به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 201 ، اسفند ماه 1394

 

 

توضيح پيام فدائی: اسفند ماه هر سال ، سالگرد شهادت رفیق کبیر، مسعود احمدزاده یکی از بنیانگذاران سازمان ما و تئوریسین بزرگ جنبش نوین کمونیستی ایران است. در گرامی داشت یاد و خاطره سترگ رفیق مسعود، متن بیانیه ای را درج می کنیم که چریکهای فدایی خلق در بهمن سال 50 در رابطه با این رفیق فراموش ناشدنی و این ستاره تابناک جنبش کمونیستی ایران منتشر نمودند.    

 

بیانیه چریکهای فدائی خلق به تاريخ  20/11/1350  در رابطه با رفیق کبیر مسعود احمدزاده

 

"بیانیه شماره 6"

 

"آگاهی هر آینه با صداقت انقلابی توأم شود منشاء ایمانی تزلزل ناپذیر می گردد. همواره فرزندان آگاه خلق، به خلق شان و به تحقق آرمان های آن ها مؤمن بوده اند. مسعود احمدزاده از جمله فرزندان خلف خلق بوده است: آگاه و مؤمن، او با دانش وسیع و عمیق و انقلابی و با استعداد و هوش سرشار، یک انقلابی کم نظیر بود. کارنامه زندگی انقلابی او علیرغم جوانیش مشحون از فداکاری ها است.

 

در دوران انقلاب رویداد ها سریعند و هر چند که انقلاب حادتر باشد سریع تر. در شرایط مبارزه مسلحانه که حادترین شکل عمل انقلابی است همه چیز بسیار سریع دگرگون می شود. در چنین شرایطی همواره تئوری به دنبال عمل در حرکت است. عملیات مسلحانه مسایل نوینی را ایجاد می کنند، اعمال نوینی در دستور قرار می گیرند، بی آن که برای ارزیابی و تحلیل اعمال گذشته مجالی شده باشد. اکنون دیگر مبارزه مسلحانه، صحت خود را در عمل نشان داده است. تجارب بیکران انقلابی در سراسر جهان، هیچ جای تردیدی در درستی این شیوه عمل انقلابی باقی نگذارده است. لیکن هنوز یک جمع بندی کامل این تجارب و پی ریزی پایه تئوریک استواری برای مبارزات چریکی ممکن نشده است. آثاری که دراین زمینه نوشته شده اند چندان متعدد نیستند (انقلاب در انقلاب؟ - دبره، تجربه ونزوئلا - رودریگز...). رفیق شهید مسعود احمدزاده از جمله انقلابیونی است که تلاشی چشم گیر در این زمینه داشته است. این رفیق در اثرش تحت عنوان "مبارزه مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک" (*) ابتدا با تحلیل اجمالی لیکن دقیقِ تاریخ مبارزات معاصر ایران با توجه به واقعیت های تاریخی، چگونگی پیدایش و رشد جنبش انقلابی در ایران را توضیح می دهد. آن گاه به بیان شرایط اجتماعی – اقتصادی کنونی ایران و واقعیت های عینی پرداخته و بر اساس آن تضادهای موجود در جامعه و مرحله انقلاب را نشان می دهد. این رفیق هم چنین با اتکاء به دانش وسیع و عمیق انقلابی به تحلیل انقلاب های آزادی بخش و سوسیالیستی پیشین می پردازد و با درک ارگانیک و عمیق اصول انقلابی و قوانین درونی این انقلاب ها، ضمن مقایسه، تفاوت شرایطی که آن انقلاب ها را ایجاد کرده اند ، با شرایط کنونی ما را نشان داده بر اساس این تفاوت شرایط لزوم و جهت تغییر در مشی انقلابی را به درستی توضیح می دهد. با بررسی ای این چنین همه جانبه است که رفیق درستی عمل مسلحانه را نشان می دهد و به پی ریزی پایه تئوریک استواری برای عمل مسلحانه در ایران می پردازد.

 

تا کنون تمام افراد، محافل و گروه های صادق انقلابی که این اثر را خوانده اند به مبارزه مسلحانه روی آور شده اند. تأثیرات این جزوه در راهگشائی و راهیابی انقلاب، تا بدان جاست که دادستان مزدور دادگاه شاه به منظور محکوم کردن رفیق احمدزاده به اقرار واقعیت پرداخته میگوید: "مبارزه مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک" نوشته احمدزاده در آغاز نمودن مبارزه مسلحانه تأثیر به سزائی داشته است.

 

قبل از این که رفیق اثرش را بنویسد رفقا از عمل مسلحانه درک واحدی نداشتند. فرصت طلبان محکوممان می کردند که عمل مسلحانه را با انقلاب یا مبارزه توده ای اشتباه کرده ایم. بی عمل های دیگری هنوز بیشتر به خطا می رفتند و می گفتند که شرایط هنوز برای انقلاب آماده نیست. این رفیق با درک عمیق، روشن و همه جانبه ای که از مبارزه مسلحانه ارائه میکند به تمام ابهامات پایان می بخشد، آن ها که اشتباه می کردند به خطاهای شان پی بردند و آن ها که مغرض بودند فاش شدند.

 

رفیق علیرغم راحت طلبی تسليم طلبانه فرصت طلبان که حاصل انقلاب را در بشقاب هائی می خواهند که حاضر و آماده روی سفره های آذين شده قرار گرفته اند، تا بر سفره بنشينند و از آن تناول کنند، عليرغم تنگ نظران تسلیم طلبی که قادر نیستند تا بیش از یک قدم جلو پای شان را ببینند و انقلابی را می خواهند که در آن حتی از دماغ یک نفر خون نیاید، با روشن بینی یک انقلابی پیشاهنگ، دور دست های مبارزه مسلحانه را می بیند. می گوید مبارزه مسلحانه برای بر پا ساختن انقلاب، برای این که انرژی بیکران نهفته در خلق ما را آزاد سازد و به حرکت در آورد، راه درازی در پیش دارد: "ما به هیچ وجه به این زودی ها منتظر حمایت بلاواسطه خلق نیستیم. به هیچ وجه انتظار نداریم که خلق هم اکنون بپا خیزد. خلق اکنون توسط فرزندان پیشاهنگش، توسط گروه های انقلابی نمایندگی می شود. و این گروه هایند که تحت تأثیر مبارزه مسلحانه و حمایت معنوی خلق و با آگاهی به درستی مشی مسلحانه دست به اسلحه می برند، مبارزه را گسترش می بخشند و امکان حمایت مادی خلق را از مبارزه به تدریج بالا می برند. چنین است که شکست یک گروه مبارز مسلح ، تأثیری تعیین کننده بر سرنوشت مبارزه ندارد...  مهم این است که اسلحه ای که از دست رزمنده ای می افتد رزمنده ای دیگر باشد که آن را بردارد. اگر گروهی شکست می خورد، گروه دیگری باشد که راه او را دنبال کند. این مهم نیست که گروه و گروه های پیشاهنگ تر به زندگی خود ادامه دهند تا بتوانند نتایج عمل خود را ببینند و حمایت معنوی را که ایجاد کرده اند با سازماندهی خود به حمایت مادی بدل کنند. این را می توانند گروه های دیگر انجام دهند، گروه هائی که می خواهند به وظایف انقلابی خویش عمل کنند. ما با این اعتقاد مبارزه را شروع کرده ایم. ما به خلق خویش و فرزندان پیشاهنگش ایمان داریم و ضامن این ایمان خون ماست".

 

رفیق قهرمان احمدزاده نه تنها در عرصه تئوریک، بلکه همچنین در عرصه عمل ستاره ای تابناک بود. برای این انقلابی در هر کاری اعم از ساده تا مهم، "می شود کرد؟" مطرح نبود. برایش "باید یا نباید کرد؟" مطرح بود. او پاسخ سئوال "باید یا نباید کرد؟" را تنها بر اساس مبارزات انقلابی جستجو می کرد. آن جا که "می باید، می کرد" آن جا که ملاحظات انقلابی انجام کاری را ضروری می ساختند ، دیگر هیچ چیز قادر نبود او را که یک "چریک فدائی" بود از انجام آن عمل باز دارد. رفیق خود می گوید: پیشاهنگ در شرایط کنونی نمی تواند پیشاهنگ باشد، مگر آن که یک چریک فدائی باشد.

 

مسعود در کار دشوار سازماندهی اولین گروه چریکی به طور جدی و پیگیر در میهن مان دست به عمل زده ، نقشی خلاق و سازنده بازی کرد. در موضع فرماندهی گروه چریکی تلاش خستگی ناپذیر داشت. با تیزبینی که مانع می شد چیزی در زیر نگاه پرنفوذش پوشیده بماند، با شهامتی که لازمه یک "چریک فدائی" است با پیگیری و سرسختی یک انقلابی که بازگشت و سازش نمی شناسد، عملیات متعددی را طرح ریزی و فرماندهی نمود.  مسعود در تمام خصلت هایش یک رفیق بود. هنگامی که این رفیق به زندان های شاه افتاد، با مقاومت قهرمانانه اش در زیر شکنجه های وحشیانه ساواک، و با هشیاری که سازمان امنیت در کمتر انقلابی سراغ کرده بود، تمام ساواک را به هراس افکند. ساواک برای اولین بار یک زندانی را نه تنها در سلول، بله تا آخرین لحظه زندگیش در سلولی کاملاً جدا از دیگران نگاه داشت. (1) تشخیص ساواک درست بود ، وجود این رفیق در سلولی که مجاور سلول دیگری باشد یک خطر بالقوه محسوب می شد.

 

دادگاه "در بسته" ضد خلقی شاه مانع از آن شد که بیانات قهرمانانه رفیق مان به بیرون راه یابد. آن چه می دانیم اینست که او دادگاه را فرمایشی و بی صلاحیت اعلام نمود و از هر گونه دفاعی خودداری ورزید. (2) لیکن با طرح هشیارانه و قهرمانانه مسائلی در زمینه "درستی راهمان حتمی است"، دادگاه ضد خلقی شاه را لرزاند تا بدان جا که از جلسه دوم رفقایمان را به دسته های کوچک تقسیم و محاکمه نمودند.

 

ما چریکهای فدائی خلق به رفیق احمدزاده درود می فرستیم، و به آرمان بزرگش سوگند یاد می کنیم که انتقام خون پاکش را از قاتلین اش باز ستانیم.  مرگ او نیروی رزمندگی چریکهای فدائی خلق را بیش از پیش افزون ساخته است.  آن چه را که دشمن از میان برده است تنها جسم اوست. لیکن او با افکارش، با خصلت های رفیقانه اش و با اعمالش در میان رفقایش هم چنان باقی خواهد ماند. او با آن چه که گفته است و آن چه که کرده است در میان تمامی خلقش، در میان کسانی که آن قدر به آن ها عشق می ورزید، جاودانه خواهد زیست.  هم چنان که مبارزه اوج می گیرد، هم چنان که افکارش توسط رفقایش بسط (3) و تکامل می یابد او باز دشمنان خلق را به هراس خواهد افکند و سرانجام او با تمام خلقش به پیروزی خواهد رسید. از یاد نمی بریم این گفته او را که:

"...در مرحله پایه گذاری مبارزه مسلحانه، دادن قربانی هائی چنین گزاف اجتناب ناپذیر است. قربانی هائی که ما داده ایم، شهدای ما که دلیرانه تا پای مرگ در برابر دشمن مقاومت کرده اند، اسرای ما که قهرمانانه در برابر شکنجه های قرون وسطائی دژخیمان شاه مقاومت می ورزند، قطعاً باعث خواهند شد که نهال انقلاب ایران شکوفان گردد، که فرزندان خلق بپا خیزند و آنگاه جنگ توده ای دیر یا زود آغاز گردد.".

 

جاودان باد خاطره رفیق احمدزاده که "ایمانش را با خونش تضمین کرده است".

*- این جزوه که دو عنوان دارد تحت نام "تحلیلی از شرایط جامعه ایران - جنگ مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک" در آذر 1350 منتشر شد.

چریکهای فدائی خلق

 20/11/1350

 

 

توضیح: رفقای صادر کننده بیانیه فوق به دلیل عدم اطلاع کامل از وضعیتی که رفیق احمدزاده در زندان داشت، در دو مورد اطلاعاتی را مطرح کرده اند که با واقعیت انطباق ندارد.  این دو مورد بر اساس گزارشات کسانی که در سال 50 با رفیق احمدزاده در زندان های رژیم شاه به سر برده اند تصحیح می گردد.

1- رفيق احمدزاده در دوران بازجوئی در شهربانی در سلول انفرادی نگهداری می شد. پس از انتقال به اوين که زير نظر ساواک قرار داشت او را باز به سلول بردند و بعد از مدتی يکی از رهبران سازمان مجاهدين را هم به سلول وی منتقل کردند. در پائيز سال 50 وقتی که ساواک تصميم گرفت تعدادی از رفقای فدائی را در اتاق شماره 5 جمع کند ، رفيق احمدزاده يکی از رفقائی بود که در اين اتاق حضور داشت.

2- رژيم شاه در بهمن سال 1350 برای محاکمه تعدادی از اعضای چريکهای فدائی خلق مبادرت به تشکيل يک دادگاه نمايشی نمود که بعداً به دادگاه 23 نفر معروف شد. این بی دادگاهی بود که چریکهای فدائی خلق با برخوردهای انقلابی خود که تاریخ ساز شد آن را به دادگاهی برای محاکمه خود رژیم وابسته به امپریالیسم شاه تبدیل نمودند. دادگاه در دو روز برگزار شد چرا که گردانندگان و دست اندرکاران ساواکی در مقابل برخورد چریکهای فدائی خلق که رفیق مسعود در رأس آن ها قرار داشت ، غافلگیر شدند. در آن جا رفقای ما با اعمال خود سعی کردند نمایشی بودن آن دادگاه را بر ملا سازند. از جمله بر اساس روال و سنت شاهنشاهی، هنگام ورود رئیس دادگاه همه می بایست به احترام او از جا بر خیزند. اما رفقای ما هم چنان روی صندلی های خود نشسته و به این ترتیب اعلام کردند که کمترین احترامی به رئیس - رؤسای رژیم شاه قائل نیستند. به جز چند نفر که پرونده سبکی داشتند بقیه رفقا در مقابل این سئوال دادگاه که تابع چه دولتی هستید یک به یک به پا خاسته و با صدای بلند و رسا گفتند: "من تابع خلق قهرمان ایران ام" و بعد صلاحیت آن بی دادگاه را برای محاکمه خود زیر سئوال برده و آن را رد نمودند. با دیدن چنین برخوردهائی از طرف چریکهای فدائی خلق، این انقلابیون کمونیست ، آن هم در شرایطی که تازه شکنجه های وحشیانه ساواک را تجربه کرده بودند، ساواک ترجیح داد که آن روز ختم دادگاه را اعلام کرده و آن را به روز بعد موکول نماید. روز بعد، بلند نشدن به پای رئیس دادگاه از طرف رفقای انقلابی ما تکرار شد. این بار یک مأمور گردن کلفت ساواک رفیق مسعود احمدزاده را که متهم ردیف یک بود با خشونت از صندلی خود پائین کشید و در حالی که او را مورد ضرب و شتم خود قرار می داد به بیرون از جلسه دادگاه برد. در بیرون رفیق مسعود را کتک زده و دوباره به جلسه باز گرداندند. با ورود این رفیق کبیر اکثر رفقا در اعتراض به برخورد وحشیانه مأمور ساواک با رفیق مسعود به پا خاسته و همراه این رفیق به طور دسته جمعی سرود "من چریک فدائی خلقم" را خواندند: "...هر غریو مسلسل چون شهابی آتشین، می دوزد بر قلب دشمن خلق پر ز کین...من چریک فدائی خلقم، جان من فدای خلقم... در راه خلق ایران همرزم توده هایم، ایران ای کنام شیران وقت رزم تو شد..."  به این ترتیب جلسه دادگاه بار دیگر به هم خورد. در روزهای بعد ساواک 23 نفر را به دسته های کوچک تر تقسیم کرده و برای هر یک دادگاه نمایشی جداگانه ترتیب داد. در جلسه ای که رفیق مسعود در آن محاکمه می شد - بر خلاف آن چه در بیانیه فوق ذکر شده که "از هر گونه دفاعی خودداری ورزید"، اتفاقاً رفیق مسعود به چنان "دفاع ایدئولوژیک" حاوی فاکت های عینی و تحلیل علمی و مستدل پرداخت که گوئی آن جلسه ای بود که مزدوران رژیم شاه و کلیت آن رژیم در آن محاکمه می شدند. او در دفاعیه خود با توضیح شرایط ظالمانه حاکم بر جامعه به طور مفصل به تشريح دلائل ضرورت مبارزه مسلحانه و چرائی درستی تئوری مبارزه مسلحانه در شرایط جامعه ایران برای رهائی کارگران و زحمتکشان و خلق ایران از هر گونه ظلم و ستم پرداخت. دفاعیه رفیق مسعود احمدزاده در دادگاه هم اکنون در آرشیو ساواک - ساواما موجود است.  متأسفانه در اوایل بعد از قیام بهمن قبل از این که جمهوری اسلامی بتواند خود را کاملا سازمان دهد ، تلاش های ما برای بیرون آوردن این دفاعیه از آرشیو ساواک به نتیجه نرسید.

3- در متن اصلی به جای بسط به اشتباه کلمه "بحث" تایپ شده است.

چریکهای فدائی خلق ایران

اسفند 1394