حسن جداری

 

 

دشت خاوران

 

بیاد هزاران جانباخته کشتار تابستان 1367

 

 

ای صبا ،گر بگذری بر طرف دشت خاوران

بوسه زن برخاک پاک آن زمین خون چکان

 

زیر خاک خاوران، گنجینه ها، پنهان شده است

برسرقبر جوانان، دّر اشگی برفشان

 

زآن گل اندامان که در این خاک، منزل کرده اند

سر به سر باغ و گلستان گشته، دشت خاوران

 

نام والای شما ثبت است در تاریخ عشق

ای شهیدان بخون غلطان بی نام و نشان

 

خاک پاک خاوران، بگرفته در بر، تنگ تنگ

پیکر آغشته در خون هزاران نوجوان

 

نوجوانانی، همه دارای عزمی آهنین

پاکبازانی، همه پیکار جوی و جان فشان

 

دشمنان بی امان حاکمان مرتجع

حاکمان را وحشت از این بندیان قهرمان

 

آن که در اعماق این خاک سیه، خوابیده است

در شهامت، دارد از حلاج و از بابک ،نشان

 

هر عزیز خفته در اعماق این خاک سیاه

داستان ها گوید از کین توزی ضحاکیان

 

آن که فرمان داد برکشتار فرزندان خلق

مظهر جور و جنایت بود و ضحاک زمان

 

قتل عامی این چنین، تاریخ، کم دارد بیاد

تف براین وحشی صفت ها، تف بر این آدم کشان