کشورهای دیگر هم این تجربه ها وجود دارد. امپریالیست ها هیچ وقت سرنوشت خودشان را با سرنوشت رژیم های وابسته و نوکران خودشون در کشور های مختلف گره نمی زنند. آن ها فقط منافع همیشگی دارند نه دوستان همیشگی. نه نوکران همیشگی. در نتیجه بحثی که مهم است که باید به آن پاسخ داد این است که به فرض این که روند حوادث هم طوری پیش بره که این دار و دسته ای که روی کار آمدند بیشترین فشارها را به این رژیم بیاورند ، حالا ظاهرا هم شروع کرده اند مثلا او یک موشک بالستیک فرستاد آن ها هم فوری گفتند ما یک عده را تحریم می کنیم و خیلی از کارهای دیگه. گفتن اسمش را گذاشتیم در لیستی که باید تحت نظر باشد و فلان.  این ها تغییری در این بحث ما نمی دهد که آن نیروهایی که چشم امید بستن به این که با قدرت خارجی به قدرت برسند هیچ گونه اصالت انقلابی ندارند. نیروی انقلابی اگر می خواهد واقعا این رژیم را برای آزادی و رسیدن مردم به رهایی تغییر بده باید متکی باشد به خودش و قدرت خودش و مبارزه الزاما قهرآمیز.