به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره  156 ، خرداد ماه 1391 

 

در افشای آلترناتیو سازی های امپریالیستی!

ظرف ماه های گذشته ، برگزاری چندین کنفرانس و نشست مخفی و علنی که عمدتا به ابتکار اتاق های فکر و موسسات زیر مجموعه دولت های امپریالیستی و با شرکت طیف ناهمگونی از مخالفین جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکای شمالی بر پا شده، خبر از تلاش قدرت های حامی این پروژه ها جهت متحد کردن اپوزیسون جمهوری اسلامی و یا آن طور که القاء می شود شکل دادن به آلترناتیو رژیم میدهد. با توجه به شدت تنفر توده ها از کلیت رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی و شرایطی که این رژیم و جنبش آزادی خواهانه مردم ما در آن قرار دارند، ضرورت پرداختن به ماهیت این تحرکات و ارزیابی آن ها وظیفه ای ست که هر نیروی مردمی و انقلابی ناگزیر از پاسخگویی و روشنگری در مورد آن است.

نخستین نکته ای که در رابطه با تحرکات اخیر باید بر آن تاکید نمود این است که در طول 33 سال حکومت ضد مردمی رژیم جمهوری اسلامی، هر بار که تنش های رابطه این رژیم با غرب و تبلیغات امپریالیست ها برای امکان "تغییر" آن، فزونی یافته، مردم ما شاهد موج نوینی از تبلیغات گسترده در صفوف نیروهای مخالف جمهوری اسلامی برای ایجاد  یک "آلترناتیو  دمکراتیک" بوده اند. در ماه های اخیر به موازات تداوم و تشدید "بحران" در "پرونده اتمی" جمهوری اسلامی و فزونی گرفتن اخبار مبنی بر حدت یابی تحریم های اقتصادی غرب به رهبری آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی که به همراه خود، تشدید گرایش معطوف به راه حل های نظامی و فضای تهدید و جنگ افروزی در منطقه را نیز دارد، ما شاهد تحرکات جدیدی در نیروهای مخالف جمهوری اسلامی هستیم. نیروهایی که با برگزاری جلسات مخفی و علنی در خارج کشور، کوشش می کنند با روند فوق هماهنگ شده و بار دیگر ادعا می کنند که این حرکت ها  در راه به اصطلاح اتحاد نیروهای مخالف برای به وجود آوردن یک بدیل "دمکراتیک" است.

اما، مطالعه "آلترناتیو" سازی هایی که بویژه پس از رویدادهای فاجعه بار  11 سپتامبر 2001 و تشدید تعرض امپریالیسم به حیات و هستی کارگران و خلق های تحت ستم جهان، با این ویژگی هر از چند گاهی در صحنه سیاسی ایران ظاهر شده و بسته به نیازهای مقطعی سازندگان شان تا مدتی بروی "آنتن" قرار گرفته و به آن ها امکانات و فضای مشخصی هم داده شده نشان می دهد که چنین پروژه هایی اصولا تابع نیاز و سیاست های ضد انقلابی و جهان خوارانه امپریالیست ها بوده و در نتیجه بخاطر ماهیت طبقاتی مهندسینش و اهدافی که در مقابل خود قرار داده اند جز ابزاری در خدمت بازی کردن در بساط سیاست های امپریالیست ها و ارتجاع نبوده اند. وصل کردن انواع پسوندهای فریبنده "دمکراسی" و "دمکراتیک" و غیره نیز هیچ تغییری در ماهیت آن ها نداده و نخواهد داد. در نتیجه بطور طبیعی عمر زودگذر این پروژه ها نیز نمی توانسته فراتر از ابعاد نیازهای مقطعی ای باشد که اهداف معماران این گونه "آلترناتیو" ها ایجاب کرده است. این پروژه های "آلترناتیو سازی" به رغم شدت و گستردگی تبلیغات و های و هوی نیروهای شرکت کننده و مدافع آن، به دلیل عدم انطباق با شرایط عینی و نیازهای جامعه تحت سلطه ما، و از آنجا که مواضع و پراتیک آن ها – اگر پراتیکی هم داشته اند- به رغم هر ادعایی، کوچکترین ربطی به منافع توده های رنجدیده و جویای آزادی ما نداشته است، هیچ یک مورد اعتماد توده ها و سازمان ها و نیروهای پیشرو و مترقی قرار نگرفته است. 

با در نظر گرفتن چنین پیشینه ای، امروز می توان تاکید کرد که "کنفرانس لندن" که در جولای سال گذشته برگزار شد، "نشست" های پاریس و هامبورگ در ژانویه امسال، نشست بنیاد امپریالیستی اولاف پالمه موسوم به "اتحاد برای دمکراسی" در فوریه در سوئد و یا "نشست واشنگتن" که در ماه آپریل برگزار شد، تنها چند نمونه "علنی " شده از پروسه آلترناتیو سازی در شرایط کنونی است. با توجه به ماهیت مشترک قدرت هائی که حامی چنین اقداماتی هستند وجه تفاوت این "نشست "ها و "کنفرانس" ها و "اتحاد" ها را تنها می توان در نامی که بر آن ها گذارده شده، از یکدیگر تمیز داد، و گرنه همگی آن ها در محتوا و ماهیت خود، مشابه و با کمی بالا و پایین از یک جنس بوده اند.

در جولای سال گذشته و بدنبال یک نشست ناموفق که به اصطلاح برای "تعیین دولت در تبعید" در پاریس برگزار شده بود، نشست دیگری از برخی نیروها و افراد "اپوزیسیون" با هدف "بررسی و تدوین چگونگی سیستم سیاسی آینده ایران" در لندن برگزار گشت که به گزارش "سایت ایران فدرال" با "شکست" به کار خود پایان داد. در اواخر ماه ژانویه نیز "نشست" مشابهی از نیروهای خود اپوزیسیون خوانده در هامبورگ برگزار شد. بالاخره برجسته ترین مورد تلاش برای آلترناتیو سازی در  ماه فوریه امسال در کنفرانسی متجلی شد که از سوی بنیاد "اولاف پالمه" در سوئد با نام "اتحاد برای دمکراسی" و البته تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار گشت و ادعا کرد که هدفش "بهبود دمکراسی" (البته در پشت درهای بسته و با اعلام ممنوعیت شرکت عموم )!! می باشد. دو ماه بعد در نشستی مشابه، گروهی از  نیروها و افرادی از "اپوزیسیون" به ابتکار وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن گرد هم آمدند تا در باره "راه های انتقال مسالمت آمیز قدرت" و چگونگی "گذار به دمکراسی" در ایران با یکدیگر بحث و "وحدت" کنند. 

نگاهی به چگونگی تشکیل این نشست ها و کنفرانس های به اصطلاح معروف به "آلترناتیو" سازی و این که چه نیروهایی در این حرکت ها بازی داده شده اند و مهمتر از آن چه اهداف ادعایی و چه شیوه هایی برای رسیدن به آن اهداف در مباحثات این نشست ها طرح شده نشان دهنده جهت ضد انقلابی این گونه تحرکات و ماهیت امپریالیستی آن هاست.

اولا یکی از ویژگی های مشترک چنین تحرکاتی عبارت از آن است که نشست های اخیر رسما و یا به طور غیر رسمی توسط قدرت های امپریالیستی، زیر مجموعه های آن ها و یا موسسات "تحقیقاتی و اندیشه سازی" وابسته به آن ها سازمان دهی و برگزار شده اند. در حالی که تاریخ حداقل چندین دهه زندگی کارگران و توده های تحت ستم ما، با استثمار و غارت و رنج و درد و سرکوب لاینقطع ناشی از سلطه حاکمیت امپریالیسم در اشکال مختلف آن (چه در رژیم پهلوی و چه در رژیم جمهوری اسلامی) گره خورده است، در حالی که مردم آگاه ایران که برخلاف خود فروختگان و وابستگانی که زیر نام "اپوزیسیون" جمهوری اسلامی لانه کرده اند، دست های تا مرفق در خون قدرت های امپریالیستی و جنایات روزمره آن ها در عراق و افغانستان را به عینه می بینند، و از این رو نمی توانند حتی ذره ای هم به "ابتکارات" آن ها و نیروهای دستچین شده توسط آن ها برای ایجاد "اتحاد" و "دمکراسی" در ایران اعتماد کنند.

ثانیا واقعیت دیگری که بیانگر ماهیت این گونه "آلترناتیو" سازی ها می باشد این است که بازیگران این نشست ها و کنفرانس ها جمع متنوعی هستند که در صفوف آن ها از نمایندگان رژیم ساقط شده و وابسته به امپریالیسم شاه گرفته تا اصلاح طلبان ضد خلقی ای که برای "بهبود چهره" جنایت کار جمهوری اسلامی و "چرخش قدرت" در داخل این نظام دیکتاتوری "مبارزه" می کنند دیده می شوند؛ از امثال  نوری زاده این پادوی شناخته شده و حقیر ارتجاع گرفته تا محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسدارانی که نه تنها خون توده های تحت ستم ایران بلکه خون مردم ستمدیده منطقه از دستانش می چکد؛ از اکثزیتی های جنایتکاری که زائده نظام سرکوبگر حاکم  بوده و هستند گرفته تا نیروهایی که زیر نام "حقوق خلقهای تحت ستم" ایران مدتی است با آبرو باختگی تمام در حال فروش و عرضه خود به امپریالیست ها و مرتجعین می باشند، همه اینها بازیگران صحنه "آلترناتیو سازی" هستند. آهنگ اصلی ای هم که از ارکستر شرکت کنندگان در این  نشست و برخاست ها نواخته می شود  همانا درخواست از امپریالیسم برای متحد کردن اپوزیسیون ایران و "کمک" برای "تغییر" رژیم جمهوری اسلامی البته به شیوه های متفاوت است. برخی از این تلاش های بیشرمانه حتی از سیاست ضد انقلابی دخالت نظامی غرب و یا "تحریم" در ایران دفاع می کنند.  چنین نیروهای ضد انقلابی و ضد دمکراتیکی به فرض آن که حتی در مقطعی هم ، توسط امپریالیست ها به قدرت برسند، آیا "حکومت آلترناتیو" آن ها در شکل و شمایلی دیگر، وظیفه ای جز حفاظت از نظام سرمایه داری وابسته حاکم بر ایران – یعنی تداوم غارت و چپاول مردم و تحمیل گرسنگی و بیکاری و کشتار و سرکوب مبارزات مردمی - و خدمت به اربابان خود خواهند داشت؟

حقایق برشمرده شده در فوق و ده ها دلیل و برهان عینی دیگر نشان میدهند که چنین "آلترناتیوهایی"، به رغم هر ادعا و تبلیغاتی، پاسخ به خواست و آرزوهای عادلانه کارگران و خلق های تحت ستم و به جان آمده ما نبوده و نیستند. کارگران و توده های تحت ستم ایران در طول 33 سال گذشته با دلاوری تمام یک لحظه از نبرد و پیکار با رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی باز نمانده اند و با اعتصابات و خیزش های خود نظام ضد خلقی حاکم را تکان داده و در مبارزه برای رسیدن به آلترناتیو مطلوب خویش یعنی یک نظام واقعا دمکراتیک و مردمی رعشه بر اندام  دیکتاتورهای حاکم و اربابان جهانی شان انداخته اند.

همین واقعیت اشاره شده در فوق موجب هراس و وحشت امپریالیست ها و همه نیروهای مرتجع است، و همین ها با اطلاع و آگاهی از وجود عناصر قوی انقلابی از یک آلترناتیو دمکراتیک و انقلابی و ظرفیت های بالقوه بزرگ در مبارزات روزمره و جنبش انقلابی مردم ما بر علیه رژیم جمهوری اسلامی – به گونه ای که جلوه ای از آن را در جریان خیزش توده ای سال 88 شاهد بودیم- به وحشت افتاده و پروسه "آلترناتیو" سازی را راه انداخته اند که هدف آن جز تضعیف و نابودی آلترناتیو توده ای در داخل کشور نمی باشد.

بنابراین، تلاش های "آلترناتیو" سازی جاری و ظهور و سقوط آن ها، نه در ارتباط با منافع و خواست قلبی توده ها و نیازهای جامعه تشنه آزادی ما برای ایجاد یک دگرگونی انقلابی، بلکه بازتاب تلاش برای پیشبرد منافع و خط امپریالیستی ای ست که تاکنون هر بار قصد تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی مطرح بوده با اندکی فعالیت و پول خرج کردن در میان طیف هایی از اپوزیسیون، یک آلترناتیو خلق الساعه آفریده و به عنوان برگی و "تهدیدی" در مقابل رژیم ضد خلقی و منفور جمهوری اسلامی قرار داده است.

تمامی تجارب تاریخ معاصر مردم ایران بطور کلی و رویدادهای عظیمی که بر بستر تعرض وحشیانه امپریالیست ها به حیات و هستی کارگران و خلق های تحت ستم در  منطقه خاورمیانه شاهد آن هستیم، بطور مشخص نشان می دهند که آزادی و دمکراسی نه با اسلحه سرباز آمریکایی، نه با تحریم اقتصادی، نه با کمک های مالی و یا از طریق سایت ها و امکانات رسانه ای قدرت های امپریالیستی و نه با چهره سازی های کاذب و یا مشارکت در  پروسه "آلترناتیو" سازی جناح های هار امپریالیستی و سرمایه داران زالو صفت جهانی بدست نمی آید. مردم ما خواهان تحمیل شرایط مرگ باری نظیر عراق و افغانستان و حکومت کرزای ها و چلبی ها و نوری مالکی ها و طالبانی ها بر زندگی شان نیستند و به دلیل منافعشان ذره ای هم تره به ریش نیروها و عناصر مرتجع و وابسته ای که زیر نام اپوزیسیون و به نام مقدس توده های زحمتکش و  آزادی و دمکراسی در حال آتش بیاری برای چنین سیاست ها و پروژه های ضد انقلابی ای هستند خُرد نخواهند کرد. آلترناتیو واقعی و انقلابی تنها در پروسه رشد مبارزات توده های تحت ستم و اعمال رهبری طبقه کارگر بر این مبارزات به مثابه نیرویی که خواهان عمیق ترین تغییرات و اصلاحات انقلابی در جامعه تحت سلطه ماست، نیرویی که از وسیع ترین آزادی ها و حقوق دمکراتیک وسیعترین اقشار مردم دفاع می کند، قابل تحقق است. گرچه این یک راه طولانی ست اما برای هر نیرو و انسان مبارز که خواهان آزادی، استقلال و جامعه ای دمکراتیک و عاری از ظلم و ستم می باشد، این تنها راه واقعی ست. بکوشیم با تشدید مبارزات انقلابی مردم مان و حمایت و شرکت فعالانه تر در مبارزه و با تلاش برای ارتقاء آن، در این راه طولانی قدم های هر چه بزرگتری را برداریم.