به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 143 ، اردیبهشت ماه 1390 

ع.شفق

در حاشیه تعرض دولت عراق به مجاهدين !

روز 19 فروردین امسال، ارتش ضد خلقی عراق، محل استقرار نیروهای خلع سلاح شده و بی دفاع مجاهدین در این کشور را مورد هجوم مرگبار خود قرار داد.  حمله اخیر که با چراغ سبز دولت اوباما در جهت حمایت آشکار از رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی صورت گرفت، به گزارش مجاهدين 35 کشته و صدها مجروح بجا گذارد. اين يورش وحشيانه، به حق با موجی از نفرت و محکومیت عمومی از سوی افکار عمومی نسبت به مسببین این فاجعه مواجه گرديد.

همه میدانند که حمله جنایتکارانه دولت عراق به محل استقرار نیروهای مجاهدین و کشتار آنها درست در زمانی صورت گرفت که رابرت گیتس، وزیر دفاع دولت اوباما -که تا دو سال پيش بطور رسمی مسئول حفظ جان مجاهدین و تضمین حقوق انسانی آنها به مثابه پناهنده در عراق بود- برای گفتگو با دولت مزدور نوری مالکی، در این کشور به سر می برد. علاوه بر این، در همین زمان واحد های نظامی آمریکا مستقر در محل استقرار مجاهدین در عراق(1)، به دستور فرماندهی کل نیروهای آمریکایی در آن کشور، آن محل را ترک کردند. همه اینها به روشنی نشانگر آن است حمله دولت عراق با چراغ سبز امپریالیسم آمریکا صورت گرفته است، همان امپریالیسمی که رهبری مجاهدین، برای باصطلاح برقراری "آزادی" و "دمکراسی" در ایران، بر روی "حمایت" و قول آنها حساب باز کرده است. همچنین این طور جلوه می دهند که اگر مسئوليت حفظ جان آنها بر عهده آمریکا قرار گيرد بحران موجود حل خواهد گرديد .

از آنجا که از زمانيکه دولت اشغالگر آمريکا مسئوليت حفاظت از محل استقرار نيرو های مجاهدين در عراق را به دولت اين کشور واگذار نموده این چندمین هجوم نیروهای مزدور عراقی به مجاهدین و قصابی شماری از نیروهای این سازمان در عراق می باشد، بطور طبيعی اين سوال برجستگی می يابد که در شرايط خلع سلاح و عدم امکان هر تحرک مبارزاتی ادعائی مجاهدین بر عليه جمهوری اسلامی، چه ضرورتهائی رهبری مجاهدين را واداشته که نيرو های خود را در اين کشور نگهداشته و حال حتی برخی از طرفداران آنها در چنين شرايطی از ضرورت ماندن در عراق و "مقابله" با دولت آن کشور سخن بگويند؟ بدون شک حمله ارتجاعی، سرکوبگرانه و ضد انسانی که بار ديگر هم، ماهيت ضد مردمی دولت عراق و هم، سیاست واقعی و نه ادعایی امپریالیسم آمریکا راجع به مجاهدین را به نمايش گذارد نمی تواند فرار از پاسخ به سوال فوق را توجیه کرده باعث کتمان نقش ارتجاعی رهبری سازمان مجاهدین در آفریدن و تداوم این وضع فاجعه بار برای نیروهایش گردد. رهبری ای که با چشم دوختن به مراحم محافل تبهکار امپریالیستی و سرمایه گذاری روی حمايت آنان برای رسيدن به قدرت، نيرو های خود را عملا به "کارت" بازی آنها با رژیم وابسته جمهوری اسلامی تبدیل کرده است.

این سیاست مخرب، در حالی توسط رهبری مجاهدین با حرارت تمام پیگیری می شود که حتی بعضی از افراد و محافل امپریالیستی هم اگر چه هر چند وقت یکبار در کنفرانسهای مجلل و زرق و برق دار با حضور مجاهدین و برای ابراز "حمایت" از آنها جمع می شوند، استفاده از "کارت" مجاهدين را به دولت خود توصیه می کنند. برای نمونه در کنفرانس بین المللی 19-20 مارچ که در برلین برگزار شد برحی از شرکت کنندگان بیشرمانه به دولت اوباما اندرز می دادند که حتی اگر در صدد تعامل با "ملاهای" حاکم بر ایران از طریق "مذاکره" است، بهتر است که در این بازی، با برداشتن برچسب "تروریستی" از روی نام مجاهدين از آنها به عنوان یک "کارت" استفاده کند! واقعیتی که "ارزش" و "اهمیت" واقعی مجاهدین برای محافل و قدرتهای امپریالیستی را به روشنی بیان می کند.

رهبری سازمان مجاهدین با بستن ارابه این سازمان به محافل و سیاستهای امپریالیستی، و حرکت در چارچوب سیاستهای ضد خلقی امپریالیستها، امیدوار است که به اصطلاح در نقش "آلترناتیو"، برای کسب "قدرت" و جانشینی رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به حساب آید. درست به خاطر حرکت در چنین جهتی است که مسئولین این سازمان پس از هر کشتار فاجعه بار نیروهایشان در عراق، حداکثر زبان به شکایت و شکوه از محافل تبهکار امپریالیستی می گشایند که چرا به "قول" خود در مورد حمایت از "حق پناهندگی" مجاهدین در عراق عمل نمی کنند! و در همین حال ارگانهای تبلیغاتی آنها با بوق و کرنا به حرکت درآمده و با تلاش برای سرمایه گذاری بر روی احساسات پاک و خشم مبارزاتی عمومی بر علیه امپریالیستها و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و همکاران مزدور آنها در عراق، عوامفریبانه کشتار نیروهای مجاهدین را نتیجه در "صحنه" بودن این سازمان جا می زنند؛ و برای منحرف کردن افکار عمومی از سیاست تلاش برای کسب قدرت به هر قیمت، علیرغم همه کشتارهای فاجعه آمیز نیروهای آن سازمان در عراق، به اصطلاح ضرورت ماندن در آن کشور را توجیه می نمایند.

نيرویی که عملا سرنوشت خود و نیروهایش را به توطئه های امپریالیستی و دسيسه های امپریالیسم آمریکا و عمالش در هیات حاکمه جمهوری اسلامی و عراق وابسته کرده است، به راستی چه انتظاری به جز قربانی شدن در راستای مصالح قدرتهای تجاوزگر امپریالیستی به عنوان یک ابزار در این معادلات می تواند داشته باشد؟  اگر رهبری مجاهدین سياست اش اين نبود که به هر بهائی در چشم امپریالیستها مقبول واقع شده ، به مثابه "آلترناتیو" رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی شناخته شده و در "صحنه" معادلات امپریالیستی نقش آفرینی کند  چه نيازی به این تمرکز نيرو در عراق تحت اشغال مستقیم نیروهای امپریالیستی داشت و چرا می بايست به هر عمل بی نتيجه و خفت و خواری سیاسی تن داده و رسوایی حاصل از این سیاستها را هم بر گرده بکشد؟ البته مبلغان این سياست حتی به روی خود و مخاطبین شان هم نمی آورند که تازه اگر روزی هم منافع امپریالیستها در برخورد با جنبش توده ها، به رفتن رژیم جمهوری اسلامی حکم کند و بخواهد دست به  يارگيری جديدی بزند و رژيم جديدی را بر سر کار آورد  آیا رژیمی که توسط امپریالیستها، به این ترتیب و در این "صحنه" به قدرت برسد، می تواند جز در نقش خادمین جدید امپریالیستها عمل کند؟ و آیا قرار است که یک رژیم وابسته و ضد خلقی دیگری این بار به نام مجاهدین بر مردم ایران حکومت کنند؟ 

تجارب مبارزاتی متعدد تاریخی توده ها در جریان پیکار آنها بر علیه امپریالیسم و رژیمهای وابسته به آن نظیر جمهوری اسلامی، نشان داده است که  امپریالیستها دشمنان اصلی مردم ما بوده و اصولی به غیر از تحقق منافع غارتگرانه خود ندارند. در نتیجه هر نیرویی که چشم امید خود را به جای مردم و قدرت لایزال آنها، به الطاف قدرتهای امپریالیستی ببندد و استراتژی و تاکتیک خود را بر اساس جلب حمايت آنان انتخاب کند؛ و هر نیرویی که برای کسب قدرت سیاسی، به جای کسب حمایت مادی و معنوی توده های ستمديده، در صدد اتحاد با محافل ارتجاعی امپریالیستی بر آید که دغدغه شان تنها استثمار و چپاول و سرکوب توده ها ست، عاقبتی جز رسوایی و تبدیل شدن به وسيله ای برای پیشبرد منافع ضد خلقی آنها ندارد. رهبری مجاهدین سالهاست که در چنین بیراهه ای گام بر می دارند و تنها موفقیت آنها در این مسیر همانا تبدیل شدن به حداکثر، یک "کارت" بازی در دست امپریالیستها برای پیشبرد اهداف ضد مردمی شان بوده است.

کشتار فاجعه آمیز اخیر مجاهدین که بیانگر وحشی گری مأموران دولت عراق می باشد، در عین حال یکبار دیگر ورشکستگی سیاست چشم بستن بر ماهیت ضدخلقی امپریالیستها و سیاستهای ارتجاعی آنان را یادآوری و بر رسوائی آن تاکید می کند. از این رو افشای سیاست ارتجاعی فوق الذکر و نقشی که این سیاستها در تسهیل کشتار نیروهای مجاهدین و تبدیل آنها به گوشت دم توپ برای دشمنان مردم ایران بازی می کنند یک وظیفه عاجل برای نیروهای مردمی ست که باید در کنار دفاع بی قید و شرط از حق پناهندگی تک تک افرادی که در محل استقرار مجاهدین حضور دارند، به پیش برده شود.

همانطور که در اطلاعیه سازمان ما در ارتباط با کشتار اخیر مجاهدین توسط ارتش ضد خلقی عراق و چراغ سبز آمریکا تاکید شده: "این خواست ھمه نيروھای انقلابی و آزادیخواه است که به ھر طریق ممکن از وقوع مجدد چنين فجایع خونين و ارتجاعی جلوگيری شود".

(1)نگاه کنید به لینک زیر http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=32024

 آوریل سیاه اشرف و نقش اشغالگران عراق نوشته "همنشین بهار" سایت پژواک ایران

اردیبهشت 2011