به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 184 ، مهر ماه 1393

 

توضیح پیام فدایی: آن چه در زیر می آید متن سخنرانی رفیق چنگیز قبادی فر در ارتباط با تحولات اخیر منطقه و نقش داعش در آن می باشد که در تاریخ یکشنبه 19 اکتبر 2014 در اتاق پلتاکی چریکهای فدایی خلق ایران انجام شد. "پیام فدایی" این سخنرانی را با برخی ویرایش های جزئی از حالت گفتار به نوشتار در آورده و به این صورت در اختیار علاقمندان قرار می دهد. فایل صوتی این سخنرانی و پرسش و پاسخ ها و بحث های صورت گرفته در این جلسه از طریق لینک زیر قابل دسترسی می باشد.

 http://www.siahkal.com

 

نقش "داعش" در تحولات اخیر در منطقه

با عرض سلام و خوش آمد خدمت تک تک رفقا و دوستانی که امشب در اتاق چریکهای فدایی خلق حضور پیدا کردید ، به شما درود می فرستم و همچنین تشکر می کنم از رفقای گرداننده اتاق که با زحماتشون امشب چنین امکانی رو برای بحث و تبادل نظر مهیا کردند. امیدوارم که با شرکت فعالانه رفقا و دوستان بتونیم امشب بحث های سازنده و خوبی رو داشته باشیم.

همون طور که می دونید عنوان بحث امشب "نقش داعش در تحولات اخیر در منطقه" هستش ولی قبل از تمرکز روی این موضوع اجازه می خوام تا از مقاومت مسلحانه مردم کوبانی و عظمت اراده و جنبشی که با شرکت فعال و پیش قراولی زنان با چنگ و دندون در حال نبرد در جبهه های یک جنگ نابرابر با طیفی از دشمنان خونخوار توده هاست قدردانی کنم. اون چه که در هفته های اخیر از ورای صدای سهمگین نبض نبرد دلاورانه مردم مسلح کوبانی به گوش جهانیان رسیده، پیام ورق خوردن یک صفحه تاریخی درخشان مبارزاتی بر علیه تمامی قدرت های امپریالیستی متجاوز فریبکار، پیامی بر علیه تمامی استثمارگران و قدرت های سرمایه داری و  بر علیه تمامی دار و دسته های مزدور ارتجاعی بوده؛ تصاویر کوبانی از اون دختر 14 ساله مبارز گرفته تا پیرمرد ارمنی تبار 70 ساله ای که سلاح برداشتن و حاضر نیستن شهر رو ترک کنن، تصویر صورت دختر جوان رزمنده ای که تا دقایقی قبل سرشار از زندگی بود ولی با لبخندی توصیف ناپذیر بر چهره دوست داشتنی و مهربانش مرگ رو پذیرفته و با آخرین گلوله در خیابان های محاصره شده توسط مزدوران اسلامی داعش، خودش به زندگی اش خاتمه داد، تصویر  رزمندگان جوانی که در میان صفیر گلوله ها بدون توجه به دستور فرمانده آموزش دیده ای که فریاد می زند این طور نروید! نروید!  از روی پرچین خانه های کوبانی مثل سیل رد شده و با سینه های ستبر و بدون کمترین هراسی به سوی سنگر ها و مواضع تاریک اندیشان داعش در ساختمان های شهر ویران شده کوبانی هجوم می بره ن تا اون ها رو فراری بدن، و بالاخره هلهله های پایان نایافتنی دایه های پیر ولی شجاعی که برای بدرقه اجساد دختران و پسران خود جمع شده و آواز جنگ اون ها زمین را به لرزه در آورده،  همه این تصاویر، سند ننگ دشمنان رنگارنگ مردم و توطئه های رنگارنگ اون ها برای خفه کردن مقاومت مسلحانه مردمی رو به نمایش در آورده ن و کوبانی به اعتبار این مقاومت، به مشعل فروزنده مبارزه و امید در قلب تمامی انسان های آزادیخواه و بیدار در سراسر دنیا بدل شده. کوبانی به همت مقاومت حماسی مردم دلیرش امروز دیگه تنها یک شهر بزرگ در کردستان سوریه نیست کوبانی قلب تپنده جنبش آزادیخواهانه و مبارزاتی بزرگی به وسعت تمام دنیاست. و من مطمئنم در این احساس قدردانی همه رفقای اتاق با من مشترک هستن.

با این مقدمه اجازه بدید برم روی بحثم راجع به داعش.

امروز صرف نظر از هر تحلیلی که در ارتباط با ماهیت طبقاتی این نیرو یعنی داعش در سطح جنبش باهاش مواجه هستیم، همه کمابیش روی یک واقعیت انکار ناپذیر اشتراک نظر دارن. ظهور داعش و جنایات و عملکردهای ضد خلقی این دار و دسته اسلامی وضعیت جدید و توازن قوای تازه ای رو در سطح منطقه استراتژیک خاورمیانه ایجاد کرده، مطابق تبلیغات و ادعاهای رسانه های جهانی حالا دیگه غرب با یک دشمن جدید یعنی تروریسمی که حالا دیگه صاحب دولت و زمین هستش مواجهه.  تروریسمی که سرزمینی به مساحت تقريبا انگلستان رو در کنترل داره، صد ها میلیون دلار ثروت داره؛ ارتشی مجهز به تانک و توپ و سلاح های سنگین رو در اختیار داره و حتی چندین چاه نفت رو در دست داره که نفت تولید شده از اون ها رو هم به طور روزمره با تانکر در بازار می فروشه و از این راه درآمد داره. در حقیقت با این معادلات، سیمای سیاسی منطقه خاور میانه عوض شده و در چارچوب تشدید تضادهایی که از دیر باز بین طبقه کارگر و خلق های تحت ستم این منطقه از یک طرف و قدرت های امپریالیستی و رژیم های وابسته و متحدین آمریکا و ارتجاع رنگارنگ منطقه از طرف دیگه جریان داشته یک نیروی مخوف و بحران زای دیگه هم وارد معادله شده.

 

من فکر نمی کنم نیاز باشه تا راجع به جزئیات این مسئله که داعش کی درست شد و تا رسیدن به موقعیت امروزی چه کارهایی کرد در این اتاق صحبت کنم دلیل این مسئله هم اینه که من مطمئنم رفقا و دوستان بویژه در فاصله چند هفته ای که محاصره کوبانی و مقاومت کوبانی در مقابل داعشیان در صدر اخبار قرار داشته راجع به این قسمت از مسئله زیاد خونده یا شنیده ن؛ در نتیجه فقط به این خلاصه بسنده می کنم که همون طور که می دونید داعش پس از لشکر کشی و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی و در شرایط نا امنی که به خاطر این اشغال تجاوزگرانه در آن کشور به وجود آمد در یک مقطع در عراق درست شد. بعد هم داعش برای نقش آفرینی در بحران سوریه در چارچوب تنش های قدرت های بزرگ سرمایه داری در این منطقه توسط دولت های عربستان و قطر (این رژیم های وابسته به آمریکا) که موضع علنی و رسمی شون سرنگونی دیکتاتوری بشار اسد بود در چارچوب سیاست حمایت رسمی از مخالفین اسد تقویت شد و امکانات خودش رو به سوریه منتقل کرد و در اون جا هم فعال شد.

 

اون چه که مهمه اینه که اتفاقا تا این مقطع زمانی یعنی دوره اول در بحران منطقه، از داعش زیاد اسمی مطرح نبود و تا مدت ها هم در قیاس با سایر دار و دسته های ارتجاع ساخته ای مثل القاعده و جبهة النصره و یا حتی ارتش آزادیبخش سوریه و سایر بازیگران بحران سوریه، داعش به قول معروف از نظر قد و قواره و قدرتش عدد بزرگی نبود. ولی به نظر من یکی از نکات کلیدی ای که در موضوع بحث امشب برای یک ذهن پویا و چشمانی که به واقعیت خیره می شن و خواهان بررسی عمق پدیده ها و وقایع هستن وجود داره، همین جاست. سئوال اینه که چه پارامتری در پروسه حرکت داعش، این نیروی تقریبا ناشناخته و کوچک رو که اسم زیادی ازش مطرح نبود در فاصله بسیار کوتاهی به یک تیتر بسیار بزرگ در اخبار روزانه رسانه های جهانی تبدیل میکنه؟ چه واقعیتی داعش رو به یک نیروی مخوف اهریمنی جنایتکار که حالا با راحتی در همین رسانه ها بطور هدف دار ازش به عنوان حتی "بزرگترین دشمن بشریت" اسم برده می شه به یه بازیگر عمده در بحران فعلی خاورمیانه تبدیل می کنه؟ آیا این رشد کیفی، انعکاس گسترش یک دفعه و ناگهانی پایگاه توده ای یک جریان نوظهور ولی مردمی یه که قدرت خودش رو از توده ها و با جواب دادن به نیازهای اون ها می گیره و به این علت بزرگ شده؟ و یا آیا چون داعش یه نیروی "اسلامی" و گویا "عقب موندگی و مذهبی بودن و اسلامی بودن" بافت جمعیتی این منطقه ست پس رشد کرده و حالا نصف عراق و سوریه رو در زیر نام "حکومت اسلامی" در دست داره؟ 

اگه به خود واقعیت و عملکرد داعش در ارتباط با مناطقی که تصرف کرده نگاه کنیم می بینیم که یافته های عینی صد در صد خلاف چنین فرض هایی ست. چرا که همه می دونن و تبلیغات سازمان یافته و نمایش روزمره جنایات غیر قابل توصیف داعش هم اینو ثابت کرده که این نیروی اسلامی ارتجاعی، مزدور  و ضد خلقی، در هر جایی که پا گذاشته جز جنایت، جز تجاوز، جز اعدام های جمعی جز تجاوز و به بردگی کشیدن و فروش زنان و کودکان و جز سر بریدن و به صلیب کشیدن و غارت و نابودی زندگی مسلمان ها و غیر مسلمان ها از هر شاخه ای ش، رد پای دیگه ای از خودش به جا نذاشته. در واقع داعش جنایاتی کرده که تحت تاثیر اون ها هر جا می خواد پا بگذاره سکنه اون مناطق از شیعه و سنی و ارمنی و ایزدی و کُرد و تُرکمن و ...  اگر نتونن عليهش بجنگن به طور جمعی منطقه رو از ترس گرفتار شدن در دست داعش ترک می کنن. در نتیجه این استقبال توده ای از داعش نیست که عروج داعش به موقعیت کنونی رو باعث شده. بر عکس، شدت نفرت توده ها از این دار و دسته ارتجاعی و وحشت آفرینی  این گروه جنایت کار و مزدوره که بخش اصلی هویت داعش رو تشکیل می ده.  

 

در نتیجه ما موقعی که پروسه تحولات داعش رو در جریان عمل تعقیب بکنیم می بینیم در پروسه تحول این نیرو یه نقطه عطف وجود داره. و اون اینه که با اشغال ناگهانی موصُل و پیشروی های بسیار سریع این نیرو در خاک عراقه که داعش یکباره به عنوان یک عامل جدید نیروی بسیار بزرگ مخوف در صحنه سیاسی منطقه و جهان ظهور پیدا می کنه. پس اولا داعش با تصرف ناگهانی موصُل و پیشروی های سریع به طرف بغداده که نه تنها به تیتر اول رسانه های تبلیغاتی بین المللی تبدیل می شه. ثانیا با سقوط موصُل به اون شیوه ای که همه می دونن بخش بزرگی از سلاح ها و جنگ افزارهای سنگین و ماشین آلات ارتش آمریکا ساخته عراق بدون شلیک حتی "یک گلوله" به تصرف داعش درآمد. علاوه بر اون مقادیر بسیار کلانی پول یعنی صد ها میلیون دلار نیز به دست داعش افتاد؛ البته باید  توجه کرد که تا اون لحظه هم داعش به هیچ وجه به لحاظ مالی در مضیقه نبود.

 

خُب! حالا بطور طبیعی این سئوال پیش میاد که چطور شد که یکدفعه یه چنین موفقیتی نصیب چند هزار ریش رها کرده داعشی شد؟ با چه مکانیزمی، داعشی که چند سال عمدتا در سوریه می جنگیدن یک دفعه اون قدر قدرتمند شدن که جرات و امکان تسخیر یک شبه موصُل رو پیداکردن؟ چطور شد قدرت های جهانی که مدعی اند به تکنیک هایی دست یافته ان که از فضا و با ماهواره هاشون حرکت هر جنبنده ای رو روی زمین متوجه می شن نتونستن حرکت جمعی و سازمان یافته یک  گروه چند هزار نفری رو ببینن  که قاعدتا باید مدتی قبل از هر حمله به شهری به بزرگی موصُل، مجبورن آرایش نظامی بگیرن تمرکز نیرو کنن، جمع بشن، تدارک ببینن و خطوط دفاعی درست کنن ووو تازه در مورد عراق و سوریه هم می دونن که بخش های بسیار وسیعی ش دشته، و منطقه جنگلی انبوه هم که نیست که مشاهده حرکتی به این بزرگی  در اون سخت باشه؟ پس چرا قدرت هایی که برای به اصطلاح تامین امنیت عراق و مردم حضور خودشون رو در اون جا توجیه می کنن و مدعی  نجات مردم هستن این حرکت نظامی رو نمی بینن و یا بهتره بگم چرا می بینن و کاری نمی کنن؟ چرا ارتش آمریکا ساختۀ عراق بدون شلیک یه گلوله از طرف فرمانده هاش دستور می گیره که منطقه رو ترک کنه و موصُل سومین شهر بزرگ و پر جمعیت عراق رو همین طوری تسلیم نیرویی بکنه که در زمان حمله به لحاظ نفرات و امکانات جنگی بنا بر برخی از گزارشات حتی یک هفتم ارتش مستقر در موصل هم نیست (20 هزار ارتشی عراق با یه عالمه تانک و توپ و سلاح های سنگین و پشتیبانی نیروی هوایی در موصُل بودن که با هجوم داعش حتی یونیفورم هاشون رو هم درآوردن و  در رفتند). از این گذشته مقامات دستگاه امنیتی حکومت اقلیم رسما پس از اشغال موصُل اعلام کردن از مدت ها قبل به طور مشخص به دستگاه های جاسوسی و دولت های انگلیس و آمریکا اطلاع داده بودن که داعش با تحرکاتش در صدد حمله به موصُله! ولی چرا این دولت ها هیچ اهمیتی به این گزارشات ندادن؟!

 

حالا بیایید همین سئوالات واقعی رو با مواضع رسمی دولت آمریکا پس از این تحولات و پیشروی های داعش مقایسه کنیم، اون موقع خیلی از همین سئوال ها جواب واقعی می گیرن و تردید و شک های بسیاری از افکار عمومی آزادیخواه رو هم به یقین تبدیل می کنه. بدنبال اشغال موصُل و پیشروی به طرف کرکوک و بغداد، مقامات آمریکا بجای ایفای یه نقش فعال در مبارزه با داعش در کشوری که خودشون اشغالش کردن خیلی راحت مطرح کردن که "دخالت" نمی کنن و این مسئله "داخلی" عراقه و تقاضای دولت مالکی رو هم برای دخالت نظامی اصلا نادیده گرفتند. واضحه که این یک چراغ سبز آشکار به داعش بود. اعلام این موضع نشون می داد که آمریکا مخالف عملیات جنگی و پیشرفت داعش و تبدیل اون به قدرت کنونی نبود و همین موضع هم باعث شد که داعش یه سرزمین بسیار بزرگی رو بدون مقاومت و بدون دخالت ماشین جنگی آمریکا تسخیر کنه و از یه دار و دسته کوچک اپوزیسیون اسد و مالکی، به یک نیروی قدرتمند تر و یک معادله جدید در بحران منطقه تبدیل بشه. و البته آمریکایی های به اصطلاح مدعی دمکراسی و حقوق بشر، اصلا ککشون هم نگزید که داعش در تنها یک اقدام جنایتکارانه خودش هنگام تسخیر موصُل ، 1500 سرباز ارتش آمریکا ساخته عراق رو سر برید و یا به شیوه جنایتکارانه دیگری آن ها را کشت. تمام این واقعیات و حقایق بسیار دیگه ای که من بخاطر حفظ وقت از تکرارشون خودداری می کنم نشون می دن که چگونگی حرکت و تسلیح و رشد داعش در سطح فعلی خودش فاکتی یه که نشون می ده در ورای ریش چند صد و یا به قولی چند هزار مزدور داعش یک قدرت سیاسی و اقتصادی بزرگتر قرار داره. این شبکه ای از یک حمایت سیستماتیک مالی، نظامی، لجستیکی یه که در ورای تمام مرزهای رسمی کشورهای منطقه با یک قدرت سیاسی بزرگ حمایت می شه و همین شبکه ست که داعش رو به مثابه یک هیولا تقویت  کرده و به جون مردم منطقه می ندازه و جنایات کثیف اون رو برای ساختن افکار عمومی در جهت سیاست هاش نمایش هم می ده. شبکه ای متشکل از قدرت و امکانات امپریالیسم آمریکا و رژیم های سر سپرده اون مثل عربستان و قطر و اردن و امارات و ترکیه و ...  هستش که عامل ظهور و تبدیل داعش به نیرویی شده ن که الآن سیمای سیاسی منطقه رو عوض کرده و اخبار جنایت هاش سایه ای از نا امنی و هراس رو در زندگی میلیون ها تن از مردم محروم سراسر منطقه پراکنده. نیرویی که صرف وجود یا حرکتش بطرف هر منطقه و روستا و شهری پیام آور جنگ و کشتاره. به برکت وجود یه چنین شبکه حمایتی ای یه که در جریان یه تقسیم کار آشکار، دلار های نفتی عربستان و قطر در راه تجهیز و تسلیح و سرباز گیری برای داعش صرف می شه؛ اردن، مزدوران داعش رو در خاک خودش و مراکز آموزشی این کشور توسط افسرای آمریکایی آموزش می ده، دولت منفور ترکیه بطور روشن و علنی داعش رو مسلح می کنه و حتی بخشی از خود روهای ارتش رسمی ترکیه رو هم برای نقل و انتقال در اختیار اون ها می گذاره، و مجروحان جنگی داعش در بیمارستان های ترکیه  و حتی در اسراییل مداوا می شه ن. و يا ترکيه حتی تانک هاش را در اختيار اون ها می گذاره.  همین قدرت اصلی ماورای عبا و ریش داعش یعنی امپریالیسم آمریکاست که در خارج از مرزهای کشورهای منطقه، یعنی در اروپا و آمریکا هم فضای رسانه ای و تبلیغاتی ای به وجود میاره که جنایات این دار و دسته مزدور و ارتجاعی به طور سیستماتیک در رسانه های کشورهای غربی پوشش پیدا می کنن و حتی از مساجد موجود در شهرهای بزرگ انگلستان و آمریکا و هلند و آلمان و فرانسه که در زیر نظارت دائم و بازرسی پلیس سیاسی این کشورهاست براش سرباز گیری می شه و فعالین منتسب به این جریان اسلامی مزدور راحت اطلاعیه هاشون رو در این کشورها هم پخش می کنن و تظاهرات براه می ندازه ن و در جلوی چشم پلیس مخالفین خودشون رو می زنن...!

 

حالا با توجه به همه این واقعیات که از روز های اول ظهور داعش و اوج گیری بحران قابل مشاهده بود، بازم نیروهایی پیدا می شن که پیشروی های داعش و اشغال موصُل رو به حساب "پیروزی انقلابیون" و "عشایر" عراق جا می زدن (مثل سازمان مجاهدین) و یا در زیر نام مثلا "حزب" و "کمونیست" و "کارگر" ایده هایی رو رواج میدادن و میدن که مطابق با اون چهره دشمن اصلی و مسببین این همه جنایت و جنگ و خونریزی یعنی آمریکا و رژیم های وابسته به اون از انظار مردمی پنهان می شه و در عوض از دار و دسته اسلامی و مزدور داعش تصویر یک جریان "مستقل" که گویا قدرتش رو از آسمون می گیره (و نه از خدای زمینی) و واقعا داره برای "برقراری اسلام 1400 سال پیش " در چارچوب "نظام سرمایه داری" اون هم در قرن 21 می جنگه به عنوان دشمن اصلی اسم می برن. اما نه داعش انقلابیه و نه یک نیروی مرموز آسمانی و نه هیچ کدوم از این تحلیل ها ربطی به واقعیت دارن. اجازه بدید تاکید کنم که هر تحلیلی از داعش حتی اگه با هزارن فحش و ناسزای برحق به داعش و بنیاد گرایی اسلامی تزئین شده باشه اگر بدون هیچ ابهامی  حقیقت وابستگی کامل این دار و دسته مزدور و عملکردهاش به امپریالیسم رو در نظر نگیره، اگر نتونه و یا نیاد که چهره واقعی سیاستهای ناشی از سرمایه داری متعفن و بحران زده و چهره امپریالیسمی که در پشت ادعاهای داعش نهفته ست رو بیرون بکشه و در معرض دید قرار بده، به هیچ وجه نمی تونه کمترین تماسی با واقعیت پیدا کنه و با گفتن حقیقت به توده ها در عمل راهگشای اتخاذ یک تاکتیک و عمل مبارزاتی صحیح برای مردم بر علیه داعش در بحران کنونی باشه.  بیهوده نیست که در بسیاری از تحلیل های این روزها که از طرف بویژه بخشی از جریانات موسوم به "کمونیسم کارگری"  ارائه شده رهبران و کادرهای این جریان از حمله هوایی آمریکا به منطقه زیر اسم نابودی داعش حمایت می کنن و می گن آمریکا "مجبور" شده به داعش حمله کنه و حمله آمریکا را حتی قابل "محکوم" کردن نمی دونن و مهمتر این که از همه دعوت می کنن که در "کارزار" جنگ آمریکا علیه داعش در "صف اول" بایستند. مواضعی که بار دیگه افشاگر مواضع پرو امپریالیستی این طیف هستش و نباید از نظر نیروهای مبارز و انقلابی اپوزیسیون دور بمونه و نسبت بهش اغماض بشه.

 

تا این جا راجع به شکل گیری داعش و نیروهای پشت سرش و در واقع راجع به هویت قدرت واقعی ورای جثه نحیف داعش حرف زدم. حالا  اجازه بدید کمی هم در باره نیازهایی که این قدرت واقعی یعنی امپریالیسم آمریکا رو به  عروج داعش وا داشته  و این که سیاست ها و منافع طبقاتی حاصل از عملکرد این نیرو  به جیب کی می ره اشاره کنم.

 

ببینید ، همون طور که اشاره کردم با تعقیب داعش در بستر خود واقعیته که معلوم می شه این امپریالیسم آمریکاست که با قدرت و امکانات خودش و رژیم های وابسته به خودش داعش رو درست کرده و به عنوان هیولایی به جون مردم منطقه انداخته. آمریکا با این کار در واقع یک فضای ناامنی و هرج و مرج هدایت شده رو در سراسر منطقه پراکنده.   در این فضای ایجاد شده ست که ما می بینیم اخبار جنایات هولناک داعش در منطقه هر روز در سطح رسانه های عمومی رله می شه و کارگران و خلق های تحت ستم خاور میانه با یک منبع تازه موجد بحران  و تشدید کننده بحران یعنی داعش روبرو می شن.

تحمیل فضای جنگی کنونی در منطقه فضا و سیاستی ست  که دقیقا در چارچوب  و منافع دولت آمریکاست. اگر ما زیاد دور نریم و سیاست خارجی همین حداقل دو دهه اخیر آمریکا رو در نظر بگیریم می بینیم که این سیاست که رئوس اش در سند موسوم به "استراتژی امنیتی آمریکا در یک سده آینده" در اواخر دهه 90 مطرح شده مبین تلاش آمریکا برای غلبه بر بحران هاش از یک طرف  و تحمیل هژمونی خودش بر بقیه جهان سرمایه داری زیر نام "رهبری آمریکا" از طرف دیگه ست. سیاستی که چند تا از جلوه های کثیفش رو در دو جنگ خونین خلیج فارس، در به اصطلاح  "مبارزه با تروریسم" و اشغال افغانستان و بعد در لیبی و غیره دیدیم. امروز هم در پیشبرد همون سیاست، ظهور داعش و تبدیل اون به یک قدرت مهیب و صحبت از تدوین یک استراتژی جنگی طولانی مدت از سوی آمریکا برای مقابله با اون، پرده دیگری از پروژه کلان آمریکا در تحقق اهداف بلند مدتش در سطح جهانه و داعش یکی از ابزارهای پیشبرد چنین پروژه ای یه. مطابق سیاست های جنگی امپریالیسم آمریکا در خاور میانه، جنایات هیولای مخوف داعش و بنیاد گرایی اسلامی(که واقعا هم یک هیولاست) بر علیه توده های میلیونی مردم تحت ستم عراق و سوریه بطور روزمره در انظار مردم قرار داده می شه و برجسته می شه. در چنین روندیه که همه می بینن چگونه ظهور هیولای داعش برای ظهور دوباره "فرشته نجات" یعنی آمریکا زمینه فراهم می کنه.  و به این ترتیب تلاش می شه تا سیاست های جنگ طلبانه امپریالیسم آمریکا و متحدینش مقبولیت عمومی پیدا کنه و فضا برای گسترش اقدامات تجاوزکارانه امپریالیستی در منطقه  آماده بشه. با عروج داعش و قدرتی که در فاصله ای کوتاه پیدا کرده هستش که ماشین جنگی آمریکا که در سال های اخیر جز رنج و درد و جنگ و کشتار و نابودی زیر ساخت های جوامع تحت سلطه در منطقه ارمغانی برای مردم عراق و سوریه و لبنان و فلسطین نیاورده، تحرک جدید پیدا می کنه و تدارک یه جنگ "طولانی" جدید در منطقه اینبار تحت عنوان جنگ علیه داعش رو می بینه. با ظهور داعشه و به جان مردم انداختن این هیولاست که پرده جدید "جنگ بی پایان" آمریکا بر علیه "تروریسم" (همونی که جرج بوش بعد از واقعه 11 سپتامبر نوید آن را داده بود) روی صحنه میاد و دولت اوباما و سیاستمداران آمريکائی از "جنگ طولانی" به مدت 20 یا سی سال بر علیه داعش صحبت می کنن و در اکوی همین خط تبلیغاتی، کیسینجر از داعش به عنوان یک "مشکل طولانی" حرف می زنه. و بالاخره این عروج داعش و جنایت هاشه که به تدوین "استراتژی" جدید جنگی دولت آمریکا در منطقه خوراک می ده و اوباما با فریاد این که الآن بهترین موقعیت برای "رهبری جهان" توسط آمریکا بوجود آمده، ائتلاف بیش ار 50 کشور یا به قول خودشان حدود 60 کشور بر علیه داعش رو سازمان می ده.

 

از طرف دیگه یک نگاه به نتایج ظهور داعش و برنامه های جنگی آمریکا برای مقابله طولانی مدت با داعش و تاثیرات این برنامه ها در اقتصاد آمریکا نشون میده که صنایع نظامی در آمریکا که فعالترین و سود آورترین بخش اقتصادی در طول سال های اخیر و در شرایط رکود و بحران در سایر قسمت ها بودن، چه رشدی می کنن و چه چشم اندازی برای سرمایه گذاری بیشتر در این رشته ها و ایجاد شغل های بیشتر در شرایط بیکاری وحشتناک حاکم بر اقتصاد آمریکا پیدا می شه. بطور کلی گسترش جنگ به معنی گسترش بازاری ست که توسط تولیدات جنگی تغذیه می شه.  بدنبال عروج و پیشروی های داعش، درست از زمان اعزام حدود 1000 مشاور نظامی آمریکایی به عراق برای به اصطلاح کمک به ارتش عراق برای نبرد با داعش ارزش سهام شرکت های اصلی وابسته به پنتاگون در حال افزایش است. این روند با آغاز عملیات هوایی ائتلاف علیه مواضع داعش هم چنان ادامه داشته. به عنوان مثال تنها طی سه ماه اخیر و ظهور داعش ارزش سهام شرکت لاکهید مارتن ، 9.3 درصد،سهام  کمپانی رایتیون و نورثروب 3.8 درصد، و سهام شرکت جنرال دینامیک 4.3 درصد ارتقا یافت. ماه گذشته و چند روز پس از آغاز عملیات در سوریه، تنها در یه مورد شرکت رایتیون قراردادی 251 میلیون دلاری را برای تحویل موشک های کروز تام هاک به نیروی دریایی بست.
 

خُب! در شرایطی که جنگ و نظامی سازی اقتصاد یکی از پاسخ های اصلی نظام سرمایه داری گندیده و متعفن کنونی به بحران های اقتصادی شه ما می بینیم که ظهور داعش و اوج یابی بحران و فضای جنگ توسط این دار و دسته مزدور در خاور میانه چطور به گسترش بازار برای تولید و مصرف جنگ افزار بویژه در مورد صنایع هواپیماهای نظامی و موشک های دوربرد (قیمت شلیک هر کدام تقریبا یک و نیم میلیون دلاره) کمک کرده و بر درآمدهای میلیاردی آمریکا از صدور سلاح به منطقه و عقد قراردادهای جدید نظامی با دولت هایی که در ائتلاف آمریکا علیه داعش شرکت دارن اضافه کرده. در استراتژی فعلی جنگ بر علیه داعش که مبتنی بر حملات هوایی و حمایت از نیروهای زمینی محلیه یکی از نتایج این مسئله که هواپیماهای متحدین آمریکا نظیر امارات و قطر و عربستان و ... در جنگ بر علیه داعش، به بمباران مواضع اون اقدام می کنن، تخصیص  بودجه بزرگی ست که از خزانه این کشورها و دلارهای نفت و گاز اون ها باید صرف خرید بمب ها و موشک ها و قطعات یدکی هواپیماهای ارتش های این کشور ها بشه.

بی خود نیست که رقبای جهانی آمریکا در چارچوب رشد تضادهای بین قدرت های اعظم سرمایه داری از داعش که ظاهرا در تبلیغات رسانه های امپریالیستی آمریکا و شرکاء یه نیروی مستقله که از آسمون نازل شده با عناوینی مثل "فرزند قطر" و "کارت بازی پنتاگون" در منطقه و یا عاملی برای توجیه "دخالت های نظامی بیشتر" آمریکا بر علیه "شرکایش" نام برده می شه. به این ترتیب ما شاهد یک جنگ نیابتی با سودهای سرشار سیاسی و اقتصادی و نظامی و خرج حداقل برای آمریکا هستیم! چرا که بخش بسیار بزرگ هزینه های مالی این جنگ مرگبار رو هم همان طور که مقامات آمریکا نظیر جو بایدن گفتن از جیب گشاد رژیم های وابسته ای مثل قطر و عربستان و دلارهای نفت و گاز اون ها در میاد! اما فروش بیشتر سلاح و قراردادهای نظامی جدید برای آمریکا به برکت وجود هیولای داعش تنها بخشی از سود ظهور داعش و خطر "بنیادگرایی اسلامی"  برای آمریکاست.

امپریالیسم آمریکا با خلق هیولای داعش و تسلیح و تقویت و کنترل این دار ودسته مزدور اسلامی توسط رژیم های وابسته به خودش یک بحران و هرج و مرج هدایت شده رو در صحنه سیاسی خاورمیانه حاکم کرده. با این بحران آمریکایی ها خودِ جنگ و حضور و گسترش ماشین جنگی شون در این منطقه استراتژیک رو توجیه می کنن و تلاش می کنن مواضع نظامی خودشون در مقابله با سایر قدرت های امپریالیستی رو در جدال برای تقسیم و باز تقسیم بازارها در منطقه تحکیم کنن. هم چنین در شرایط تداوم بحران نظام سرمایه داری در سطح جهان که تشدید تضاد بین طبقه کارگر و توده های محروم با نظام سرمایه داری جهانی از الزاماتشه، امپریالیسم آمریکا داره از داعش و کلا بنیاد گرایی اسلامی به مثابه سلاحی برای تشدید سرکوب انقلاب، طبقه کارگر و خلق های تحت ستم و منحرف کردن جنبش های انقلابی مردم منطقه استفاده می کنه.

اجازه بدید حرفم رو تا این جا جمع بندی کنم.

برای فهم ماهیت بحرانی که امروز با ظهور داعش در خاورمیانه به وجود آمده باید ماهیت بازیگران این بحران و سیاست های اون ها رو مطالعه کرد. نگاهی به روند ظهور و تحول داعش به یک قدرت بزرگ نشون می ده که این دار و دسته اسلامی ضد خلقی ، نه یک نیروی ماقبل تاریخ که با "روندهای زنده و دینامیک" امروز ربطی نداره و یک دفعه برای برقراری پرچم اسلام 1400 سال پیش در چارچوب نظام سرمایه داری قرن 21 پیداش شده، بلکه نیروی ارتجاعی ای یه که علیرغم عنوان چنان ادعاهائی توسط امپریالیست ها و رژیم های وابسته ای نظیر عربستان و قطر و اردن و ترکیه بوجود آمده، تسلیح و تجهیز شده و به برکت این امکانات مادی و حمایت های معنوی و پوشش تبلیغاتی وسیع در رسانه های بورژوازی قدرت مانور بزرگی پیدا کرده. داعش یه نیروی قائم به ذات نیست ، داعش زایده ماشین جنگی امپریالیسم آمریکا و پروژه ای جدید برای تشدید سیاست های جنگی و گسترش سیاست های سلطه جویانه آمریکا بر علیه طبقه کارگر و خلق های ستمدیده منطقه از یک طرف و سایر قدرت های رقیب امپریالیستی یعنی اتحادیه اروپا، چین و بویژه روسیه از طرف دیگه ست. عملکرد داعش نه برای رضای "خدا" و "محمد" بلکه برای تحقق منافع طبقاتی مشخصی یعنی منافع طبقاتی سرمایه داران آمریکا در جهت حفظ سرمایه داری غرق در بحران کنونی یه که صورت می گیره. در پشت تحرکات داعش منافع میلیاردی بزرگترین انحصارات نظامی غرب بویژه صنایع نظامی آمریکا قرار داره. استراتژی آمریکا برای مبارزه با داعش زیر اسم "جنگ طولانی" که به واقع همان "جنگ بی پایان" ی وعده داده شده توسط جرج بوشه در واقع سازماندهی جدید ماشین جنگی آمریکا در منطقه در لباس "فرشته نجاته" که برای توجیه حضور نظامی و پیشبرد سیاست های ضد انقلابی امپریالیسم آمریکا علیه طبقه کارگر، توده های محروم منطقه و سرکوب و منحرف کردن جنبش های انقلابی آن ها از یک طرف و تلاش برای اعمال هژمونی و کسب موضع برتر در رقابت های جهان خوارانه قدرت های بزرگ رقیب آمریکا از طرف دیگه ست.

 

هر تحلیلی که این حقیقت یعنی وابستگی داعش به امپریالیسم رو در نظر نگیره و در پشت ریش و عبای چند هزار مزدور اسلامی جنایتکار،چهره سرمایه و امپریالیسم را نبیند ، کمترین رابطه ای با واقعیت برقرار نخواهد کرد و قادر نمی شه کلامی از حقیقت رو با مردم در میون بگذاره.

 

در نتیجه باید تاکید کنم که تعرض جدید امپریالیست ها به خاورمیانه در پشت سر دار و دسته مزدور داعش و جنایات این گروه یک طرف تصویر سیاهیه که در خاورمیانه باهاش روبروییم. طرف دیگه این تصویر مبارزه کارگران و توده های تحت ستم خاورمیانه با دشمنان شونه. هر چه چهره واقعی دشمن برای توده ها با شفافیت هر چه بیشتری آشکار شود، نقشه های امپریالیست ها برای ایجاد تفرقه و دشمنی بین مردم بیشتر با شکست مواجه خواهد شد. به طور کلی در بستر چنین شرایطی است که مبارزه و مقاومت توده ها نیز رشد و گسترش خواهد یافت. 

 

اجازه بدید به کوبانی برگردم و حرفم رو تموم کنم.

مقاومت حماسی کوبانی، مقاومت مردم دلیر و توده های زحمتکشه که برای دفاع از سرزمین و خانه و کاشانه و حقوق خودشون اسلحه بدست گرفتن و با مزدوران امپریالیسم می جنگن. جنگی که شرکت برجسته زنان دلیر کوبانی و حماسه هایی که در اون آفریدن ستایش هر انسان آزادیخواه و مبارزی رو بر می انگیزه. مقاومت کوبانی نشون داده که در جنگی که امپریالیست ها برای پیشبرد سیاست های ضد خلقی شون براه انداختن، توده ها هم به میدون آمدن و برای حق تعیین سرنوشت شون کانتون های خودمختار شکل دادن و برای دفاع از اون ها مسلح شدن. در نتیجه مقاومت توده ها و بویژه زنان دلیر نشون داده که در سیاه ترین شرایط هم می شه به صحنه مبارزه اومد. مقاومت کوبانی صرف نظر از هر سرنوشتی هم که پیدا کنه تا این جا هم یه پیروزی بسیار بزرگ بر علیه امپریالیسم و مزدورانش برای تمامی نیروهای انقلابی و انسان هایی رقم زده که بر علیه ظلم و ستم پیکار می کنن. مقاومت کوبانی با افشای چهره کثیف امپریالیسم آمریکا و متحدینش، با افشای چهره ضد خلقی تمامی دولت های مرتجع و وابسته منطقه، با افشای چهره نیروهای سازشکار و با افشای ماهیت وابسته و مزدور دار و دسته هایی نظیر داعش پیام مبارزاتی بزرگی رو به تمام آزادیخواهان داده و بر این تجربه تاریخی هم تاکید کرده که بدون تلاش برای ستاندن حق از استثمارگران، بدون مسلح شدن و جنگیدن با مزدوران سرمایه ، در زیر پرچم انقلاب و بدون یک رهبری انقلابی در عصر کنونی امکان پیروزی و رسیدن به آزادی وجود ندارد. 

 

متشکرم که به حرفام گوش کردید ، امیدوارم که رفقا در بخش بحث آزاد با شرکت فعال شون روی موضوع بحث به غنای بحثای امشب اضافه کنن.

 

از ادمین ها هم سپاسگزارم