به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 208 ، مهر ماه 1395

 

نوشته ولادیمیر ایلیچ اولیانوف )لنین(

 

 

ایوان واسیلیویچ بابوشکین

 

 

 

ما در شرایط زشتی زندگی می کنیم ، در شرایطی که چنین چیزهایی امکان وقوع می یابند: یک کارگر برجسته حزبی، افتخار حزب، رفیقی که فداکارانه زندگیش را وقف امر طبقه کارگر کرده بود ، بدون هیچگونه اثری ناپدید میشود، حتی نزدیک ترین بستگان او مثل زن یا مادرش، صمیمی ترین رفقایش سال ها نمی دانستند بر سر وی چه آمده است؟ آیا او در جایی در حبس اعمال شاقه است؟  آیا در زندانی به هلاکت رسیده، یا قهرمانانه در نبرد با دشمن از پا در آمده است؟  چنین بود موضوع ایوان واسیلیویچ که توسط رننکامف تیرباران شد. ما همین اواخر از (چگونگی) مرگش با خبر شدیم.

 

نام ایوان واسیلیویچ نه تنها برای سوسیال دموکرات ها آشنا و عزیز است، بلکه تمام کسانی که او را می شناختند، بخاطر انرژی وی، اجتناب اش از فضل فروشی، روحیه ثابت قدم و عمیقا انقلابی وی و وقف مشتاقانۀ خود به کار، دوستش داشتند و به او احترام می گذاشتند. کارگری از سن پترزبورگ که در سال 1895 با گروهی از دیگر کارگران آگاه، در ناحیۀ ماورای نوسکایازاستاوا، در میان کارگران کارخانجات سمیانیکوف و الکساندروف و کارخانه بلورسازی، بسیار فعال بود و به تشکیل حوزه ها، سازمان دادن کتابخانه ها و آموزش بسیار شدید خود در تمام مدت مشغول بود.

 

تمام فکر او متوجه یک چیز بود: چگونه حوزۀ فعالیت را گسترش دهد. او در تنظیم نخستین اعلامیۀ تهییجی صادره در سن پترزبورگ در پائیز 1894، اعلامیه خطاب به کارگران سمیانیکوف سهم مؤثری داشته و خودش آن را پخش نمود.  هنگامی که "اتحاد مبارزه برای آزادی طبقه کارگر" در سن پترزبورگ تشکیل شد، ایوان واسیلیویچ یکی از فعال ترین اعضای آن گردید و تا هنگام دستگیری در آن کار کرد. ایدۀ شروع یک روزنامه سیاسی در خارجه برای ارتقاء وحدت و تحکیم حزب سوسیال دموکرات توسط رفقای قدیمی اش که با وی در سن پترزبورگ کار کرده بودند، مؤسسین ایسکرا، با وی مورد مذاکره قرار گرفت و حمایت صمیمانۀ وی را جلب کرد. تا هنگامی که ایوان واسیلیویچ آزاد بود ، ایسکرا هرگز از بابت مکاتبات موثق کارگران کم نیاورد. به بیست شماره نخستین ایسکرا نگاه کنید، تمام این نامه ها از شویا، ایوانوو-ووزنسنسک، اورخوو زویو و دیگر جاهای روسیه مرکزی: تقریبا تمام آن ها از دست ایوان واسیلیویچ که کوشش فراوان برای برقراری نزدیک ترین پیوند بین ایسکرا و کارگران انجام می داد، رد می شد. ایوان واسیلیویچ ساعی ترین خبرنگار ایسکرا و با حرارت ترین حامی آن بود. بابوشکین از ناحیه مرکزی به جنوب بار سفر بست که آن جا در اکاترینسلاو دستگیر و در الکساندروفسک زندانی شد. او همراه رفیق دیگر بوسیلۀ اره کردن میله های پنجرۀ سلول از الکساندروفسک فرار کرد. بدون دانستن یک زبان خارجی به لندن که دفتر هیئت تحریریه ایسکرا در آن زمان آن جا بود مسافرت کرد. و در آن جا چیزهای زیادی مورد بحث بود، مسائل فراوانی با وی مورد مذاکره قرار گرفت. ولی ایوان واسیلیویچ شانس شرکت در کنگرۀ دوم حزب را نیافت، ... حبس و تبعید برای مدت طولانی او را از خدمت فعال باز داشت. موج جدید انقلابی، اعضای تازه با رهبران جدید حزبی را علاوه بر قبلی ها بهمراه آورد ولی بابوشکین در این زمان در شمال دور، در ورخویانسک جدا از حیات حزب، می زیست. ولی وی وقت را تلف نمی کرد، مطالعه می نمود و خود را برای مبارزه تجهیز می کرد. در میان کارگرانی که رفقای وی در تبعید بودند در تلاش برای ساختن سوسیال دموکرات های آگاه و بلشویک از آن ها فعالیت می نمود. در سال 1905 عفو عمومی صادر شد و بابوشکین عازم روسیه شد. ولی سیبری نیز از فعالیت می جوشید و در آن جا ، کسانی چون بابوشکین مورد نیاز بودند. او کمیتۀ ایرکوتسک را تشکیل داد و کاملاً غرق در کار شد. او مجبور بود در میتینگ ها سخنرانی کند، تبلیغ سوسیال دمکراتیک را پیش ببرد و قیام را سازمان دهد. هنگامی که بابوشکین و پنج رفیق دیگر – که نامشان را نمیدانیم – در حال حمل محمولۀ بزرگی از سلاح در قطار جداگانه ای بودند ، ترن توسط یکی از هیئت های جزائی رنن کامف اشغال شد و هر شش نفر بدون کوچک ترین محاکمه ظاهری کنار قبری معمولی که در جا با عجله کنده شده بود به صف درآورده و تیرباران شدند. آنان همچون قهرمانان مردند. داستان مرگ آن ها توسط سربازان که صحنه را دیده بودند و کارگران راه آهن که در همان ترن بودند نقل شد. بابوشکین قربانی وحشیگری حیوانی مزدوران تزاری شد ولی به هنگام مرگ او می دانست آرمانی که وی زندگیش را وقف آن کرده بود نخواهد مرد و توسط ده ها، صدها هزار، میلیون ها دست دیگر ادامه خواهد یافت، رفقای کارگر دیگر برای همان آرمان خواهند مرد، آنان تا پیروزی مبارزه خواهند کرد.

 

بعضی ها افسانه ای دایر بر این که حزب کارگری سوسیال دموکرات روسیه حزب "روشنفکران" بوده و کارگران روسیه سوسیال دمکرات های بدون حزب سوسیال دمکرات می باشند ، ساخته اند و شایع می کنند. و این موضوع مخصوصا قبل از انقلاب و تا اندازۀ قابل توجهی در دوران انقلاب وجود داشت. لیبرال ها این دروغ را با دشمنی فوق العاده ای نسبت به مبارزه انقلابی توده ای که حزب کارگران سوسيال دمکرات روسيه در 1905 رهبری نمود می پراکنند و برخی سوسیالیست ها این تئوری دروغین را ناآگاهانه یا غیر مسئولانه تکرار می کنند. داستان زندگی ایوان واسیلیویچ بابوشکین، ده سال فعالیت سوسیال دمکراتیک این ایسکرائیست کارگر رد برجسته این دروغ لیبرالی است. ای. و. بابوشکین یکی از آن مبارزین طبقه کارگر بود که ده سال قبل از انقلاب شروع به آفریدن حزب سوسیال دموکرات کارگران نمودند. اگر کار مصرانه، قهرمانانه و خستگی ناپذیر چنین مبارزینی در بین توده های پرولتاریا نبود حزب کارگران سوسيال دمکرات روسيه نه تنها ده سال بلکه ده ماه نیز نمی توانست وجود داشته باشد. تنها در سایۀ کوشش های چنین مبارزینی و حمایت آنان بود که حزب کارگران سوسيال دمکرات روسيه در سال 1905 به حزبی تکامل پیدا کرد که در روزهای بزرگ اکتبر و دسامبر با پرولتاریا بطور ناگسستنی ترکیب یافت و این پیوند در وجود نمایندگان کارگران نه تنها در دومای دوم ، بلکه حتی در دومای صد سياه سوم هم باقی ماند.

 

لیبرال ها (کادت ها) می خواهند از س. آ. مورومتسف مرحوم رئیس دومای اول قهرمان ملی بسازند. ما سوسیال دموکرات ها نباید فرصت اظهار تنفر و خوار شمردن حکومت تزاری را از دست بدهیم. که حتی مقامات میانه رو و بی ضرری چون مورومتسف را مورد تعقیب قرار می دهد، مورومتسف تنها یک مقام لیبرال بود. او حتی یک دموکرات هم نبود ، او از مبارزه انقلابی توده ها می ترسید. او انتظار داشت که آزادی روسیه نه از طریق این مبارزه بلکه از طریق نیات حسنه استبداد تزاری و توافقی با این دشمن کینه جو و بیرحم مردم روسیه بدست آید. احترام به چنین کسانی به مثابه قهرمانان ملی انقلاب روسیه مسخره است. 

 

اما قهرمانان ملی وجود دارند. آنان کسانی چون بابوشکین هستند. آنان کسانی هستند که نه برای یک یا دو سال بلکه برای یک دهه تمام قبل از انقلاب با تمام وجود خود را وقف مبارزه برای آزادی طبقه کارگر کردند. آنان کسانی هستند که نیروهای خود را در عملیات تروریستی پوچ اشخاص منفرد تلف نکردند بلکه مصرانه و استوار در میان توده های پرولتاریا برای کمک به تکامل آگاهی آن ها، سازماندهی آن ها و ابتکار انقلابی آن ها کار کردند. آنان کسانی هستند که، هنگامی که بحران شروع شد، هنگامی که انقلاب شعله ور شد و هنگامی که میلیون ها و میلیون ها تن به جنبش در آمدند، در رأس مبارزه مسلحانه توده ای بر علیه استبداد تزاری قرار گرفتند. هر پیروزی بر استبداد تزاری منحصرا توسط مبارزه توده ها به رهبری کسانی چون بابوشکین بدست آمد.

 

بدون وجود چنین مردانی ، مردم روسیه برای همیشه مردمی برده و سرف باقی می ماندند با چنین مردانی روسیه از هر نوع استثماری رها خواهند شد.

 

هم اکنون پنجمین سالگرد قیام دسامبر 1905 گذشته است. اجازه دهید این سالگرد را با یاد کارگران مبارزی که در جنگ بر علیه دشمن از پا درآمده اند بزرگ بداریم. ما از رفقای کارگر می خواهیم خاطرات مبارزه آن دوره و اطلاعات بیشتر در بارۀ بابوشکین و همچنین دربارۀ دیگر کارگران سوسیال دموکرات که در قیام 1905 از پای درآمده اند جمع آوری کرده برای ما بفرستند. ما در نظر داریم جزوه ای دربارۀ زندگی این کارگران منتشر کنیم. این جزوه بهترین پاسخ به تمام شکاکین و انکار کنندگان فضیلت حزب کارگری سوسیال دموکرات روسیه خواهد بود. این جزوه موضوع مورد مطالعه عالی برای کارگران جوان خواهد بود که از آن یاد بگیرند که هر کارگر آگاه چگونه باید زندگی و عمل کند.

 

رابوچایاگازتا شماره 2

18 (31) دسامبر 1910