به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 165 ، اسفند ماه 1391

 

در تاریخ 11 فوریه 2013 ، رادیو "همراه" در سوئد به مناسبت سالگرد حماسه سیاهکل، گفتگویی با رفیق چنگیز قبادی فر انجام داد. آنچه در زیر می آید متن این مصاحبه می باشد که از حالت گفتار به نوشتار درآمده و با برخی ویرایش های جزیی به این ترتیب به نظر علاقمندان می رسد.

 

گفتگوی راديو همراه با رفیق چنگیز قبادی فر

 

رادیو همراه: بله شنوندگان عزیز رادیو همراه، همانگونه که از پیش اعلام کرده بودیم با رفیق چنگیز قبادی فر از اعضاء چریکهای فدایی خلق ایران مصاحبه‌ای خواهیم داشت پیرامون رستاخیز سیاهکل، نوزده بهمن و 21 و 22 بهمن 57  .رفیق چنگیز درود ما را بپذیرید.

رفیق چنگیز: من هم بنوبه خودم سلام عرض میکنم خدمت شما و شنوندگان عزیز رادیو همراه و ضمن یادبود و تبریک به مناسبت این دو روز بزرگ تاریخی در خدمت‌تون هستم و متشکرم از این فرصتی که به من دادید.

رادیو همراه: خواهش میکنم، هفته پرکاری دارید رفیق چنگیز، در اسلو در مراسمی که خودم از نزدیک شاهد بودم و در هلند هم برنامه‌ای خواهید داشت میخواهید ابتدا در رابطه با اسلو صحبت بکنید و اینکه چگونه گذشت این مراسم.

پاسخ: بله، اگر بخواهم یک گزارشی کوتاه و مختصر خدمت شنوندگان عزیز شما بدم در اسلو در همین شنبه‌ای(9 فوريه) که گذشت مراسمی برپا شد به همت فعالین چریکهای فدایی خلق ایران در آن شهر که در آن جلسه من صحبت کردم تحت عنوان " برخی از تجارب سیاهکل برای مبارزین امروز"، خُب این مراسم با وجود هوای سردی که در اسلو و نروژ کلاً شاهدش هستیم با استقبال هموطنان روبرو شد. در این برنامه بجز صحبتهای خود من یک بخش جوانان هم داشتیم که یکی از ویژگیهای این برنامه بود، که در اون دو تن از رفقای جوان آمدند و با توجه به برداشتهاشون از دیدگاهشون در باره سیاهکل صحبت کردند، رفقا پویا عزیزی و صمد.  اونها هم سخنرانیهایی داشتند در این مراسم که خیلی خوب برگزار شد. شرکت کنندگان در مراسم قبل از رفتن خیلی تشکر کردند و از بحثهایی که اونجا شد تعریف کردند و از اونها استقبال کردند.

 یک برنامه دیگه هم هست که شنبه هفته آینده یعنی هفده فوریه در آمستردام هلند، به همت رفقای میز کتاب این شهر اونجا برگزار میشه. (که اين رفقا)باز هم لطف کردن از من دعوت کردن و من میرم اونجا صحبت میکنم، بجز اون، در برنامه (آمستردام) قسمتهای دیگه ای هم هست که توی آفیش(درج شده در) سایت سیاهکل دات کام هست. رفقا و دوستان میتونن اونجا تعقیب کنند و جزئیات بیشتر اون برنامه رو از اونجا بگیرن.  در اون برنامه هم یک تریبون آزاد بحث و گفتگو وجود خواهد داشت که در اون شرکت کنندگان فرصت خواهند کرد تا نقطه نظراتشون رو در مورد بحثها و راجع به این دو روز بزرگ تاریخی مطرح کنند، در نتیجه، یکشنبه هم در آمستردام چنین برنامه‌ای خواهد بود.

رادیو همراه: رفیق چنگیز برگردیم به سخنرانی شما راجع به برخی از تجارب رستاخیز سیاهکل برای مبارزین امروز. خُب شما در سخنرانی‌تون بسیار خوب از گذشته گفتید و چرا رزمندگان سیاهکل این تصمیم رو گرفتن و در اون ظلمات که همگان فکر میکردن که هیچ حرکتی اتفاق نمی‌افته و باید سازش کرد، باید پذیرفت این دیکتاتوری رو، این جرقه زده میشه که ما شاهد هستیم بعد از چند سال در سال 57 مردم با شعارهایی که میدن پیوندی را حاصل میکنن با سیاهکل در سال 1349، شاهد این هستیم که "ایران را سراسر سیاهکل می‌کنیم" یا خواهان مسلح شدن، خواهان انقلابی بودن که در تداوم اون دزدیده شد، راجع به اینا اگر موافق باشید زیاد صحبت کردیم، راجع به مبارزین امروز صحبت بکنیم سیاهکل و پیامش برای مبارزین امروز چه هست که شما این را تیتر صحبتهای خودتون انتخاب کردید؟

پاسخ: بله! همینطور که اشاره کردید در اون صحبتها از اون چیزی که سیاهکل، از اون تئوری ای که سیاهکل با حرکتش به اون عمل کرد و بهش جواب داد و در سطح جامعه هم در پراتیک وسیع اجتماعی متبلور شد یک جمعبندی خلاصه‌ای اونجا ارائه شد. در اون جمعبندی تاکید رو اون شده بود که سیاهکل بر اساس یک تئوری انقلابی برخاسته و برپا شده بود. اون تئوری این رو میگفت که تا زمانی که سلطه امپریالیسم و ساختار نظام سرمایه‌داری وابسته‌اش وجود داره قهر ضدانقلابی و اعمال خشونت روبنای ذاتی چنین نظامیه. این یکی از جمعبندی‌های حرکت سیاهکل هست و ادامه میده که این دیکتاتوری مانعی بر سر راه هر جور مبارزه و تشکله. همانجور که ما هم تو دوره شاه دیدیم و هم تو دوره جمهوری اسلامی. یک جمعبندی دیگه اونجا ارائه داده شد مبنی بر این که تجربه سیاهکل اینو نشون داد که یک گروه کوچک هم میتونه مبارزه را در تقابل با دشمن بزرگ واقعاً آغاز کنه و در جهت رسیدن به اهدافی که برشمرده شده بود و مهمترین اونها به میدون آوردن انرژی مبارزاتی توده‌ها، تشکل وسیع اونها و طبقه کارگر بعنوان  طبقه‌ای که رهبریش و ضرورت اعمال رهبری‌اش اساساً موفقیت هرگونه انقلاب اجتماعی ما را تضمین میکنه، حرکت کنه. و این ضرورت وجود داره که طبقه کارگر رهبری‌اش اعمال بشه تو جریان مبارزه؛ بشرطی که اون گروه کوچک چنین تحلیل و تئوری‌ای داشته باشه میتونه مبارزه رو شروع کنه بشرطی که تحلیل درست و برنامه صحیح وجود داشته باشه(کار را با موفقيت پيش ببره).

 از اونجا وقتی که ما به طرف شرایط کنونی حرکت می کنیم می‌بینیم رژیم جمهوری اسلامی بعنوان رژیمی که از رژیم وابسته شاه اون ساختار اقتصادی ـ سیاسی رو تحویل گرفت و در طول 33 سال گذشته در تمام عرصه‌های مختلف و زاویه‌های مختلف، اون ساختار رو انکشاف داد، گسترشش داد. در این نظام می بینیم  که منافع سرمایه دارهای زالوصفت وابسته به سرمایه‌های جهانی و قدرتهای امپریالیستی برآورده میشه و این رژیم ، در واقع چنین نظامی را کنترل و هدایت میکنه. ما می‌بینیم به موازات چنین کاری ما با یک دیکتاتوری بسیار شدیدتر و قهرآمیزتر حتی از زمان شاه مواجه هستیم که رژیم جمهوری اسلامی در 33 سال گذشته نمود بارزی از چنین دیکتاتوری امپریالیستی بوده و در نتیجه در اون سخنرانی در مورد اون تئوری، از جوونها  این خواسته میشه که با توجه به مبارزاتی که دارند و بار اصلی مبارزه روی دوش اونها هست اگر میخوان از گذشته درس بگیرن، یکی این نکته رو باید بهش توجه کنند که این رژیم اساساً کوچکترین ظرفیت دموکراتیک، کوچکترین ظرفیت اصلاح شدن و پاسخ دادن به مطالبات دموکراتیک اولیه مردم ما رو نداره و نه تنها نداره هرگونه حرکت اعتراضی رو حتی اگر خواسته‌های صنفی رو، غیرسیاسی رو (هر جورش رو که شما بگین) ه مطرح کنه این دیکتاتوری با زبان قهر مطلق و یک دیکتاتوری خشن و عریان بهش جواب میده، و اصولاً ( این دیکتاتوری) سد راه هر مبارزه‌ایه، در نتیجه به جوانان ما این توصیه میشه اگر میخوان از تجارب سیاهکل یک درسی رو بگیرن، یک آموزشی رو بگیرن برای پیشبرد مبارزاتشون واقعاً باید برن و شیوه برخورد انقلابیون سیاهکل و روش برخورد چریکهای فدایی خلق در اون دوره رو در نظر بگیرن و با مطالعه مارکسیستی آگاهی خودشون رو بالا ببرن، جامعه‌شون رو بشناسن و در ضمن سعی کنن خودشون رو متشکل کنن. و شرط این تشکل هم همانجور که واقعیات سیاسی ـ اجتماعی تو جامعه ما نشون میده در 33 سال گذشته (و در زمان شاه هم اینو نشون داد) شرط اینکه این تشکل بتونه کوچکترین گامی برداره و ادامه کاری پیدا کنه، اینه که باید مخفی باشه در شرایط ایران، و بتونه در جهت اون اهداف بزرگتر یعنی سازماندهی مبارزات مردم و بردن مبارزات اونها بطرف یک مبارزه طولانی (مسلحانه)که در ایران، ضرورت، اون رو ایجاب میکنه، حرکت کنه. تنها به این شرطه که چنین امکانی در اختیار اونها قرار میده، این یکی از توصیه هایی بود که اونجا بر اساس تجارب سیاهکل به جوونهای امروز ما شده بود.

رادیو همراه: بله رفیق چنگیز، دوستان صحبتهایی میکنن باید اونها رو هم بشنویم، در رابطه با مبارزه‌ای که الان پیش رو داریم و نقش خشونت، نقش مبارزه مسلحانه رو بعضی‌ها این رو آگاهانه یکی میکنن و با تبلیغاتی که دارن، با دستگاههای تبلیغاتی که دارن این رو میخوان به مردم بگن که آینده‌ای که شما میخواهید که انقلاب بکنید کاری که شما میخواهید بکنید انجام بدید خشونته و ما در سوریه می‌بینیم که ضدانقلابیون چگونه دارن با دیکتاتوری باصطلاح بشار اسد و سوریه دارن مبارزه میکنن اون رو انقلابی معرفی میکنن و نشون میدن که خشونت یعنی این، مردم ما رو از مبارزه مسلحانه دور میکنن، در اینجا اگر شما مقداری صحبت بکنید چون در اسلو شما راجع به این بخوبی گفتید که کار ما مبارزه مسلحانه و قیام و کار قهری که بدست مردم صورت خواهد گرفت و انقلاب توسط مردم صورت خواهد گرفت خشونت نیست که اینا دارن تعریف میکنن. بشنویم.

پاسخ: بگذاريد از اینجا شروع کنیم. ببینید ما در واقع در 33 سال گذشته، با یک رژیمی روبرو بودیم که همون جور که گفتم اون مناسبات اقتصادی ـ سیاسی زمان شاه رو گرفت، اون مناسبات ارتجاعی رو گرفت و در جهت سرکوب انقلاب مردم و حفظ اون مناسبات به شدیدترین وجه ممکن حرکت کرد. ما با یک رژیمی روبرو هستیم که واقعاً تجربه بیش از سه دهه کشتار و سرکوب سیستماتیک عریان کارگرای ما رو، زنهای ما رو، جوانهای ما رو، روشنفکرهای ما رو، اقلیتهای دینی ما رو، خلقهای تحت ستم رو، فعالین اون (جنبشها) رو با خودش حمل میکنه، ما با یک رژیمی الان روبرو هستیم که تو دوران مثلاً موسوی جنایتکار در اوایل دهه 60 با کشتار سیستماتیک هزاران تن از جوانان و نوجوانان ما واقعاً یک نسل کشی راه انداخت، ما با یک رژیمی روبرو هستیم که از این چهره‌اش که بگذریم،  با چهره باصطلاح معتدل تو دوران سردار سازندگی یعنی رفسنجانی روی کار آمد و ما دیدیم  که چه جوری شورش گرسنگان رو تو دوره این مهره (به اصطلاح معتدل) جمهوری اسلامی به خاک و خون کشیدند، یا کارگرای اسلام شهر رو داریم، تو این رژیم فقط بخاطر خواست آب آشامیدنی از هوا و زمین به گلوله بسته شدند،ما فعالین کارگری صنعت نفت رو داریم که در جریانهای اعتصابهای اون دوره گرفتن ترورشون کردند، بزندان شون انداختن، چرا؟ چونکه فقط حقوق عادلانه و از جمله دستمزدهای معوقه‌شون رو میخواستن، ما رژیمی رو داریم که زبان کارگرا رو می‌بره بخاطر اینکه میگن ما میخواهیم تشکل صنفی مستقل خودمون رو داشته باشیم، ما رژیمی رو داریم که کارگرای سنندج رو فقط بخاطر مطالبات ابتدائی‌شون مثل عصر برده‌داری به شلاق می‌بنده و ما با رژیمی روبرو هستیم که نه تنها خودی‌های درون نظامش رو هم تحمل نمیکنه، نه تنها منتظری رو تحمل نمی کنه که طراح همين اصل ضدمردمی ولایت فقیه و برای سالها  ولیعهد این نظام بود، امثال جریاناتی مثل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی رو هم تحمل نمی کنه یعنی کسانی که خودشون بانیان این وزارت اطلاعات جهنمی نظامش بودند؛ (این رژیم) حتی اصلاح طلبهای خودش روتحمل نمیکنه که معتقدند به اصل ولایت فقیه؛ جبهه مشارکتی‌هاش رو ببینید آیا حتی اونا رو تحمل میکنه که اساساً برای بقای این نظام هر جور خدمتی رو دیدیم کردند؟ در واقع این رژیم در یک کلمه این رو بگم که بطور روزمره و در هر لحظه در طول 33 سال گذشته، جز با برقراری یک دیکتاتوری جهنمی جز با برقراری بساط دارو شکنجه و دارودسته قداربندش و شکنجه و زندان و ... نتونسته بجز با ارتکاب به این وسایل مبارزات مردم ما را سرکوب کنه، تو همین سال 88 ـ 89 وقتی شما نگاه می‌کنید واقعاً جنبش مسالمت آمیز مردم ما رو، دیدیم چه جوری اونها به خاک و خون کشیدن، از روی مردم بیگناه با ماشین‌هاشون گذشتن، سینه جوانان مبارز رو اونجا تو روز روشن شکافتن با دشنه‌هاشون، اونها رو تکه‌تکه کردن، تو کهریزک که برای همه روشنه که چه فجایعی مرتکب شدن تا جایی که صدای خودی‌هاشون هم در آومد، من این مسائل رو میدونم که همه شنوندگان ما در واقع بهش واقف هستن، ولی این حرفها رو میزنم برای این که میخوام از توش یک روند رو بیرون بکشم.  وقتی ما بطور واقعی می‌بینیم، نگاه می‌کنیم به همچین جامعه‌ای می‌بینیم که با رژیمی روبرو هستیم که با هر جور مخالفت و مبارزه‌ای چنین برخورد خشنی رو میکنه. از طرف دیگه همین رژیم حالا آمده با کمک اندیشکده‌هاش، با کمک اتاقهای فکرش، با کمک وزارت اطلاعاتش، بخش سیاسی‌اش، و برای شما کتابهای هزار صفحه‌ای میده  برسر تاریخ چریکهای فدایی خلق و تو اون خشونت رو مذموم اعلام میکنه!  یک کارزار "ضدخشونت" راه میندازه، میگه از این حرفها بگذرید که قهر مامای انقلابه، از این حرفها بگذرید که قهر ضدانقلابی رو باید با قهر انقلابی جواب داد! می گه باید مهربان باشن مردم، باید صلحجو باشن مردم و این درست در شرایطیه که خون مردم ما رو با بدترین نوع خشونت توی خیابانها، توی زندانها، توی مدارس، توی دانشگاهها به شیشه کشیدن، تازه اینها  یک طرف این بحثه، یک طرف دیگه بحث، نکته دیگه ای هم که وجود داره اینه که کسانی هستند که امروز بر علیه خشونت (کمپین می کنن) و به اعتبار این کارزاری که بر علیه خشونت راه انداختن تمام سعی شون رو میکنن تا مبارزات درخشان گذشته‌ای که، سیاهکل و آغاز مبارزه مسلحانه بر علیه دیکتاتوری شاه یک برگ درخشانشه، اون رو بکوبن، ایده‌های پشت سر اون رو به اصطلاح مذموم جلوه بدن و باطل جلوه بدن. رژیمیه که نه تنها با خشونت فیزیکی بلکه بطور روزمره با ندادن دستمزد کارگران، با گرسنگی دادن به خانواده‌ها، با فروپاشی ساختار این خانواده‌ها، با وادار کردنشون بخاطر بیکاری و گرسنگی و ندادن حقوقهاشون، به فحشاء  و اعمال هزاران جور فجایع دیگه، یک خشونت واقعاً عریان رو ( در سطح جامعه) به نمایش گذاشته، این کسانی که حالا این کارزارهای خشونتی رو سازمان میدن مثلاً مردم رو میترسونن. میگن بیاین ببینین در سوریه چه خبره. ( که حالا اون سوریه خودش یه بحثی داره) این دارودسته ضدانقلابی که اونجا هستن و به اسم ارتش آزادیبخش میجنگند دیگه الان شکی نیست که خودشون دست پرورده کدوم قدرت ارتجاعی و دست پرورده کدوم قدرتهای امپریالیستی هستن اونجا، اونها فرق دارن با مبارزات مستقل مردم و مبارزه جویی‌های استقلال طلبانه مردم که اونجا بر علیه هم امپریالیسم و هم بر علیه رژیم مزدور بشار اسد هستن. در نتیجه ما وقتی چنین کارزار ضدخشونتی رو می‌بینیم باید بفهمیم که سازماندهندگانش در واقع به هیچ وجه کوچکترین صداقتی تو اون حرفها ندارن، این فقط برای این که مردم ما را ساکت نگاه بدارن، برای اینکه مردم ما را وقتی یک سیلی میزنن تو گوششون، میگن به جای اینکه دستتون رو ببرید بالا جلوی سیلی بعدی رو بگیرید سرتون رو برگردونید بگید سیلی بعدی رو بزن! (به اصطلاح) مسیح وار! این کارزارهای ضدخشونت واقعاً یکی از ابزارهاییه که رژیم در مقابله با اون ظهور نیروی قهر انقلابی مردم و اون نیروی مؤثر اونها در مبارزه با خودشه که به کار گرفته و این ایده‌ها رو داره رواج میده. در نتیجه ما باید این رو بهش توجه کنیم که اساساً در این رژیم همانجور که من اول گفتم اعمال خشونت یک چیز ذاتی و جدایی ناپذیره، و این خشونت رو اگر مردم ما یک خشونت متقابل رو  مقابلش سازمان ندن و اگر با دیکتاتوری ای که جز با زبان قهر و گلوله با هیچ زبانی سرش نمیشه تا با مردم ما صحبت کنه ، اگر مردم ما بر علیه‌ا‌ش متشکل نشن و قهر انقلابی رو بر علیه‌اش سازمان ندن دوره اسارت ما نه تنها کوتاه نخواهدشد دورۀ اسارت ما و جامعه‌مان، بلکه ابدی خواهد شد. بقول لنین که میگه "ملتی که طرز استفاده از اسلحه رو ندونه سزاوار همون بردگیه" ولی مردم ما تو مبارزات تاریخی‌شون نشون دادن که نمیخوان برده بمونن.

رادیو همراه: رفیق چنگیز اگر برگردیم به 21 و 22 بهمن 57، صحبت آخر شما دقیقاً میگه که در اون روزها مردم با مشت نرفتن سراغ باصطلاح نیروهای گارد ویژه شاهنشاهی یا نیروهای نظامی بلکه در اونجا به پادگانها و به کلانتریها یورش بردن، نه بخاطر اینکه اونها را فراری بدن بلکه (بخاطر این که) سلاح بدست بگیرن و از انقلابی که داشت پیروز میشد حمایت بکنن و اون رو به جایی برسونن که خواست مردم و زحمتکشان ایران بود ولی ما شاهداون بودیم که در کنفرانسهایی که قبل از سرنگونی سلطنت در خارج از ایران صورت گرفت مثل گوادالوپ، این تقریباً اونجا نقش بسته بود و بعد از چند روز در 21 و 22 بهمن که مردم تقریباً رژیم رو ساقط کردن رژیم جدیدی یا رهبری جدید تقاضای خلع سلاح مردم را کرد، این نشون میده که رژیم جدید که خمینی رهبریش رو داشت تا چه حد از این سلاح و این مسلح شدن توده‌ها میترسید، اینو من گفتم که برگردیم به همان گوادالوپ و کنفرانسهای مشابه اون در ماهها و سالهای اخیری که پشت سر گذاشتیم و کنفرانسهایی مثل استکهلم، مثل پراگ و کنفرانسهایی مثل کنفرانسهای سکولارها در واشنگتن، همه و همه در اینجا دارن آلترناتیو درست میکنن، بنظر شما چه باید کرد؟ ما باید راهی رو در نظر بگیریم و به زحمتکشان و کارگران ارائه بدیم که این کنفرانسها باز هم ادامه کنفرانسهایی مثل گوادالوپ اند، بنظر شما چگونه باید داخل رفت تا این رو افشاء کرد؟

پاسخ: ببینيد بنظر من در درجه اول ما باید یک چیز رو توجه کنیم این درسته که واقعاً ما روندی رو ، یک جریانی رو بخصوص در سالهای اخیر باهاش روبروییم که با توجه به رشد بحرانی که رژیم جمهوری اسلامی رو فراگرفته و به این روند، بحران اقتصادی، تحریمها رو هم اضافه کنید واقعاً یک معضلات بزرگی رو برای این رژیم درست کرده و از طرف دیگه رشدگیری واقعاً مقاومت و شدت مبارزه توده‌ها که هر روز به یک شکلی، چه در شکل اعتصابات کارگری، چه اعتراضات عمومی بیرون میزنه هر چه بیشتر باصطلاح پنجه مردم بر گریبان این رژیم رو قدرتمندتر میکنه، در نتیجه خُب این واقعیتیه که کسانی که در حفظ این نظام منافعی دارن و به هیچوجه نمیخوان رژیم جمهوری اسلامی بره و نه تنها رژیم بره بلکه از اون مهمتر نمیخوان با رفتنش بهیچوجه صدمه‌ای به نظام سرمایه‌داری وابسته ایران و منافع استراتژیک اونها بخوره یعنی بطور مشخص قدرتهای امپریالیستی، اونها به موازات مشاهده چنین روندی خُب میخوان و میان تا در جنبشهای اجتماعی ما نفوذ کنن، میان و میخوان و انرژی میذارن، منابع میذارن، چه منابع فکری، اتاقهای فکرشون، اندیشکده‌هاشون، اتاقهای تولید فکرشون و یا منابع مادی؛ مثلا با پخش کردن پولهایی با سعی کردن در حمایت مادی و معنوی و با دادن تریبون به جریانات ارتجاعی. جریاناتی که مدافع منافع واقعاً اکثریت آحاد زحمتکش جامعه ما نیستند و فوقش تمام چشم اندازشون اینه که در صورتیکه تحولی هم پیش اومد در اثر مبارزات توده‌ها، این دستگاه ظلم و جنایت و سرکوب حاکم رو با کمترین تغییری نگه دارن.  ما شاهد این هستیم که چنین کنفرانسهایی در این جهت هاست که برگزار میشه و از توش میخوان تلاش کنن آلترناتیوهایی رو تحمیل کنن به مردم ما. از اول بسازند و تحمیل کنن بر جنبش مردم ما. ولی من یک ملاحظه‌ای رو میخوام با شنوندگان عزیزتون، از این فرصت استفاده کنم، در میون بذارم. نباید  بعد از هر کدام از این کنفرانسهایی که هست و شما ازش اسم بردید (که هر از چند گاهی )اتفاق می‌افته ما سریعاً یک جمعبندی داشته باشیم که گویا اینها آلترناتیو واقعی امپریالیسم و یا آلترناتیو گردانندگان اینجور کنفرانسها در لحظه حاضر هستن. چون بهر حال مسائل سیاسی و پیشرفت مبارزات توده ها، وضعیتهای پیچیده‌ای را بوجود میاره که اساساً ممکنه هیچکدام از اینهایی که الآن شما اسم بردید و توی اینجور جاها  جمع میشن تو این کنفرانسها، هیچ شانسی ممکنه از طرف همون قدرتها و منابع پشتشون نداشته باشن و این به این معنی نیست که اینها حالا مثلاً برگزیده شدن برای یک چنین کاری، این یه نکته؛ ولی نکته اصلی اینه که مردم ما با توجه به تجارب گذشته، با توجه به تجارب کنفرانس گوادالوپ و اون روندهایی که بعداً در قالب رژیم جمهوری اسلامی و در قالب عقب نشینی تاکتیکی امپریالیسم در مقابله با مبارزات مردم ما اتفاق افتاد؛ به این شکل که امپریالیسم وقتی رشد جنبش، رشد جنبش مسلحانه، رشد جنبش توده‌ای رو دیدند، وقتی اون سازمان چریکهای فدایی خلق که به  بزرگترین سازمان کمونیستی خاورمیانه تبدیل شده بود رو توی اون شرایط دیدند، خُب اومدن در مقابل این رشد جنبش و رشد شبح کمونیسم از نظر خودشون یک عقب نشینی تاکتیکی کردن. یعنی در همون کنفرانس گوادالوپ، به حمایت از رژیم شاه پایان دادن و در عوض حمایتشون رو گذاشتن پشت دارودسته خمینی به منظور سرکوب انقلاب مردم، به منظور تعرض استراتژیک به انقلاب مردم ما. خُب مردم ما تو اون شرایط دیدن (و این تجربه هنوز خیلی از لحاظ تاریخی سالهای دوری نیست که یک چنین اتفاقی افتاده) در نتیجه الان هم مردم ما با استفاده از اون تجربه و از اون چیزی که خودشون به چشم دیدن به نظر من باید به این مسئله توجه کنن که درسته که این ننگ و نفرت و سیاهی و تباهی ناشی از حاکمیت 33 سال جمهوری اسلامی واقعاً جان رو به لب هر آزادیخواهی، هر کارگری، هر زحمتکشی، جوانها، زنها، اقلیتهای دینی، خلقهای تحت ستم رسونده ولی برای مقابله با این تنها یک راه وجود داره و اونهم اونه که مردم ما با حفظ استقلال خودشون بدون وابستگی به قدرتهای امپریالیستی، بدون داشتن توهم به هیچ یک از این جناحهاو دارودسته‌های درونی جمهوری اسلامی که از اصلاح طلبش بگیر تا به اصطلاح محافظه‌کارش، که هر کدوم امتحان خودشون رو در جنایت و تبهکاری و سرکوب باصطلاح پس دادن، بدون توهم به اینها باید در جهت تشکل مبارزات مستقل خودشون و با هدف سرنگونی کلیت این رژیم، نیروی خودشون رو سازمان بدهند بدون اینکه بخواهند اتکاء پیدا کنن به هیچ یک از قدرتهای ارتجاعی.  این تنها راهه. انقلاب مردم تنها راهه. درسته که ممکنه این حرفها از نظر بعضیها به این شکل به نظر بیاد که خُب این خیلی طولانی است و حرفیه که ممکنه باصطلاح زدنش خیلی ساده باشه اما به یک مبارزه طولانی نیاز داره. ولی به اینجورمنتقدین این حرفها باید گفت ببینید اگر بحث بر سر نجات و بهروزی مردمه، اگر بحث بر سر دموکراسی واقعیه، اگر بحث بر سر آزادی جامعه ماست این تنها راهه اگر چه خیلی طولانیه، ولی اگر مردم ما، جوانهای ما اگر با یک چنین ایده‌هایی، با یک چنین نظراتی خودشون رو سازمان بدن اونموقع شانس موفقیت هر چه نزدیکتر میشه. ولی اگر بحث چنین گرایشاتی این باشه که ما دل ببندیم به این قدرت یا اون قدرت امپریالیستی، به این جناح یا اون جناح این نظام، ممکنه حتی نظام جمهوری اسلامی بره، ممکنه، ولی مطمئن باشید اون چیزی که میاد به جای این رژیم، چون ساختار (نظام حاکم) حفظ شده، چون اون قدرت جدید اساساً برای حفظ همون نظام روی کار اومده، در نتیجه همین بند بردگی و همین بند سرکوب و ستم به هیچوجه گریبان و پاهای مردم زحمتکش و مبارز کشور ما را رها نخواهد کرد و سلطه اونها رو از بین نخواهد برد.

رادیو همراه: رفیق چنگیز میدونم که وقت شما بسیار تنگ است و اگر مایل باشید همین الان می‌تونیم مصاحبه رو تموم بکنیم و اگر می‌تونید دقایقی دیگر با ما همراه باشید اعلام کنید.

پاسخ: خواهش میکنم، بفرمایید، من هنوز در خدمتتون هستم یه چند دقیقه‌ای.

رادیو همراه: بله، شنونده‌ای تماس گرفته بود و میگفت که در اون زمان شرایط به این صورت بحرانی نبود، یعنی در زمان شاه در سالهای 50، سالهایی که چریکهای فدایی خلق با کارهایی که انجام میدادن میخواستن نشون بدن که رژیم شاه، رژیم وابسته شاه پوشالیه و باید کاری کرد و اون روبه مردم نشون میدادن که با چه روشی میشه این رژیم رو ازبین برد، ما دیدیم که در ادامه هسته‌های کارگری خیلی زیادی در اون زمان به چریکهای فدایی پیوستن، چرا الان این اتفاق نمی‌افته؟ این شنونده میگفت چرا الان با توجه به این همه بدبختی، زیر خط فقر، فحشاء، زندان، اعدام، دست بریدن، تجاوز، همه اینها چرا الان انقلاب نمیشه؟

پاسخ: ببینید این شنونده عزیزمون خوب با مشاهده واقعیت یک سوالی رو مطرح میکنه، یک تصویری رو ارائه میده که بنظر من اجازه بدید با احترام بگم که یک تصویر کامل و با یک دید عمیق به این جامعه نیست. چرا؟ این درسته که به لحاظ کمی و حتی به لحاظ کیفی وقتی شما ابعاد فقر، بحران و نظایر اینها رو نگاه میکنید می‌بینید که (وخامت اوضاع) خیلی شدیدتر شده نسبت به اون دوره، ولی ما باید این رو بدونیم که برای انقلاب دو شرط لازمه، برای هر انقلابی که هدفش براندازی نظام موجود باشه، و براندازی نظام و مناسبات کهنه باشه دو شرط کلی لازمه، یکی شرایط عینیه؛ که اون شرایط در کشور ما هم در زمان شاه و هم الان، شاید هم به شکل خیلی شدیدتری وجود داره و اون هم خودش رو در همین فقر، گرسنگی، شکاف طبقاتی و سرکوب و ظلم وحشتناکی که دیکتاتوری حاکم، اون دیکتاتوری مطلق العنان حاکم در همه عرصه‌ها ادامه می ده، بدون اینکه یک روز از شدتش کم شده باشه. ولی خُب این انقلاب اون موقع به یک شرایط ذهنی یعنی وجود یک نیروی آگاه در جامعه و تشکل اون و سازمان و رهبری مبارزه نیاز داره، بدلائلی که من الان فکر نمیکنم در این بحث فرصتش وجود داشته باشه این روشنه که در اثر سالها سرکوب وحشیانه رژیم جمهوری اسلامی از یکطرف و از طرف دیگه به خاطر خیانت رهبری حاکم بر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در یک مرحله‌ای بزرگترین سازمان کمونیستی نه تنها ایران بلکه خاورمیانه و نقطه امید مردم ما بود رو  (اين رهبری)مصادره کرد، بخاطر اون خیانت،سازمان و رهبری اون در سالهای 57 ـ 56 بجای اینکه یک سازمان کمونیستی مدافع طبقه کارگر و زحمتکش و توده مردم باشه بتدریج به یک سازمانی که زائده بورژوازی حاکم بود تبدیل شد؛ به این دلائل، اون شرایط ذهنی برای انقلاب تضعیف شده؛ در نتیجه هر روشنفکری و هر کسی که دلش برای واقعاً برای مردم ما میسوزه و مسئله‌اش این مسئله است، باید تمام توان خودش رو در هر جایی که قرار داره بکار بگیره برای اینکه شرایطی رو ايجاد بکنه که اون عامل ذهنی انقلاب، شکل گیری‌اش هر چه سریعتر بشه و باصطلاح بهش کمک کنه، کمک کنه به اون روند، البته وقتی من این حرف رو میزنم به این شنونده عزیزمون هم خاطرنشان بکنم که این به این معنی نیست که ما الان در جامعه مثلاً مبارزه‌ای نداریم، تشکلی نداریم، در همین جنبش (سالهای) 88 ـ 89 واقعاً اخباری وجود داشت در مورد بخصوص جوانهایی که این تجربه رو میدیدن، تجربه دورۀ قبل رو داشتن، محافلی شروع شد شکل گرفتن در بین اونها و ما از روی شعارهای قهرآمیزی که در جامعه سرداده میشد از روی عواملی دیگه و اخبار دیگه، میدیدیم که چنین گرایشی در جامعه وجود داره ولی خُب ما با یک دیکتاتوری وحشتناکی روبرو هستیم که همه مسئله‌اش اینه که با این سازمان اطلاعات و امنیتش، در جهت کشف هر جور تشکل و هر جور مبارزه برای تشکل، کار میکنه و در نتیجه (جنبش) با چنین مانعی روبرویه، اگه بخوام جمعبندی کنم، میگم که در لحظه حاضر،  همین لحظه‌ای که ما صحبت میکنیم، چرا چنین مسئله‌ای که اون دوست شنونده گفته بود به اسم انقلاب، با اون درکی که ارائه داده بود وجود نداره این دلیلش ضعف اون عامل ذهنیه. از طرف دیگه ما همین الان وقتی به جامعه‌مون نگاه کنیم این نکته رو بگم و تموم کنم با اجازه‌تون ما الان واقعاً با مقاومت بسیار گسترده و با یک خشم و نارضایتی بی نهایت شدیدی از طرف طبقات و اقشار تحت ستم در جامعه روبرو هستیم که هربار که از یک گوشه‌ای این دیکتاتوری با یک بحران، با یک تضادهایی روبرو میشه (و اون خشم و نارضایتی) سر کوچکترین مسائل امکان و فرصت بروز پیدا میکنه ما می‌بینیم که چه پتانسیل عظیمی در پشت سر این مقاومت و جنبش توده‌ای ما در طبقه کارگر در اقشار و طبقات زحمتکش مردم ما و جوونهامون وجود داره، در نتیجه هر کس که مسئله اصلیش این چیزیه که این شنونده مطرح کرده بود، باید تمام کوشش ها رو در این جهت سازمان بده، در این کانال جاری بشه که مبارزات مردم ما تشدید بشه و از توی دل اونها مطمئن باشید همینطور که الان هم شواهدی ازش می‌بینیم اون نهالها و اون روندهایی که اون عامل ذهنی رو بهش پاسخ بده بوجود میاد و از دل اون مبارزات یک سازمان رزمنده با یک برنامه انقلابی که در جهت منافع توده ها حرکت میکنه (شواهدش هم هست)، به شکل گیریش به گسترده شدنش کمک خواهد شد و ما این را خواهیم دید. در بستر همین مبارزاتی که الان در جریانه، وظیفه ما اینه که به این روند کمک کنیم، مبارزه رو بر علیه دیکتاتوری بعنوان سد اصلی عدم وجود اون سازمان متمرکز کنیم و سعی کنیم که در سد این دیکتاتوری شکاف بیفته با مبارزاتمون تا شرایط پیدایش یک همچون سازمانی و یک همچون رهبری هر چه بیشتر تسهیل بشه.

رادیو همراه: خیلی ممنون رفیق چنگیز قبادی فر که لطف کردید و وقت‌تون رو به ما اختصاص دادید، امیدوارم در وقتهایی که در آینده خواهیم داشت بیشتر راجع به آینده و نقش مبارزین و بویژه کسانی که دوران 50 رو سپری کردن و اون جرقه‌های سیاهکل رو به عینه در اون دوران دیدن رو بیشتر صحبت بکنیم و بیشتر آگاهی بدیم.

پاسخ: اجازه بدین یکبار دیگر از شما و از شنوندگان عزیزتون که حوصله کردن و حرفهای منو گوش کردن تشکر کنم و یکبار دیگه در این ایام یاد رزمندگان سیاهکل این فرزندان کشور ما رو پاس بدارم که هر چی میگذره در طول تاریخ از طراوت و تازگی اون مبارزه‌ای که کردن و عملی که کردن به هیچوجه کاسته نمیشه. و همچنین یاد تمامی جانباختگان قیام مردمی 21 و 22 بهمن رو گرامی بدارم، برای همه‌تون آرزوی موافقیت میکنم. سپاسگزارم.