به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 144 ، خرداد ماه 1390 

 

مطلبی که در زیر به نظر شما می رسد متن مصاحبه تلویزیون کومه له با رفیق سهیلا دهماسی از فعالین "اتحاد زنان آزادیخواه"در برنامه "افق برابری" می باشد که در تاریخ دوم جون 2011 پخش شد.  این مصاحبه از صورت گفتار به نوشتار درآمده و به این ترتیب در اختیار خوانندگان علاقه مند قرار می گیرد.

 

 

حجاب اجباری در ایران

(گفتگوی رفیق سهیلا دهماسی با تلویزیون کومه له)

 

مجری برنامه (صوفیا کریمی) : درود به شما بينندگان عزيز تلويزيون کومله و برنامه افق برابری زن و مرد. من، صوفيا کريمی به اتفاق ديگر همکارانم در خدمتتات هستيم که برنامه اين هفته افق برابری زن و مرد را تقديم حضورتان کنيم. مجلس شورای اسلامی در سال ١٣٦٣ قانون مجازات اسلامی را به تصویب رساند. که طبق این قانون، زنانی که بدون رعايت حجاب اسلامی در معابر عمومی ظاهر بشوند، محکوم به تحمل ٧٢ ضربه شلاق می شوند. اين قانون در حالی به تصویب رسید که چهار سال قبل از آن در سال ١٣٥٩ خمینی دستور داد که از ورود زنان بی حجاب به ادارات دولتی جلوگیری بشود.

بحث اين هفته افق برابری زن و مرد را ما اختصاص داده ايم به مسئله "حجاب" و در همين رابطه گفتگوی تلفنی داريم با سهيلا دهماسی از فعالين "اتحاد زنان آزاديخواه". سهيلا جان به برنامه ما خوش آمديد.

 

سهيلا دهماسی: خيلی ممنون، من هم با سلام به شما و شنوندگان، تشکر می کنم که من را به اين برنامه دعوت کرديد.

 

سئوال: رژیم جمهوری اسلامی با تمام توان خود سعی کرده که با خشم و خشونت، حجاب را به زنان در ايران تحميل کند. فکر می کنی که رژيم تا چه حد در پيشبرد اين سياست موفق بوده تا حالا؟

پاسخ: خوب، ما اگر به اخبار و رسانه های خود رژيم هم رجوع کنيم، می بينيم که مقامات رژیم مرتبأ به هم هشدار می دهند که باید با برخورد قهری جلوی بد حجابی را بگیرند. خوب، همين که رژيم مجبوره هميشه برای تحميل حجاب و سلب "آزادی پوشش" از زنها، مرتبأ به زور و خشونت و زندان متوسل بشه، خودش نشان دهنده اينه که آنچنان هم موفق نشده زنها را تحت فرمان دربياره و معيار های خودش را به آنها تحميل کنه. هرچند که در ظاهر می بينيم که همه زنان در ايران حجاب دارند، اما واقعيت اينه که آنطور که هدفش بوده، رژيم موفق نشده. چون مردم اين رژيم را قبول ندارند، هر جور که تونستند تا حالا از مقررات رژيم سرپيچی کردند. رژیم از همون ابتدا که به قدرت رسيد، به هر سرکوبی که دست زد، با مقاومت زنها روبرو شد. در هر مکانی، اومد عکسی را به عنوان نمونه حجاب اسلامی وصل کرد، اما هيچوقت آن حجابی که مورد نظرش بود، نتونست بدون زور و سرکوب به مردم تحمیل کنه. مثلأ رژیم مقنعه می خواست، زنها همان روسری اجباری را هم ذره ذره عقب می بردند، رژيم چادر می خواست، زنها حتی مانتو ها را هم به بازی گرفتند. و اساسأ شکل پوشش زنها و دخترهای جوان تو ايران امروز را که نگاه بکنيم، می بينيم که علیرغم همه این سرکوب ها، رژیم در تحمیل حجاب اجباریش آنقدرها هم موفق نبوده. البته يک نکته مهم اينه که اين برخورد زنها و رابطه ستيزه جويی و جنگ و گريزی که با رژيم دارند، يک پشتوانه تاریخی دارد. همه مون میدانیم که نقش زنها در قیام ٥٧ برای سرنگونی رژیم پهلوی و ايجاد يک جامعه آزاد، آنقدر مهم بود که خمینی که از همان اول قصد تحمیق مردم را داشت، مجبور بود که بياد به دروغ بگه که زنان تو رژيم جديد کاملأ آزاد خواهند بود. اما می دونيد که اين حرف خمينی هم مثل بقیه ادعاهای خودشو و دارودسته اش، يک حیله گری بود. و جمهوری اسلامی، حتی قبل از اينکه اون همه پرسی را انجام بده برای انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان شکل حکومتی، قبل از اون همه پرسی حتی، تعرض خودشو برعليه مردم، با حمله به زنها شروع کرد. اما، همه ما يادمونه که چطور زنهای آگاه و مبارز، در آستانه همان به اصطلاح "بهار آزادی"، تظاهرات بزرگی را برعليه حجاب اجباری انجام دادند و خواسته "آزادی پوشش" را اعلام کردند. و آن تظاهرات آنقدر مهم بود و با حمایت مردها و زنهای آگاه جامعه روبرو شده بود، که رژیم از ترس اينکه اين همه گیر بشه (تو آن زمانی که هنوز رژيم از حربه فريبکاری استفاده می کرد عليه مردم) فورأ رژيم عقب نشینی کرد و اعلام کرد که نه حجاب "اجباری" نيست و انتخابيه. و از اين حرف ها.

من مجددأ فيلم اون تظاهرات را نگاه می کردم، اگر يادتون باشه، خود آن شعارهايی که تو آن تظاهرات داده می شد، نشان می ده که چقدر سطح شعور و آگاهی زنها تو جامعه ما بالا بود. به عنوان مثال، يکی از شعارها اين بود که "ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم"، يا می گفتند "آزادی جهانی است، نه شرقیست، نه غربیست". و يک شعار خيلی زيبا و پر معنايی هم بود که جمعيت فرياد می زد تو اون تظاهرات و می گفتند که "لحظه به لحظه گفتم، زیر شکنجه گفتم، یا مرگ یا آزادی"، و با این شعار در واقع اين دخترهای جوان و آگاه آن زمان، صدای زنان مبارز، زنهای فدائی و بقيه زنهای مبارز را انعکاس می دادند که در سیاهچال های ديکتاتوری پهلوی، چطور زير شکنجه، جانشان را هم فدای آزادی مردم کرده بودند. درواقع اين نشان دهنده اين بود که آن بذرها، بذرهای مبارزات دهه ٥٠، حالا گل داده بود در زمان قيام ٥٧ و بارور شده بود. و امروز هم، مبارزات زنان و دختران آگاه و شجاع ايران، خودش یک تضمین کننده و نويد دهنده اينه که زنها تو جامعه ما می تونند به خواست های برحق خودشون و به آزادی واقعی برسند.

 

سئوال: اشاره به اين کردی که رژيم به هر شکلی که شده، می خواهد که حجاب را روی سر زنها و روی بدن زن داشته باشه. فکر می کنید هدفش چيه؟

پاسخ: خوب، اين "سلب آزادی پوشش" در واقع یک وسیله ايه برای سرکوب زنها. و هدف رژیم از سرکوب زنها هم، کلأ سرکوب کل جامعه است، سرکوب توده های تحت ستم، سرکوب طبقه کارگر، سرکوب همه فرودست های جامعه. وقتی روی اين موضوع دقت بکنيم، دليلش را بخواهيم جستجو بکنيم، می بينيم که رژیم با سرکوب زنها، و با تحمیل فرهنگ و قوانین ارتجاعی ضد زن، سود اقتصادی می برد. وقتی که توی اين جامعه، طبق فرهنگ و قوانين اسلامی، زن نان آور خانواده محسوب نميشه، وقتی که زن شهروند درجه دو است، خدمتگزار مرد است، وقتی که زن را کالای جنسی به حساب می آورند و ميگن فسادبرانگيزه، و به این بهانه ميان آزادی انتخاب پوشش را از زن میگيرند و به زور حجاب را به او تحميل می کنند، آنوقت يک سرمايه دار هم خيلی راحت می تواند اين شهروند درجه دو را به راحتی "دو بار" استثمار کند. یعنی با استثمار مضاعف زن کارگر، سرمايه دار مياد حقوقی کمتر از مرد بهش ميده، کار نيمه وقت و قراردادی بهش تحميل ميکند و به اين وسيله حتی از آن حقوق و قوانين ناچيزی هم که تو قانون کار هست، محرومش ميکنه، مثل مثلأ حق بيمه، حقوق دوران بارداری، مهدکودک، حق مسکن و همه اينها. بعداز اين، يک نکته ديگه اينکه، مهمتر اينکه، رژيم، چون يک رژيم حافظ سيستم سرمايه داريه، برای اينکه با بحران های سیستم سرمایه داری مقابله کنه، با تبلیغاتی که علیه زنان در جامعه راه انداخته و به قول خودش کار فرهنگی و ایدئولوژیکی کرده، مياد با خیال راحت زنها را اخراج ميکند، ساعات کارشان را کاهش می دهد. و تبليغ می کنه که جای زن توی خانه و آشپزخانه است، پس بی کار کردن و بی کار نگاه داشتن زنها را از اين طريق طبيعی جلوه می دهد.

 

سئوال: با تصويب قانون مجازات اسلامی و تحميل حجاب به زنها، ما يک سری عواقب ثانوی ديگری را ديديم توی جامعه، از جمله تفکیک جنسیتی توی مجامع عمومی. فکر می کنی که چرا مبارزه برای لغو حجاب، بخصوص در جامعه ای که از لحاظ جنسيتی کاملأ تفکيک شده است، چرا اينقدر مبارزه با حجاب بايد اهميت داشته باشه؟

پاسخ: خوب، اين مبارزه برای بدست آوردن آزادی انتخاب پوشش، يا همان حجاب، يعنی لغو حجاب، در واقع يک بخشی از مبارزه برای آزادی تو کل جامعه است. پس مبارزه برای آزادی انتخاب پوشش، اهميت خيلی زيادی هم برای جنبش زنان دارد و هم برای جنبش دمکراتيک کل جامعه.

درضمن، يک نکته ای هم بگيم که جمهوری اسلامی حق انتخاب پوشش را فقط از زنها نگرفته، برای پوشش مردها هم يک محدوديت هايی گذاشته. بنابراين، اين هم خواست زنهاست هم مردها.

يک نکته خيلی مهم در اين رابطه اينه که، مبارزه برای لغو پوشش اجباری، خودش منجر به اتحاد مبارزاتی زن و مرد می شود. و اتفاقاً، جمهوری اسلامی هم برای جلوگيری از این اتحاد مبارزاتی زن و مرد است که همانطور که شما گفتيد، به تفکيک جنسيتی هم دست زده. چون تفکيک جنسيتی، علاوه بر اينکه منجر به رشد فرهنگ ارتجاعی ضد زن تو جامعه ميشه، منجر به دشوارتر شدن اتحاد و مبارزه سياسی مشترک زن و مرد هم می شود. و رژيم هم که خودش اين واقعيت را می داند و می خواهد با تمام قدرت از اتحاد مردم آزاديخواه، از اتحاد زنان و مردان آزاديخواه توی جامعه ما جلوگيری کند، خيلی سرسختانه مياد به قانون پوشش اجباری می چسبه و آن را به تفکيک جنسيتی هم حتی گسترش ميده. رژيم می داند که اتحاد زن و مرد آگاه چه خطر بزرگی براش دارد. تو سال ٨٨ هم ديديم که چطور اتحاد و همصدايی زنها و مردهای مبارز ايران، رژيم را و حتی اربابان امپرياليست آن را آنقدر به وحشت انداخته بود که تمام نيروی سرکوب خودشون را بسيج کردند و آن جنايتها را آفريدند که روی همه سرکوبگرها را سفيد کردند. به این موضوع هم بايد اشاره کنيم که رشد آگاهی و اتحاد مبارزاتی زنها و مردهای کشورهايی که مثل ايران اسير رژيم های ديکتاتوری سرمايه داری وابسته هستند، آنقدر مهم است که امپرياليست ها هم از سالها پیش تلاش کردند که از طريق رژيم های مرتجع مذهبی تو خاورميانه، اين خط تفکیک جنسیتی را همه جا پيش ببرد. بنابراين اهميتش از اين نظرات خيلی مهمه.

سئوال: اشاره کرديد به مردها در رابطه با مسئله حجاب. فکر می کنی که زمانی که حجاب به اين شکل مطرح شود که درواقع جلوی خطا و اشتباهات مردها گرفته شود، آيا اين به نوعی نه تنها توهين به زن، بلکه توهين به مردها هم نیست؟ و ما خيلی مواقع می ديديم که روی ديوارها شعارهای بزرگ نوشته می شد که بهشت زير پای مادران است؛ چرا که مادرها بايد هم پسر ها و هم دخترها را به سبک اسلامی تربيت کنند، درواقع دخترها را به نوعی تربيت کنند که حجابشان را رعايت کنند. آيا اين به نوعی نه تنها توهين به زنها، بلکه توهين به مردها هم نيست؟ 

پاسخ: دقيقأ. کلأ حرف اسلام اينه که بدن زن منشأ فساد جنسيتيه، ننگ آوره، بايد پوشيده بشه، پنهان بشه. مثلأ يک زمانی بنی صدر می گفت که از موی زنها يک اشعه ای ساطع ميشه که مردها را تحريک می کند. تو اين تفکر ارتجاعی، مردها را هم ميان مثل يک حيواناتی به حساب ميارن که فقط از غرايزشون پيروی می کنند. انگار که مردها شعور و منطق و قدرت تشخيص رفتار درست از نادرست را ندارند. اما هيچکدام از دلايلی که در اسلام (و کلأ همه مذاهب ديگه) برای پوشاندن موی سر و يا بدن زن (يا مرد) آورده شده، با هيچ علم و منطقی انطباق نداره و در تضاده. بنابراين در پاسخ به سئوال شما بايد بگم که همه قوانين جمهوری اسلامی توهين به شعور و آگاهی و فرهنگ و تمدن مردم ما، نه تنها مردان، بلکه کل مردم  ماست. اما مردم مبارز کشور ما، زن و مرد آگاه ايران، با مقاومت هر چه بيشتر، با رشد مبارزات خود، با رشد اتحاد و آگاهی های خودشون، به تدريج اون فرهنگ انقلابی خودشون را هم می سازند و اين جمهوری اسلامی و فرهنگ ارتجاعيش را برای هميشه به زباله دان تاريخ ميريزند.

                                                                                   

سئوال: جالب است که حدود يک يا دو سال پيش بود که يکی از آخوند های رژيم ايران اعلام کرده بود که عدم رعايت حجاب زنها در کشورهای غربی باعث وقوع زلزله می شود. و اين نهايت خرافات است.

پاسخ: بله

سئوال: حالا فکر می کنيد که مسئله حجاب، و اصولأ محجوب بودن زنها، آيا يک مسئله سنتی است در ايران، يا اينکه يک مسئله ایدئولوژیک و سياسی است که دولت سعی می کند پيش ببرد؟

پاسخ: خوب، حجاب تو شکل های مختلف، نه اينطوری که به اين شکلی که جمهوری اسلامی تحمیل کرده، قبلأ هم تو ايران بوده، قبل از این رژیم. اساساً تو همه جوامع طبقاتی هميشه سعی شده که يک محدودیت های مختلفی برای زن ايجاد بشه. مثلأ در دوره شاه هم، ايران يک جامعه طبقاتی بود، و ایجاد محدودیت های مختلف برای زنها مثل پوشاندن سر و صورت از قدیم، از طریق آخوند ها تبلیغ میشده، تو جامعه بوده. البته مانتو و روسری و مقنعه در هيچ جای ايران، به اين شکل الانش، سنت نبوده. حتی توی خيلی از مناطق ايران، مثل کردستان، قبل از جمهوری اسلامی، اصلأ پوشش زنها اينجوری نبوده. جمهوری اسلامی اومد "آزادی پوشش" را از مردم گرفت. قصدش پيروی از سنت ها نبود. اگر هدف پيروی از سنت هاست، تو مناطقی مثل کردستان، مردم بايد حق داشته باشند که اگر دلشون می خواد لباس محلی و سنتی خود را بپوشند، لباس محلی اونجا سنته. بايد آزادی داشته باشن اگه دلشون می خواد اونو بپوشند. نه چادر و چاقچور که هيچوقت توی سنت مثلأ کردستان نبوده. حتی رنگ سياه هم سنت کردستان نبوده، حتی تو عزاداری ها در کردستان قديم، لباس رنگيشونو می پوشيدند.

بنابراين، اين يک وسيله سرکوب در دست رژيمه، و يک ابزار ايدئولوژيک، که بیانگر بخشی از فرهنگ ارتجاعی رژیم است. رژيم از پوشش اجباری، هم برای نفوذ ايدئولوژی ارتجاعی خودش در جامعه و تحمیق مردم استفاده می کند، هم به عنوان ابزار سرکوب. که این مورد دوم، ابزار سرکوب، برای رژيم خيلی مهمه. ولی خوب، درصورتيکه، هر فردی تو جامعه بايد حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش خودش را داشته باشه.

 

سئوال: الان سه دهه گذشته از اين که زنها مجبور به تحمل حجاب شده اند. تا چه حد تونستند زنها به خواسته خودشون توی اين سی سال برسند؟

پاسخ: در تمام این سالها، بيش از سه دهه که شما ميگيد، زنها هيچوقت دست از مبارزه نکشيدند. و از اين نظر هم تو مبارزاتشون موفق شدند، از اين جنبه که تونستند مسأله "آزادی پوشش" را به مسأله کل مردم ایران تبدیل کنند و هیچوقت اجازه ندادند زنها که خیال رژیم از این بابت راحت باشد و به قول معروف، آب خوش از گلوش پائين برود. وگرنه، هدف رژيم هميشه اين بوده که ايران را بياد مثل افغانستان بکنه. اما نتوانسته. اين دخترهای شجاع و آگاه ايران، هيچوقت نگذاشتند که جمهوری اسلامی و امپرياليست ها به اين آرزويشان برسند که از ايران هم يک افغانستان ديگر بسازند.

اين مقاومتهای مداومی که زنان آگاه و مبارز ايران داشتند، نتايج خيلی مثبتی داشته. همين که زنان ايران در خيزش انقلابی سال ٨٨ ديديم که چطوری با شهامت و از خود گذشتگی اومدند تو اين خيزش شرکت کردند، حتی پيشقدم بودند، جونشونو کف دست گذاشتند، و در عمل، قدرت بی کران خودشون را به دنيا نشان دادند، همين که ضعف های جنبش انقلابی خودشان را شناختند، همين که می دانند که سرنگونی کامل رژيم و قطع وابستگی به امپرياليست ها، اولين ضرورت هاست برای رسيدن به پيروزی و آزادی کامل، اينها خودش قدم های مثبتيه، پيروزی هايی است که نشان دهنده رشد آگاهی های زنهاست که در تداوم اين سه دهه مبارزه با رژیم، بدست آمده، که البته اين واقعيت را همه ما می دانیم که مبارزه برای لغو حجاب، برای بدست آوردن حق "آزادی پوشش"، در مبارزات زنان، در جنبش زنان، کلأ يک برجستگی خاصی داشته هميشه.

 

سئوال: ما از فمنيست های مسلمان می شنويم که درواقع مسئله حجاب را به نوعی، آزادی انتخاب برای زنها مطرح می کنند. هدفشون از اين کار چيه؟ 

 

پاسخ: آزادی حجاب را؟ يعنی اين که...

 

سئوال: آزادی انتخاب. درواقع حجاب را آزادی انتخاب مطرح می کنند. که زنها انتخاب می کنند و درواقع، خودشون انتخاب می کنند حجاب را به نوعی. اين که بچه ای از 9 سالگی، از 10 سالگی حجاب داشته باشه، درواقع تربيت اسلاميه. و بچه طبق تربيت اسلامی مياد حجاب را آزادانه انتخاب می کند. آيا واقعيت داره؟

 

پاسخ: نه. با اين حرفشون درواقع دارند واقعيت را کتمان می کنند. هيچوقت زنها در ايران، پس از اينکه جمهوری اسلامی به قدرت رسيد، هيچوقت زنها حق "انتخاب" نداشته اند. همانطور که الان صحبت کرديم، خيلی از زنها در جامعه، در شهرها، حتی در روستا در کردستان، هيچوقت حجاب نداشتند به اين شکلی که رژيم به آنها تحميل کرده. و برخلاف اين ادعايی که می کنند، که "انتخابه"، نه "انتخاب" نبوده و با زور شلاق و شکنجه و زندان به همه مردم تحميل کرده اند. درحاليکه اگر "انتخاب" است، نبايد زوری در کار باشد.   

 

سئوال: ما می دونيم زنان مبارز و آزاديخواه ايران به انواع مختلف سعی می کنند که با حجاب مبارزه کنند. اما به دلايل متفاوت به آن شکلی که بايد، موفق نشده اند که آن را از بين ببرند. بخشأ  به خاطر وجود فشارهای فیزیکی و اختناق حاکم بر جامعه، و از طرف دیگر اين که مبارزه برای از بين بردن حجاب به شکلی که بايد عمومی بشه، عمومی نشده هنوز در کل ايران. فکر ميکنی که برای حل اين مسئله و مشکل اساسی که زنها در ايران باهاش سروکار دارن در حال حاضر، چه کار بايد کرد؟ چه رهنمودی داری؟

پاسخ: همانطور که خودتون گفتيد، کلأ جنبش زنان، مبارزات زنان برای رسيدن به خواسته هايشان، از جنبش انقلابی عمومی جدا نيست، بخشی از اونه. در ايران، که ما با يک رژيم ديکتاتور و شديدأ جنايتکاری روبرو هستيم که همه مردم را به اسارت گرفته اند، زن و مرد را. و در اين جامعه، اگر مسئله رهنمودهاست، شکل مبارزه است، ما بايد واقعيت ها را بدونيم. مبارزات زنان شکل خاص خودش را دارد و با جوامع غربی بسيار متفاوت است. در کشوری مانند سوئد يا کانادا، زنان میتوانند گروه های مستقل زنان داشته باشند که برای يک خواسته مشخص فعاليت و تبليغ می کند. بعد کل جامعه را با آن خواسته بخصوصی که زنان دارند آشنا می کنند و بعد می روند اين تقاضاهاشونو مطرح می کنند، تظاهرات می کنند، ميتينگ می گذارند و گاهی اوقات اگر بتوانند حمایت مردم را هم جلب کنند، موفق می شوند که يک قانون بخصوصی را برای تضمين حق برابر زنان، از مجلس بگذرانند. آن کارها در کشورهای غربی زياد انجام ميشود. اما در ايران، هيچ عقل سليمی نمی تواند بگويد که زنهای ايران هم می توانند با همين شيوه ها خواسته های خود مانند حق "آزادی پوشش" را بگيرند. خواسته های زنان، مثل "آزادی پوشش" که در جاهای ديگر دنيا يک حق مسلم و يک خواست پيش پا افتاده است، تو ايران، فقط ميتونه در چهارچوب مبارزه برای سرنگونی رژيم تحقق پيدا کند. به عقيده ما در اتحاد زنان آزاديخواه، ما فعالين اتحاد زنان آزاديخواه معتقديم که اگر تحقق این خواست و خواست های زنان را در نظر داشته باشيم، جز با سرنگونی رژیم امکان پذیر است. تو اون چهارچوب بايد مبارزه انجام بشه. و مبارزه برای سرنگونی رژيم هم با اتحاد مبارزاتی زن و مرد به رهبری زنان و مردان آگاه و سازمان يافته طبقه کارگر و طی يک مبارزه قهرآميز توده ای طولانی می تونه به پيروزی برسد.

 

سئوال: در کنار مبارزه برای سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی، آیا مبارزه بر عليه ستم بر زنان، فقط مسئله زنها است يا اينکه مردها هم در مبارزه عليه اين بی حقوقی زنها باید نقش داشته باشند؟

پاسخ: اين خيلی سئوال خوبيه. وقتی نگاه می کنيم، چيزی که واضحه، سرکوب زنان توسط رژيم و فرهنگ و قوانين ارتجاعی رژيم، در درجه اول متوجه زنان است. بنابراين مسئوليت اصلی و وظيفه پرچم داری در مبارزه با همه اين قوانين زن ستيز جمهوری اسلامی، در درجه اول با زنهاست. اما با توجه به اينکه سرکوب زنها، گفتيم که سرکوب کل جامعه هم هست، و سلب آزادی از زنها، سلب آزادی از کل جامعه است، بنابراين برای آزاد کردن جامعه بايد مردها هم در کنار زنان قرار بگيرند، و جنبش انقلابی زنان بايد متحد بشه با بقيه جنبش های اجتماعی، و متحدأ با دشمن مبارزه کنند.

چطور يک جامعه می تواند آزاد باشد، وقتی که نصف آن اسير است؟ بنابراين، کل جامعه، زن و مرد و پير و جوان، با هر سنت و آدابی، با هر زبان و مليت، بايد برای کسب آزادی، برای بدست آوردن حق انتخاب شيوه زندگی، و برای آزادی زنان، متحد با هم، مبارزه  کنند، و قدم اول در این راه هم همانطور که گفتيم، مبارزه برای سرنگونی کل رژیمه. و اتفاقأ، مردهای کمونيست که مبارزه برای رفع ستم از زنها را وظيفه خودشان می دانند، تو اين رابطه، سرمشق خيلی خوبی هستند برای نسل جوان و آگاه ما. 

 

سئوال: اشاره کردی که برای احقاق حق آزادی زنها، درواقع رژيم بايد سرنگون بشه. راه برون رفت از اين مشکل، و رسيدن به رهايی کامل، فکر می کنی به شکل بايد پش بره، و نقش جنبش های سوسياليست در اين رابطه چی هست؟

پاسخ: خوب، ما جواب اين سئوال را که دقيقأ راه مبارزه چيه، شکل مبارزه چيه، ما اين را در مقاومتها و مبارزات دائم مردم ايران، در قهرمانی های نسل جوان بخصوص در خيزش سال ٨٨، تو از خودگذشتگی های بهترين دختران و پسران جامعه، در شهامت دخترانی که جلودار اين نبردهای خيابانی با مزدوران رژيم بودند، اين را ما ديديم که مردم مقاوم ما به خوبی می دانند که جز مبارزه برای سرنگونی رژيم، راهی برای رسيدن به آزادی نيست. خوب مسلمأ با تجربه اندوختن از اين مقاومت ها و مبارزاته که سطح آگاهی و سطح مبارزات زنان و اتحاد مبارزاتی زن و مرد هم هر چه بيشتر ميشه. اين هدف هم درصورتی بدست مياد که زنان آگاه و مبارز کشورمون متوجه باشند که يک سری نظرات انحرافی هم توی جنبش هست. توی جنبش زنان، به عنوان مثال يک نظراتی هست که ميان بين زن و مرد اختلاف می اندازند ، ميان مثلأ ميگن که مردها عامل اصلی ستم بر زن هستند، نه طبقات اجتماعی و دولتهای حامی طبقات حاکم. و به اين طريق، اين نظرات انحرافی که وجود داره، مياد به اتحاد مبارزاتی زن و مرد لطمه می زنه. بنابراين زنان آگاه جامعه ما می دونند که بايد با اين نظرات، با اين انحرافات ها هم مبارزه کنند. تشکل ما، یعنی اتحاد زنان آزاديخواه هم با جدیت همیشه با اين ديدگاه هائی که واقعيتها را از چشم زنان پوشيده نگه می دارند، مبارزه می کند و در تلاش است تا با ايجاد اتحاد ميان همه زنان آزاديخواه، ضمن مبارزه با همه فرهنگ های مردسالارانه، مبارزه برای نابودی جمهوری اسلامی، رژيمی که تو ٣٠ سال گذشته نشان داده که همه جناح های درونی اش مروج و حامی اين فرهنگ زن ستيز و ارتجاعی اش هستند و از هيچ جنايتی بر عليه زنان دريغ نکردند، را در همه زمينه ها بايد گسترش بديم. تجربه نشان داده که مبارزه برای رفع ستم از زنان، مبارزه ای انقلابی برای سرنگونی کامل رژيم است، و زنان قادر نيستند در چهارچوب اين رژيم به هيچکدام از خواسته هاشون برسند. بنابراين ما، کلأ سئوال کرديد وظيفه نيروهای سوسياليستی چيه، وظيفه نيروهای سوسياليستی نشان دادن اين واقعيت هاست. مبارزه با نظرات انحرافی توی جنبشه، و گسترش هرچه بيشتر آگاهی. ضرورت هر مبارزه ای برای اين که از مسير واقعيش منحرف نشه، اينه که اين مبارزات که در عمل انجام ميشه، به رشد آگاهی ها هم منجر بشه.

مجری برنامه (صوفیا کریمی) :  سهيلا جان خيلی ممنون که دعوت ما را به اين برنامه قبول کردی.

سهيلا دهماسی: من هم از شما سپاسگزارم. به اميد نابودی هر چه سريعتر جمهوری اسلامی و به امید آن که با از بین رفتن سیستم سرمایه داری در ایران، زنان هم به وسیع ترین حقوق حقه خود برسند و به آزادی واقعی دست پيدا کنند. خيلی سپاسگزارم.

مجری برنامه (صوفیا کریمی) :  با اميد به آن روز.