به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 150 ، آذر ماه 1390 

 

ادواردو گالیانو (*) روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور اوروگوئه، متولد ۱٩۴٠ در مونته‌ویدئو است. در شروع دهه ۶٠ به کار روزنامه‌ نگاری پرداخت و با کودتای ارتشی در سال ۱٩۷٣ محکوم به زندان شد و بعد از آن به آرژانتین گریخت. او در آن جا مجله فرهنگی “کرایسیس” (بحران) را تأسیس کرد. در سال ۱٩۷۶ با کودتای خونین ارتش و به قدرت رسیدن رژیم ویدلا، جوخه‌های مرگ ، نام او را در لیست خود قرار دادند ، و این باز باعث فرار مجدد او شده و این بار او به اسپانیا گریخت. در این جا بود که نوشته مشهور سه گانه‌اش، “خاطرات آتش” را به چاپ رساند. مشهورترین اثر ادواردو گالیانو "رگ‌های باز آمریکای لاتین"  است. در این کتاب، او تاریخ آمریکای جنوبی را تحلیل کرده و از دوره تماس مردم اروپا با این قاره تا قرن جدید و تسلط آمریکا و چگونگی استثمار و استعمار این قاره را بیان می‌کند. ادواردو گالیانو از مخالفین حمله به عراق بوده و بارها در این مورد مقاله نوشته و در اين مقالات نادرستی ادعا های  دولت آمريکا در يورش به عراق را با صراحت افشاء نموده است. به همين دليل هم از آن جا که اين روز ها دولت آمريکا تبليغات کر کننده ای مبنی بر پيروزی نهائی در اين جنگ آن هم بدون توجه به فریبکاری ها و ادعا های اوليه اش در رابطه با دليل حمله به اين کشور راه انداخته است ، بهتر ديدم با ترجمه اين مقاله که سال ها از نگارش آن می گذرد بار ديگر به آن ادعا ها اشاره شود، تا بر بستر پراتیک اتفاق افتاده در این سال ها، بهتر معنای پيروزی ادعائی دولت آمريکا آشکار شود. دولتی که جهت گسترش سلطه امپرياليستی خود به مدت 9 سال جنگ نا عادلانه ای را بر مردم ستمديده عراق تحميل نمود ، جنگی که هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت و دروغين بودن همه ادعا هایی که برای توجيه آن سرداده می شد، هر روز به آشکاری در مقابل چشم همگان قرار گرفت.

عبدالله باوی

5 ژانویه 2012

 

 

جنگ (**)

فکرش را بکنید! درست سال قبل که هنوز فکر جنگ در حال پروراندن بود، جورج بوش اظهار کرد که: "ما باید آماده حمله به هر گوشه تاریک دنیا باشیم" و لذا به عراق حمله می‌کنیم.

آیا جورج بوش فکر می‌کند که تمدن در تگزاس شروع شده یا همبازی‌های تگزاسی اش نوشتن را اختراع کردند؟ آیا او واقعاً هرگز درباره کتابخانه نینوا چیزی نشنیده است! باغ‌های معلق بابل چی؟ برج بابل چی؟ واقعاً حتی یکی از داستان‌های هزار و یکشب را هم نشنیده!؟ کی او را در این کره خاکی به ریاست جمهوری انتخاب کرده؟ از من که سؤال نشد، از شما چی؟  آیا ما کسی را به ریاست جمهوری انتخاب کردیم که ناشنوا است؟ کسی که به جز انعکاس صدایش ناتوان از شنیدن چیزی باشد؟ کسی که صدای مداوم صدها میلیون انسان که صلح را فریاد می‌زنند، نمی‌شنود!؟   جورج بوش حتی به نصیحت‌های دوستانه نویسنده آلمانی، گونتر گراس هم اعتنائی نکرد که پیشنهاد کرده بود که به جای این که به پدرش نشان دهد قادر به انجام دادن کارهای مهم است بهتر است نزد روانشناس برود.

******

در سال ۱۸٩۸ پرزیدنت ویلیام مک‌ کینلی اعلام کرد که پروردگار به او فرمان داده است که جزایر فیلیپین را اشغال کند تا آن جا را متمدن و سکنه را مسیحی کند.  مک‌ کینلی گفت: نیمه شب، وقتی که در راه روهای کاخ سفید می‌ پلکیده، پروردگار با او  صحبت کرده است. و یک قرن بعد، پرزیدنت بوش نیز به ما دلگرمی داد که در اشغال عراق، پروردگار طرفدار او بوده است، ولی کجا و چه وقت او این پیام ملکوتی را دریافت کرده است ما هنوز در شگفتیم! به راستی چرا این پیام‌ها به بوش و پاپ این‌قدر ضد و نقیض هستند؟

******

 همیشه جنگ به نام جامعه ملل اعلام شده است، جامعه‌ای که از جنگ بیمار است، ولی باز مثل همیشه جنگ اعلام شده است، و این بار به نام صلح.   می‌گویند به خاطر نفت نیست، ولی واقعاً اگر عراق به جای نفت تربچه می ‌کاشت ، باز واقعأ کسی به طور جدی پیشنهاد حمله می‌داد؟  آیا واقعاً جورج بوش، دیک چینی و "کاندولیزای" بامزه، شغل‌های با حقوق بالا در صنعت نفت را ترک کرده‌اند؟  راستی چرا تونی بلر چنین ذهنش را با دیکتاتور عراق مشغول کرده است؟ آیا به این خاطر است که صدام حسین ٣٠ سال پیش شرکت بریتیش پترولیوم را ملی اعلام کرد؟  و آقای خوزه ماریا آزنار بعد از تقسیم غنائم جنگی، در انتظار چند چاه نفت است؟ این انجمن نفت‌خواران از علایم عقب‌نشینی به اندازه مرگ می‌ترسند، و عراق درست در جایی‌ست که اکسیر سیاه در آن ارزان‌ترین و فراوان‌ترین است. در یک تظاهرات صلح‌آمیز در نیویورک بر پلاکاردی چنین نوشته شده بود: "چرا نفت ما بی ارزشتر از شن آن‌هاست؟".

******

در ایالات متحده گفته می‌شود که اشغال طولانی، پیروزی به دنبال می‌آورد، و برقراری دموکراسی در عراق به عهده ژنرال‌های آمریکایی‌ است. آیا این، شبیه دموکراسی در هائیتی خواهد بود، یا جمهوری دومینیکن یا نیکاراگوئه؟  آن ها هائیتی را ۱٩سال پیش اشغال کرده و یک نیروی ارتشی را که بعدها به ابزار قدرت دیکتاتوری فرانسوا دوالیه تبدیل شد برقرار کردند؛  آن ها جمهوری دومینیکن را به مدت نه سال اشغال کرده و دیکتاتوری رافائل لئونیداس را پایه‌گذاری کردند؛  آن ها نیکاراگوئه را به مدت ۲۱ سال اشغال کرده و دیکتاتوری خانواده سوموزا را به قدرت نشاندند.

******

دودمان سوموزا که توسط نیروی دریایی آمریکا به سلطنت نشانده شد، در سال ۱٩۷٩، بعد از نیم قرن توسط خشم مردم به زیر کشانده شد. پرزیدنت رونالد ریگان همه تلاش خود را به کار برد تا کشور را از دست ساندینیست‌های انقلابی بیرون بکشد.  نیکاراگوئه که در میان کشورهای فقیر، فقیرترین بود، که در سراسر کشور فقط دارای پنج آسانسور و یک پله برقی بود که آن هم کار نمی‌کرد، با این حال ریگان اعلام کرد که نیکاراگوئه یک تهدید است. و همانطور که ریگان خواسته بود صفحات تلویزیون، نقشه ‌ای از ایالات متحده را تصویر کرده بودند با لکه سرخی در جنوب که در حال پیشروی بوده و یک تهاجم قریب‌الوقوع را نشان میدادند.  آیا سخنرانی‌های جورج بوش نیز نسخه‌ای از سخنرانی‌های هول‌انگیز سلف خود نیست؟  آیا بوش همان را نمی‌گوید که ریگان در مورد نیکاراگوئه گفته بود؟

******

تیتر روزنامه‌ها در ایجاد جوّ جنگ: "ایالات متحده خود را برای یک حمله طولانی آماده می‌کند" و بعد از آن، فروش سرسام‌آور ماسک‌های ضدگاز، قرص‌های ضد بیماری‌های رادیواکتیو و…، به راستی چرا جلادان از قربانیان خود بیش‌تر وحشت دارند؟  آیا این فقط به خاطر جو هیستری است  ناشی از دانستن عواقب جنگ؟

******

به ما گفته شد که صدام حسین به افراطیون "القاعده" کمک میکند، این دیگر چه افعی‌‌ای است که او در خانه دارد؟ مرتجعین اسلامی که از او متنفرند، آیا می‌توانیم بگوییم که کشوری اهریمنی‌ست زیرا مردمش فیلم‌های هالیوود را می‌بینند، که در مدارس‌اش انگلیسی می‌آموزند، که اکثریت مسلمان آن هیچ وقت مزاحم مراسم مذهبی مسیحیان نمی‌شوند و زنان آن در انتخاب پوشاک خود آزادند؟ در میان تروریست‌هایی که به برج‌های نیویورک حمله کردند هیچ عراقی نبود و تقریباً همه آن‌ها اهل عربستان سعودی بودند، کشوری که موکل شماره یک آمریکاست. سعودی دیگر بن لادن است که البته از دید ماهواره‌ها پنهان است ولی هرگاه بوش خواستار شرارت‌هایش شود در خط مقدم است.

******

ایالات متحده بیشتر از هر کشوری در جهان اسلحه ساخته و میفروشد، همچنین تنها کشوری است که بر سر مردم بی دفاع بمب اتم ریخته است. پس این چه کسی است که صلح جهان را تهدید می‌کند؟ عراق!؟  آیا عراق به قطعنامه‌های سازمان ملل اعتنایی نکرد؟  اسرائیل که در بی‌اعتنایی به قطعنامه‌های سازمان ملل ید طولایی دارد؟  عراق به ۱۷ قطعنامه اعتنایی نکرد ولی اسرائیل به ۶۴ قطعنامه، آیا به این خاطر، بوش مایل است که اسرائیل را بمباران ‌کند؟

******

عراق در سال ۱٩٩۱ توسط جورج بوش پدر به ویرانه تبدیل و در پی تحریم‌های اقتصادی، مردمش به گرسنگی محکوم شدند. چه سلاحی از نوع کشتار جمعی می‌تواند چنین منابع یک ملت را به نابودی بکشاند؟ اسرائیل که از سال ۱٩۶۷ سرزمین فلسطین را غصب کرده است دارای سلاح اتمی است، پاکستان که از همپیمانان باوفای آمریکا است هر از گاهی سلاح‌های اتمی خود را به رخ دیگران می‌کشد، ولی دشمن عراق است زیرا عراق "می توانست دارای" چنین سلاح‌هایی باشد. اگر عراق واقعاً دارای چنین سلاح‌هایی بود، همان طور که کُره شمالی صریحاً ابراز داشتن آن‌ها را می‌کند، آیا آن‌ها مشتاق حمله به آن بودند؟  و در مورد سلاح‌ های شیمیایی و میکروبی چه؟ چه کسی به صدام حسین هلیکوپتر و سلاح‌ های شیمیایی را فروخت تا او با این سلاح‌ ها کُردها را بکشد؟ در آن سال‌ های جنگ علیه ایران و کُردها، آیا صدام کم‌تر از حالا دیکتاتور بود؟ دونالد رامزفلد که خود شخصاً با او دیدار دوستانه داشت. به راستی چرا بیش‌تر نگران کُردهای عراق هستیم در صورتی که کُردهای بیش‌تری در ترکیه کشته می‌شوند.

******

رامزفلد وزیر دفاع اعلام کرده بود که ما از "گازهای غیرکشنده" علیه عراق استفاده خواهیم کرد. آیا این از همان نوع گازهایی است که ولادیمیر پوتین در سال گذشته در تئاتر مسکو با آن بیش از صد گروگان را کشت؟  به راستی ارواح قربانیان عراقی به کجا می‌روند؟ طبق گفته پدر روحانی بیلی گراهام، مشاور روحانی و "نقشه‌ بردار آسمانی" جورج بوش، بهشت مکان بزرگی نیست و فقط ۱۵ مایل مربع مساحت دارد و منتخبین کم خواهند بود. آیا حالا می‌توانید حدس بزنید که کدام کشور همه بلیط ‌های ورودی را خریده است؟

زیرنویس ها:

* Eduardo Galeano

** این مقاله در سال 2003 نوشته شده است.