به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره  156 ، خرداد ماه 1391 

 

چند خبر کارگری از نقاط مختلف جهان

 

اخبار زیر نمونه هایی از وضعیت زیست و معاش و مبارزات کارگران در کشورهای مختلف دنیا بر علیه بورژوازی و برخورد این طبقه استثمارگر با میلیون ها تن از کارگران تحت ستم است.

 

السالوادر: حمله کارفرما به زنان اعتصابی!

 

در نظام سرمایه داری، این واقعیت انکار ناپذیری است که زنان کارگر به دلیل زن بودنشان، بیش از مردان کارگر مورد ظلم و ستم قرار می گیرند. یکی از جلوه های ستم مضاعفی که به زنان کارگر می شود، خشونت مضاعفی است که در کشور السالوادر بر علیه زنان کارگر اعتصابی اعمال می شود. خبرزیر جلوه ای از این واقعیت می باشد.

 

در تاریخ ١٩ فوریه سال جاری، کارگران کارخانه " LIDO"، یکی از تولیدکننده های بزرگ مواد غذایی شهر "سانسالوادور" در کشور السالوادور ، در اعتراض به شرایط بسیار نامساعد محیط کار و ناچیز بودن حقوقشان اعتصاب نامحدودی را شروع کردند. اتحادیه کارگری سلسا- SELSA کارگران را که اکثرأ زن و به اصطلاح "زنان سرپرست خانواده" و یا "زنان نان آور خانواده" محسوب می شوند، تشویق به مذاکره با کارفرما و شکستن اعتصاب می کرد. این اتحادیه در ٢٠ فوریه، نامه سرگشاده ای خطاب به رئیس جمهور و وزیر کار نوشت و در آن توضیح داد که کارخانه مزبور برای این که از پرداخت مزایا و حق بیمه کارگران خودداری کند، در طول دو سال گذشته فقط به استخدام کارگران قراردادی پرداخته است؛ به همین دلیل هم در حالیکه کارفرما ظاهرأ قانون کار را زیرپا نگذاشته است، اما مزد بسیار ناچیزی به کارگران داده است. این نامه بدون پاسخ باقی ماند و کارگران که دیدند نامه نوشتن و مذاکره کردن دردی از آن ها را دوا نمی کند و دولت و مدیران کارخانه به چنین اقداماتی اعتنا نمی کنند، تصمیمشان برای ادامه اعتصاب تا رسیدن به خواسته هایشان راسخ تر شد. این کارگران، به طور شبانه روز در محوطه کارخانه جمع شده و پیگیرانه اعتصاب را ادامه دادند، تا این که در روز ٢٠ مارچ صاحبان کارخانه حدود ٤٠ نفر از مردان ناآگاه و مرتجع یکی از شعبه های تولیدی وابسته به این کارخانه را با استفاده از فرهنگ زن ستیزانه سرمایه داری تحریک کرده و با چوب و چماق به جان کارگران زن اعتصابی انداختند.  هجوم چماق داران منجر به مجروح شدن برخی از کارگران شد. هرچند که حمله چماق داران سرمایه داران به کارگران اعتصابی تنها به دلیل "زن" بودن این کارگران نیست. اما "زن" بودن (اکثر) کارگران اعتصابی از این جهت در حمله به آن ها بی تأثیر نبوده که بنابر فرهنگ ارتجاعی سیستم سرمایه داری (فرهنگی که سرمایه داران و دولت های حامی آن ها درواقع با هدف کسب سودهای اقتصادی هرچه بیشتر خود در جامعه رواج می دهند) زن "ضعیف" است و بخصوص زنانی که فقیر و بی سرپرست هستند نیز ضعیف تر و بی پناه تر از دیگران تلقی شده و می شوند. چرا که نمی توانند از خود دفاع کنند و درنتیجه حمله به آنها راحت تر پیش می رود.

 

هرچند که مدیران کارخانه تلاش کردند با سازماندهی حمله چماق داران به کارگران و یا با غیرقانونی خواندن اعتصاب و جلوگیری از رساندن آب و غذا به اعتصابیون، در میان آن ها جو ترس و نامیدی ایجاد کنند، اما تا زمان انتشار این خبر، کارگران زن اعتصابی همچنان به اعتصاب و مقاومت خود ادامه داده و حمایت کنندگان آن ها نیز علیرغم مشکلاتی که پلیس برایشان ایجاد کرده، به اعتصابیون آب و غذا می رسانند.

 

بنگلادش: سرکوب وحشیانه تظاهرات کارگران توسط پلیس

صدها تن از کارگران کارخانه پارچه بافی "ماسترد" بنگلادش در ١٦ آپریل برای دریافت ٤ ماه مزایای پرداخت نشده خود، دست به اعتصاب و تظاهرات زدند. چند روز بعد تظاهرکنندگان در خیابان مورد حمله بی رحمانه پلیس قرار گرفته و برای حفظ جان خود در مقابل حملات وحشیانه پلیس، وادار به فرار و نجات جان خود و بالنتیجه ناتمام گذاشتن تظاهرات شدند. حمله وحشیانه پلیس به کارگران پارچه باف که خواستی بجز دریافت حقوق معوقه شان نداشتند، نه تنها بار دیگر چهره هار بورژوازی و رژیم ضد کارگری حاکم بر بنگلادش را به نمایش گذارد، بلکه نشان داد که بورژوازی برای حفظ شرایط استثمار کارگران در همه کشور ها اساسا به  سرکوب متکی بوده  و در استفاده از چماق سرکوب به منظور صیانت از نظام ضد خلقی موجود، هرگز تردید به خود راه نمی دهد. واقعیتی که به کارگران می آمورد برای رهائی از قید ستم بورژوازی باید ده ها بار قاطع تر و سازمان یافته تر و جسور تر از وی بوده و هرگز فراموش نکنند که برای رهائی قطعی، باید ابزار مبارزه خود را متناسب با قدرت دشمن طبقاتی و هارشان انتخاب و آن را بر علیه نظم موجود صیقل دهند.   

 

پاناما: مرگ کارگر جوان بر اثر فقدان ایمنی در محیط کار!

 

در روز ١٣ آپریل بیش از ٤٥٠٠ کارگر ساختمانی که درشرایطی بسیار نازل در پروژه گسترش کانال پاناما مشغول به کار هستند، در پی مرگ "لوئیز گاردیا" کارگر جوانی که به خاطر نداشتن وسائل ایمنی، در شرایطی بسیار تاثر انگیز در داخل یکی از تونل ها زیر خروارها شن مدفون شد، دست به اعتصاب زدند.

 

از حدود سال 2009 که طرح گسترش تونل کانال پاناما در دستور کار دولت این کشور قرار گرفت و اجرای آن به مناقصه گذاشته شد کمپانی ای به نام "GUPC" مناقصه این پروژه را برد. این کمپانی از دو سال پیش در حال اجرای این پروژه  تقریبا پنج و نیم میلیارد دلاری می باشد.  "GUPC"  مجموعه ای از چند شرکت ساختمانی (کنسرسیومی از شرکت های بسیار بزرگ پانامایی، بلژیکی، ایتالیایی، اسپانیایی و غیره) است  به سرکردگی شرکت اسپانیایی "Sacyr Vallehermoso".

 

در مواجهه با شرایط ناعادلانه ای که کارفرمایان در این پروژه به کارگران تحمیل کرده اند بار ها اعتراضات و اعتصابات  کارگری دراین منطقه شکل گرفته است. به عنوان مثال در ژانویه گذشته اعتصاب یک هفته ای اما پیگیرانه کارگران در اعتراض به حقوق ناکافی، منجر به افزایش حقوق (هرچند ناچیز) آن ها شد. در ماه مارچ نیز کارگرانی که خواهان تغییر قراردادهای فردی به قرارداد جمعی بودند، تلاش کردند که دست به اعتصابی طولانی مدت بزنند. اما ساخت و پاخت سرمایه داران با اتحادیه زرد کارگری (به نام سانترک Suntrac) منجر به عملی نشدن این خواست کارگران شد. با توجه به این سابقه، در حال حاضر نیز  کارگران به دلیل مرگ "لوئیز گاردیا" دست به  اعتصاب زده اند و خواهان  رسیدگی شرکت به شرایط بد و ناامن کار شده اند. اما با توجه به ماهیت سازشکارانه رهبران اتحادیه، این خطر وجود دارد که باز هم با همکاری این اتحادیه با سرمایه داران و کارشکنی آن ها، اعتصاب کارگران به اهداف خود نرسد.

 

مرگ فاجعه بار کارگر جوان پانامایی، بار دیگر نشان  می دهد طبقه سرمایه دار به کارگران به چشم یک ابزار مصرفی و کم خرج برای تولید ثروت نگاه می کند و اهمیتی به امنیت جانی کارگران نمی دهد. سرمایه داران که با استفاده از ثروت های بیکران حاصل از کار طاقت فرسای کارگران در اوج رفاه و امنیت به زندگی سرشار از لذت و تجمل افسانه ای  خود مشغول اند ، کارگران را حتی لایق کار در یک شرایط امن و بی خطر هم نمی دانند و برای صرفه جویی در مخارج تولید و افزایش سود خود، هر روز بیش از پیش از امکانات حفاظتی محیط کار را کاهش می دهند. بخصوص در شرایط بحران های اقتصادی جاری سرمایه داری، ما شاهد هرچه بیشتر شدن حوادث محیط کار و بالا رفتن آمار نقص عضو و مرگ ناشی از عدم ایمنی در محیط کار هستیم. واقعیت این است که سرمایه داری در طول چند قرن سلطه خود نشان داده که نظمی است که در آن طبقه حاکم و کارفرمایانش به تنها چیزی که می اندیشند سود است. در این نظم ظالمانه سرمایه دار به هر ترفندی متوسل می شود تا هزینه های تولید را کاهش داده و سود بیشتری به جیب بزند. مرگ کارگر جوان پانامایی این واقعیت را بار دیگر در مقابل کارگران به نمایش گذارد.

 

آسیای جنوب شرقی و کارگران بی پاسپورت!

 

همزمان با رشد سود های کلانی که در کشورهای جنوب شرقی آسیا از بابت استثمار کارگران نصیب سرمایه داران زالو صفت و اربابان امپریالیست شان می شود، وضعیت کار و زیست کارگران زحمتکشی که تولید کنندگان اصلی این سودها هستند هر چه بیشتر به وخامت می گراید. در همین رابطه اخیرا هزاران نفر از کارگران مهاجر کامبوجیایی و برمه ای که به عنوان کارگران ارزان قیمت در کارخانه تولید مواد غذایی دریایی "پاتانا" در شهری در سواحل جنوب شرقی تایلند کار می کنند، در هفته اول آپریل اعتصاب گسترده ای را آغاز کردند. آن ها در اعتراض به قطع مزایایی همچون پول ناهار و همچنین در اعتراض به توقیف پاسپورت هایشان توسط مدیران کارخانه و جلوگیری از "فرار" آن ها از شرایط نامساعد کار، به این اعتصاب دست زدند. این اعتصاب حق طلبانه در شرایطی بوقوع پیوست که بسیاری از کارگران به خاطر دستمزد بسیار ناچیزی که به آن ها تحمیل شده، در گرسنگی مزمن به سر برده و از بیماری های گوارشی در رنج اند. به علت شرایط غیر انسانی حاکم بر محیط کار، بسیاری از این کارگران قصد بازگشت به کشورشان را دارند، اما به دلیل ضبط پاسپورت های شان و عدم دسترسی به آن ها، وادار به تحمل شرایط تحمیلی صاحبان این کارخانه شده اند. کارگران این کارخانه نه تنها قادر به بازگشت به کشورشان نیستند، بلکه مانند اکثر کارگران صنعت مواد غذایی دریایی این کشور بر اساس قوانین شدیدأ ضدکارگری آن، اجازه ندارند تا زمانی که کارفرمای شان آن ها را اخراج نکرده، برای کار در کارخانه دیگری اقدام کنند. تحت مناسبات ارتجاعی و ضد خلقی موجود، وضعیت این کارگران محروم در قرن بیست و یکم، بی شباهت با وضعیت بردگان در دوران برده داری نیست که متعلق به صاحبان خود بودند و حق فرار نداشتند و می بایست تا زمانی که برده دار آن ها را نفروخته، برایش کار کنند از حق فرار و تغییر کارفرما محروم شده اند.

 

کارفرمایان ضد خلقی این کارخانه بدنبال حرکت حق طلبانه کارگران، پلیس را به جان کارگران اعتصابی انداختند و کارگران رنجدیده و محروم در پی حمله وحشیانه پلیس وادار به بازگشت به کار برده وار خود شدند. تجربه حرکت اعتراضی کارگران مهاجر کامبوجیایی و برمه ای در تایلند و سرکوب وحشیانه آن توسط سرمایه داران زالو صفت، واقعیت دیگری ست که ظالمانه بودن نظم سرمایه داری را در چهار گوشه جهان به نمایش گذاشته و ضرورت نابودی آن را در مقابل چشم کارگران قرار می دهد.