به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 170 ، مرداد ماه  1392

 

مريم

 

سرکوب تجمع اعتراضی کارگران شهرداری نجف آباد اصفهان !

 

با نگاهی به اخبار مربوط به شرايط کار و زندگی کارگران و زحمتکشان ايران می بينيم که آن ها در حالی که در بدترين شرايط فقر و فلاکت اقتصادی - اجتماعی به سر می برند و حتی از اولين حق خود به عنوان کارگر، يعنی حق دريافت دستمزد در ازاء کار انجام داده نيز محروم هستند و حاصل دسترنج شان به جيب طبقه سرمايه دار حاکم می رود، اما هم چنان به اعتراض و مبارزه و مقابله با ستمگران خود، يعنی طبقه سرمايه دار حاکم و دولت و رژيم حامی آن ادامه می دهند.

 

اگر بخواهيم به یکی از جديدترين حرکت های اعتراضی کارگران اشاره کنيم، می بينيم که يکی از حوادث اخير که در ضمن نشان دهنده قهرآميزتر شدن اعتراضات کارگری است، تجمع اعتراضی کارگران شهرداری نجف آباد اصفهان در روز يکشنبه ۲۷ مرداد (برابر با ۱۸ آگوست) در مقابل شهرداری اين شهر می باشد.

 

بر اساس گزارشات سايت های خبری متعدد، کارگران شهرداری نجف آباد در روز يکشنبه در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای عقب افتاده خود، در مقابل ساختمان شهرداری تجمع کرده و با شکستن شيشه های ساختمان و سر دادن شعار "مرگ بر خامنه ای" پاسخی درخور به بی اعتنايی های مسئولين دولتی داده و نشان دادند که به خوبی ستمگران و مسببين واقعی فقر و فلاکت خود را که رژيم جمهوری اسلامی (و خامنه ای به عنوان سمبل آن) می باشد را می شناسند.

 

تجمع اعتراضی کارگران شهرداری نجف آباد اصفهان در مقابل شهرداری اين شهر چه به اعتبار شعار های سر داده شده و چه به اعتبار حدت بروز خشم کارگران در جريان اين حرکت يکی از جلوه های آشکار راديکاليزه شدن اعتراضات کارگری می باشد.

 

در شرايط سلطه سرنيزه و در شرايطی که نیرو های سرکوب به تجمع مسالمت آميز کارگران يورش برده اند فرياد "مرک بر خامنه ای" به عنوان سمبل اين ديکتاتوری خود نشان می دهد که هم کارد به استخوان کارگران رسيده و هم آن ها تنيدگی روابط سردمداران جمهوری اسلامی با سرمايه داران را به درستی شناخته اند.

 

حرکت اعتراضی کارگران شهرداری (که جزو کارگران خدماتی محسوب می شوند) نتيجه طبيعی برخورد صاحبکار و مقامات دولتی با خواسته های برحق کارگران است. کارگران شهرداری نجف آباد که مانند هزاران کارگر در مناطق مختلف ايران با عدم پرداخت حقوق هايشان در طول ماه های گذشته روبرو بوده اند، بارها به شکل مسالمت آميز اعتراض کرده و خواهان رسيدگی به خواسته هايشان و پرداخت حقوق های عقب افتاده خود شده بودند. اما اعتراضات آن ها هميشه با بی اعتنايی مسئولين و سرکوب وحشيانه توسط مزدوران رژيم مواجه شده بود. نيروهای سرکوب رژيم اين بار نيز با کمک لباس شخصی ها و سلاح گرم به تجمع اين کارگران حمله کردند و بيش از ۶۰ نفر از آن ها را دستگير کرده و يک نفر از کارگران را به شدت مجروح کردند که بر اساس گزارشات منتشر شده وی پس از انتقال به بيمارستان در حالت کما قرار می گيرد.

 

واقعه اعتراض رادیکال و قهر آمیز کارگران شهرداری در نجف آباد مسلماً تنها مورد از این نوع اعتراضات کارگری نیست. بايد توجه داشت که ديکتاتوری و سانسور اجازه نمی دهد که همه اخبار مربوط به مبارزات کارگران معترض و سرکوب آن ها توسط کارفرما و دولت، در جامعه منتشر شود. درنتيجه، اخباری که به خارج درز پيدا می کنند، فقط بخش بسيار کوچکی از واقعيات جامعه را نشان می دهند. بخشی از پيامدهای سانسور خبری، عدم رشد و تقويت روحيه مبارزاتی در ميان کارگران و عدم گسترش همکاری مبارزاتی ميان آنان در بخش های مختلف صنايع و همچنين عدم گسترش اتحاد مبارزاتی ميان کارگران و ديگر اقشار تحت ستم در جامعه است. با این حال ما با نمونه های متعدد ديگری از اعتراضات قهرآميز (به اشکال گوناگون) کارگران صنعتی و ديگر بخش های اقتصادی با نيروهای سرکوبگر رژيم در سال گذشته روبرو بوده ايم. به عنوان مثال، در جريان تجمع اعتراضی اخير کارگران ايران تاير، کارگران جهت تحت فشار قرار دادن کارفرما آن قدر لاستيک آتش زدند که پس از پايان تجمع اعتراضی آن ها ماموران آتش نشانی برای خاموش کردن آتش وارد صحنه شدند.

   

واقعيت اين است که حکومت ديکتاتوری جمهوری اسلامی در طول 34 سال گذشته ارمغانی جز فقر و فلاکت و نارسايی های اجتماعی روزافزون و سرکوب هر صدای اعتراض برای طبقات کارگر و زحمتکش و توده های مردم ايران نداشته است. اما عليرغم سرکوب شديد مخالفين و معترضين توسط رژيم در تمام اين سال های سياه، اعتراضات کارگران و توده های آگاه جامعه و برخورد آن ها با ستمگران شان در طول زمان تداوم داشته و راديکال تر هم شده است و اين خود نتيجه رشد آگاهی سياسی - اجتماعی و افزايش شناخت آن ها از ماهيت دشمنان طبقاتی شان (و شرايط اقتصادی - سياسی جامعه که راه هرگونه اعتراض مسالمت آميز را بسته) می باشد.

دلايل متعددی وجود دارند که باعث راديکال تر شدن هر چه بيشتر اعتراضات کارگری در ايران شده است. از يک طرف رژيم جمهوری اسلامی مانند هر رژيم سرمايه داری وابسته که ذاتأ ضدکارگری است، نمی خواهد و نمی تواند به تخفيف تأثيرات وخيم بحران اقتصادی سرمايه داری بر زندگی و معيشت کارگران و زحمتکشان بپردازد. از طرف ديگر، به دليل اعمال ديکتاتوری  شديدا قهر آميز و فقدان شرايط دمکراتيک، مبارزات صنفی کارگران خيلی سريع سياسی شده و با سرکوب قدرت دولتی مواجه می شود. در جريان همين سرکوب مبارزات کارگری است که کارگران به ضرورت متحد شدن و متشکل شدن و مبارزه مستقيم با سرمايه دار و دولت حامی آن ها هر چه بيشتر پی می برند.

رشد آگاهی کارگران ايران در طی مبارزات خود به شناخت واقعی و هر چه دقيق تر از ماهيت طبقه سرمايه دار حاکم بر ايران و رژيم سرکوب گر حامی آن منجر گشته و ضرورت متحد شدن و متشکل شدن و مبارزه برای نابودی اين نظم ظالمانه را در مقابل آن ها قرار خواهد داد. عناصر آگاه طبقه کارگر ايران به خوبی می دانند که در پشت سرمایه داران ایران حکومتی وجود دارد که توسط قدرت های امپرياليستی روی کار آورده شده است. تا در جهت تأمین منافع سرمایه داران و هم اربابان امپریالیست آنان حرکت کند.  جمهوری اسلامی برای اين که انحصارات امپرياليستی و سرمايه داران وابسته به راحتی بتوانند با تاراج منابع و نيروی کار طبقه کارگر و ديگر زحمتکشان تحت ستم  سود هرچه بيشتری را با کمترين هزينه به دست بياورند اعتراضات و مبارزات کارگران را به  وحشيانه ترين شيوه ها سرکوب کرده و می کند.

آينده مبارزات طبقه کارگر آگاه ايران به مبارزه هرچه قاطع تر با دشمنان واقعی خود، يعنی طبقه سرمايه دار ایران و امپرياليست ها که نقش آن ها در کشور ما، غارت و تاراج دسترنج طبقه کارگر و منابع طبيعی و انسانی آن، و حفاظت از سيستم اقتصادی ايران که سيستمی وابسته به سرمايه داری جهانی بوده و راه تکامل نيروهای مولده آن را مسدود کرده است، گره خورده است. طبقه کارگر آگاه ايران در جريان مبارزات خود در خواهد يافت که مهمترين دشمن آن طبقه سرمايه دار وابسته و امپرياليسم جهانی است و راهی جز نابودی اين دشمنان اصلی آن هم جز از طريق انقلابی قهر آميز وجود ندارد. انقلابی که تجربه نشان داده بدون رهبری طبقه کارگر به پيروزی نخواهد رسيد.