به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 177 ، اسفند ماه 1392

 

توضیح: در تاریخ دوشنبه 15 مارس 2013 به مناسبت 8 مارس، روز جهانی زن، "رادیو همراه" در سوئد گفتگویی را با رفیق سهیلا دهماسی از فعالین چریکهای فدایی خلق ایران ترتیب داد.  "پیام فدایی" متن این گفتگو را از گفتار به نوشتار تبدیل و با برخی ویرایشهای جزئی به این ترتیب به اطلاع علاقه مندان می رساند. فایل صوتی این گفتگو در سایت سیاهکل از طریق آدرس زیر قابل دسترسی ست.

http://www.siahkal.com/audio-speeches.htm

 

متن گفتگوی "رادیو همراه" با رفیق سهیلا دهماسی به مناسبت 8 مارس ، روز جهانی زن

 

رادیو همراه: دوستان رادیو صدای همراه، با شما همراه هستیم و همان گونه که در ابتدای برنامه اعلام کردیم، امروز رفیق سهیلا از فعالین چریکهای فدایی خلق را از کشور کانادا همراه خودمان داریم که پیرامون روز 8 مارچ، روز جهانی زن، با ایشان گفتگویی خواهیم داشت. لازم به توضیح است که این گفتگو قرار بود قبل از هشت مارس باشد، ولی به دلایلی به امروز موکول شد. رفیق سهیلا، به صدای همراه خوش آمدید.

سهیلا دهماسی: با سلام به شما و سپاس و درود به شنوندگان گرامی

رادیو همراه: در ابتدا اجازه بدهید به شما و رفقای چریک های فدایی خلق ایران، بابت برگزاری جلسه پلتاکی که در روز 9 مارس، به مناسبت گرامیداشت روز جهانی زن داشتید، خسته نباشید بگویم و در ابتدا اگر مایل باشید ، ابتدا کمی در مورد این جلسه و برگزاری آن برای ما توضیح دهید.

پاسخ: بله، روز 9 مارس، برنامه ای در پالتاک داشتیم که مستقیمأ هم از "سیاهکل تی وی" پخش شد، که حدود 1100 نفر از تی وی برنامه را می دیدند و 100 نفر هم در پالتاک. در ابتدای برنامه، پیام رفیق اشرف دهقانی به مناسبت روزجهانی زن، توسط رفیق مجری برنامه خوانده شد. بخش های دیگر مراسم هم خیلی خوب بودند، شعرخوانی داشتیم  و خاطرات زنان کارگر هم بود. و کلیپ هایی که در اتاق آپلود شده بودند ،  نمایش داده شدند. بخصوص چیزی که من را خیلی تحت تأثیر قرار داد، صحبت های رفیق کارگری بود که از تجربه های تلخ خودش در کارخانه ها و تولیدی های ترکیه گفت. چیزهایی که این رفیق گفت، تجارب این رفیق در مورد همه زنان کارگر در ایران (و در واقع در همه جهان) صدق می کند. زنان کارگر شریفی که برای تأمین زندگی خودشان و فرزندان شان، توی کارخانه ها و کارگاه ها شدیدأ کار می کنند، کارهای بدنی دشوار می کنند، و آسیب های جسمی می بینند، کمر درد و غیره... و بدتر از آن، آسیب های روحی که به زنان کارگر وارد میشه، به خاطر این که کارفرما تلاش می کند سؤاستفاده جنسی کند از کارگران زن. خیلی از خودکشی های زنان تحت ستم به خاطر همین است. در این مراسم؛ رفقایی هم شعرهایی خواندند. یکی از شعرها هم درباره خودکشی زنان تحت ستم در ایران بود که شنیدن آن هم خیلی روی انسان تأثیر می گذاشت. هر کدام از خاطراتی که در مراسم گفته شد و شعرهایی که خوانده شدند، گوشه هایی از واقعیات بسیار تلخ زندگی پر از رنج و ستم زنان کارگر و زحمتکش در کشورمان بود. مراسم خیلی خوبی بود.

رادیو همراه: با توجه به پیشینه روز زن که اساساً در رابطه با زنان کارگر به وجود آمده - و همان طور که خود شما هم می دونید که کلارا زتکین به یاد مبارزات زنان کارگر نیویورک، هشت مارس را روز زن اعلام کرد - با توجه به چنین پیشینه ای که داریم و در تاریخ هم ثبت شده، چرا شما از رفع ستم از همه زنان صحبت می کنید، یعنی به طور کلی خواهان از بین بردن ستم علیه زن ها هستید. و فقط روی زنان کارگر متمرکز می شوید یا نه؟

پاسخ: اگر بحث بر سر تمرکز باشد، اساساً مسئله ما این است که فقط زنان کارگر، در اتحاد با مردان کارگر، می توانند در مسیر مبارزه برای سوسیالیسم، به طور قاطع و همه جانبه علیه ستم بر زن مبارزه کنند. و تنها طبقه کارگر، متشکل از زنان و مردان کارگر، قادر است که انقلاب را به سمت از بین بردن هر نوع ستم در جامعه، منجمله ستم بر زن، رهبری کند. بنابراین، زنان کارگر باید صف مبارزاتی اشان را از زنان بورژوا جدا کنند. ولی از طرف دیگر، ما مخالف سرسخت ستم در جامعه هستیم، هر نوع ستمی. در نتیجه، وقتی صحبت از رفع ستم از همه زنان است، یا به طور کلی وقتی که ما از رفع ستم بر زنان صحبت می کنیم، معنی آن این است که ما کوچکترین ستمی را به هیچ وجه برنمی تابیم و از این جهت است که خواهان سرنگونی انقلابی سیستم سرمایه داری و برقراری جامعه سوسیالیستی هستیم، که در آن، هر نوع ستمی در جامعه، علیه هر کسی که می شود، از بین برده شود. این موضع ما است. این را هم بگویم که زنان کارگر و زحمتکش اکثریت جمعیت زنان جامعه را تشکیل می دهند. و بنابراین، بدیهی است که تلاش ما هم برای از بین بردن هر نوع ظلم و ستم بر زن، بیشتر از همه، به نفع زنان کارگر و زحمتکش تمام می شود که اکثریت جامعه زنان را تشکیل می دهند.

سئوال: رفیق سهیلا، شما از سرنگونی انقلابی سیستم سرمایه داری گفتید. این سرنگونی، چه نوع سرنگونی است؟ آیا سرنگونی ای است که ما در سال های گذشته به ویژه در کشورهای عربی دیدیم، و یا سرنگونی تمام و کمال سیستم است؟

پاسخ: بله، مسلم است که وقتی که ما در مورد سرنگونی سیستم سرمایه داری در ایران صحبت می کنیم، اولأ منظور سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق یک حرکت انقلابی و پیروزمند توده های انقلابی کشورمان به رهبری طبقه کارگر است. و در ثانی، از آن جا که در کشور ما سیستم سرمایه داری وابسته حاکم است، سلطه امپریالیست ها بر کشور ما نیز باید به همین ترتیب (از طریق یک انقلاب به رهبری طبقه کارگر) قطع شود تا ما بتوانیم انقلاب پیروزمندی داشته باشیم. این وجه وابستگی سرمایه داری در ایران را باید در نظر داشته باشیم. یعنی یک جنبه از مبارزات ما، علیه امپریالیسم هم هست. در آن صورت است که ما می توانیم یک جامعه آزاد و واقعأ دمکراتیک در کشورمان ایجاد کنیم که زمینه به وجود بیاد برای این که  هر نوع ستمی در کشورمان را در نتیجه این انقلاب رفع کنیم و به آزادی و برابری واقعی برسیم. یک انقلاب پیروزمند می تواند ما را به آن جا برساند.

سئوال: ما می دانیم که سرمایه داری و امپریالیست ها با نیروی قهر و سرکوب خودشان، با کارگران و زحمتکشان برخورد می کنند. و باید با همان سلاح با آن ها برخورد کرد. یعنی سرنگونی انقلابی قهرآمیز، مسئله ای است که ما می دانیم یک روز به بار خواهد نشست. رفیق سهیلا، موضوع سخنرانی شما، "ملاحظاتی در باره مسائل جنبش زنان" بود. بی تردید نمی توانیم هیچ حرکتی را به پیش ببریم، بی آنکه از ریشه ها ی تاریخی و گذشته اش آگاه نباشیم. پس باید پاسخی برای این پرسش بیابیم که هشت مارس از کجا و چگونه آغاز شد؟

پاسخ: نامگذاری هشت مارس به عنوان روز جهانی زن در رابطه با مبارزات انقلابی زنان کارگر بود و توسط زنان کارگر و سوسیالیست این روز را نامگذاری کردند و آن را به یکی از روزهای مهم تقویم سرخ جنبش انقلابی زنان (جنبشی که در واقع زمانی انقلابی و مترقی و پیروزمند خواهد بود که رهبری زنان آگاه طبقه کارگر در آن برجسته باشد) است. در زمانی که این روز به پیشنهاد کلارا زتکین نامگذاری شد، زنان سوسیالیست طبقه کارگر، مبارزات سرسختانه ای را برای آزادی زنان از ظلم و ستم سیستم سرمایه داری، به پیش می بردند و در مبارزات خودشان، با زنان بورژوا مرزبندی دقیق و روشن داشتند. به عنوان مثال یکی از خواسته های جنبش زنان در آن موقع "حق رأی" برای زنان بود. زنان کارگر سوسیالیست با توجه به شرایط دمکراتیکی که در آن زمان وجود داشت، مبارزه می کردند که قانون انتخابات دولت را در کشورهای اروپایی تغییر بدهند به طوری که زنان هم حق رأی داشته باشند. هدف زنان کارگر سوسیالیست این بود که با استفاده از حق رأی، ابزار دیگری را به دست بیاورند برای پیشبرد مبارزات انقلابی اشان برای رسیدن به هدف نهایی، که سرنگون کردن سیستم سرمایه داری و برقراری جامعه سوسیالیستی بود. یعنی، مبارزات زنان آگاه طبقه کارگر، به گرفتن "حق رأی" ختم نمی شد، حق رأی اولین قدمشان بود به سمت پیشروی انقلابی به سوی برقراری جامعه سوسیالیستی. اما زنان بورژوا هم در آن زمان وارد جنبش "حق رأی" شده بودند و می خواستند با گرفتن حق رأی، از نظر سیاسی با مردهای بورژوای هم طبقه خودشان برابر بشوند. در واقع، هدف نهایی زنان کارگر و زنان بورژوا با هم خیلی تفاوت داشت. زنان بورژوا هم به عنوان بخشی از طبقه ظالم حاکم، دشمن طبقاتی زن کارگر محسوب می شود. درنتیجه، تاریخ هشت مارس به مثابه روز جهانی زن کارگر، روز سرخی است در تقویم مبارزاتی طبقه کارگر، روز سرخی که سمبل اتحاد طبقاتی زن و مرد کارگر، و مبارزه طبقاتی زن کارگر با طبقه بورژوا و از جمله با زنان بورژواست. بنابراین، خیلی مهم است که در چنین روزی، با توجه به این تاریخچه، ما بر مسئله مرزبندی های زنان طبقه کارگر پافشاری کنیم، زیرا که این بخش مهمی از تاریخ این روز است. در مراسمی هم که ما به مناسبت روز جهانی زن برگزار کردیم، روی این مسئله تأکید کردیم. و از نظر ما، تأکید بر این مرزبندی، یکی از نکات پراهمیت و برجسته در نگاهی به این تاریخچه است.

رادیو همراه: اجازه بدهید که اعلام کنیم که کلارا زتکین بین 1857 تا 1933 زندگی کرده و مبارز کمونیست و سوسیالیست آلمان بوده که از حقوق زنان دفاع می کرده و یکی از رهبران جنبش بین الملل زنان بود. زتکین از اعضای هیئت رئیسه حزب سوسیال دمکرات آلمان بود. و او از رفقای قدیمی رزا لوکزامبورگ و در تشکیل فراکسیون "اسپارتاکیست ها" و حزب کمونیست آلمان، کمک های بسیاری را از زتکین، در تاریخ می شود پیدا کرد. برگردیم به آفیش شما مجددأ، در آفیش برنامه ای که داشتید، صحبتی از لنین، آموزگار کبیر کارگران و زحمتکشان آمده؛ "بدون زنان هیچ جنبش واقعی توده ای نمیتواند وجود داشته باشد"، حال، پرسش اینجاست، با توجه به گذشت صد و چهار سال که از این روز یعنی نامگذاری هشت مارس "روز جهانی زن" گذشته است، وضعیت زنان ایران را در حال حاضر، زیر سلطه حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی، چگونه می بینید؟

پاسخ: وضعیت امروز زن ها در ایران، انعکاس روشنی از سلطه امپریالیسم و سیستم های سرمایه داری وابسته به آن است. شدت دیکتاتوری و ظلم و ستمی که در ایران است، چیزی از جنایاتی که در سوریه و لیبی و غیره شده و دارد میشود، کم ندارد. نمی دانم صحنه ای را دیده اید که یکی از هزاران مزدوری که آمریکا مسلح کرده و به جان مردم این کشورها انداخته، یک نفر را به قتل رساند و قلبش را درآورد و خورد. آن چه که دارند به سر مردم ما، بخصوص زنان کارگر و زحمتکش، می آورند، دست کمی از آن ندارد. جمهوری اسلامی با قوانین و فرهنگ زن ستیز و ارتجاعی (که پوشش مذهبی هم دارند) از هر نظر زندگی زنان را به جهنم تبدیل کرده. از حجاب اجباری گرفته تا دستمزدهایی که حتی از حقوق های ناچیز مردهای کارگر و زحمتکش کمتر است و در بسیاری موارد هم ماه ها پرداخت نمی شوند، و محیط های کار که از کمترین امکانات ایمنی در آن ها خبری نیست (به عنوان نمونه چند وقت پیش شنیدیم که دو زن در آتش سوزی کارگاهی در خیابان جمهوری کشته شدند)، فقر و گرسنگی و بی خانمانی و بعد هم اخراج و زندان و شکنجه معترضین، و غیره به کنار، هر روز تعداد زنانی که به خاطر شکستن زیر بار این همه ظلم، خودکشی می کنند هم بیشتر شده است. زنان در محیط کار و خانه و خیابان با آزار جنسی و انواع دیگر خشونت هم روبرو هستند که بر اساس قانون و فرهنگ ارتجاعی اسلام، علیه زنِ سرکش واجب است. زن از نظر جمهوری اسلامی، موجود حقیری است، موجود نادانی است که برای "سر راه" آوردنش، هر ضربه ای علیه او روا است. این شرایطی است که جمهوری اسلامی، تحت حمایت امپریالیست ها، برای زنان ایران ایجاد کرده. اما زنان که از یک طرف، به خاطر گسترش سیستم تولید سرمایه داری، هر روز بیش از پیش به بازار کار کشیده شده اند، از طرف دیگر هم، به خاطر تجارب روزمره زندگی تلخی که دارند، در مقابل همه این اجحافات و ظلم و ستمها مقاومت کرده و در هر فرصتی که به دست آورده اند، با این رژیم که آشکارا حامی طبقه سرمایه دار وابسته است، مبارزه کرده اند. این وضعیت زنان در ایران است. اگر به حرف لنین مراجعه کنیم و نگاهی بیاندازیم به صد سال گذشته ایران، می بینیم که در کشور ما هم، زنان نقش مهمی در جنبش های توده ای - انقلابی داشته اند. به عنوان مثال، اگر به مبارزه مسلحانه انقلابی جوانان مبارز و آگاه دهه ۵۰ نگاه کنیم، می بینیم که حضور زنان چریک فدایی خلق در آن بسیار برجسته و تأثیر گذار بود. زنان چریک فدایی در واقع با شرکت در مبارزه مسلحانه، ضربه بزرگی بر فرهنگ مردسالارانه زدند. و وقتی مردم دیدند که زن های انقلابی چطور تا آخرین نفس کنار مردهای انقلابی می جنگند، دیگر آن افسانه ای که زن موجود ضعیفی است و یا جای او در آشپزخانه است، در فرهنگ جامعه ما رنگ باخت. این گونه بود که زنان چریک فدایی خلق در واقع کاری ترین ضربه ها را به فرهنگ مردسالارانه طبقه حاکم فرود آوردند و به شکلی انقلابی، بسیاری از تابوها را که علیه زنان بود، شکستند، و جهشی بزرگ در جنبش انقلابی زنان ایجاد کردند. و بعد هم، انقلاب ۵۷ را داشتیم که زنان جوان انقلابی ای در آن شرکت داشتند که از مبارزات خواهران انقلابی خود در سال های پیش از آن، درس آگاهی و مبارزه گرفته بودند. و بعد هم خیزش توده ای - انقلابی ۸۸ را داشتیم که همه دنیا شاهد مبارزات قهرمانانه زنان تحت ستم بودند. بنابراین، وضعیت کنونی زنان ایران، این خصلت ایستادگی و مقاومت و مبارزه را هم در خود دارد، که برجسته ترین خصلت وضعیت کنونی زنان در ایران است.

سئوال: رفیق سهیلا، شما به موردی اشاره کردید در رابطه با کلیپ هایی که میشه در اینترنت پیدا کرد. یکی از آن ها هم در رابطه با جهاد نکاح است که از طرف محمد العریفی ، یکی از مشهورترین علمای عربستان که عضو اتحادیه علمای جهان اسلام هم هست، این به اصطلاح جهاد را داده. و یکی از مشکلاتی که ایجاد می کند این است که زن به عنوان یک وسیله برای جنگ و برای اهداف سیستم سرمایه داری و امپریالیست هاست. این امپریالیست ها و سرمایه داران هستند که جنگ می آفرینند ولی مردم و به ویژه کودکان و زنان باید بهای آن را بپردازند. ازدواج چند ساعته ای که جنگجویان برای فرونشاندن غرایز جنسی خودشان می توانند انجام بدهند تا با روحیه بیشتری به جنگ بروند. در این مدت هم دیدیم که زنان تونسی بیشترین آمار را در این مورد داشتند. چرا این همه ظلم؟ چرا این رژیم ها و به ویژه رژیم ددمنشی که در ایران هست، و با آن کارهای قرون وسطایی. ریشه این همه ستم، ستم، شما چگونه می بینید؟

پاسخ: با آن نمونه ای که شما مثال زدید، و یا با آن وضعیتی که در ایران هست که همه این ظلم و ستم هایی که می شود، زیر پوششی از اسلام، فرهنگ و کلأ مذهب ارتجاعی پنهان می شود، ممکن است کلأ این توهم را ایجاد کند که هدف از همه این حرکت ها، مثلأ "خدا"ی این هاست؛ یعنی تصور شود که ریشه همه این حرکت هایشان به اصطلاح "خدا"ی آن ها یا اعتقادات موهوم آن هاست. اما اینطور نیست. اگر ما بخواهیم واقعأ ریشه و دلیل این همه ظلم و ستم را پیدا کنیم، باید بدانیم که به طور کلی ریشه اصلی این همه ظلم و ستم بر زنان و کلأ بر همه زحمتکشان و طبقه کارگر، به طور کلی جامعه طبقاتی است که در عصر ما سیستم سرمایه داری است. یعنی سودجویی اقتصادی طبقه سرمایه دار حاکم، عامل اصلی همه این ظلم و ستم ها است. به عنوان مثال، خیلی روشن است که استخدام زنان کارگر خیلی سودآور است برای سرمایه دار، چون که بر اساس فرهنگ و قوانین مردسالارانه جمهوری اسلامی، با پوشش اسلامی، دست سرمایه دار باز است که به زنان حقوق کمتری نسبت به کارگر مرد بدهد، و خیلی از قوانینی که دست ساز خودشان نیز هست را هم در مورد زنان رعایت نکند. زیرا که فرهنگ ارتجاعی مذهبی آن ها این اجازه را به آن ها می دهد، زن را شهروند درجه دوم معرفی می کند، و خیلی واضح است که سنت ها و مذهب ارتجاعی هم پوشش خوبی است برای قوانین زن ستیزانه. درنتیجه برای این که سرمایه دار راحت تر و بدون دردسر قانونی و فرهنگی، بتواند چنین ظلم و ستم هایی را به زنان کارگر و زحمتکش بکند، مذهبی ارتجاعی و قوانین و فرهنگش خیلی مناسب هستند. در جوامعی مثل ایران و کشورهای مشابه، هر زمان که مذهب میاد که تضعیف بشه و هر وقت که مردم به تدریج دارند از این مذهب فرار می کنند، طبقه سرمایه دار حاکم داخلی و امپریالیست ها به کمک مذهب می آیند و دوباره یک جان تازه ای می دهند به مذهبی که در حال جان دادن است. این کار در زمان انقلاب ۵۷ در ایران شد. مذهب داشت در جامعه از بین می رفت، امپریالیست ها جمهوری اسلامی و مذهبش را حاکم کردند که دو باره، هم قدرت بیشتری دادند به مذهب و هم به مقاصد اقتصادی خودشان رسیدند. با این حال، خود مذهب ریشه ستم بر زنان نیست. چون به عنوان مثال، جمهوری اسلامی به خاطر "خدا"ی آسمانی اش نیست که قوانین کار ضد زن را حاکم کرده، خدای آن ها روی زمین است، منافع اقتصادی سرمایه دارها، خدای واقعی آن هاست. پس برای از بین بردن هرگونه ظلم و ستم، باید قدرت اقتصادی - سیاسی را از ظالمان و استثمارکنندگان واقعی گرفت. یعنی باید طبقه سرمایه دار را سرنگون کرد و در طی یک انقلاب پیروزمند، سیستم سرمایه داری را ریشه کن کرد و جامعه بی طبقه ای ایجاد کرد که در آن هیچ زمینه ای برای ظلم و ستم وجود نداشته باشد. از این جهت است که بررسی ریشه واقعی ظلم و ستم بر زنان اهمیت دارد.

سئوال: موج اول فمنیسم، اشاره ای به دورانی از فعالیت های فمنیستی دارد که در طول قرن نوزده و اوایل قرن بیست در انگلستان، کانادا، هلند، ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاد. تمرکز این جنبش روی نابرابری ها در حقوق قانونی و عمدتأ به دست آوردن حق رأی برای زنان بود. رفیق سهیلا، به نظر شما که فعال جنبش زنان هستید، آیا رهبری و هدایت چنین روز تاریخی، در دست فمینیست ها است؟

پاسخ: ما الان در رابطه با این صحبت کردیم که اگر بخواهیم مبارزه واقعی ای برای از بین بردن همه ظلم و ستم های موجود، داشته باشیم، باید ریشه ستم بر زن را بشناسیم. حالا ببینیم که آیا فمنیست ها که مذهب و یا "فرهنگ مردسالارانه" را ریشه ستم بر زن می دانند، می توانند مبارزه درستی را به پیش ببرند؟ مسلمأ نه. اگر بخواهی یک مبارزه واقعی را به پیش ببری، باید ریشه اصلی ظلم و ستم را بشناسی. یک گروه از فمنیست ها می گویند که ریشه ستم بر زن مذهب است، یعنی اگر مذهب را از بین ببری، همه ظلم و ستم ها ریشه کن می شود. و یا عده ای می گویند فرهنگ مردسالارانه، یا خود مردها ریشه ستم بر زنان هستند. کلأ همه فمیست ها، "مرد"ها را به طور کلی "دشمن" زن ها به شمار می آورند، از آن جا که فمنیست ها ریشه ستم بر زن را سیستم سرمایه داری نمی دانند، بلکه به قول خودشان "ذات" خشونت طلب و زن ستیزانه مرد را ریشه این ستم ها می دانند، آن وقت مسلم است که نمی توانند مبارزه ای واقعی برای ریشه کن کردن ستم بر زنان داشته باشند. فمنیست ها مردها را هدف مبارزات خودشان قرار داده اند، نه سیستم سرمایه داری را که عامل اصلی هر نوع ستم در جامعه طبقاتی امروزی است. برخی از فمنیست ها هم ادعا می کنند سوسیالیست یا مارکسیست هستند، اما در واقع سوسیالیسم و مارکسیسم را تحریف می کنند تا با نظرات انحرافی اشان جورش کنند، آن ها هم حتی ریشه ستم بر زنان را (اصطلاحأ ریشه ستم جنسیتی را) سیستم سرمایه داری نمی دانند، بلکه به قول خودشان "سیستم فرهنگی پاتری آرکی" می دانند، درحالی که چنین "سیستمی" اختراع تخیلی آن هاست. فرهنگ مردسالارانه سیستمی زیربنایی نیست، فرهنگ و قانون و مذهب و غیره، همه این ها رو بنا های سیستم اقتصادی هستند. اقتصاد زیر بنا و ریشه ستم هاست. رو بنا در خدمت زیر بناست. هرچه رنگ و رو و ظاهر خانه ات را درست کنی، زیر بنای کلنگی اش روی سرت خراب می شود. باید خرابش کنی و خانه ای با زیر بنای جدیدی بسازی که رو بنای خاص خودش را داشته باشد. باید جامعه طبقاتی را خراب کنی و جامعه سوسیالیستی بسازی که جایی برای این ظلم و ستم نماند در آن. فمنیست ها قادر به درک این واقعیت علمی نیستند و نمی توانند برای از بین بردن ستم جنسیتی مبارزه ای واقعی بکنند. علاوه بر آن، نظرات انحرافی آن ها، خودش معضلی است که جنبش انقلابی زنان باید با این نظرات انحرافی مقابله کند که بتواند پیش برود در مبارزه.

در ایران هم بخصوص؛ جمهوری اسلامی حافظ نظام سرمایه داری وابسته است و دیکتاتوری عریان و عنان گسیخته هم ذاتی این سرمایه است و بر این اساس است که جمهوری اسلامی زنان را به این شکل سرکوب می کند. که در این رابطه به اندازه کافی صحبت کردیم.

سئوال: شوربختانه، می شود گفت که فرهنگ حاکم بر کشور ما نه تنها به برابری زن و مرد باوری ندارد، بلکه این فرهنگ به شدت از زن ستیزی پر است و ما می بینیم که در هر جایی رد پای این برخورد با زن، در فرهنگ ایرانی و زورگویی که انجام می شود، و مردها آن جا دست بالاتری را دارند، دیده می شود. ولی یکی از این موارد، قوانین وحشیانه ضدکارگری است که علیه کارگران زن در نظام سرمایه داری حاکم بر ایران در ادوار مختلف، در سال های حاکمیت ننگین این رژیم همیشه بوده. یعنی از روز اولی که جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شد با تمامی رهبران و ریاست جمهوری هایش تا به امروز. یعنی نمیشه دوره ای را به اصطلاح کمتر و یا دوره ای را بهتر و یا بدتر نامگذاری کنیم. در این سی و چند سال، همه ادوار در زن ستیزی و ضدکارگر بودن و ضدانقلاب و برابری، یک عمل را انجام داده اند. در رابطه با قوانین وحشیانه ای که بر علیه زنان کارگر انجام میشه و هزینه سنگینی را پرداخت می کنند، از شما می خواهیم که اگر صحبتی دارید، بفرمائید.

پاسخ: قبل از این که به قوانین نگاه کنیم، اشاره کنم که فرهنگ زن ستیزی که در جامعه ما غالب شده، در واقع توسط رژیم مرتبأ باز سازی می شود. ما در هر دوره ای دیدیم که نسل های انقلابی جامعه (به عنوان مثال نسل سال ۵۷ و یا در زمان مبارزات مسلحانه انقلابی چریک های فدایی خلق) در هر دوره ای آمدند که ضربه ای به این فرهنگ زن ستیز بزنند. و در هر نسل انقلابی، فرهنگ انقلابی و روابط خوب انسانی رشد می کرد، و تلاش می کردند که آن فرهنگ والای انقلابی خود را در جامعه نیز نشر بدهند. اما هر بار که فرهنگ و آگاهی های انقلابی (در اثر مبارزات انقلابی) در حال رشد در جامعه بود، با شکست انقلاب مجددأ جلوی رشد فرهنگ انقلابی گرفته می شد، نسل انقلابی و فرهنگ انقلابی اش سرکوب میشد، و طبقه سرمایه دار حاکم مجددأ فرهنگ ارتجاعی خود را تقویت می کرد. بنابراین، فرهنگ ارتجاعی ای که می بینیم در جامعه رشد کرده، فرهنگ طبقه سرمایه دار حاکم است. فرهنگ طبقه کارگر آگاه نیست.

اگر برگردیم به سئوال شما در رابطه با قوانین زن ستیز و ضدکارگر، اگر فقط به دستمزدهای ناچیزی نگاه کنیم که در مقابل کار طاقت فرسا (و برابر با کار کارگر مرد) به زنان کارگر ما پرداخت میشود، اوج استثمار سرمایه دارها را می بینیم. تبعیض حقوقی، واضح ترین نشانه ستم بر زنان است. تبعیض های دیگری هم در قانون جمهوری اسلامی علیه زنان وجود دارد که در واقع برای تحکیم همان تبعیض در دستمزد و جایگاه اقتصادی زن کارگر است. اگر سرمایه دار داخلی و خارجی باید دستش باز باشد که از این ارتش عظیم کارگر فوق ارزان استفاده اقتصادی کند، یک رو بنای فرهنگی و قانونی هم باید برای توجیه آن مرتبأ بازسازی شود. باید سرمایه دارها مواظب باشند ضربه ای به فرهنگ ارتجاعی نخورد، هر روز محکم ترش کنند و بر اساس آن قوانین ضدکارگری و ضد زن بگذارند و بر روی همه این هاست که می توانند راحت تر، به زن کارگر ستم کنند و فوق سود از کار و دسترنج زنان کارگر به دست بیاورند. بنابراین، این فرهنگ در خدمت به قوانین ضد کارگری، قوانین بسیار زن ستیز، خدمت می کند به طبقه سرمایه دار برای به دست آوردن فوق سود از قبل کار زنان کارگر.    

سئوال: در مورد اجحافاتی که میشه، در مورد ستمی که می شود، بسیار صحبت کردیم. حال بپردازیم به امر رهایی زنان. چه باید کرد رفیق سهیلا؟ و اصولأ، چریک هایی فدایی خلق، چه طرح و برنامه ای برای تحقق رهایی زن، داشته و دارند؟

پاسخ: چریک های فدایی خلق ایران، آزادی واقعی زنان را از هر نوع ستم جنسیتی، در پیوند با مبارزه طبقاتی پرولتاریا برای سرنگون کردن جامعه طبقاتی و برقراری جامعه سوسیالیستی می دانند. درنتیجه برنامه چریکهای فدایی خلق ایران برای نابودی کامل همه ستم ها علیه زنان، سازمان دادن مبارزه زنان ستمدیده در پیوند با مبارزات انقلابی طبقه کارگر برای نابودی کامل جمهوری اسلامی و سیستم سرمایه داری وابسته به طور کلی، و ایجاد جامعه سوسیالیستی است. در نتیجه، برنامه چریکهای فدایی خلق این است که شرایطی ایجاد شود که بتوانیم نیروهایمان را در جهت سرنگونی کامل سیستم سرمایه داری در ایران و ایجاد جامعه سوسیالیستی متحد کنیم، تا نیروهایمان هدر نرود و بتوانیم به طور واقعی به آزادی و برابری واقعی زن و مرد برسیم.

سئوال: در این مسیر که شما به درستی اشاره کردید، سرنگونی تمامیت این رژیم، مطمئنأ پیوندهایی هم با جنبش هایی نظیر جنبش کارگری، معلمان، پرستارها، دانشجویان و جنبش های دیگر هست. این همسویی و نزدیکی را شما چگونه می بینید؟ آیا تداوم آن می تواند کمکی باشد؟ و یا هست این همسویی یا نه؟

پاسخ: بله، این سئوال، سئوال خیلی خوبی است. چون برخی افراد و گروه ها بر اساس نظرات انحرافی خود، شعار جدایی مبارزاتی زنان و مردان تحت ستم را می دهند. کسانی که "مرد" ها را ریشه ستم بر "زنان" می دانند و مردها را دشمن زن ها می دانند، نه سیستم طبقاتی را، روی جدایی مبارزاتی زن و مرد تأکید دارند. جدایی زن و مرد تحت ستم، یعنی جدا کردن مبارزاتی زنان تحت ستم از همه جنبش های انقلابی که توی جامعه هست. البته این نظرات انحرافی هم نهایتأ به جایی نخواهند رسید. خوب، ضرباتی می زنند، نیروهای انقلابی زنان را به هدر می دهند، اما بالاخره زنان تحت ستم، بخصوص زنان آگاه طبقه کارگر، نهایتأ به خاطر واقعیت هایی که باهاش در زندگی روبرو هستند، در جریان مبارزات روزمره دریافته اند که جز در پیوند با همه جنبش های انقلابی در جامعه، نمی توان به پیروزی نهایی رسید. زنان تحت ستم در ایران، در خیزش ۸۸ با طرح خواسته های خاص خودشان، اما در پیوند با جنبش انقلابی - توده ای حرکت کردند و این زنان آگاه به آن خیزش انقلابی توده ها انرژی دادند و برعکس از آن هم الهام گرفتند. جنبش انقلابی - توده ای و جنبش زنان انقلابی، مکمل هم بودند. و این اتحاد، تجربه آگاهی دهنده خوبی بود برای توده های تحت ستم جمهوری اسلامی به طور عام، و زنان تحت ستم به طور خاص.   

رادیو همراه: خیلی ممنون رفیق سهیلا. شنیدیم که سرمایه داری جهانی و مدافعان ایرانی آن سعی می کنند که تبعیض جنسیتی علیه زنان در ایران را تنها ناشی از وجود سنن و عقاید مذهبی حاکم در جمهوری اسلامی القا کنند. که این درست نیست. ما می دانیم که همه این شرایط بر می گردد به سیستم جهانی که امپریالیست ها، برای سرکوب، برای بیشتر استثمار کردن استفاده می کنند. و در این بین ، زنان زودتر بیکار می شوند، زنان زودتر به زیر خط فقر کشیده می شوند و بیشترین مسائل و بیشترین مشکلات را زنان، و به ویژه زنان نان آور تحمل می کنند. اگر شما صحبت پایانی دارید، در خدمت شما هستیم و باز مجددأ از این که وقت تان را در اختیار ما گذاشتید بسیار تشکر می کنیم و امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم بیشتر راجع به مسائل مختلف به ویژه مسائل زنان با شما گفتگو داشته باشیم.

سهیلا دهماسی: مرسی، من هم از شما سپاس گزارم. من فقط یک نکته را، چند جمله ای خطاب به نیروهای مترقی جنبش زنان دارم، که تأکید کنم که ما خواهان اتحاد مبارزاتی همه نیروهای انقلابی در جنبش زنان هستیم، خواهان اتحاد مبارزاتی زنان آزادیخواهی هستیم که پرچم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را برافراشته اند، و معتقدیم که ما با اتحاد میان نیروهای انقلابی، در چهارچوب مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و قطع سلطه قدرت های امپریالیستی بر سرنوشت توده های تحت ستم در ایران، برای جلوگیری از هدر رفتن انرژی های انقلابی، برای مبارزه برای دست یابی به آزادی و برابری واقعی، باید دست در دست هم مبارزه کنیم.

از شما سپاس گزارم، با ایمان به پیروزی طبقه کارگر.