به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 154 ، فروردین ماه 1391 

 

آن چه در زیر می آید متن مصاحبه رادیو "زنان" در سوئد با رفیق فریبرز سنجری ، به مناسبت سالگرد سیاهکل می باشد که در تاریخ یکشنبه 12 فوریه 2012 صورت گرفت. پیام فدایی، این مصاحبه را از حالت گفتار به نوشتار درآورده و با برخی تغییرات جزئی برای اطلاع خوانندگان درج می کند.  

 

 

مصاحبه  رادیو زنان با رفیق فریبرز سنجری به مناسبت سالگرد حماسه سیاهکل

 

گوینده: و اما در این بخش برنامه مون میریم سراغ یکی از اعضاء اولیه چریکهای فدائی خلق فریبرز سنجری (پولاد) و با او در رابطه با این که در چه شرایطی و چرا قیام سیاهکل شکل گرفت صحبت میکنیم.  رفیق فریبرز سنجری با سلام به شما.

سنجری: با سلام به شما و همه عزیزانی که این برنامه را دارن گوش میکنن

 

گوینده: با تشکر از شما که دعوت ما را قبول کردید و باز هم این که ما چه شانسی داریم و همچنین شنوندگان ما که می تونن امروز با شما یکی از اعضاء اولیه چریکهای فدائی خلق بتوانيم به گفتگو بپردازیم  و این رو حساب بکنيد که ممکنه یه سری از شنوندگان ما اساساً در جریان چریکهای فدائی خلق نباشن ولی میخوام اولین سئوالم اگر اجازه بدید از شما اينه که واقعاً رفیق پولاد در چه شرایطی و چرا قیام سیاهکل شکل گرفت؟

سنجری: اجازه بدید که قبل از هر چیز یاد و خاطره رزمندگان سیاهکل را در سالگرد اون قیام تاریخی پاس بدارم و یک بار دیگه هم از شما تشکر کنم که یک چنین برنامه ای رو برای گرامیداشت خاطره اون عزیزان تدارک دیدید. واقعیت اینه که سیاهکل یک رویداد تاریخی بود که یک نقش تاریخی بزرگی هم در کشور ما و در سیر مبارزات مردم ما بازی کرد و خُب بطور طبیعی هر رویدادی تاریخی را وقتی می خواهيم بهش نگاه بکنیم باید بازبگردیم به اون شرایط اجتماعی ای که جامعه در زمان چنین رویدادی در اون قرار داشته و اگر اين کار رو بکنیم می بینیم که بعد از شکست مبارزات مردم به دنبال کودتای 28 مرداد در یک پروسه طولانی 17 ـ 18 ساله دیکتاتوری شاه تونست همه مبارزات مردم رو سرکوب بکنه و یک قدرقدرتی در جامعه اعمال بکنه و بخصوص که این سرکوب ها توأم شده بود با ضعف ها و ناتوانی های سازمانهای سیاسی در پاسخگویی به نیازهای مبارزه مردم و حتی خیانت های حزب توده یک روحیه یأس و ناامیدی در کل جامعه حاکم شده بود. یک سیاست گریزی یک بی اعتمادی به سازمان های سیاسی و یک چنین باور نادرستی که با قدرت حاکم نمیشه کاری کرد و فضای یأس و ناامیدی تا اون جا پیش رفته بود که حتی مثلاً شاعری میگفت که "صدایی نیست حتی از خروسانی که میخوانند" و یا اینقدر وحشت زیاد شده بود که پدرها و مادرها این اصطلاح رو به کار می بردن که "دیوار موش داره و موش هم گوش داره"، در نتیجه حرف نزنید کاری نکنید و اینا، این وضع باید تغییر میکرد و رزمندگان سیاهکل درست با این تحلیل که برای این که این وضع رو تغییر بدن بايد يک کاری بکنن که این روحیه حاکم بر جنبش سیاسی و مردم رو بشکنن، با تحلیل جامعه به این نتیجه رسیدن که این راه، مبارزه مسلحانه است. در نتیجه یک حدی میبایست اون فضای سیاسی ای که بدنبال شکست های گذشته، خیانت های حزب توده بخصوص و اون ندامت هایی که هر روز در مطبوعات رژیم نمایش داده شد و یک بی اعتمادی به روشنفکر و عنصر آگاه در جامعه شکل گرفت، این میبایست بشکنه، و در اون دوره بخصوص برای جوان های عزیزی که اون دوره رو با چشم خودشون ندیدن اجازه بدید این رو هم تأکید بکنم که همان طور که رفیق امیرپرویز پویان یکی از تئوریسین های چریکهای فدائی خلق در سال 50 تأکید میکنه یک "دو مطلقی" در ذهن مردم به نادرست شکل گرفته بود که قدرت دشمن خودشون رو خیلی بزرگ و قدرت خودشون رو ناتوان و ضعیف میدیدن و این دو مطلق میبایست بشکنه، در نتیجه مبارزه مسلحانه ای که رزمندگان سیاهکل در سال 49 به اون دست زدن قبل از هر چیز و در آغاز برای این بود که این فضای خفقان و این فضای سنگین یاس و ناامیدی را بشکند که تا حد زیادی هم ما وقتی به واقعیت های اون دوره نگاه میکنیم در این کار موفق بودن، ما خیلی زود می بینیم که در جنبش کارگری در جنبش دانشجویی فعالیت های رزمندگان سیاهکل و اون فعالیت های رفقایی که در شهر مبارزات اون ها را ادامه دادن بقول معروف اون زنگ بزرگ را بصدا در اُورد و مردم یک مشغولیت تازه ای پیدا کردن و اون ترس ها به تدريج ریخته شد. مردم به صحنه مبارزه کشیده شدن و حتی بعدها هم تنیدگی مبارزه ای که در سیاهکل شکل گرفته بود رو در قیام بهمن وقتی که مردم شعار میدادن "فدائی ، فدائی تو افتخار مایی" رو ما شاهد بودیم.

 

گوینده: رفیق پولاد ممکنه برای دوستان ما که شاید یه کمی در جریان خود اساساً سياهکل نباشند می تونید توضیح بدید که چگونه بود و چکار کردن و چی شد؟

سنجری: حتماً، ببینید وقتی که گروه های تشکیل دهنده چریکهای فدائی خلق به این نتیجه رسیدن که وظیفه هر گروه انقلابی در اون شرایط آغاز مبارزه مسلحانه است خُب چه در شهر و چه در کوه برای اینکه راه مبارزه را به مردم نشون بدن و مبارزه ای رو در جامعه بنیان بگذارن که نقبی بزنه به قدرت تاریخی مردم و اونا رو به صحنه بکشونه خُب بر این اساس یک دسته پارتیزانی به فرماندهی رفیق علی اکبر صفایی فراهانی در شهریور سال 49 به کوه رفت. تعداد این رفقا 6 نفر بود ، بعد به 10 نفر افزایش پیدا کرد. این رفقا حدود 5 ماه جنگل های شمال رو از گیلان تا مازندران شناسایی کردن ، سختی های این دوره را زندگی در جنگل رو آزمایش کردن، خودشون رو با شرایط انطباق دادن و در 19 بهمن سال 49 به پاسگاه سیاهکل حمله کردن، متاسفانه قبل از این حمله بدلیل دستگیریهایی که در شهر انجام شده بود ساواک از حضور رفقا در جنگل مطلع شده بود و روابط محلی رو که رابط های کوه و شهر بودن رو مورد یورش قرار داده بود، تعداد بسیاری دستگیر شده بودن و به همین دلیل هم وقتی رفیقمان هادی بنده خدا لنگرودی برای تماس با معلمی که در سیاهکل زندگی میکرد و یکی از رابط های کوه و شهر بود ، برای تماس با اون  آمده بود دستگیر شده بود بوسیله ساواک و بعد هم بدنبال اون رفقا به سیاهکل حمله کردن، اسلحه های پاسگاه رو مصادره کردن، حدود 10 روز در کوه های جنگلهای اطراف سیاهکل بودن ولی در این جریان به دست هوشنگ نیری یکی دیگر از رفقا تیر خورده بود و به همین خاطر سه تا از رفقا خواستن اون رو بیارن که بهر حال یه طوری به شهر برسونن تا معالجه ش بکنن که اون ها دستگیر شدن، بعد هم از 19 بهمن تا 8 اسفند رفقای باقیمانده درگیری های زیادی با ارتش و ژاندارمری داشتن که در جریان این درگیری ها رفقا رحیم سمائی و مهدی اسحاقی جان باختن و بقیه هم مجروح شدن یا در اون سرمای سرد اون سال ناتوان شده و دستگیر شدن و رژیم شاه هم با بیرحمی تمام و سفاکی تمام سیزده رفیق رو در 26 اسفند سال 49 تیرباران کرد و بخیال خودش فکر کرد که نقطه پایانی گذاشته بر حماسه سیاهکل ولی اتفاقاً این خون ها جوانه زد همین خون ها بذری شد که واقعاً نسل جدیدی رو در ایران پرورش داد و ما دیدیم که بازماندگان اون حرکت چه زود فرسیو رو به سزای اعمالش رسوندن که دادستان ارتش بود و حکم اعدام این رفقا رو صادر کرده بود و بعد مهمتر از اون در دانشگاه دانشجویان به پا خواستن و فریاد میزدن "فرسیو ، مرگت مبارک" یعنی ببینيد چقدر زود این حرکتی که در سیاهکل شکل گرفته بود در جنبش دانشجویی پژواک پیدا کرد و در سطح جامعه.  ما در همون سال ها حرکت جهان چیت رو داریم که چگونه کارگرها حالا روحیه جدید روحیه تعرضی پیدا کرده بودن و با ژاندارم ها درگیر شدن و چند شهید به جنبش کارگری ما اضافه شد.

 

گوینده: رفیق پولاد میتونیم اینطوری بگیم که بهر حال قیام سیاهکل هدفش شکستن جو رعب و وحشت بود و به این هدف نائل آمد اما اگر قیام سیاهکل رو به عنوان این که یعنی یه کاری که بتونه یک انقلاب سوسیالیستی رو به پیش ببره که بهر حال تمام اون چریکهای فدائی خلق که خودشون رو یک سازمان چپ میدونستن آیا میشه گفت که دیگه هم چه هدفی نداشته یا داشته، چه جوری بوده؟

سنجری: ببینید هر مبارزه ای که شروع میشه چه مبارزه سیاهکل و چه مبارزات امروز، هم جنبه های تاکتیکی داره هم جنبه های استراتژیک، ما وقتی یک جنبشی رو وقتی یک قیامی رو بررسی میکنیم باید توجه داشته باشیم که تفاوت بگذاریم بین جنبه های استراتژیک و تاکتیکی ای که این جنبش در مقابل خودش گذاشته، از نظر استراتژیک رزمندگان سیاهکل و چریکهای فدایی خلق برای آزادی و سوسیالیسم و برای رسیدن به آزادی و سوسیالیسم برای نابودی نظام سرمایه داری ای که اون رو وابسته به امپریالیسم میدونستن سلاح برگرفتن و بر این باور بودن که در مبارزه ای که شروع کردن به تدریج توده ها به اون می پیوندن و هر چه که بیشتر توده ها به اون بپیوندن اون ها میتونن نقش نظامی بزرگتری پیدا بکنن از نظر تاکتیکی نه، از نظر تاکتیکی مسئله این بود که فضا را تغییر بدن، یک جو جدیدی بوجود بیارن، یک روحیه جدیدی بوجود بیارن، یک فرهنگ و اخلاق جدیدی بوجود بیارن و اون شکست پذیری دشمن را به مردم نشون بدن و مردم در عمل جنایات و سفاکی رژیم شاه رو هر روز در خیابان ببینن که دیدن و ازش تاثیر گرفتن و به همین دلیل هم مهر چریک ها رو در قلب خودشون جا دادن، حال اگر برگردیم و نگاه بکنیم میبینیم که در یک پروسه خیلی کوتاه یعنی در نوزده بهمن 49 حماسه سیاهکل رخ داده، ما بیاییم ببینیم که سالگرد حماسه سیاهکل رو ما در 21 بهمن سال 57 در دانشگاه تهران جشن گرفتیم که من خودم یکی از کسانی بودم که در اون مراسم شرکت داشت و نقش داشت بهر حال، در روزی که 21 بهمن ما برای گرامیداشت روز سیاهکل اعلام تجمع در زمین چمن دانشگاه کردیم هزاران نفر اومدن، خُب این هزاران نفر چی رو نشون میداد، نشون میداد اون حرکت کوچکی که در اونجا شروع شده در تداوم خودش تونسته با اقبال وسیع توده ها مواجه بشه، ما وقتی به سازمان چریکهای فدایی خلق نگاه میکنیم که چه ابعاد وسیع و میلیونی پیدا کرد اون موقع میبینیم که خُب پس از اون حرکت تونست اون طور که رفیق پویان میگفت اون جدایی از توده را بهش پاسخ بده و به ارتباط برسونه، اون راه را نشون داد و بهش عمل کرد و جواب داد، ولی خُب حالا دیگه مسئله بعدی این بود که این سازمانی که شکل گرفته بتونه با توجه به شرایط جدید وظایف خودش رو انجام بده که خُب همون طور که میدونید بخاطر نفوذ اپورتونیسم و دارودسته منفور فرخ نگهدار اون سازمان به بیراهه رفت و همه اون نیرویی که آزاد شده بود بخش بزرگی اش واقعاً به حمایت از جمهوری اسلامی برخاست و یک وضع دیگه ای پیش اومد، در نتیجه ما اگر بخواییم از نظر تاریخی به واقعه سیاهکل نگاه کنیم و گرچه خود دسته پارتیزانی در جنگل شکست خورد و دستگیر شد و اعدام شد، اما حرکتی که بنیان گذاشته شد تداوم پیدا کرد، جو سیاسی رو تغییر داد و با اقبال مردم مواجه شد و حمایت معنوی مردم را جلب کرد و خُب حالا مهم این بود که این حمایت معنوی ای که بهیچوجه به این راحتی کسب شدنی نیست رو با اشکال سازمانی به حمایت مادی مبدل کنیم، مشکل بعداً رخ داد که نیروهایی که باقی مونده بودن و سکان اون سازمان رو در دست داشتن از پاسخگویی به نیازهای شرایطی که در اون قرار داشتن عاجز بودن و به همین دلیل هم اون نتونست در حرکت های بعدی خودش به اون اهداف استراتژیک در اون جهت گام برداره، ولی اگر به واقعیت حتی شرایط بعد از قیام برگردیم ما میبینیم که جنبش خلق کرد چه به صراحت راهی رو که رزمندگان سیاهکل گفته بودن در شرایط انقلابی اون دوره تداوم بخشید و مردم بصورت توده ای دست به اسلحه بردن و برای خواسته ها و مطالبات خودشون منطقه رو آزاد کردن و بهر حال مدتی اين  مناطق آزاد شده در کردستان در دستشون بود. که اون هم به هر حال بجث ديگری است.

 

گوینده: اتفاقاً رفیق پولاد در همین رابطه میخواستم بپرسم که آیا واقعه 5 بهمن آمل که سربداران، چریکهای سربداران آمل رو به تصرف خودشون دراُوردن آیا تحت تاثیر یک واقعه تاریخی در یک زمان تاریخی دیگه در سیاهکل بود یا نبود، و اساساً اون جوی که دراون موقع در دنیا حاکم بود جو موفقیت یک جنگ چریکی که در کوبا به سرانجام رسیده بود آیا اینها تاثیر داشت یا نداشت؟

سنجری: ببینید مبارزات مردم در هر گوشه دنیا تاثیر میذاره روی بقیه قسمت های دنیا و با هیچ دیوار چینی نمیشه از مبارزاتی که الهام بخش دیگرانه جلوگیری کرد، خُب وقتی که تونس بلند میشه جلو چشم مون، خُب این خیزش توده ای در تونس رو مصر تاثیر میذاره، روی یمن تاثیر میذاره و میبینیم که همین طوری سلسله وار تو کشورهای عربی مردم به پا میخیزن، در اون سال ها هم بدون شک نه تنها انقلاب کوبا، انقلاب چین، انقلاب ویتنام و مبارزات مردم الجزایر و مبارزات خلق فلسطین تاثیر میذاره ولی بحث اینه که آیا این الهام بخشی، این تاثیرگیری از این مبارزات به معنی دنباله روی از اون هاست یا نه، خُب مثلا اگر مردم مصر بلند شدن و علیه مبارک به خیابون اومدن و در میدان التحریر جمع شدن اینا تقلید نکردن از مردم تونس که شرایط مادی شرایط اقتصادی، این سرکوب سیاسی ـ اقتصادی شدیده که خواست آزادی و نان رو این جور برجسته در مقابل همه قرار میده، خُب وقتی در اون دوره هم، در همان سال های سیاهکل اگر ما نگاه کنیم بدون شک همه مبارزین، خود رفیق علی اکبر صفایی مدتی در فلسطین بود و اساساً یکی از فرماندهان جنبش فلسطین شده بود اسمش هم بود ابوعباس، خُب این با تجربه ای که از جنبش فلسطین کسب کرد اومد و در سیاهکل هم فرماندهی رو بهش دادن و اون حرکت رو فرماندهی کرد و به پیش برد، ما این تاثیرات رو بهیچوجه نمیتونیم انکار بکنیم ولی مهم اینه که از بیان این که آیا در اون جو ما تاثیر گرفتیم چه نتیجه سیاسی میخواییم بگیریم چون این روزها مثلاً الان مد شده که میگن که بابا یک دوره ای در تاریخ بود در مثلاً در آمریکای لاتین همه اش کانون های چریکی بوجود می اومد و از بین میرفت و بعد مبارزات مسلحانه، حالا ديگه از مد افتاده دیگه اون دوره نیست در حالی که نه اتفاقاً اشکال مبارزه را شرایط مادی هر جامعه است که تعیین میکنه، هیچ شکل مبارزه ای نیست که از مد بیفته، ممکنه رشد واقعاً حیرت انگیز تکنولوژی روی تاکتیک ها تاثیر بگذاره، مثلاً یه موقعی بریگاد بندی در قیام های شهری خیلی مهم بود بعد خُب با این توپ و توپخانه ای که اومد تاکتیک عوض شد و اینا، ولی نفس مبارزه، نفس قیام، نفس جنگیدن برای رسیدن به آزادی رو بهیچوجه کهنه نمیکنه و از دستور خارج نمیکنه.

 

گوینده: بله، اتفاقاً یکی از سئوال های من این هستش شاید بهر حال سوال زیاد با موردی نباشه اما یکی از سئوال های من این هستش که الان در شرایط امروز میشه تاکتیک سیاهکل رو بکار برد، میشه یه جایی رو در شرایط ایران تلاش کرد که آزاد کرد؟ همین امروز؟ این نوع مبارزه، امروز؟

سنجری: ببینید به نظر من از این یک، در این سئوال، حالا من نمیدونم اشتباهی وجود داره، ما نمی تونیم رویدادهای تاریخی رو تقلید بکنیم، اون چه که امروز جوان های ما، اون چه که امروز انقلابیون ما باید در پیش بگیرن اینه که با همون روحیه ای که رزمندگان سیاهکل به پا خاستن، با همون تئوری که اون ها به تحلیل جامعه شون برخاستن، اون ها هم همون کار رو بکنن و اگر چنین کنن اون موقع بدون شک راهگشایی شرایط کنونی مطمئناً ممکنه چیزهای جدیدی مقابلشون بذاره، چرا ما باید حتماً همه چیز رو بیاییم تقلید بکنیم، مثلاً ببینین در انقلاب مشروطیت بفرض قیام تبریز شده پس ما چون قیام تبریز شده و نقش داشته ما هم بیاییم حتماً حالا بریم در مثلاً تبریز یه قیام راه بندازیم یا اینکه در سیاهکل ما رفتیم یک روستا حمله کردیم به پاسگاهش اون موقع باید امروز هم بریم این کار رو بکنیم یا در جنبش خلق کرد اون نیروی مسلح رو شکل دادیم پل ها و لک هائی که سازمان های مسلح خلق کرد شکل دادن و حالا بايد بریم درست همون رو شکل بدیم

 

گوینده: بله، آیا اساساً یه همچين نظریه ای در میان چریکهای فدایی خلق وجود داره که انقلاب بدست کارگران و زحمتکشان، کسانی که بیشترین زنجیر رو به پای خودشون دارن انجام میگیره؟

سنجری: ببینید چه رزمندگان سیاهکل و چه چریکهای فدایی خلق که از همون سال 49 تا حالا همه بر این باور بودن که اصولاً انقلاب کار توده هاست، و مهمتر از اون اون ها برای نابودی نظام سرمایه داری وابسته در ایران سلاح گرفتن و از اون مهمتر از همون روز اول هم گفتن انقلابی که میخواد این نظام رو نابود کنه الزاماً رهبریش باید دست طبقه کارگر باشه بدون رهبری طبقه کارگر ما امکان رسیدن به آزادی نخواهیم داشت، خُب اتفاقاً پیچیدگی وضع کنونی تمام این مصائبی هم که دراین سال ها مردم ما میکشن یکی از دلائل اش اینه که این دیکتاتوری اجازه هیچگونه تشکل، اجازه این که این طبقه بلند بشه و واقعاً سازمان های سیاسی و سازمان های صنفی خودش رو شکل بده و برای نقشی که واقعاً تاریخ بر دوشش گذاشته رو اجرا کنه رو مشکل براش ایجاد کرده و بهرحال خاکریز مقابلش گذاشته، در این که از نظر تئوریک و از نظر  اصولی از اون سال 49 تا حالا همواره چریکهای فدایی خلق بر این امر تاکید داشتن که برای یک انقلاب اجتماعی به رهبری طبقه کارگر گام برمیدارن تردید نکنید و همواره به این امر تاکید داشتن که اصولاً رهایی کارگرها بدست خود کارگرها امکان پذیره، این نیست که چندتا جوان برن کوه، حالا کمونیستش، مارکسیستش، غیرمارکسیستش و یک حرکتی بکنن فکر کنن طبقه کارگر رو اینجوری چیز میکنن، بحث اینه که اون جوون هایی که رفتن در سیاهکل حرکتی رو میخواستن بنیان بگذارن که در روند خودش هم این جو جامعه رو عوض کنه و هم این کارگرها و هم این مردم ستم دیده به خیابون بیان و امکان تشکل پیدا کنن و امکان اعتراض پیدا کنن.

 

گوینده: بله رفیق فریبرز سنجری از شما یک دنیا تشکر می کنیم و امیدواریم که باز هم شما رو بتوانيم در کنار خودمون داشته باشیم، سپاسگزاریم.

سنجری: سپاسگزارم، یک بار دیگه از شما بخاطر گرامیداشت رستاخیز سیاهکل سپاسگزاری میکنم، از همه شنوندگان تون سپاسگزاری میکنم که شکیبایی به خرج دادن و حرف های من رو گوش کردن امیدوارم که در فرصت های دیگه هم باز به این بحث بپردازیم و هر زاویه ایش که ناروشنه رو بیشتر بشکافیم.

 

گوینده: بله با تشکر از شما فریبرز سنجری

سنجری: شاد باشید