به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 212 ، بهمن ماه 1395

 

 

توضیح پیام فدایی:  در برنامه یادمان دو روز بزرگ تاریخی ، رستاخیز سیاهکل 49 و قیام پرشکوه 57 که در تاریخ 4 فوریه 2017 در استکهلم سوئد برگزار شد؛ بخشی از برنامه به "پرسش و پاسخ" اختصاص یافته بود که در جریان آن دوستان و رفقای شرکت کننده توانستند سئوال ها و همچنین دیدگاه های خود در مورد مسایل مطرح شده را با رفیق سخنران (رفیق فریبرز سنجری) و بقیه حاضرین در میان بگذارند.  آن چه در زیر مشاهده می کنید ، متن این پرسش و پاسخ هاست که از روی فایل صوتی برنامه پیاده شده و با برخی تغییرات و اصلاحات جزئی به این ترتیب در اختیار خوانندگان نشریه قرار می گیرد. در برخی جاها که صدا به صورت واضح شنیده نمی شد سه نقطه گذاشته شده است.  علاقه مندان می توانند به فایل صوتی این پرسش و پاسخ ها و همچنین سخنرانی رفیق سنجری از طریق مراجعه به لینک های زیر در اینترنت دسترسی پیدا کنند:

لینک سخنرانی: https://www.youtube.com/watch?v=ePIzTmuQmco

لینک پرسش و پاسخ: https://www.youtube.com/watch?v=Cz5ukUCIBmY

 

 

بخش اول

 

پرسش و پاسخ در برنامه یادمان دو روز بزرگ تاریخی ، رستاخیز سیاهکل 49 و قیام پرشکوه 57

 

در استکهلم - سوئد

 

سئوال کننده: تشکر می کنم که به من وقت دادید و برای همگی شما آرزوی جوانی و سلامت دارم. من به استناد به گفته های رفیق عزیز رفیق سنجری ، ایشان گفتند که قیام شکست خورد، این جا یک چرای بزرگ جلوشه چرا شکست خورد؟  و بعدا ادامه می دهند ، خوب اگر از مردم نام برده میشه و این مردم تحت تاثیر نمیدانم شعاری که می دادند بنا به گفته شما "سراسر ایران را سیاهکل می کنیم" 36 میلیون جمعیت ایران آیا این شعار را می دادند یا بخشی بسیار بسیار کوچک و محدود نسبت به جمعیت 36 میلیونی این شعار را می دادند که آن هم بچه های به اصطلاح چپ که من آن بچه ها را سوسیالیست می دانم.  خوب این جا نتیجه چی می شه ، وقتی بینش سوسیالیستی در بین توده ها نیست چگونه ما میتوانیم چهار نفر ؛ ده نفر ؛ بیست نفر فقط متکی به این باشیم که که فعالیت مخفی در درون خانه های تیمی باید خلاصه بشود. از اون گذشته ، خوب اگر ما تحلیل مشخص از شرائط مشخص داریم ، آیا شرائط دنیای امروزی با سال 1348 و 49 متفاوت هست یا نیست و اگر هست به چه اندازه؟   از آن گذشته چرا ما انتزاعی برخورد می کنیم در رابطه با حرکت 57 که یک جنبش بود و این جنبش شکست خورد و این جنبش منحصر به این نبود که فقط در درون ایران باشد ، بلکه سیاست همون امپریالیست هایی که شما می گویید و من هم معتقدم و سیاست خارجی سیستم سرمایه داری وابسته و تحت سلطه سیاسی - اقتصادی دنیای آن روز ایران و باز تولید مجددش توسط مذهبیون و رهبری آدمی که از سال 41 و 42 اون رو توی آب نمک خوابانده بودند. یعنی خمینی دجال ، یعنی خمینی آدمکش و اینو آوردندش با سلام و صلوات و ما دیدیم که این مردم چه جوری دنبالش راه افتاده بودند. ما این ها را دیدیم. خوب حالا این چیزی که من گفتم نتیجه این می شه به نظر من اگر اجازه هست من پرسش ام را مطرح می کنم.

 

رفیق مجری پرسش و پاسخ: بفرمائید پرسش تان را مطرح کنید.

 

سئوال کننده: بله دیگه این ها همه اش پرسش بود. خوب حالا اگر ما بیاییم فقط فکر کنیم که حرکت های گذشته ما خارج از انتقاد ، خارج از نقص و همه اش هم درست بوده آیا پس انتقاد از خود و از تشکیلات خود چی می شه؟  و اگر ما انتقاد از خود نکنیم و در رابطه با حرکت های اجتماعی در گذشته مان طبیعتا کار به جایی نمی بریم و مطمئن باشید اگر توده هایی که شما نام می برید خلق اسمش را می گذارید که خلق مفهوم داره. ما معتقد به حکومت طبقه کارگر هستیم ، به رهبری طبقه کارگر هستیم. این جا مسئله طبقاتی می شه و اینو کم رنگ نشون می دهید و اگر این ها درون شان کار نشه یعنی نتیجتا کار سیاسی تشکیلاتی سازماندهی حرکت علنی با حرکت مخفی و بوجود آوردن تیم های مسلح ، اگر این ها همراه نباشه ما کار به جایی نمی بریم و در خاتمه بگم باید در شرائط فعلی به نظر من تنها راه مبارزه ایی که در خارج از کشور به عهده ما گذاشتن اتحاد عمل پایدار بین نیروهای سرنگونی طلب ، آزادیخواه و برابری طلب است و مخالف کل سیستم سرمایه داری حاکم در ایران و جهان. سپاسگزام از وقتی که بمن دادید. 

 

رفیق مجری: سپاس از شما ، من این جمع بندی را از پرسش ها کردم قیام شکست خورد چرا؟  آیا بخش کوچکی از مردم نبودند که تحت تاثیر شعار ایران را سراسر سیاهکل می کنیم بیرون آمدند. تفاوت تحلیل شرائط امروز و گذشته و مسئله انتقاد از خود. 

 

رفیق سنجری: ببینید این که مطرح می شه قیام شکست خورد چرا شکست خورد؟ ، من در یکی دو جمله گفته ام و البته در این سخنرانی جای توضیح و تشریح مفصل این مسئله نبود.  ولی اگر نظر ما را بخواهید قیام شکست خورد به خاطر این که مردم سازماندهی نشده بودند ، پراکنده بودند و از یک حزب رهبری کننده و سازمان رهبری کننده در مضیقه بودند و مهمتر این که دشمنان خودشان را هم در لباس های مختلف نمی شناختند. "مرگ بر شاه" شان را می گفتند ولی متوجه این نبودند که این می تونه همان سیستم و نظامی که شاه را باز تولید می کنه ، یک خمینی را هم بیاره و تحویل شون بده ، به همین دلیل هم این قیام شکست خورد. فکر می کنم که اگر بطور مشروح تر هم لازم باشه دلائل شکست قیام را بدانید ، این را با رجوع به سایت سیاهکل می تونید کاملا بهش دسترسی پیدا کنید. 

 

یک نکته دیگری هم گفتید که مایلم بهش اشاره کنم. نه من و نه سازمانی که من به آن وابسته ام معتقد نیستیم که 36 میلیون مردم آن دوره می گفتند که "ایران را سراسر سیاهکل میکنیم" این حرف را نه من زدم و نه بقیه اعتقاد دارند. ولی اگر شما به آن صحبت دقت کنید و اگر واقعا روند سیاسی آن دوره را یک بار دیگر در ذهنتان مرور کنید ، خوب آن نیرویی که بعد از بهمن 57 با اقبال وسیع توده ها مواجه شد و میتینگ های چند صد هزار نفری می گذاشت کی بود؟  این آیا آن محافلی بودند که مثلا معتقد بودند که مبارزه مسلحانه جدا از توده هاست یا همان سازمانی بود که در سیاهکل دست به قیام زد و مبارزه مسلحانه را در ایران شروع کرد و آن همه جانبازی کرد و ذهنیت جامعه را عوض کرد و توجه مردم را بسوی خودش جلب کرد و حمایت معنوی آن ها را کسب کرد. این که حالا در آن سازمان هم - این را هم بگم که اشتباه نشه - چه مارهای خوش خط و خالی رشد کردند و مسیر را عوض کردند در این بحث دخالتی ایجاد نمی کنه. پس اگر ما میگوییم مردم شعار "ایران را سراسر سیاهکل میکنیم" را سر می دادند ، شما اگر به مطبوعات همان دوره هم مراجعه کنید می بینید. 

اتفاقا همین چند روز پیش رفیق نادر ، یک چیزی از تهران مصور گذاشته بود در صفحه اش در فیس بوک یکی از شعارهایی که مردم در آن دوره سر می دادند در آن روزنامه نوشته شده بود همین شعار بود "ایران را سراسر سیاهکل میکنیم". 

 

این که شرائط امروز با شرائط سال 49 متفاوت است، من فکر نمی کنم هیچ بچه دانش آموزی هم اینو بتونه انکار کنه، معلومه که متفاوت است. مگر ما هم چه در صحبت های امشب و چه چیزهائی را که در جاهای مختلف که نوشته ایم معتقدیم که ما با یک انطباق هندسی شرائط مواجهیم و باید همان کاری را کرد که آن روز و آن سال می کردیم!  ما چنین حرفی را نزده ایم و چنین اعتقادی هم نداریم بحث سر درس گیری از گذشته است برای این که راه آینده را روشنی ببخشیم.

 

یک چیز را تجربه مردم ما ، تجربه جنبش کمونیستی ما و تجربه رزمندگان فدایی نشون داد ، اگر پیشرویی می خواهد در نقش پیشرو و با اقبال مردم در جامعه واقعا حضور داشته باشد و کار کند و نقش ایفا کند ، این پیشرو باید با قدرت سلاح ، صدای خودش را به مردم برسونه در شرائط دیکتاتوری و با قدرت سلاح هم خودش را حفظ بکند و این هم به معنای این نیست که 10 نفر بروند در یک خانه تیمی ممکنه هزار نفر برند در پایگاه های مختلف. ممکن هم هست که خیلی کم باشند ، این هم مهم نیست. همه جنبش های انقلابی اصولا نیرو های انقلابی با کم شروع می کنند و به بسیار خواهند رسید. 

 

این که مردم از خمینی چطوری دفاع کردند و یا او را در آب نمک خوابانده بودن من مسئله ندارم.  به هر حال خمینی را در کنفرانس گوادالوپ چهار نیروی امپریالیستی که حضور داشتند پذیرفتند و آوردندش روی کار و برای همین هم آوردند روی کار که انقلاب مردم را بنام انقلاب سرکوب کند.  او هم البته کرد و ما هم 38 سال است که داریم نتیجه اش را می بینیم.  این که مردم هم آگاهی شان کم بود ، بینش سوسیالیستی نداشتند یا کم داشتند در این مسئله زیاد دخالت نداره. 

 

این که ما از خودمون انتقاد نکنیم هم راه بجایی نخواهیم برد کاملا حق با شماست. ولی فکر نمی کنم که این جا جلسه انتقاد از خود نبود.  این جا جای این بود که ما بررسی کنیم شرائط کنونی را و یک سری از ملاحظاتی را که در شرائط کنونی از نظر ما برجستگی داره را مطرح کنیم.  در نتیجه اگر می خواهید باز هم به انتقاد هایی که این تشکیلات از خودش کرده ، مراجعه کنید سایت سیاهکل را باز هم به شما معرفی می کنم. 

 

این که اتحاد عمل نیروهای سرنگونی طلب رمز پیروزی امروز هم هست من با قسمت اتحاد عمل اش موافقم ولی بقول معروف سرنگونی طلب اش خیلی گله گشاد است. چون ممکن است تفاوت ها رو تفاوت های طبقاتی رو که در جنبش فعلی و در نیروهای مخالف رژیم الان وجود دارد را یک کمی به حاشیه ببرد. شما ممکن است در طیف سلطنت طلب نیروهایی را ببینید که سرنگونی طلب هستند. شما ممکنه در طیف تفکر مجاهدین نیروهایی را ببینید که سرنگونی طلب هستند. در جاهای مختلف مثلا حتی شما می توانید در بلوچستان نیرویی را ببینید بنام جیش العدل که سرنگونی طلب است. پس اتحاد اگر قرار است بین نیروهای مبارز و انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و این نکته مهم که ما در بحث امشب روی آن تکیه کردیم سرنگونی جمهوری اسلامی به معنای تحقق خواسته ها و مطالبات مردم ما آن موقع فقط باید به اتحاد عمل نیروهایی باید چشم امید بست که به مردم و به خواسته های مردم ، به آزادی و دموکراسی دل بسته اند.

 

سئوال کننده: خیلی ممنون از این که وقت صحبت دادید بمن ، شما یک صحبتی کردید و گفتید که بعضی ها بما می گن که این صحبت های شما قدیمی شده. من می گم صحبت ها قدیمی نیست ، بعضی وقت ها به روز نیست صحبت ها.  یعنی این که ما الان جامعه ایران را که در نظر بگیریم یک وضعیتی پیش آمده که مثلا فرض کنید اگر مردم ایران تا حدود ۲۰ سال نرفتن پای صندوق های انتخابات و رای ندادند ولی از سال 1376 رفتن و رای دادند. انتخابات آخری ۴۲ میلیون رای دادند و پنج میلیون غایب شدند که من به آن ۵ میلیون احترام می گذارم. حالا وقتی که نگاه کنیم به گذشته می بینیم که اون ۲۰ سالی که مردم رای ندادند برای این که نیروهای کمونیست خیلی سر این قضیه بایکوت واقعا نوشته های بسیار بسیار جالبی از سازمان های چپ ایرانی در رابطه با بایکوت انتخابات و مضحکه انتخابات به عنوان یک ابزار سرمایه داری مقالات خیلی غنی نوشته می شد و بعد دست برداشتن.  یعنی چون جمهوری اسلامی هم ساکت ننشست سر این قضیه و یواش یواش و به هر جهت حالا نمی خوام بگم چرا ولی نیروهای کمونیست ، من به نیروهای چپ کار دارم آن هایی که سرنگونی طلبند به درستی می گویید که این ها خیلی گل و گشاد شدند نیروهای چپ دیگه دست برداشتن از اینکه این بایکوت رو توی توده ها ببرند. من می گم که الان واقعا با این دنیای اینترنت هم می شه یک سری بحث ها رو برد و وارد این جریانات انتخاباتی کرد و این به نظر من باید خیلی جدی گرفته بشه ، وقتی که می بینیم این جوری مردم میرن شرکت می کنند یک مقدار این باید دغدغه ما باشه . یکی این نکته. 

 

یکی سر مجاهدین خلق شما یک مقدار مجاهدین خلق به عنوان نیرویی که از فردای انقلاب مشخص کردند مسئله شان مسئله قدرت است مسئله ... نه نیروی مترقی هستند و نه هیچ چی. مسئله قدرته.  در این سالهای اخیر ... مثلا از وقتی هم که آمدند عراق مستقر شدند همکاری وسیع شون را با امپریالیست ها مشخص کردند ، این که ما به عنوان کمونیست بایستی که این جریان را نه این که بشون پند و اندرز بدهیم ، اصلا ربطی ندارند یک دره بین ما فاصله است و این ها باید به وسیع ترین شکل این ها افشاء بشوند. شما حتی اسم هم نبردید حتی از شون ، چرا اسم نبریم. این ها سرنگونی طلب هستند ولی از منظر منفعت خودشان. مجاهدین باید تو تمام بحث چپ ها افشاء ‌بشوند و بعنوان یک دلال امپریالیست ها ، بعنوان نیرویی که برای امپریالیست ها کار می کنند و این به هر جهت اگر نشود من نمی دانم چرا نه؟  فقط این سازمان شما بلکه خیلی از سازمان ها سر این قضیه یک سری ملاحظه کاری ها دارند که من اصلا متوجه نمی شوم برای چی برای چی حاضر نیستید حتی اسم شون بیارید در صورتی که همه می دانند که این مجاهدین اند که مدت ها به ترامپ نامه نوشتند و شادی کردند از این که اون امده. حالا یک سری مسائل را اگر ما خودمان چیز نباشیم سرش مشخص صحبت نکنیم خوب یک توهماتی توی توده ها ایجاد می شه. مثلا سر بایکوت که کار نشد از ۷۶ به این ور خوب الان دیگه مردم این جوری می روند سر رای.  من اعتقاد دارم وقتی که کمونیست ها سر یک سری مسائل و مباحث و معضلات صحبت می کنند ، بحث را پیش می برند نتیجه می دهد در جامعه ایران حتی اگر در خارج از کشور باشیم حتی اگر در داخل پایگاه نداشته باشیم. 

 

رفیق سنجری: ببینید این که شما مطرح می کنید که گفتم تا ما این حرف ها را می زنیم می گن این حرف ها کهنه شده  آن را در آن رابطه ایی که من گفتم رو توجه نکردید. من گفتم نیروهایی هستند سازمان هایی هستند تفکراتی هستند که خواهان این هستند که دولت آمریکا به جمهوری اسلامی فشار بیاره که جمهوری اسلامی از بین بره و به هر حال از نظر اون ها آزادی و دموکراسی برقرار بشه. گفتم این تا ما این حرف ها را میزنیم فوری می پرند وسط و میگن نه ما خسته شدیم و این حرف ها هم کهنه شده  و این ها. من در این چهار چوب این حرف را زدم. 

 

این که به روز هست یا به روز نیست ، اتفاقا حرف روزه ، اتفاقا حرف همین امروزه و الان نیروهایی هستند که با تحولاتی که در آمریکا شده ، قند تو دلشون آب شده که "رژیم چنج" دوباره میاد روی میز و احتمالا تحولاتی می شه و از این تحولات حتما به این ها هم کلاهی از این نمد می رسه. 

 

بحثی که ما این جا مطرح کردیم - یعنی من از طرف سازمان مان مطرح کردم - اتفاقا تاکید روی این نکته است که اگر کسی امروز می خواهد واقعا مردم را آگاه بکند و جلو این گونه تبلیغات را بگیرد و افشاء بکند این وظیفه مقابلش است که توضیح دهد که سرنگونی جمهوری اسلامی در چه شرائطی متحقق کننده مطالبات و خواسته های مردم است.

 

اما در این مورد که مطرح می کنید که از سال ۷۶ به بعد مردم در انتخابات ها شرکت کردند ، من با شما توافق ندارم.  به هر حال من نظر خاص خودم را دارم.  من این انتخابات هایی که رخ داده و این آمارگیری ها و اعلام آمارهایی که وزارت کشور جمهوری اسلامی مجری اش است را واقعی نمیدانم. شما همین انتخابات ترامپ را اگر بیایید بررسی بکنید در کشور آمریکا که حالا می گن دموکراسی وجود داره و فلان ، نصف مردم در انتخابات شرکت نکردند. شما این ۴۲ میلیون را از کجا آوردید؟  ۴۲ میلیون در زیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی آمدند و توی صندوق های رای، رای شان را انداختند. کدام انتخابات به خاتمی رای بیشتر دادند؟  به رفسنجانی رای دادند؟  به احمدی نژاد رای دادند؟  به روحانی رای دادند؟  کجا این مردم...؟ یک چیز هست هر انتخاباتی که شما در جمهوری اسلامی برگزار بشه شک نکنید که وظیفه وزارت کشور این است که بیاد و یک عدد بزرگی را اعلام بکند. آیا شما باید اینو باور بکنید. اصلا این جوری نیست که بگویید من به آن ۵ میلیونی که رای ندادند احترام می گذارم ولی خوب ۴۲ میلیون هم رای دادند.

 

البته من از آن تیپ هایی نیستم که فکر کنید از این توهمات دارم که مثلا با تغییر این عددها مثلا وضع ما در این دنیا عوض می شه. از این ها نیستم که فکر کنم که مثلا حالا ۵ میلیون نه اگر ۱۰ میلیون رای نمی دادند وضع خوب می شه.  ولی فریب این آمارها را نخورید. به خصوص وقتی که خودتان را کمونیست می دانید و از طرف کمونیست ها و موضع کمونیستی صحبت می کنید. فکر نکنید که آن دستگاه تبلیغاتی میاد می گه چند میلیون رای ریختند برای رفسنجانی راست میگه ، اصلا این طور نیست ، یعنی جمهوری اسلامی که آمریکا و انگلیس و همه رو گذاشته تو جیبش از تقلب و دروغ و ریا و فریب مال آن ها را که حداقل آزادانه دارید می بینید که عکس چاپ کردن که ترامپ می گه برای من چند میلیون آمده بودن اون یکی می گه نه دروغ می گه ، در ایران که وضع خیلی بدتره . این طوری فکر نکنید.

 

این که از مجاهدین چرا اسم نمی برند، نه ما هیچ ملاحظه ای نداریم. من از طرف دیگران صحبت نمی کنم از طرف خودمان که بخواهم صحبت کنم ما هیچ ملاحظه ای نداریم . اتفاقا این جا هم در بحث پاسخ به اون سئوال اول من گفتم که مجاهدین هم بنوعی جزء‌ نیروهای سرنگونی طلب قرار می گیرند و ما اگر بحث سر اتحاد عمل نیروهای سرنگونی طلب باشه ، ما با این امر مخالفیم. 

 

این که نامه نوشتند من البته اطلاع ندارم ولی من می دانم که فقط مجاهدین نیستند حداقل ۳۰ نفر از کسانی که خودشان را کنشگران اجتماعی می دانند و خودشان را معتقد به یک دموکراسی لیبرال می دانند ، این ها نامه نوشتند و برخی از احزاب تبریک گفتند و البته سلطنت طلب ها هم آن چنان دستپاچه شدند که می گن "نوبت ایران فرا رسیده" و این نوبت ایران فرا رسیده معنی اش این است که حالا کار دنیا طوری پیش می ره که احتمالا یکی میاد یک جنایتکاری را بر می داره و کار را می دهد دست ما.  این چهار چوبیه که من به مسائل نگاه می کنم.

 

سئوال کننده: عرض می شه خدمت شما که ضمن خسته نباشید به رفقائی که زحمت این برنامه را کشیدند و همین طور رفیق سنجری و خوشحالم که واقعا در گرامیداشت سیاهکل بحث روز داره انجام می گیره که ضرورت داره و چقدر هم خوبه.  یک اشاره می خواستم بکنم که بعد ایشان اگر فرصت بشه و امکانش بود ، یک پاسخی بمن بده.

این موارد کلی که شمردید ، نامه نوشتن یکی ار موقعیت هائیست در شرایط فعلی.  البته از قبل هم بوده حالا دوباره به روز شده. یکی دیگش اینه که می گن که اگر قرار باشه این حمله صورت بگیره و ایران بشه افغانستان و سوریه و عراق ، همین بهتر که جمهوری اسلامی بماند.  و بقول رفیقمون که می گه چون یک کمونیست بحث اردوگاهی و این طور نیست ولی از کمونیست ها شنیدم ، کسانی که بخودشون حداقل می گویند ما کمونیستیم و عده ای شون هم زندانی دو رژیم بودند هم رژیم گذشته هم رژیم فعلی و می گویند اگر قرار باشد که آمریکا حمله کنه ، همین که هست خوبه.  یک عده ای هم هستند که اون ها هم باز خودشون را جزئی از احزاب کمونیستی می دونند ، متاسفانه و می گویند اگر قرار باشه حمله صورت بگیره ما حاضریم در کنار سپاه پاسداران بجنگیم بر علیه آمریکا و بخشی از این ها در همان جنگ قبلی هم شرکت کردند که گفتند جنگ میهنی است.  این هم یک وجه این سه تا جریان وجود داره یکی آمریکا بیاد حمله کنه شر این ها را کم کنه ، یکی می گه نه اگر قراره حمله کنه همین که هست خوبه ، و سومی می گه اگر آمریکا بیاد ما می ریم کنار سپاه پاسداران می جنگیم.  این وسط تکلیف ما چیه که با هیچ کدام از این سه تا نیستیم؟

رفیق سنجری: تکلیف شما روشنه. شما باید به مردم خودتون تکیه کنید. مردم خودتان را سازمان بدهید. از زاویه تفکری می گویم.  مردم خودتان را سازماندهی کنید. به نیروی مردم خودتان تکیه کنید و این نیرو را علیه سلطه حاکم به خیابان بکشانید ، به اعتراض بکشید و این سلطه را نابود کنید. راه نجات این مردم این است. همه بحث ما هم این بود. این که یک عده ای ، حالا یک عده ای معتقدند واقعا که بگذار آمریکا بیاد و این ها را بردارد و ببرد و یکی دیگه را بیاره رو کار.  بحث من این است که ما باید با این مخالفت کنیم با این تفکر ، این که یک سری چیزها اتفاق می افته که اصلا دست من و شما نیست. مثلا در جنگ جهانی دوم نیروهای متحدین تصمیم گرفتند رضا شاه را که نوکر انگلیس بود برداشتند یک وضع دیگری در ایران بوجود آمد نه دست نیروهای انقلابی بود و نه اصلا نیروی انقلابی این قدرت را داشت که بخواهد در آن روند در آن شرائط تاثیر بگذاره. بحث سر موضع گیری درست و اصولی و انقلابی و حرکت بر اساس آن موضع گیری برای سازماندهی مردم است، آن موقع ما مخالف دخالت هر نیروی خارجی در سرنوشت مردممان هستیم. اما این را هم باید توضیح بدهیم به مردم، جمهوری اسلامی امروز به اسم داعش و وحشت از داعش وحشت از آن چیزی که در لیبی و سوریه و عراق و افغانستان پیش آمده ، مردم را می ترساند که به خیابان نیایند تا پایه های خودش حفظ شود. اتفاقا ما این تفکر را هم باید محکوم بکنیم. این تفکر هم امر تازه ای نیست ، شما البته سن تان به من میرسد ، حتما یادتان هست که در دوره بعد از قیام هم یکی از تم های تبلیغاتی دار و دسته خمینی لبنانیزه شدن ایران بود ، اگر یادتون باشه همه جا این را می گفتند مردم رو می ترسوندند که اگر الان شلوغ کنید اگر فلان کنید این جا میشه مثل لبنان و هر اکیپی برای خودش یک گوشه را می گیره ، یک دوره ای بعدا شد بالکانیزه ، این اتفاق هایی که توی بالکان افتاد و یوگسلاوی چند قسمت شد.  دستگاه های تبلیغی جمهوری اسلامی و اساسا دستگاه های تبلیغاتی نیرو های ارتجاعی نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه همه جا وظیفه شان این است که مردم را از حرکت باز دارند. مردم را بترسانند با ترس تمامیت ارضی و این که ایران تجزیه می شه ، باعث می شه چند روزی بیشتر در قدرت باقی بمانند.  در حالی که واقعا اگر یک نیروی انقلابی وارد صحنه بشه و اگر یک نیروی انقلابی بتواند در دل مردم جا باز کند و اگر بتواند نیروی مردم را به صحنه بیاورد ، همه کسانی که ، خیلی ها فکر می کنند مخالف جمهوری اسلامی هستند ، با چهار چنگولی در حفاظت از جمهوری اسلامی در مقابل مردم قرار میگیرند و چهره واقعی شان را اتفاقا مبارزه ما ، مبارزه مردم ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی آن عامل اصلی که چهره واقعی دشمنان رنگارنگ شان را افشاء می کند. 

 

اصلا نباید مردم را ترساند از این که اگر بپاخیزند ممکن است اتفاقاتی بیفتد که به نفع شان نیست. در سال ۸۸ بر عکس همه این تبلیغات مردم بپا خاستند و آن صحنه های شورانگیز از مبارزه را واقعا خلق کردند جلو چشم همه ، ولی متاسفانه سرکوب شد و این هم هیچ در نفس این بحث تغییری ایجاد نمی کند. 

 

(ادامه دارد)