به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 153 ، اسفند ماه 1390 

 

 

آنچه در زیر می آید متن سخنرانی رفیق چنگیز قبادی فر در اتاق پلتاکی "گفتمان سیاسی – اجتماعی" می باشد که در تاریخ 18 فوریه 2012 صورت گرفت.  پیام فدایی متن این سخنرانی را از صورت گفتار به نوشتار در آورده و با برخی تغییرات جزئی ، به این ترتیب در اختیار علاقه مندان قرار می دهد.

 (بخش دوم)

 

آموزش هایی از قیام بهمن57 !

 

خب حالا اینجا رفقا می رسیم به قسمت بعدی بحث که سومین قسمت این بحثه و بیایید ببینیم که  شکست قيام بهمن چه عواقبی بطور کلی در پی داشت و مهمتر اونکه تجارب خونباری که توده های انقلابی توی این قیام کسب کردند باعث شد چه وظایفی رو روی دوش انقلابیون بگذاره؟

 

وقتی قیام شکست خورد و مسجل شد که خیزش بزرگ انقلابی مردم ما بدلیل سیاست های امپریالیست ها و از یک طرف هم به دلیل فقدان یک رهبری انقلابی قادر به برآورده کردن خواست های اساسی اش که مردم براشون بلند شده بودن، کارگرا بلند شده بودن، زحمتکش ها بلند شده بودن، اقشار محروم بلند شده بودن یعنی آزادی و استقلال و ایجاد یک حکومت دمکراتیک نشد، بطور طبیعی رژیمی که جانشین رژیم شاه شد، نمی تونست یک رژیم بر آمده از خواست های مردم و مدافع منافع اون ها باشه چون  اساسا خود این رژیم همون جور که گفتم بر بستر سازش بین قدرت های امپریالیستی ای که حمایت خودشون رو با دیدن وضع جنبش مردمی از پشت سر نوکر وفادارشون یعنی رژیم شاه برداشتن، و به امید حفظ مناسبات، گذاشتن پشت سر این دار و دسته، در یه همچین شرایطی به قدرت رسید. خب این رژیمی نبود که به لحاظ طبقاتی بخواد و یا بتونه جواب خواست های مردم ما رو بده. امپریالیست ها در اون موقع شرایط بحرانی رو می دیدن، خطر حضور سازمان های مسلح رو می دیدن، خطر رشد کمونیست های فدایی رو می دیدن، در یک همچین شرایطی چی کار کردن؟  آمدن حمایتشون رو گذاشتن پشت سر دار و دسته خمینی. البته این امپریالیست ها که اون موقع این کار رو کردن زیاد از تحولات درونی سازمان چریکهای فدایی خلق خبر نداشتن و مثلا نمی دونستن که چه مارای خوش خط و خالی تو رهبری این سازمان لونه کردن و خودشون نزده دارن زیر پرچم "امام خمینی" می رقصن! اگر نه ممکن بود که این قدر هم نخوان انرژی بذارن! حالا اگه از این نکته بگذریم، سی و سه سال بعد وقتی که ما نگاه می کنیم به این جریانات و می فهمیم، معلوم می شه که واقعا چه جوری امپریالیست ها با این تحرکات شون تونستن نقشه هاشون رو پیش ببرن، همه الآن می فهمن ....(نامفهوم) اسنادی رو می شه که نشون می ده چطوری دمکرات ها و دار و دسته کارتر در آمریکا صد ها میلیون دلار به کمپ خمینی کمک کردن، از طریق سیا و مامورین رسمی و غیر رسمی شون تو فرانسه مرتبا با خمینی و دار و دسته ش مذاکره کردن توی اون دوره، تو همین مصاحبه هایی که ثابتی ساواکی کرده برید و ببینید که ساواک تازه تحرکات اون ها رو زیر نظر داشته و الآن راجع بهش صحبت می کنن. می بینیم که امپریالیست ها از طریق امکانات و کمک های بوروژاهای وابسته و محافل قدرتشون توی ایران  عکس این خمینی رو تو اوج خفقان توی روزنامه های رژیم (شاه) زدن، توسط ساواکشون در حالی که هر هوادار فدایی و مجاهد رو رفقا بدلیل حمل یک اعلامیه و یا نوشتن شعار می گرفتن و تحت شدید ترین شکنجه ها قرار می دادن توی مساجد یکجور "منطقه آزاد"برای آخوندها درست شده بود. اونجا آخوندها منبر می رفتن و هر چه دلشون می خواست علیه اون رژیم حرف می زدن در حالی که مثلا بیرون اگه یه جوون سمپات هوادار مجاهد و فدایی رو می گرفتن که یه اعلامیه داشت پخش می کرد، اون پدرش درآمده بود. ولی زیاد کاری به اون آخوندها نداشت و بهشون فضا می دادن.  از اون گذشته اگه این کار ها واقعا کم بود، تمام اون بلندگوهای تبلیغاتی از بی بی سی و بقیه گرفته، می آمدن، تبلیغ می کردن، راجع به این رژیم، بهشون فضا می دادن راجع به این رژیم خمینی اینا، عکسش رو  می بردن می ذاشتن توی ماه، که حالا اگه به جوون های امروز بگی حتما یه مقداری می خندن! ولی خوب شما می دونید که این {خبر} واقعی بود! بعد هم تازه توی یه همچین شرایطی گذاشتنش توی یه هواپیما آوردنش با حمایت همون ارتش شاهنشاهی؛ و بعدش هم بتدریج دولت تعیین کرد و "توی دهن دولت" زد و به این ترتیب در واقعیت توده های قیام کننده ما رو در یک پروسه به عقب روندن. و اون انقلاب، اون قیام به شکست کشیده شد. در واقع امپریالیستها  با روی کار آوردن جمهوری اسلامی نه تنها وظیفه سرکوب انقلاب ضد امپریالیستی- دمکراتیک مردم ما توی اون دوره که بر علیه نظام سرمایه داری حاکم بر ایران بلند شده بودن رو بر دوش دار ودسته خمینی گذاشتن و اونو پیش بردن  بلکه با روی کار آوردن این رژیم  چند تا هدف دیگه هم در واقع برآورده کردن که یکی از مهترینش تو ارتباط با تنش هاشون در سطح بین المللی در اوج جنگ سرد و نیازهاشون در اون رقابتی که با رقبای امپریالیست دیگه شون در منطقه یعنی دولت شوروی داشتند، پاسخ می دادن با همین رژیم؛ و باصطلاح اون کمربند سبز معروف رو در مرزهای وسیع ایران با شوروی سابق دورش کشیدن و واقعا با این کار یه ابزار مناسبی رو برای پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه آمریکا و متحدینش در مقابله با به قول اون ها البته "شیطان سرخ" هم بوجود آوردن. فقط مساله سرکوب انقلاب ایران می خوام بگم با آوردن این رژیم مطرح نبود و وقتی که نگاه می کنیم به ضرورت روی کار آمدن جمهوری اسلامی نگاه می کنیم، این قسمتش رو هم ما باید بهش توجه کنیم. بازم اگه یه مثال دیگه ما بزنیم در رابطه با این که این رژیم تحت چه شرایطی به قدرت رسید، و آیا حاصل قیام مردمی بود یا حاصل سازش با امپریالیست ها و تغییر تاکتیک اون ها؛ همه می دونن که در مذاکرات نمایندگان آمریکا با رهبران جمهوری اسلامی پیش از به قدرت رسیدن شون و از جمله بهشتی و یزدی و بازرگان و همین کمپ خمینی، صراحتا سه شرط اساسی داشت که این سه تا پذیرفته شد توسط این رژیم و اجرا شد. اون ها به آمریکا قول داده بودن که با روی کار آمدن شون تداوم انتقال نفت تضمین بشه، ارتش امپریالیستی دست نخوره، حفظ بشه و کمونیست ها رو هم سرکوب کنن. هر سه تای اینها رو رفقا و بخصوص سومین شرط رو به بیشترین و بهترین و وحشیانه ترین وجهی این رژیم به پیش برد. خب! ما چطوری می شه ما همه اینها رو ببینیم و باز هم از رژیمی که گویا یه مشت "آخوند خر هستند" از "بالا" آمدن (همون طور که سال های اول خیلی از روشنفکران ما می گفتند) که قوانین اسلامی را حاکم کنند و مثلا می خوان از آسمون اون قوانین رو بیارن روی زمین درست کنن و بهشت رو به بیچاره ها قول بدن در عوضش، ولی در واقع اون ها داشتن یه جهنمی رو روی همین زمین برای مردم ما درست می کردند. خب این رژیم از همون روز اولش همه این کار ها رو انجام داد، هزاران بار هم وحشیانه تر از رژیم شاه.  ولی یه چیزی بود چون مردم ما در سطح میلیونی انقلاب کرده بودن و با اون شور و شوق انقلابی شون هنوز در صحنه بودن توی اون روزها ، کار  رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی باید گفت ساده هم نبود و باید گفت درود به مردم ما، درود به کارگران ما ، درود به زحمتکشان مبارز ما ، درود به خلق های تحت ستم ما که همون موقع مبارزه کردند و قیام مردم هم حساب های ضد انقلاب رو کاملا بهم زده بود و هیچِ هیچ  کلی سلاح بدست مردم افتاده بود و دار و دسته خمینی برغم هر تلاشی که کرده بودن نتونسته بودن مردم ما رو  یک شبه به خونه هاشون برگردونن و درست به همین دلیله که ما می بینیم بعد از روی کار آمدن رژیم اسلامی از همون اولین روز یک مقاومت دلیرانه کارگرای ما توی کارخونه هاشون، توی شوراهایی که درست کرده بودن، زحمتکشان ما توی تشکل هایی که در جریان قیام درست کرده بودن بطور خودبخودی،  مردم تحت ستم ما، جوون های ما که نمی پذیرفتند حاکمیت این رژیم رو  و دار و دسته حزب الهی ها رو، خلق ستمدیده کرد که اسلحه برداشته بود و مقابل این رژیم برای خواست هاش ایستاده بود، خلق عرب، خلق ترکمن، و زن های ما که چنون تظاهراتی رو مثل یک تو دهنی محکم به رژیم زدن توی اون روزهای اول، بنابراین این رژیم نمی تونست هر کاری دلش می خواد بکنه درست به همون دلیلی که توده ها توی صحنه بودند؛ این کارش می بایست طول بکشه تا بتونه چنین مقاومتی رو سرکوب کنه و این جاست که ما یکبار دیگه تاکید می کنیم روی نقش اون سازمانی که به غارت رفت، اون سازمانی که رهبریش خائن شد، توده ای شد؛ و در یه همچین شرایط مناسبی بجای این که بتونه این مبارزات رو کمک کنه و مردم رو در مقابل دشمن سازماندهی کنه بتدریج شد یه زائده ای از این رژیم جدید. در نتیجه ما با یه همچین وضعی روبرو شدیم در سال های اول انقلاب و واقعیت این بود که رژیم جمهوری اسلامی نشون داد که وارث اون نظام بورژوازی وابسته است که از رژیم شاه بهش به ارث رسیده  و در واقع هم این رژیم در شرایط یک انقلاب عظیم ضد امپریالیستی با حمایت و توسط قدرتهای امپریالیستی روی کار آمده بود و وظیفه اش این بود که حالا این نظام و مناسبات ارتجاعی اون رو که ضربه خورده بود توسط همین کارگران و زحمتکشان و مردم دلیر ما، اون رو بازسازی کنه و وقتی هم ما یک نگاه گذرا به تاریخ 33 ساله حیات این رژیم می کنیم می بینیم  که دیگه "اظهر من الشمس" هستش. جمهوری اسلامی توی  تمام سیاست هایی که در زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی، هر جور دیگه ش به پیش برده رو یه نگاه کنید، شیوه روی کار آمدنش رو نگاه کنید و بعد ما می بینیم که همون سیاست های زمان شاه رو در خدمت به تحکیم طبقه حاکم توی ایران یعنی بورژوازی وابسته ایران و خدمتگزاری به هارترین جناح های سرمایه داری جهانی و امپریالیست ها رو توی این سی و سه سال به پیش برده و نه تنها به پیش برده گسترش شون هم داده.

در دوره شاه توی ایران مثلا ایران یه بازار 20 میلیاردی بود (حالا من این رقم رو دقیق نمی گم) الآن بیایید ببینید که ما فقط 100 میلیارد دلار واردات داریم و حداقل توی این جنبه اش یه بازار صد میلیاردی درست کردن برای امپریالیست ها و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و قدرتهای امپریالیستی.

***

رفقا با سپاس از حوصله تون. من بحث رو تا اینجا پیش بردم که اگه ما بیاییم و سیاست های این رژیم رو بیایم و با رژیم سابق یه حدی مقایسه کنیم و یا اساسا بیایم و خود جهت سیاست های این رژیم رو بررسی کنیم می بینیم که توی تمام اون زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، این رژیم هر کاری که کرده در جهت تحکیم حاکمیت بورژوازی وابسته یعنی طبقه حاکم و نظامیه که در ایران داره و اون نظام هم نظام بورژوازی وابسته به امپریالیسمه و منافع جناح های مختلف امپریالیستی توی ایران رو برآورده می کنه و حالا اگه مثلا یک مواردی رو بخوایم بگیم ما می بینیم که این طبقه بورژوازی وابسته در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی، به برکت وحشی گری های این رژیم و امکاناتی که بهش داده - و امپریالیست ها و بورژوازی وابسته هم درست به همین خاطر سر کار نگهش داشتند و حمایتش می کنن - واقعا رنج و استثمار و غارت طبقه کارگر ما رو ببینید واقعا هزاران بار بدتر از زمان شاهه؛ قوانین کارگری الآن،شرایط کار و زندگی کارگران رو ببینید که از اون یک نیروی کار ارزون برای غارتگران بین المللی و سرمایه داران وابسته ما در ایران درست کردن.  خطوطی رو که این رژیم داره در زمینه های اقتصادی پیش می بره از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی (که دیگه زیاد نیازی نیست آدم بخواد اون ها رو باز کنه و رفقا اطلاع دارند) عملی کرده. و ببینید که با پیشبرد این سیاست ها منافع چه طبقه ای توی ایران تامین می شه. برید در مثلا بازارهای جهانی گاز و نفت نگاه کنید و ببینید که اونجا جمهوری اسلامی چطوری نقش آفرینی می کنه. بریم ببینیم واقعا توی اون تقسیم کاری که همین سیستم سرمایه داری جهانی و  قدرت های امپریالیستی به عنوان یک جزء ارگانیکش بهش دادن داره چه کارهایی رو پیش می بره.  بریم جنگ ایران عراق رو نگاه کنیم که به بهای خون میلیون ها تن از مردم بیگناه ایران و عراق چه سودهای عظیمی رو به جیب امپریالیست ها ریخته این رژیم. بریم حمایت مادی و معنوی این رژیم  از بنیاد گرایی اسلامی رو نگاه کنیم که نقش یکی از بهترین ابزار ها رو برای  امپریالیست ها و بویژه آمریکا به منظور  توسعه سلطه اش، توجیه سلطه اش، توجیه سیاست های توسعه طلبانه اش، توجیه حضور نظامیش تو منطقه ایفا کرده. و بالاخره هم این دیکتاتوری خفقان بار سی و سه ساله اخیر این رژیم رو  ببینید که همون طور که همیشه چریکهای فدایی خلق گفتند، این دیکتاتوری تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم با هر شکلی که پیدا کنه، چه مذهبی باشه ، غیر مذهبی باشه، مسیحی باشه، ملی باشه اسمش ظاهرا، تا موقعی که اون نظام باشه روبنای ذاتی این نظامه، و فقط یک لفافه جدید پیدا می کنه تا زمانی که اون نظام وجود داشته باشه، و تازه ببینید که این رژیم آمده و اون روبنای نظام رو به حربه مذهب و توجیهات ارتجاعی و قرون وسطایی مذهبی هم تازه آغشته اش کرده، و این کار چه جوری باعث شده تا این بورژوازی وابسته حاکم تا خصوصی ترین زوایای زندگی مردم ما رو تلاش شده تا نفوذش رسوخ داده بشه. چه جنایت هایی رو آفریده با اتکا به اون؛ که تنها در یک نمونه ش رو رفقا می دونن نسلی از کمونیست ها و مبارزین ضد امپریالیست و ضد سرمایه رو در جریان قتل عام دهه 60 از زمین پاک کرده، به این ها وقتی ما نگاه کنیم و بازهم به خدمات دیگه این رژیم نگاه کنیم،  ببینیم که چه جوری جنبش دمکراتیک خلق های تحت ستم کرد و ترکمن و عرب و بلوچ و عرب و ترک رو سرکوب کرده؛ چه جوری  تعقیب و پیگرد اقلیت های مذهبی و قومی که سال های ساله تحت سیطره استبداد این بورژوازی وابسته حاکم ایران، واقعا این کشور براشون به زندانی تبدیل شده رو چه جوری این رژیم بطور وحشیانه پیش برده و ده ها و صد ها مورد دیگه (حالا من سرتون رو درد نمیارم)  این ها رو که ما ببینیم و منافعی که از این اعمال و از این سیاست ها ایجاد شده برای اون طبقات و نیروهایی که این منافع رو بردن وقتی که ما بررسی کنیم، اون موقع ما می فهمیم که چرا این رژیم و در خدمت به منافع چه طبقه ای انجام وظیفه می کنه که همون بورژوازی وابسته و امپریالیست ها در ایرانه. و چرا به این اعتبار در هر جایی که در یه بحرانی گیر کرده (این نیروها) نگهش داشتند و ازش حمایت کردن تا حالا. برخلاف همه اون فحش و فحش کاری ها و دعواهایی که بوده.  حالا تازه ما نباید توی این حد متوقف شیم و وقتی که ما بعنوان یک مارکسیست و روشنفکر انقلابی نگاه می کنیم به اوضاع باید اینو ببینیم و از خودمون بپرسیم کدوم نیاز ها و کدوم منافع طبقاتی پیشبرد وحشیانه و قاطع چنین سیاست هایی رو – که من فقط یه نمونه هاییش رو اشاره کردم-  ایجاب می کنه، آیا همه این جنایات مثلا به این خاطره که مثلا خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و بقیه این جنایتکارا دارن در قرن بیست و یک حکومت اسلام و قوانین الهی رو روی زمین پیاده می کنن؟ یا این که نه، اگه مزخرفات فریب دهنده اونا رو کنار بزنیم می بینیم که این دار ودسته تبهکار و رژیمشون چه جوری با تمام قدرت البته نه در آسمان بلکه روی زمین با انجام این جنایات و سیاست ها مشغول محکم کردن پایه های نظام سرمایه داری حاکم  ایران یعنی نظام بورژوازی وابسته به امپریالیسم هستند. چه جوری مشغول حفاظت و پاسداری از منافع سرمایه داران وابسته حاکم و انحصارات امپریالیستی، اربابهای اونها و قدرتهای امپریالیستی در ایران هستن.

اینه واقعیتی که در پشت کارهای جمهوری اسلامیه، حالا به اسم مذهب، حالا با اون لفافه ها هم چیه این جنایات رو توجیه می کنه.  اینها  برخی از اون دلایلیه که ما چریکهای فدایی خلق با استناد به اون ها اینقدر بر وابستگی این رژیم تاکید می کنیم. و با استناد به تجربه اون قیام بزرگ و خونین و سایر مبارزات مردمی که توی 33 سال اخیر انجام شده، این رو درست می دونیم، این رو به مردممون می گیم که اولا تاکیدی که چریکهای فدایی خلق روی وابستگی جمهوری اسلامی به امپریالیسم می ذارن در درجه اول نه بخاطر این که مثلا کشته مرده لغت امپریالیسم هستند، بخاطر اینه که ما واقعا یک واقعیت رو بیان می کنیم. این یه واقعیت عینیه. این واقعیت طبقاتی رژیم جمهوری اسلامی رو ما داریم می گیم. اتفاقا بیان این واقعیت خیلی هم برجسته می شه وقتی که ما می بینیم که قدرت های امپریالیستی خودشون در تمام سی و سه سال گذشته برغم اونکه بارها و بارها گوشه ای از روابط مخفیانه شون، گوشه ای از منافع بیکرانی که از جمهوری اسلامی می برن بیرون افتاده، گوشه ای از اون روابط تنیده و گسترده شون با این رژیم از پرده بیرون افتاده، همواره تلاش کردن تا به این رژیم یه وجهه ملی و مستقل و غیر وابسته بدن تا اولا به این وسیله یه پرده ای بکشن بر روی تمام جنایاتی که وقتی بری توش خودشون توش دخلیند؛ خود امپریالیست ها بله! امپریالیست ها توش دخیلن، خودشونو کنار می کشن. چرا چون توی یه شرایط مشابه مثل قیام بهمن امکان ایفای اون نقش بزرگتر و کنترل کننده رو از دست ندن یکبار دیگه؛ همون طور که ما در قیام بهمن دیدیم یکی از ضعف های بزرگ مردم ما در قیام این بود که دشمنان خوشون رو در همه چهره هاشون همون جور که من اشاره کردم نمی شناختن. حالا هم امپریالیست ها با پنهان کردن چهره کثیف شون زیر عبای آخوند ها  همون وضع رو  می خوان بوجود بیارن. یک همچین تاکتیکی باید افشا شه چرا که همه یادشونه در قیام بهمن اون موقع مردم ما فریاد می زدن که بعد از شاه نوبت آمریکاست، ولی حالا ببینید چه وضعی ایجاد شده، کاری کردن این ها که برخی از جوونای ما همون آمریکای جنایتکار که جهنمی مثل افغانستان و عراق درست کرده شده کعبه آمال شون متاسفانه. فکر می کنن اگه این بیاد مثلا براشون آزادی میاره، دمکراسی میاره، وضع زندگیشون می شه مثل مثلا اون فیلمای تبليغاتی هالیوود! در حالی که اینجوری نیست. بیایید نگاه کنید ، حالا من با این لغت ها میگم، بیایید نگاه کنید به اوضاع عراق و افغانستان، فکر می کنن اوین رو براشون می بنده، رجایی شهر رو می بنده و مثلا دانشگاه جاش درست می کنه و یا دیسکو جاش باز می کنه! نه هیچ کدوم از اینها در کار نیست. اونو می بنده، مستقیم می فرستتون توی اون جزیره توی کوبا اونجا شکنجه می ده. یه اوین خیلی بزرگتر از اوینی درست می کنه که بعدا بیان برن فکر کنن که (در مقایسه با این) اوین جای خیلی خوب و بهشتی بود! در نتیجه این تاکتیکی که امپریالیست ها می زنن و می خوان رژیم جمهوری اسلامی و خودشون رو دو رژیم متضاد جلوه بدن، یکی از منافعی که داره اینه که اون ها می خوان در هر تحولی در آینده مثل اون چه که در قیام بهمن و انقلاب اون سال ها اتفاق افتاد، اون ها می خوان اون قدرت مانور رو داشته باشن که در یک شکل جدید بیان و دوباره زنجیرهای اسارت رو در شکل یک رژیم جدیدی که به خودشون وابسته ست و حالا نقش خودشون رو از اون کنار بکشن رو برگرده مردم محروم ما تحمیلش کنن. در نتیجه اون ها تلاش شون اینه که در انقلاب بعدی مردم ما هم به عنوان "دوست" اون ها وارد صحنه بشن ، اون ها می خوان در نقش مصلح وارد بشن ، و برای همینه که ما تاکید می کنیم روی وابستگی این رژیم و اینو می گیم به مردممون شناختن چهره های مختلف دشمن یک امر مهمیه تو مبارزه و نباید سریع گول حرفای اون ها رو خورد بلکه باید دید که در عمل چه کار می کنن.

یکی دیگه از دلایلی ای که باز ما تاکید می کنیم بر وابستگی جمهوری اسلامی، با توجه به آموزش های قیام بهمن، اینه که جمهوری اسلامی واقعا نگاه کنید با سردادن شعارهای پوچ ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داریش واقعا کوشش کرده که هر مبارزه حقیقتا ضد امپریالیستی و سرمایه داری رو چه در داخل مملکت ما و چه در خارج به انحراف ببره، این سیاست محیلانه خوب واقعا مردم رو هم دچار گیجی می کنه؛ همینی که الآن هم یه سری از توده های زحمتکش، که ضد انقلاب هم نیستن، حالا در این کشورهایی مثل سومالی ، کشورهای خاور میانه مثل فلسطین، لبنان، که شناخت عینی هم از این رژیم ندارن حالا این حرف ها رو می شنون حالا فکر می کنن که این رژیم با این شعار ها جلوی امپریالیسم ایستاده. و فریب اون رو می خورن. و هر گونه مبارزه ضد امپریالیستی ای هم که خودشون بخوان پیش ببرن سعی شده که با این تاکتیک بره زیر پرچم رژیمی که تا مغز استخونش به امپریالیست ها وابسته ست. و در نتیجه هیچ گزندی از اون مبارزه به سیستم موجود به مناسبات امپریالیستی  موجود و بورژوازی وابسته به امپریالیسم در اون جا نخواهد رسید. این هم یکی از اون دلایلیه که ما همواره روی این قضیه جمهوری اسلامی و افشای وابستگی اون تاکید می کنیم. و همه هم اینو می دونن که بدون اینکه روشنفکران انقلابی ماهیت قدرت دولتی رو تشخیص بدن اصلا هر گونه شرکت آگاهانه در امر انقلاب غیر ممکنه و به یک چیز بی نتیجه و مهمل تبدیل می شه همون جور که ما در جریان سرنگونی رژیم شاه دیدم. این یه حرفیه که تجربه تاریخی اون رو ثابت کرده به ما گفته و بزرگان مارکسیست هم روش تاکید داشتن که بدون شناخت ماهیت قدرت دولتی هر گونه شرکت در انقلاب و هر گونه تاکتیکی که می زنید، حالا کلماتش رو دقیق نمی گم ولی مفهومش اینه که یه امر مهمل و پوچیه و بیهوده ست. در نتیجه ما باید ماهیت دشمن خودمون رو بشناسیم و اینو بگیم که اون رژیمی که در واقع داره از نظام سرمایه داری وابسته در ایران حمایت می کنه، تا تار و پود اون مناسبات اون نظام وابسته به امپریالیسمه، و اون رژیم داره از این دفاع می کنه. در نتیجه قایل شدن یک ماهیت مستقل برای این رژیم کار اشتباهیه که نتیجه اون در سیاست همون طور که در 33 سال گذشته دیدیم، دیدیم که به چه فاجعه ای تبدیل شده.

 

(ادامه دارد)