به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 145 ، تیر ماه 1390 

 

ع. شفق

 

"آرایش تهاجمی وزارت اطلاعات" و ضرورت هشیاری نیروهای انقلابی!

 

تبلیغات مسموم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی حول طرح "الماس" و "نفوذ" در اپوزیسیون و انعکاس وسیع آن توسط رسانه های رژیم در داخل و خارج کشور و همچنین سخنان اخیر وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در مورد "برنامه" ها و "سرمایه گذاری" دو سال اخیر این وزارت برای "نفوذ" در میان مخالفین و اتخاذ "آرایش تهاجمی" نسبت به "ضد انقلاب خارج نشین" نظام، بار دیگر از تلاش های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی برای خفه کردن هر صدای مخالف پرده بر داشته است.

 

در حالی که چند هفته از کارزار تبلیغاتی وزارت اطلاعات رژیم در مورد ادعای "نفوذ" این ارگان جهنمی در میان بخشی از نیروهای اپوزیسیون و "فریب" آن ها از طریق "تشکیل دولت در تبعید" نمی گذرد، در روزهای اخیر، خبرگزاری "مهر" سخنان وزیر اطلاعات رژیم ،"حجت الاسلام مصلحی" را در توضیح برخی فعالیت ها و تحرکات ضد انقلابی جاری و برنامه های امنیتی و اطلاعاتی آتی این نهاد ضد مردمی بر علیه نیروهای مخالف به تفصیل منعکس نموده است. در این سخنان که در خطبه های پیش از نماز جمعه پخش شده است، وزیر اطلاعات با تاکید بر اهمیت تاریخی و نقش  وزارت اطلاعات از نظر "امام" و "رهبری" فعلی تاکید می کند که مأموران این وزارتخانه برغم عدم درگیری در "جنگ فيزيکی" با دشمنان نظام ،در حال "جنگ اطلاعاتی سنگينی"  برای "نفوذ و به هم ريختگی مجموعه ضد انقلاب" هستند. وی ضمن توضیح نقش وزارت اطلاعات برای مقابله با "تهدیدات" بر علیه نظام، جدا از "مسایل امنیتی"، بر "وظایف" این وزارتخانه برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی در "همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی" تاکید کرد. وزیر اطلاعات، در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به "ضربات جبران ناپذیر" ناشی از جنبش انقلابی توده ها در سال 88 عنوان نمود که با "سرمایه گذاری بسیار زیاد" در "دوسال گذشته در این وزارتخانه" تلاش شده "که مجموعه اطلاعاتی کشور از حالت تدافعی بيرون بيايد و در مقابل دشمنان حالت تهاجمی بگيرد". مصلحی در توضیح وظایف فعلی مزدوران دستگاه امنیتی رژیم "ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلاب‌های خارج نشين" را از جمله تازه‌ترين اقدامات وزارت خانه اهریمنی خویش اعلام کرد و وعده داد که در "آينده نزديک برنامه‌های ديگر وزارت اطلاعات برای نفوذ و به هم ريختگی مجموعه ضد انقلاب" را به مردم اطلاع خواهد داد.

 

تا آن جا که به نقش دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بطور کلی و وزارت اطلاعات اهريمنی جمهوری اسلامی بطور مشخص باز می گردد این حقیقت روشنی ست که اصولا تلاش برای سرکوب فیزیکی، نفوذ در صفوف نيرو های مخالف، تلاش برای ایجاد اغتشاش فکری و تشکیلاتی در درون سازمان های انقلابی و بالاخره نابود ساختن نیروهای مخالف نظام یکی از وظایف هميشگی این نهادهای جنایتکار و ضد خلقی ست که با هدف حفظ شرايط ظالمانه حاکم صورت می گیرد. اتفاقا کارنامه سراسر جنایت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از اولین روزهای تاسیس اش تا کنون، نشان می دهد که این نهاد مخوف و جنایتکار چگونه با بهره گیری از تجارب ساواک شاه و کادرهای آن در وزارت اطلاعات و همچنین با در دست داشتن منابع مالی چشمگیر، در طول چند دهه با تلاشی وقفه ناپذیر  به پیشبرد وظیفه اصلی اش یعنی حفظ نظام و حراست از دیکتاتوری حاکم پرداخته و در این راه از سازمان دادن هیچ جنایتی در حق توده ها و فرزندان پیشاهنگ آنان کوتاهی نکرده است. بنابراین، با تکیه بر واقعیت های فوق الذکر، هرچند سخنان اخیر وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی فاقد نکته تازه ای ست، اما این تبلیغات رسمی و تهدیدات رئیس وزارتخانه مزبور مبنی بر "سرمایه گذاری" و "برنامه" ریزی برای تهاجم به نیروهای مخالف و تلاش برای "نفوذ" و "ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلاب‌های خارج نشين" در دو سال آینده، نشان دهنده نیاز مبرمی ست که دیکتاتوری حاکم در وضعیت بحرانی کنونی برای تعرض به نیروهای مخالف خود احساس می کند. این، نکته ای ست که باید مورد توجه نیروهای انقلابی قرار گیرد و با هشیاری با آن برخورد شود. اگر به شرایطی که تبلیغات فوق الذکر در بطن آن جریان دارد توجه کنیم خواهیم دید که مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حالی از برنامه ریزی دو ساله و ضرورت تهاجم و ایجاد تردید و شکاف در میان نیروهای مخالف خود صحبت می کنند که کلیت دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی هنوز با عواقب ناشی از خيزش انقلابی عظيم توده ها در سال 88 که دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی آن را "فتنه" می نامد، دست و پنجه نرم می کند و مقامات امنیتی همچنان از رابطه بین خیزش انقلابی توده های فاقد تشکل در داخل و نیروها و تشکیلات های مخالف مستقر در خارج کشور در هراس هستند و به آن معترف شده اند.

 

یکی از مهمترین مسایلی که سوژه مشترک بازجوهای جلاد رژیم در کهریزک ها و سیاه چال های جمهوری اسلامی بر علیه جوانان دستگیر شده را تشکیل داده است، همانا حساسیت آنان روی وجود ارتباط جوانان در داخل ایران با نیروهای خارج کشور و فشار برای یافتن سرنخ های تشکیلاتی بوده است. در طول 2سال اخیر ارزیابی و مقابله با این خطر، یکی از دغدغه های دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی را تشکیل داده است. اکنون نیز نگرانی از چنین نقش و رابطه ای ست که ضرورت "برنامه" ریزی و تشدید سرمایه گذاری به منظور "نفوذ و در هم ریختگی و ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلاب‌های خارج نشين" را برای استثمارگران حاکم شدت بخشيده است.

 

در اینجا لازم است روی یک موضوع مهم که با زندگی و مسایل سیاسی افراد مبارز ارتباط تنگاتنگ دارد، تأکید شود. معمولا وقتی از وزارت اطلاعات، عملکرد و مزدورانش سخن به میان می آید آن چه در ذهن متبادر می شود بیشتر اوقات تصویری از شکنجه گر و یا یک جیره خوار مزد بگیر مخفی و علنی برای شکار، زندانی کردن و شکنجه و ترور انقلابیون است؛ مزدوری که با اعمال قدرت فیزیکی و مبادرت به جنایت و تبهکاری به قلع و قمع و سرکوب مخالفین نظام و تشکیلات های آنان دست میزند. گرچه بدون شک چنین تصویری، یک تصویر واقعی از عملکرد دستگاه های امنیتی ارائه می دهد، اما این تصویر بشدت ناکامل و سطحی است. تجربه چندین دهه مبارزه تشکل های مردمی و انقلابی با دو رژیم دیکتاتوری شاه و جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی آنان نشان داده که ما نه صرفا با یک دستگاه شکنجه گر و خشن بلکه با یک سیستم مخوفی روبرو هستیم که با مبادرت به اشکال متنوع عملیاتی در حوزه های سیاسی- ایدئولوژیک نیز وظیفه مرکزی و استراتژیک خود یعنی حفظ نظام و رژیم حاکم را به پیش می برد.

 

در واقع، اعمال بی وقفه زور و سرکوب فیزیکی از یکسو و مبارزه ای دائمی در تمام عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک برای نابود کردن تشکل های مخالف و جنبش های انقلابی توده ها از سوی دیگر، وظیفه بنیادی دستگاه های امنیتی ضد خلقی را تشکیل می دهد. با اتکا به تجارب عینی، در مبارزه طبقاتی بین طبقات استثمارگر و توده های تحت ستم، دشمن بهتر از هر کس دیگری می داند که صرف اعمال زور فیزیکی - به تنهایی -  قادر به تحقق موثر اهداف ضد انقلابی استثمارگران حاکم و گردانندگان سازمانهای امنیتی آن نیست؛ مگر آن که با یک جریان دایمی از امکانات، اقدامات اقتصادی،فرهنگی و سیاسی و ایدئولوژیک بر علیه مخالفین تقویت شود. درست همین جریان غالبا نا محسوس ولی مهم است که همیشه در طول تاریخ، با نقش آفرینی عوامل با مزد و بی مزد نظام حاکم تقویت شده است. نمونه کاملاً برجسته از این واقعیت را بیش از هر وقت دیگر در طول تاریخ معاصر ایران، می توان در نهاد امنیتی رژیم جمهوری اسلامی یعنی وزارت اطلاعات آن مشاهده نمود.

 

واقعیت این است دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی بجز اسلحه و ابزار شکنجه و زندان و خانه های امن و ... دارای بخش بزرگ سیاسی – ایدئولوژیک و اتاق های فکر و اندیشمندان خدمتگزار خویش در مجموعه متنوعی از روابط مرئی و نامرئی است که دائما به تولید و نشر انواع و اقسام تفکرات ضد انقلابی و مبارزه با ایده های انقلابی مشغولند.

 

امروز در شرایط تعميق مبارزه طبقاتی می توان دید که چگونه رژیم ضد خلقی حاکم با استفاده از نیروهای بخش فرهنگی وزارت اطلاعات خویش و با یاری روشنفکران خودفروخته، می کوشد با توسل به ابزار ایدئولوژیک و سیاسی، افکار ، مواضع انقلابی و رادیکال و بویژه افکار و مواضع کمونیستی را به طور هر چه گسترده تری مورد حمله قرار دهد. رژیم از این طریق سعی می کند تا دایره قدرت و تاثیر سرکوب و اعمال زور عریان فیزیکی بر علیه نیروهای مخالف خود را در ابعاد اجتماعی چند برابر کند. اگر نخواهیم به راه دور برویم، تجربه انتشار دو جلد کتاب از سوی جنایتکاران حاکم در ارتباط با چریکهای فدایی خلق (از سوی موسسه مطالعات و پژوهش های سياسی) نمونه ایست که بروشنی نشان می دهد چگونه دژخیمان وزارت اطلاعات در حالی که دستان شان تا مرفق آلوده به خون توده های به پاخاسته و بویژه جوانان انقلابی در خیابان ها، شکنجه گاه ها و کهریزک های حکومت می باشد، کوشیده اند تا در عرصه نظری نیز زیر نام پژوهش و روشنگری، کتاب بنویسند و در این کتاب ها جوانان تشنه آگاهی انقلابی را با مشتی دروغ های بیشرمانه، از مبارزه و توسل به "خشونت" یا در واقع اعمال قهر برای گسستن زنجیرهایشان بازدارند. آن ها با ادعای بی ثمر بودن و به نتیجه نرسیدن هر مبارزه ای می کوشند، جوانان مبارز ایران را نسبت به هر گونه فعالیت سیاسی و تشکیلاتی، هر گونه تلاش مبارزاتی برای احقاق حقوق طبیعی شان و اصولا هر گونه اعلام مخالفت جدی با نظام حاکم نا امید سازند  و بالاخره گرایش وسیع اجتماعی موجود نسبت به هر تجربه و تفکر انقلابی و آزادی بخش را عقیم نمایند.

 

در چهارچوب سیاست فوق است که ما می بینیم که درست به موازات تشدید تلاش های ساوامای جمهوری اسلامی برای پیشبرد خط ضد انقلابی خویش، یعنی "نفوذ" و "ایجاد شک و تردید در میان نیروهای مخالف"، و گرفتن آرایش "تهاجمی" بر علیه این نیروها، چگونه در دنیای مجازی، همین خط ضد انقلابی و اهریمنی حتی توسط برخی که خود را در صف نیروهای مخالف جلوه می دهند به پیش برده می شود. در حقیقت در راستای سیاست "تهاجم" به اپوزیسیون، وزارت اطلاعات نه تنها قلم بدستان سرسپرده علنی و شناخته شده خویش را به خدمت گرفته بلکه کسانی را هم در چهره نامشخص به کار در حوزه نظر برگمارده است. این ها به اسم اپوزیسیون در این یا آن نشریه و سایت در داخل یا خارج از کشور به مزدوری مشغولند. در عین حال وزارت اطلاعات کوشیده است روشنفکر نماهای نادانی را هم به خدمت بگیرد که در تعقیب منافع حقیر خویش حتی استعداد بازیچه دست ارتجاع قرار گرفتن را هم دارا بوده و در عمل آن را نشان می دهند. 

 

واضح است که در چنین شرایطی، برای همه انسان های دلسوز کوشنده راه سعادت و خوشبختی توده ها، شناخت نیروهای اطلاعاتی که با عنوان مخالف رژیم در اپوزيسیون ظاهر می شوند کاری راحت و آسان نیست. تازه در این میان، روشنفکرنما های نادان نیز هستند که در ارتباطی غیر مستقیم و  نا آگاهانه با آن وزارت جهنمی، پیگیرانه و بی مهابا به جا انداختن خطوط و پیشبرد هدفی مشغولند که از سوی وزارت اطلاعات برای تهاجم به نیروهای مخالف، مطرح شده است.

 

در دنیای مجازی و در محیط خارج از کشور، نیروهای مبارز با افراد یا جریانی مواجه هستند که در شرایط سلطه یکی از تبهکارترین دیکتاتوری های ضد خلقی حاکم بر حیات و هستی کارگران و خلقهای تحت ستم ما، به جای مبارزه و یا کمک به مبارزه برای برافکندن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، ضمن ادعای مخالفت با رژیم حاکم، اساس فعالیت نظری خود را  "مبارزه" و "تهاجم" به مخالفین جمهوری اسلامی و بویژه نیروهای رادیکال و انقلابی قرار داده اند، تا جایی که جریانی دائمی از سم پاشی و دروغ پراکنی بر علیه سازمان ها و نیروهای رادیکال، تلاش برای نفوذ، ایجاد تفرقه و شک و تردید در میان این نیروها، کوشش برای تلف ساختن و منحرف کردن انرژی مبارزاتی فعالین سیاسی رادیکال در کانال های انحرافی و اصولا تلاش برای کوبیدن و تضعیف هر گونه تشکل انقلابی و مبارز موجود در افکار عمومی و ... دغدغه دائمی و اساس "پراتیک" این جريان یا افراد را تشکیل می دهد.   البته در بعضی موارد، این فریبکاری یعنی حرکت در جهت و یا به موازات خط ضد انقلابی وزارت اطلاعات در قالب به اصطلاح نقد و انتقاد یک نیروی انقلابی و در عین حال تظاهر به همراهی با نیروهای مبارز و مخالف ، به ناگزیر افشا گشته و چهره سیاه برخی از این"منتقدین" ظاهرا اولترا انقلابی و یا سایت ها و بلندگوهای آنان برای افکار عمومی روشن شده است . به عنوان یک مثال، در این زمینه خواننده علاقه مند می تواند به اعلامیه اخیر "حزب کمونیست ایران- کومه له" در مورد یکی از فعالین سابق این جریان بنام  نادر کیانی رجوع کند، که با به راه انداختن یکی دو سایت اینترنتی و نوشتن مطالب متعددی به "انتقاد" و "افشاگری" برعلیه "حزب کمونیست ایران- کومه له" و رهبرانش پرداخته است. این "افشاگری" ها و "انتقادات" در شرایطی ست که معلوم شده که وی بدلیل تلاش برای نفوذ در روابط تشکیلاتی کومه له و رو شدن روابط پنهانش با دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی، از این جریان اخراج شده بود. نامبرده پس از افشای رابطه اش به عنوان مامور نفوذی در کومه له و ترک صفوف این جریان،  توسط ماموران "حکومت خودمختار کردستان" دستگیر و پس از تحمل 3 ماه زندان، به مقامات جمهوری اسلامی تحویل داده شد. البته نمونه فوق تنها یک مورد از تلاش های ضد انقلابی جمهوری اسلامی برای پیشبرد خط نفوذ، تهاجم  و یا تضعیف نیروهای مخالف در خارج کشور را ارائه می دهد و به هیچ رو بیانگر تمام موارد و مهمتر از آن، تمام روش ها و مکانیزم های استفاده شده و یا در حال استفاده توسط وزارت اطلاعات برای پیشبرد اهداف ضد انقلابیش در خارج کشور نیست. اما نفس آشکار شدن همین نمونه، بویژه در بستر تهدیدات و ادعاهای اخیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که رسما خط "تهاجم" به نیروهای مختلف خارج کشور در تمام عرصه ها را خط رژیم متبوعش اعلام می کند، واقعیتی ست که همان گونه که گفته شد، باید مورد توجه و هشیاری سازمانها و فعالین سیاسی مبارز و انقلابی قرار گیرد.   

 

واقعیت این است که امروز جدال بین دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با نیروهای مخالف و تشکیلات های انقلابی و مبارز – همان گونه که وزیر تبهکار این وزارتخانه تاکید می کند- تنها یک جدال و برخورد فیزیکی نیست، بلکه نبردی ست در تمام عرصه ها برای تضعیف و نابودی تشکیلات ها و نیروهای سیاسی مخالف. به همین دلیل در شرایط بحرانی کنونی، اعلام و تبلیغ رسمی خط "تهاجم" در تمام عرصه های نظری و سیاسی و فرهنگی به اپوزیسیون جمهوری اسلامی و بویژه نیروهای کمونیست رادیکال و انقلابی ضد نظام حاکم، هشداری ست که مطمئنا باید سوای جنبه فیزیکی و تهدیدی نهفته در آن از سوی نیروهای انقلابی جدی گرفته شود. تشدید "جنگ اطلاعاتی"، تلاش برای ایجاد "شک و تردید" و "نفوذ" در صفوف نیرو های مخالف، برنامه ریزی برای تهاجم و در هم ریزی نیروهای خارج کشور به منظور  تضعیف و نابودی آنان نشان دهنده تشدید یک نیاز ضد خلقی در نظام بحران زده حاکم به منظور سرکوب انقلاب و توده های انقلابی ست.

 

درک این حقیقت و مهمتر از آن تلاش برای به شکست کشاندن نقشه ها و توطئه های دشمن از طریق تقویت وحدت مبارزاتی بین نیروهای انقلابی و تشدید مبارزه بر علیه رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی و افشای پروژه های امنیتی حکومت، تنها پاسخ مناسب به تبلیغات ضد انقلابی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.

 

 تیر 1390